امسال بار دیگر در سراسر جهان، كارگران در اول مه با راهپیمایی و تجمعات مختلف روز همبستگی جهانی خود را گرامی داشتند. اول مه امسال و اعتراضات و مراسم های كارگری مهر یك دوره تاریخی را بر خود داشت. دوره ای كه علاوه بر پاندمی كرونا و تاثیرات مخرب آن بر بشریت و خصوصا بر زندگی طبقه كارگر، ما شاهد تعرضات وسیع دولت های بورژوایی به سطح معیشت این طبقه بودیم. دوره ای كه علاوه بر بیكاری و افزایش روز افزون آن، با كاهش جدی خدمات اجتماعی، با خصوصی كردن طب و آموزش و پروش و با گرانی سرسام آور نیازمندی های مردم، با شانه خالی كردن دولتهای بورژوایی از قبول ابتدایی ترین مسئولیت در قبال شهروندان، فقری همه جانبه را به طبقه كارگر و بخشهای محروم جامعه تحمیل كردند.
 
بعلاوه در همین دوره شاهدیم كه دولتهای بزرگ جهان در جدال با همدیگر بر سر سهم خود در تقسیم مجدد جهان، جنگهای ویرانگیری را به بشریت تحمیل كردند. جنگهایی که طی یك دهه گذشته چند میلیون انسان را قربانی کرد. چندین كشور به ویرانه تبدیل شده اند و دهها میلیون انسان خانه بدوش و آواره و سرگردان. ادامه این كشمكش ها در سال گذشته با سپردن افغانستان به طالبان توسط دولتهای غربی به ریاست آمریكا سرنوشت طبقه كارگر و مردم محروم افغانستان و خصوصا زنان رسما به جنایتكارانی سپرده شد كه در توحش و بربریت پیشتازند. این كشمكش ها نهایتا در بحران اوكراین با حمله روسیه به این كشور به جنگی تبدیل شد كه اكنون بیش از ۵۰ روز از آن میگذرد و قربانیان آن نیز اساسا از كارگران و اقشار محروم در روسیه و اوكراین است. جنگی كه تبعات آن با تحریمهای گسترده اقتصادی علیه روسیه توسط دولتهای غربی علاوه بر مردم این كشور، تاوانش را طبقه كارگر و اقشار محروم در اروپا، افریقا، آسیا و... با گرانی، تورم، بیکاری و بالا رفتن مخارج زندگی میدهند.
 
افزایش سرسام آور هزینه های نظامی به بهانه جنگ اوكراین، توجیه گرانی و فقر و ایجاد فضای ترس و نگرانی از جنگ و خطر "حمله" روسیه در خود اروپا از جانب رسانه های غربی ابزاری برای به تسلیم کشاندن مردم اروپا در مقابل ریاضت اقتصادی و برنامه های نظامی و فضای میلیتاریستی و تشویق و ترغیب دولت اوكراین برای ادامه و شعله ور نگهداشتن جنگ بود. سیاستی كه ناتو و دولت امریكا در راس آن قرار دارد.
 
اول ماه مه امسال، مهر این دوره و اعتراض طبقه كارگر جهانی به این توحش و ویرانگری، اعتراض به جنگ و جنایت و میلیتاریسم،  به گرانی و فقر و بربریت كاپیتالیستی را بر خود داشت. كارگران در اول مه از فرانسه و آلمان، از انگلستان تا سوئد، یونان، ایتالیا و... تا تركیه و بسیاری از كشورهای دیگر اگر علیه فقر و بی حقوقی خود، علیه ریاضت اقتصادی تحمیل شده به صدا در آمدند و دولتهای حاكم را نفرین كردند، همزمان علیه جنگ و میلیتاریسم از هر سو، علیه ناتو و جنگ طلبی آن، علیه تسلیحات اتمی و هزینه های سنگین آن، علیه نابودی كره زمین و طبعیت و محیط زندگی موجودات زنده در خدمت سود سرمایه داران به صدا در آمدند. در اول مه صدای این حق طلبی بعد از چند هفته بی صدایی و سكوت مردم كه زیر تبلیغات وسیع رسانه های رسمی و دروغ پراكنی آنها حول جنگ در اوكراین خفه شده بودند، در اول مه شنیده شد. اول مه موج بیداری از شوک و هراس از "خطر جنگ" و فضای جنگی را نوید داد. اول مه امسال اعلام این حقیقت بود كه این طبقه به وسعت جهان در مقابل این توحش و بربریت سكوت نخواهد كرد. دوره ای كه بی آبرویی میدیای غربی و نفرت از آن، نفرت از همه نوع حاكمیتهای بورژوایی از مستبدترین تا به اصطلاح نوع "دمكرات" و "متمدن و آزاد" و نوع پارلمانی آن، تا بی اعتباری همه احزاب راست و چپ بورژوایی در قدرت و از جمله احزاب سوسیال دمكرات كه امروز دیگر تشخیص تفاوت آنها از محافظه كار و راستهای افراطی كار ساده ای نیست، همه جا قابل رویت بود.
 
اول مه در ایران
 
بی تردید ایران از دایره این وضع عمومی مستثنی نبود و سایه فضای میلیتاریسم و تبلیغات جنگی رسانه های بزرگ و تحریكات و تبلیغات نژاد پرستانه آنها، در ایران هم شنیده میشد. اما تحولات دوره اخیر در این جامعه و گستردگی اعتراضات حق طلبانه طبقه كارگر و اقشار محروم در این دوره، امید به تحولات انقلابی و اعتماد به نفس پیدا كردن مردم محروم زیر سایه بزرگترین اعتراضات و اعتصابات كارگری این دوره، وضع ایران را به درجه زیادی و مستقل از تلاش حاكمیت، متفاوت میكرد.
 
سال گذشته در ایران موج وسیعی از مبارزات برابری طلبانه و ضد نظام سرمایه داری، برای عدالت و برابری و رفاه عمومی در بسیار از مراكز كارگری در جریان بود. ادامه اعتراضات در فولاد اهواز و هفت تپه، اعتصابات در معادن، اعتصابات وسیع و بزرگ در نفت و گاز و پتروشیمی ها تنها نمونه های بزرگ این اعترضات است. عروج طبقه كارگر در چند سال اخیر با پرچم برابری و مطالبات انسانی و حق طلبانه خود مهر خود را به سیاست و فرهنگ و ادبیات و روانشناسی این جامعه حك كرد و تحولی جدی در فضای سیاسی ایران و امید به تحولات بزرگ بر دوش این طبقه را به همه جا برد و توازن پایین و بالا را به نفع طبقه كارگر و بخش محروم جامعه عوض كرد. زیر سایه این تحول فضایی باز شد و علاوه بر این طبقه بخشهای محروم جامعه از معلم و بازنشسته تا زنان، دانشجویان و مردم محروم حاشیه شهرها و تا حتی كشاورزان دست به اعتراضات وسیع زدند.
 
اول ماه مه مهر این دوره و نقش و جایگاه طبقه كارگر را بر خود داشت. تلاش فعالین كارگری برای برگزاری اول مه، فراخوانهای محافل و جمع ها و نهادهای مختلف به این مناسبت، همگی مهر این دوره و جایگاه مهم طبقه كارگر را بر خود داشت.
 
جمهوری اسلامی نیز در هراس از مراسمهای كارگری و تجمعات و جشن و شادی آنها، به روال هر سال بار دیگر تلاش كرد فضای پلیسی را بر جامعه حاكم كند و دست به تهدید و احضار فعالین كارگری و منع كردن صدها نفر از شركت و دخالت در سازمان دادن مراسمهای روز كارگر شد. تحرك حاكمیت و مراكز پلیسی و اطلاعاتی آنها بیش از هر چیز بیان ترس و نگرانی آنها از روز كارگر و از هر تجمع كارگری بود. تماسهای تلفنی و احضارها و تهدیدها و خط و نشان كشیدنها برای فعالین كارگری و شخصیتهای خوشنام و مدافعان این طبقه و بعلاوه تهدید معلمین و دستگیری تعدادی از آنها نه نشانه قدرت كه نشانه ضعف و ترس از هر تجمعی بود.  اما با همه این تلاشها در بسیاری از شهرها و مراكز كارگری تجمعاتی از كارگران و خانواده های آنها شكل گرفت كه شاید برجسته ترین آن تجمع كارگران هفت تپه بود. كارگران هفت تپه از قبل اعلام كرده بودند كه اول مه را در شركت كشت و صنعت هفت تپه با تجمع خود گرامی میدارند. در این روز كارگران جمع شدند و سخنگویان و نمایندگان آنها با شاد باش روز جهانی كارگری برای رفقای خود سخنرانی كردند. امسال کارگر نمونه را نه کارفرمایان مفتخور، نه دولت نماینده بورژوازی و نه توسط خانه كارگر از میان مطیع ترین ها و مدافعان نظام، که خود کارگران هفت تپه از میان رادیکال ترین، جسورترین، محبوب ترین و خوشنام ترین  کارگران انتخاب کردند و از "سنگر" خود به جهاینان با صدای رسا و "بخشی بخشی"، اسماعیل بخشی را به عنوان كارگر نمونه به جهانیان معرفی کردند!
 
اما و مستقل از سطح و دامنه مراسمها و جشنهای كارگری در اول مه، هر جا هر جمعی تشكیل شد و هر تجمع كوچك و بزرگی شكل گفت، مهر یك حق طلبی و برابری خواهی، مهر ضدیت یك طبقه با نظام كار مزدی را برخود داشت. نفس این ماجرا بیان و نتیجه پیشروی های جنبش كارگری و نقش و جایگاه كمونیسم این طبقه در جامعه ایران است.
 
بی تردید طبقه كارگر هر سال از تجربه خود و از تجربه بخشهای دیگر این طبقه در همه كشورها می آموزد. قطعا فعالین كارگری و خصوصا كارگران سوسیالیست تجربه امسال طبقه كارگر در ایران را بررسی میكنند و تلاش میكنند از آن در خدمت پیشروی و اتحاد بیشتر صفوف خود استفاده كنند. محروم بودن طبقه كارگر از تشكل های خود، عدم تعطیل عملی اول مه (علیرغم اعلام تعطیلی آن در قانون كار)، محدودیتهای جدی ای برای جنبش ما فراهم كرده است. اما تا هم اكنون هم وسیعترین اعتصابات كارگری با هماهنگی و كار جدی فعالین و رهبران كارگری پیش رفته است. اعتصابات وسیع كارگران بافق، دهها اعتصاب و اعتراض در پتروشیمی ها، كارگران پروژه ای در نفت و گاز و... و اعتصابات طولانی مدت و مقاومت قهرمانانه و متحد كارگران فولاد و هفت تپه، اعتصابات كارگران در معادن، كارگران هپكو و آذر آب  و..، همگی بر دوش صفی از رهبران، نمایندگان و سخنگویان كارگری پیش رفته است. بر كسی پوشیده نیست كه جنبش ما و طبقه ما احتیاج به پیوند و هماهنگی وسیعتر و فرا فابریكی، منطقه ای و حتی سراسری در مراكز كارگری دارد. اول مه میتوانست بسیار همه جانبه تر و وسیعتر به روز همبستگی و اعمال حضور و تجمع كارگران و خانواده های كارگری در بسیاری از مراكز كار و در محلات كارگر نشین تبدیل شود، میتوانست روز اعلام اتحاد کارگری، روز جشن و سرور خانواده های کارگری در محلات و شهرها باشد. این احتیاج به سطحی دیگر از كار و آمادگی، به برداشتن قدمی بزرگتر از اتحاد و هماهنگی فعالین و رهبران هوشیار طبقه كارگر دارد. این هم روی میز همه ما كمونیست ها، همه فعالین و رهبران عملی كارگری قرار دارد. تا همینجا باید دست همه دست اندركاران مراسمهای كارگری را فشرد و به آنها دست مریزاد گفت.