اگر بخواهیم در مورد هر جنبش اجتماعی صحبت کنیم و یا بخواهیم آنرا مورد ارزیابی قرار دهیم، قبل از هر چیز باید از زوایای مختلفی آنرا مشاهده و ارزیابی کرد و در حقیقت همین ارزیابی می تواند چشم اندازی روشن از جنبش های موجود را به دست دهد.
در طول چهل سال حاکمیت رژیم هار و جنایتکار جمهوری اسلامی بر مردم، جامعه ایران همواره تلاش کرده است در مقابل این رژیم مستبد و سرکوبگر به شیوه های مختلف مبارزه کند و راه را برای به زیر کشیدن آن و ایجاد یک جامعه آزاد و برابر را هموار کند. در طی این سالها، جنبش های اعتراضی متفاوتی در سطح ایران شکل گرفته اند که هر کدام به سهم خود نه تنها بر دیگر جنبش های موجود بلکه بر جامعه نیز تاثیرگذار گذاشته و مهر خود را بر مبارزات جاری کوبیده اند. می توان جداگانه به هرکدام از این جنبش ها پرداخت و گرایشات، موانع، نقاط ضعف و قوت آنها و پیشروی هایش را مورد ارزیابی قرار داد، اما آنچه که عیان است جنبشهای اجتماعی موجود نه تنها رقیب همدیگر نیستند، بلکه در بسیاری مواقع مکمل و تقویت کننده همدیگر نیز هستند.
جنبش معلمان یکی از جنبش های موجود است که به یک پدیده زنده در ساحه مبارزاتی ایران بدل گشته است، اما خود جنبش معلمان نیز به این دلیل که رابطه تنگاتنگی با اکثریت جامعه یعنی زحمتکشان و محرومان آن و همچنین با اقلیتی مفت خور و سرمایه دار آن جامعه دارد، لذا دور از انتظار نیست که گرایشات مختلفی در آن حضور داشته باشند. این موضوع نه فقط در جنبش معلمان بلکه در هر کدام از جنبش های زنده اجتماعی نیز صادق است.
همانطور که در جنبش کارگری نه فقط در کشور ایران، بلکه در سطح جهانی گرایشات مختلفی از رفرمیسم تا کمونیسم حضور دارند که در هر دوره ای یکی از این گرایشات هژمونی دارد، در دوره ای گرایش محافظه کار یا رفرمیست با مطالبات نیم بند، با توهم به بخشی از حاکمیت و یا .... دست بالا را دارد و در دوره ای این گرایش رادیکال و چپ درون جنبش است که با طرح شعارها و خواسته های انسانی، رادیکال و چپ خود، بورژوازی را به چالش می کشد و دست بالا می گیرد و هژمونی خود را به کل جنبش اعمال می دارد. جنبش معلمان نیز از این امر مستثنی نیست.
با نگاهی به جنبش معلمان خصوصاً در سالهای اخیر می توان پیشروی ها و همچنین موانع سر راه این جنبش را دید و قضاوت کرد.
جنبش معلمان اگر چه در ابتدا با یکسری شعار و مطالبات صنفی محدود پا به عرضه مبارزه گذاشت و خود را به این شعارها محدود کرد، اما بسیار سریع با رشد گرایش چپ و رادیکال در جنبش کارگری و تاثیرات عمیق اجتماعی آن و همزمان حضور معلمان چپ، آزادیخواه و برابری طلب خود را از قید و بند این خواسته های صرفا صنفی رها کرد و بسیاری از خواسته های انسانی عموم مردم را نیز نمایندگی کرد و همین امر باعث شد که در مدت بسیار کمی رشد کند و نه تنها سمپاتی عمومی جامعه را به خود جلب کرد، بلکه توجه دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی موجود را به سوی خود جلب کند.
اگر بخواهیم به پیشروی های این جنبش نگاهی بیاندازیم می توان به موارد بسیاری اشاره کرد. جنبش معلمان همچون بسیاری از جنبش های رادیکال دیگر با توجه به ماهیت و خصوصیات خود یک جنبش سراسری است و بر متن این خصوصیت سازمانهای مستقل معلمان توانستند بسیار سریع نه تنها در بعد منطقه ای بلکه در سطح سراسری خود را بازسازی و سازماندهی کنند و این می تواند یکی از نقاط قوت آن باشد.
اعلام موجودیت انجمن های صنفی معلمان و اتکا به مجمع عمومی برای بازسازی این سازمانها در بسیاری از شهرها و استانها، همانند استان فارس، استان کردستان و تصویب اساسنامه های خود و فراخوان تجمعات و تحصن های مختلف در سطح سراسری، ایجاد گروه ها و کانالهای ارتباطی مختلف چه در سطح علنی و چه در شبکه های اجتماعی، سازماندهی و رهبری از طریق همین شبکه ها را می توان به عنوان پیشروی های این جنبش بیان کرد.
اما و از همه مهمتر آنچه جنبش معلمان را به این درجه از اعتبار و اهمیت رساند، نه فقط در سازماندهی ها و نه به خیابان آمدن معلمان و تجمعات کوچک و بزرگ در جلوی درب وزارت و ادارات آموزش و پرورش در شهرهای مختلف، بلکه طرح شعارهای رادیکال و رها کردن این جنبش از تابوی صنفی گری و محدود کردن خود به خواست و مطالبات صنفی و به دست گرفتن خواست و مطالباتی عمومی و اجتماعی که به آموزش و زندگی مردم ، خصوصا طبقه زحمتکش و محروم جامعه بود که اعتبار، نیرو و پتانسیل تازه ای به این جنبش بخشید و سمپات جامعه را به سوی خود جلب کرد.
اعتراض معلمان به کودک همسری، خواست آموزش رایگان و لغو پولی کردن آموزش و پرورش، اعتراض به آموزش نابرابری جنسیتی در مدراس، انتشار بیانیه ها و مطالبی در اعتراض به ایدئولوژیک کردن و مذهبی کردن آموزش، انتقاد از صدا و سیما به عنوان زبان حال رژیم، اعتراض به دستگیری و زندانی کردن معلمان و فعالین کارگری و از همه مهمتر حضور زنان در تریبون ها و سخنرانی های پرشور معلمان در نقد مواضع ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی رژیم را می توان به عنوان پیشروی های این جنبش به شمار آورد. پیشروی هایی که هر کدام از آنها نه تنها پایه های رژیم را به لرزه درآورد، نه تنها گرایشات محدود نگر این جنبش را به حاشیه کشاند، بلکه هژمونی رادیکالیسم، عدالت خواهی و برابری طلبی و کل جنبش را نیز به شدت تقویت کرد و این همان نقاط بارزی است که جنبش معلمان باید به آن توجه کند و در مسیر پیش روی خود آن را گسترش دهد.
همانطور که در بالا به آن اشاره شد، جنبش معلمان همانند دیگر جنبش های اجتماعی موجود می تواند حاوی گرایشات متفاوتی باشد که اگر فعالین چپ و کمونیست هوشیار نباشد میتواند پیشروی این جنبش را با مشکلات متعددی روبرو کند. گرایشاتی رفرمیستی و محافظه کار، از اصلاح طلبان دیروزی تا سوسیال دمکراتهای امروزی، که با کشیدن دیوار مابین خود دیگر جنبش های موجود و خصوصا جنبش کارگری می تواند این جنبش را با چالش وضعف روبرو کند.
جنبش معلمان باید این نکته را به درستی درک کند که معلم رابطه تنگاتنگی با طبقه زحمتکش و محروم جامعه دارد، از محیط درس و مدرسه گرفته تا محیط زندگی، روزانه با اکثریت نود و نه درصدی جامعه، حشر و نشر دارد و با آنها زندگی می کند، با درد و رنج جامعه آشناست و خود بخشی از آن است، لذا از آن تاثیر می گیرد و می تواند تاثیر گذار باشد.
طبقه کارگر و جنبش کارگری ایران بسیار به درست موقعیت و اهمیت جنبش معلمان را درک کرده است و به همین دلیل است که در تمامی اعتراضات خود از جنبش معلمان، بعنوان بخشی از جنبش عمومی برای معیضت، رفاه و آزادی، حمایت و پشتیبانی کرده است، نگاهی به بیانیه ها، شعارها و سخنرانی های فعالین و رهبران کارگری این واقعیت را اثبات می کند.
اگر چه طی چهل سال حاکمیت جهل و خرافه رژیم، جمهوری اسلامی با عنوان و اقسام روش از کتابهای درسی ارتجاعی و عقب ماند گرفته تا انقلاب فرهنگی و تصفیه معلمان آزادیخواه و برابری طلب و گزینشی کردن استخدام ها، همواره تلاش کرده است که آموزش و پرورش و معلمان را به بخشی از دستگاه تحمیق و عقب ماندگی جامعه تبدیل کند، اما جنبشهای چپ و رادیکال همیشه سد راه این تعرض رژیم بوده اند و سیاستهای رژیم را به درجات زیادی به شکست کشانده اند.
جنبش معلمان به عنوان بخشی از جنبش های اعتراضی و مطالباتی جامعه در مبارزه برای احقاق حقوق خود، همسویی و همبستگی با دیگر جنبش های اجتماعی را باید در دستور کار قرار دهد. جنبش کارگری به عنوان قدرتمندتربن جنبش موجود با خصلت و خواست طبقاتی و رادیکال، در بطن مبارزات جاری می تواند تکیه گاهی محکم و قابل اتکایی برای جنبش معلمان و دیگر جنبش های اجتماعی موجود باشد و می تواند در قدرتمندتر کردن این جنبش ها نقش برجسته ای ایفا کند.
کلام آخر اینکه جنبش معلمان همانطور که در بالا به آن اشاره شد، قدرت و اعتبار خود را نه فقط در به خیابان آمدن و تجمعات و تحصن های خود، بلکه در طرح شعارها و خواسته های رادیکال و انسانی و در همسوی با خواست و مطالبات طبقه کارگر می گیرد. این جنبش اگر بخواهد به پیروزی برسد ضمن اینکه باید موانع و پیشروی های خود را مورد ارزیابی قرار دهد، در این مسیر نیز دوستان واقعی و دشمنان خود را بشناسد، نه فقط نیروهای ارتجاعی، قومی، مذهبی و انواع و اقسام اصلاح طلبان و سلطنت طلبان و ناسیونالیستها و ....، بلکه گرایشات غیر رادیکال و محافظه کار درون خود را به نقد کشیده، پس بزند و به حاشیه براند. حضور معلمان شریف، آزادیخواه وبرابری طلب در عرصه این مبارزه، حضورشان در جلسات، سخنرانی ها و تنگ کردن فضا به جریانات انحرافی می تواند کمک شایانی به این امر بکند.
هماهنگی و همراهی با جنبش کارگری و تقویت آن به عنوان یکی از دستورکارهای جنبش معلمان در مسیر مبارزه می تواند همچون اهرمی قدرتمند در رسیدن به خواسته هایشان عمل کند.
آوریل ۲۰۲۲