تجربه زندگی اقشار مختلف جامعه در ایران داستان فلاکت و فقر و اوضاع اسف بار زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان  است. خروج از بحران اقتصادی، "رشد اقتصادی" و "شکوفایی اقتصادی" به قیمت تحمیل فقر و حمله به معیشت مردم در  ایران مانند هر دولت بورژوایی دیگری در صدر سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی است . در این راستا غلیظ و یا رقیق شدن قوانین اسلامی، تشدید فضای خفقان و یا آزادیهای نیم بند فرهنگی نه فقط تاثیر جزئی در بهبود شرایط زندگی و معیشتی نداشته، بلکه تابعی از جدال دائمی در اعماق جامعه بر سر رفاه و آزادی بوده است.  تحمیل چنین سطح وسیعی از فلاکت و بردگی تنها با اتکا به یک ماشین سرکوب به شدت خشن و تحمیل یک خفقان سیاسی ممکن می شد. همراه این خفقان و سرکوب، بمباران فکری از طریق افکار پوسیده اسلامی و مذهبی نیازی بود که نظام در این جهت هم سنگ تمام را گذاشت. اما مگر ممکن است که طبقه کارگر چند میلیونی را ۴۰ سال زیر فشار بردگی مزدی و فقر له کرد؟ مگر میتوان این طبقه را تا ابد مرعوب ماشین سرکوب و اختناق و حکومت پلیسی کرد و حتی   با امتیاز های کوچک به سکوت کشاند؟ مگر ممکن است یک جامعه انقلاب کرده و انقلابی، یک جامعه مدرن و متمدن را زیر چادر سیاه اسلام به قرون  وسطی بازگرداند؟ اوضاع انفجاری و اعتراضی امروز در ایران، حکایت از زمینگیر شدن و شکست کامل نظام در تمام جبهه های سیاسی- اقتصادی- اجتماعی و ایدئولوژیک در مقابل پایین جامعه و طبقه کارگر دارد.

حرکت و تعرض از پایین و اعتراضات و اعتصابات سازمان یافته کارگری و توده ایی، شاخص و ویژگی دوره اخیر مبارزات مردم در ایران است. مبارزاتی که با هر درجه از سرکوب، مرعوب نشده است. با هیچ وعده و وعیدی متوهم نشده است و در همانحال در طی مبارزه خود، رهبران و شخصیتهای معتبر و تاثیرگذار به جامعه تحویل داده است. شخصیتهایی که اعتبار و اتوریته شان محصول نقش آنها در پیشبرد  اعتراضات، در هدایت این مبارزات و به پیروزی رساندن آنها و مهمتر از همه در رادیکالیسم شان است. همزمان تلاش برای هماهنگ کردن و متصل کردن رهبران عملی و شخصیتهای دخیل در مبارزات توده ایی، تلاشی محسوس و در جریان برای جوابگویی به نیازهای فوری ایندوره از مبارزات برای پیشروی های بیشتر، شاخص دیگری از مبارزات ایندوره طبقه کارگر و بخشهای دیگر جامعه است .

امروز تمام سیاستها، اقدامات، گزینه ها و فاکتورهایی که جمهوری اسلامی می توانست با اتکا به آنها حاکمیت خود و فلاکت و فقر مطلق، نا امنی و سرکوب آزادیها و ... را به مردم تحمیل کند، بر متن این توزان قوا و مبارزه و تعرض از پایین جامعه، بر متن اعتماد به نفس و مرعوب نشدن مردم، بر متن آگاهی و روشن بینی کمونیستها، سوسیالیستها و رهبران عملی عرصه های مختلف و ... عملا بی خاصیت و زمینگیر شده اند. کار رژیم بورژوایی در جواب به حل معضلات موجود و جواب اقتصادی به نیازهای فوری و معیشتی مردم عملا به بن بست و بحران خورده است. "جراحی اقتصادی" و "شوک درمانی اقتصادی" بر متن یک سرکوب شدید تنها یک بلوف سیاسی است و حتی سران و  تحلیلگران خودی حاکمیت نیز آنرا جدی نگرفتند. کار نظام یکسره است تنها باید متحدانه و از پایین با پرچم آزادی و برابری و ایجاد دنیایی بهتر آنرا سرنگون کرد. این کار ممکن و ضروری است.

شاخص دیگر دوره اخیر اعتراضات، اعتراض بازاریان و طبقه متوسط است. به میدان آمدن بازار بعنوان یکی از مهمترین پایه های اجتماعی رژیم اسلامی، در اعتراض به وضعیت اقتصادی خود، در اعتراض به "ناکارآمدی" رژیم، فقط میتواند عمق بحران اقتصادی- سیاسی و اجتماعی حاکمیت را نشان دهد. بحران و بن بست اقتصادی که آینده اقتصادی حتی بخشی از "طبقه متوسط" و بورژوازی، را تاریک کرده است. نارضایتی بخش دیگری از پایه اجتماعی رژیم از آن را باید در بحران حاکمیت نظام کاپیتالیستی- اسلامی ضرب و معنی کرد تا متوجه "وخامت" اوضاع جمهوری اسلامی شد. تحولات آتی در همانحال که باعث عمیقتر شدن بحران و بن بست نظام خواهد بود، همزمان باعث قطب بندی و پولاریزاسیون طبقاتی و جدال پرچمها و جنبشهای سیاسی در ایران خواهد بود.

خیز جامعه برای معیشت، برای آزادی و رفاه، برای امنیت و زندگی در شان انسان امروزی ، گسترده و مواج است. اعتراضات روزمره طبقه کارگر در محل کار و کارخانه ها، اعتراضات معلمان و بازنشسته ها، تحصن و تظاهرات و مبارزه هر روزه در گوشه و کنار شهرهای مختلف برای رفاه و آزادی و امنیت ویژگی امروز تحولات اخیر است. خواست و مطالباتی که سنتا کمونیستها و سوسیالیستها در راس آن بوده اند و به این معنی همیشه با چپ تداعی شده و عموما چپی هستند. اما این برای پیروزی در جدال کافی نیست.
این اوضاع، مسئولیت و تامین رهبری در به پیروزی رساندن این جدال را برای چپ جامعه برای کمونیستها و در راس آن برای حزب حکمتیست (خط رسمی) سنگین تر کرده است. جدال آتی ما، جدال به پیروزی رساندن کمونیسم و اداره شورایی خواهد بود. جدالی که نیاز به برنامه، نقشه و آلترناتیو طبقه کارگر و کمونیسم جامعه برای تصرف قدرت و ایجاد یک حکومت شورایی است. یک کمونیسم قدرتمند با وجود چنین طبقه کارگر و رهبران خودآگاه آن، با محبوبیت بالای کمونیسم در جامعه، شانس اصلی در تحولات آتی در سیر سرنگونی انقلابی رژیم بورژوایی ایران خواهد بود. این رهبری را و این تحول انقلابی را باید مسجل کرد.
 
۱۵ ژوئن ۲۰۲۲