دوشنبه دو خرداد امسال، با فروریختن بخشی از پروژه برج های دوقلوی متروپل در مرکز آبادان و قربانی شدن دهها نفر، زخمی و مدفون شدن تعداد بیشتری، که هنوز از تعداد قربانیان آمار دقیقی در دست نیست، فاجعه ای که قرار بود بعنوان "حادثه" در ایران ثبت شود، به یک بحران سیاسی و سراسری برای حاکمیت تبدیل شد. نه بحران هسته ای و منطقه ای، که داخلی و ضد حکومتی!
پس از سنندج و مریوان و شوش و اهواز و اصفهان و مشهد و دهها و دهها شهر دیگر، بار دیگر مردم ایران گرد شهری با ساکنین اش، گرد آبادان، حلقه زدند! در اندوه بازماندگان قربانیان و خشم مردم محل، شریک شدند و سراسر ایران، این بار آبادان شد! این همبستگی سراسری و مردمی آن "حادثه" را برای نظام به یک بحران سیاسی دیگری تبدیل کرد.
همچون تمام "حوادث" دست ساز قدرت های حاکم، مردم در ایران انگشت نشانه را فورا به سوی همه مسئولین نظام از مباشر شهردار و استاندار تا بیت رهبری و سپاه و نیروی انتظامی، گرفتند! صاحب و ملک تاسیسات را انگل های واسطه قدرت اعلام کردند و مشت ها و فریادهای اعتراضی را حواله سرتاپای نظام و مقدساتش کردند!
حرف مردم بی پرده این است که: شما بر مسند قدرت نشسته، اجازه دادید! نه تنها اجازه دادید محل کار و زندگی مردم قربانگاه آنها شود که شریک مستقیم آن بودید! از این رو از امام جمعه محل تا شهردار و استاندار و شخص خامنه ای، را زیر رگبار خشم و طغیان اعتراضی گرفتند. مردم به درست این قربانگاه را هم محصول مستقیم حرص و ولع پول و ثروت اندوزی خانواده حاکمیت و شرکا اقتصادی و ایدئولوژیکی آن میدانند.
مقامات اما، ابراز وجود کردند و اظهار کرده اند که تعدادی از"مقصران" و کسانی که موازین امنیتی ساخت این پروژه را رعایت نکرده اند، دستگیر شده اند و بلافاصله و مقدم بر هر اقدام کمک رسانی، نیروی های انتظامی رسما مسلح و لباس شخصی های پنهانی مسلح نظام را برای "دفاع مقدس" از"نظام"، به خط مقدم جبهه و محل "حادثه" برای سرکوب قربانیان فرستادند!
مردم اما نه تنها مرعوب مراسم دولتی و پرچم "عزا عزا است" آن، که گویا در مصائب "جهنم" روی زمینی که ساخته اند "همه با هم" از امام جمعه محل تا خامنه ای و "امت" همگی در آن شریک اند، نشدند، نه تنها نیروهای مسلح نظام، قادر به کنترل مردم خشمگین نیستند، که هر ابراز وجود انگل های حاکم بر آتش خشم و نفرت و انفجار اعتراضی مردم می افزود. مردم بیش از دستگیری "مجرمین" این کشتارها، که "مرگ" همگیشان را میخواهند.
از آن روز تا امروز آبادان و خوزستان در آتش خشم مردم می سوزد. علاوه بر آبادان و خوزستان، در سراسر ایران از میادین و استادیوم های ورزشی تا دانشگاهها و محل های کار و شخصیت ها و نهادها و سازمان های کارگری و مردمی، سرنوشت قربانیان را دنبال میکنند و خشمگین همبستگی شان با مردم در آبادان را هر روز با صدای بلند تر اعلام میکنند. گفته میشود که گروههای امداد مردمی و از جمله کارگران بسیاری برای کمک به قربانیان و بیرون کشیدن آنها از زیر آوار به محل و "قربانگاه" رفته اند.
همبستگی وسیع و عمیق مردم، دامنه همیاری و کمک رسانی مردمی در ایران که در مقابل حاکمیت هر روز وسیع تر و گسترده تر میشود، کار برد اسلحه در مقابل مردم را بی اثر کرده است. این اقیانوس همبستگی مردمی، میرود که هیولایی که زندگی پنج نسل از مردم را از آنها دریغ کرد، را به زانو درآورد. شورش برای همه زندگی، این گورکن نظام، در مقابل هیولایی که چهار دهه زندگی انسانی را از او دریغ کرد، به جدال آن آمده است. در مقابل کل نظام هر روز قوی تر و تعرضی تر میشود. شورش برای زندگی در ایران، که کارگران و زنان بزرگترین گردان های آن هستند، از هر روزنه و درزی در جامعه به بیرون فوران میکند.
این شورش ما را به شورش های دیگری در اعماق جامعه میرساند . "مادری" که چندین و چند فرزند را آبستن است. گرد این شورش ها و طغیان های خشمگین، یک روز در اعتراض به بیکاری و فقر، روز دیگر به خاطر سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی، روز دیگر علیه گران شدن بنزین و امروز علیه مسببین فاجعه برج متروپل، یک طپش محوری خوابیده است که "مادر" همه این درها است. "مادری" که همه درهای دیگر را نه تنها انکار نمی کند و درمان کردنشان را به تعویق نمی اندازد، که چون کودکان و جگرگوشه گان خود، همه آنها را در دامان خود دارد. مادر "شورش نان به قیمت جان"!
****
شورش برای نان
در همین روزها، به گزارش "همشهری آنلاین" شنبه ۷ خرداد امسال، " معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: خبر رها شدن ۵ هزار نوزاد در ایران در ۱۰ روز اخیر در سراسر کشور، صحت ندارد"!
یک شنبه ۷ خرداد، رادیو فردا نوشت که: رسانه های منتشر کننده "آمار نوزادان رها شده در ایران" تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند.
این آمار درست و دقیق باشد یا نه، تفاوتی در مورد دیدن تنها گوشه ای از سیمای فاجعه ای که در ایران در جریان است، ندارد. خبر حتی اگر دقیق هم نباشد، مردم ابعاد فقر و فلاکت و گورخوابی و خودکشی از سر فقر را میدانند! مردم توقف فقر و نکبت و تغییر بنیادین میخواهند، نه توضیح وزرا و مسئولین و "همدردی" مشتی "شارلاتان" سیاسی در قدرت! نه فروریختن برج متروپل و نه "سرراهی" شدن هزاران هزار نوزاد معصوم و بی گناهی که تازه پا به جهنم جمهوری اسلامی ایران گذاشته اند، حادثه و فاجعه نیست. این را همه میدانند! همه دستان کثیف و خون آلوده همه مسئولین دون پایه و بلند پایه نظام را در سازمان دادن این جهنم، دیده اند.
در ایران دیگر بیش از این گوش شنوا برای شنیدن هیچ توضیح و تکذیب و تائیدی از جانب این "عالی جنابان" درباری، مطلقا وجود ندارد. حتی اگر یک بار هم شب را شب و روز را روز توصیف کنند، مردم به قدرت بینایی خود شک میکنند اما مطلقا هیچ اظهار وجود "توضیحی" و "تحقیقی" نظام را نه تنها نمی شنوند، که هر حرکت آنها به ضدحرکتی از طرف مردم تبدیل میشود.
فشار فقر و نداری و گرانی افسار گسیخته، واقعیت بیکاری و بی تامینی و فساد و بی مسئولیتی قدرت حاکم، فشار بیش از چهار دهه سرکوب آمال و آرزوهای انسانی چهار - پنج نسل پی در پی مردمی متوقع، هشتاد میلیون انسان متمدن در اسارت جمهوری اسلامی، جایی برای تحویل گرفتن هیچ توضیح و پاسخی از هیچ مقام حکومتی، بر جای نگذاشته است. بعلاوه هر توضیح و تفسیر و ابراز وجودی، چون پتکی برسرشان خراب میشود . "پیگرد قانونی" رسانه های خبر ساز و دستور به رسانه ها برای "ضدخبر سازی" و تولید "فیک نیوز" نه تنها دردی از حکومت دوا نمی کند که حلقه محاصره شان را هر روز تنگ تر و تنگ تر میکند.
فقر، گرسنگی، بیکاری، احساس "شرمندگی" والدین در مقابل خانواده و بچه ها، به خاطر عدم امکان تامین لباس و دارو و خرج قلم و کاغذ مدرسه و غدا و سرپناه مناسب، چیزی است که خیلی ها را نه تنها به اعتیاد و تن فروشی و "مثله کردن" خود برای فروش چشم و کلیه، که به خودسوزی بر اثر فقر و نداری کشانده است. فقر عنان گسیخته ای که امروز با گسترده تر شدن ابعاد رها کردن جگرگوشه خود در این و آن گوشه شهر، خبر از انفجار عظیم شورش برای نان، میدهد.
شورشی که خیزش های دیماه و آبان سالهای اخیر در مقابل آن تنها گوشه و لحظه کوچکی از جدال برای نان است. این جدال "مادر" همه شورش ها و خیزش ها و اعتراضات در سراسر کشور است. زندان فرستادن فرزندان این جنبش در کارخانه و مدرسه و دانشگها و محل های کاری که بپا خواسته اند، از صف کارگر معترض و پیشرو تا معلم آزادیخواه و ضد تبعیض، از زنانی که علیه حقارت اسلامی ضدزن می ایستند و حقارت را در هیچ سطحی نمی پذیرند، همه و همه فرزندان مادری اند که در حال زایش شورش برای نان، است. پشت پرده و در اعماق زندگی، سربازان و فرماندهان "شورش برای نان در ایران"، شورشی که جرقه های انفجار اعتراضی آن هر روز از جایی و به بهانه ای شعله ور میشود، خبر از طغیان آتشفشان تولد این موجود میدهد.
آزادی یا گرسنگی! انتخاب این "مادر" نیست! انتخاب جنبش کمونیستی در ایران نیست. دشمنان نباید بتوانند در شرایط فقدان حضور ما، فعالین چپ و سوسیالیست، در غیبت حضور و ایفای نقش کارگران کمونیست و پیشروان جامعه، در غیبت معلمان و دانشجویان و زنان آزادیخواه، آن را به یک "انتخاب" از سر استیصال تبدیل کنند. کمونیست ها رفاه، آزادی و امنیت را، برای همگان تماما با هم و همزمان میخواهند.
ممکن است جلو افزاش قیمت را نتوان گرفت، اما بی تردید جلوی افزایش فقر و گرسنگی را میتوان به قدرت خود گرفت! نه تنها جلو افزایش آن را گرفت و آن را مهار کرد که بلافاصله بهبود و رفاه و دسترسی همگانی به منابع زندگی که در ایران به وفور یافت میشود، را تامین کرد. این توقعات و انتظارات جامعه از رهبران و دست اندرکاران پیشرو مبارزات جاری است.
شورش برای نان در مقطعی بسرعت مبارزات سازمان یافته و متحدانه در میدان، را تحت الشعاع قرار میدهد. اینکه چگونه آن را تحت الشعاع قرار خواهد داد، قابل پیش بینی نیست. اما در اینکه انتظار میرود که گرایش ما در جنبش های جاری، گرایش کمونیسم کارگری که بخش آگاه آن است، بتواند سمت و سوی موقعیت جدید را معلوم کند، تردیدی نیست. ایفای این نقش خودبخودی نیست! باید از امروز برای فردایی که در مقابل جامعه است، در مقابل همه ما است، آماده بود و از امروز دخالت کرد. در غیر این صورت "بقیه"، که در ردیف اول آن صف دشمنان مردم قرار دارد، سرنوشت آنرا تعیین میکنند. از صف ارتجاع قومی و ملی و مذهبی، برایش سمت و سو معلوم میکنند که به کدام طرف برود.
مردم "سازمان نیافته" در و دروازه منابع غذایی را بروی خود و خانواده هایشان باز خواهند کرد! حکومت حق تعرض به مردمی را ندارد که به زور و قدرت خود، در منابع غذایی را بر روی خود و فرزندانشان باز میکنند! "سرقت" از اموال عمومی، از منابع و ذخائر دولتی، حق مردمی است که قدرت حاکم، این منابع را از آنها به سرقت گرفته است.
صورت مسئله اما این است که چگونه میتوان از دسترسی به نان تا دسترسی به ابزار دفاع از خود، را به یک مبارزه سازمانیافته و جمعی مردمی و قدرتمند پائین، تبدیل کرد. دسترسی به نان و قدرت دفاع از خود در مقابل حکومتی که جز زور و سرکوب، زبانی برای مراوده با مردم در ایران ندارد، حق مردم است. کردستان ایران تجربه غنی در جدال در این سطح با قدرت حاکم دارد. در این جغرافیا میتوان با تکیه به تجربه "بنکه ها" (شوراهای مردمی در محل زندگی ) و بدست دادن شیوه های نوین و مناسب امروز، نمونه هایی از پیشروی را بار دیگر تجربه کرد. تجربه ای که بتوان آن را در اتحادی همگانی و سراسری، به سراسر ایران تعمیم و گسترش داد. از سازمان دادن "بانک های غذایی" و تامین دسترسی همگان به "نان" در "بنکه ها"، تا سازمان دادن جنبش همبستگی موجود مردمی و کانالیزه کردن آن بسمت نهادهای مردمی، یعنی شوراهای مردمی و کارگری، این دمکراتیک ترین شکل فراهم کردن ظرف ابراز قدرت پائین، همه و همه دست سوسیالیستها و کمونیستهای دخیل در این اعتراضات را میبوسد.
در شورش برای نان، کمک به آگاهی عمومی به اینکه مغازه دار و فروشنده مقصر نیست و سارقین واقعی در قدرت نشسته اند و گرفتن سکان اعتراضات به سمت نشانه گرفتن قدرت حاکم، کار پیشروان سوسیالیست و کمونیست است! نباید اجازه داد هیچ کس به هیچ دلیلی، بین صف متحد مردم شکاف و تقابل ایجاد کند. نباید اجازه داد تنوع مطالبات در جنبش های جاری، که تماما برای نان، معیشت، کرامت انسانی و امنیت است، موجب شکاف و پراکندگی شود! باید بعنوان یک تن واحد، زمینه ساز ایجاد شوراهای مردمی در محل های کار و زندگی، شد و ملزومات هدایت سراسری مبارزات مردم را فراهم کرد. باید با تبلیغ و تفهیم "کنگره سراسری شوراهای مردمی"، بعنوان قدرتی که در جریان تضعیف و سرنگونی جمهوری اسلامی، و به محض تغییر مهمی در توازن قوا، بلافاصله تلاش میکند که قدرت را تسخیر کند، موانع خلاصی جامعه از جمهوری اسلامی را از پیش پا برداشت و راه به پیروزی رساندن مردم را باز و باز تر کرد.
کمونیست ها همه آزادی، همه برابری، همه رفاه و همه امنیت را همین امروز و برای همگان در جامعه میخواهند. این میدان ما است. اینکه کدام بخش از مردم به چه شکلی و با چه مطالبه ای پا به این میدان میگذارند، تنها جلوه ای از آن آینده روشنی است که برای تغییرهای بزرگ و سرنوشت ساز هر حرکت و مطالبه کوچکی را هم در خود جا میدهد. کمونیست ها در صف مقدم همه این جبهه ها هستند چرا که همه آزادی و برابری و رفاه همگان را میخواهند.
۱ ژوئن ۲۰۲۲
۱۱ خرداد ۱۴۰۱