سونیا محمدی: یكی از قرارهایی كه در كنگره دهم حزب تصویب شده است و شما معرف آن بودید، قرار مربوط به "مسٸله فلسطین" است. اهمیت این قرار با توجه به برهه زمانی امروز چیست و چرا مسٸله فلسطین به یكی از قرارهای حزب در كنگره تبدیل شد؟
فواد عبداللهی: قرار مصوب كنگره دهم "حزب حكمتیست (خط رسمی) و مسٸله فلسطین" به پارامترهایی اشاره میكند كه در شرایط امروز تعیین كننده هستند. برای پاسخ دادن به حل مسٸله فلسطین و خاتمه دادن به شكاف قومی میان مردم اسراٸیل و مردم فلسطین تعیین كننده هستند؛ و ما در این قرار سعی كردیم كه با برجسته كردن این شرایط جدید، همزمان نشان بدهیم كه برای حل مسٸله فلسطین، توجه به این پارامترها اساسی هستند.
اجازه بدهید اول نكتهای را به عنوان مقدمه بحث طرح كنم و مقداری منظره را بزرگتر بكنیم.
یك تاكید كمونیسم كارگری و جریان ما بعد از جنگ سرد و تبلیغات ضد كمونیستی كه معروف بود به "پایان تاریخ و پیروزی دمكراسیغربی"، این بود كه اینگونه تبلیغات و تعرضها علیه كمونیسم و طبقه كارگر بُرد درازمدت نخواهد داشت و ورق در كوتاهمدت برمیگرد؛ گفتیم كه این به اصطلاح آپاراتوس "دمكراسیغربی" و پارلمانتاریسم بعنوان شیوه اداره جامعه بشری، از دید مردم جهان زیر سوال میرود و تاریخ مصرف مشخصی خواهد داشت؛ این دورنما را ما همان موقع بعد از فروپاشی دیوار برلین پیشبینی كردیم. امروز دیگر نیازی به روشنگری در اینباره نیست و همه میبینیم كه دمكراسیغربی و نظام بازار دچار چه بنبست سیاسی و بحران اقتصادی در دل همین جوامع غربی شده است. تمام آن تبلیغات ضد كمونیستی رسانهها و "بازار بازار" گفتنهای آنها امروز برای بنیبشری در همین جوامع غربی خریدار پیدا نمیكند و به عبارتی از مشروعیت افتاده است. امروز ناایمنی وسیع اجتماعی و جنگ كور اقتصادی نه فقط در پشت مرزهای اروپا و آمریكا كه در دل جوامع غربی ریشه دوانده است؛ گرانی و تورم به ۸ درصد رسیده است؛ به مردم اعلام كردهاند كه میان دو گزینه برای انتخاب، یعنی "خوردن" یا "گرم كردن منازل" یكی را انتخاب كنید!!
ما بعد از فروپاشی شوروی و هلهله بورژوازی جهانی علیه طبقه كارگر، گفتیم كه تمام معضلات اقتصادی و سیاسی كه سرمایهداری بازار بعد از جنگ سرد سعی میكرد كه ظاهرا تمامشده تلقی كند و به افكار عمومی القاء كند كه "دیگر رقابت و جنگی در كار نیست" و "دنیا وارد دوره امنیت و رفاه شده است"، نشان دادیم كه این دورنما واقعی نیست و بحرانها، رقابتها و جنگهای سرمایهداری در راهند، شدیدتر از قبل عمل خواهند كرد و جهان را به ورطه نابودی خواهند كشاند. سعی كردند كه زندگی در این شرایط سیاه و ناایمن پس از جنگ سرد را با لشكركشی نظامی و براه انداختن جنگهای قومی – مذهبی در خاورمیانه و همزمان با تحمیل حربه ریاضت اقتصادی به مردم در جوامع غربی، نرمالیزه بكنند كه نتوانستند. امروز دنیا از رخوت دهه نود بیدار شده است و مشروعیت "دمكراسیغربی" زیر سوال رفته است. كل بحرانهای قدیم دوباره سر باز كردهاند و راه حل میخواهد و به یك معنی، بشریت دنبال راه حل است.
یكی از این بحرانها همین مسٸله فلسطین است كه دوباره سر باز كرده است و پاسخ میخواهد؛ افكار عمومی جهان، بیش از این برای نرمالیزه كردن سیاست جنگی در جهان و به این اعتبار مماشات دولتهای غربی با دولت آپارتاید قومی در اسراٸیل، تره خورد نمیكند و ادامه دادن به این آپارتاید قومی دولت اسراٸیل در حق مردم فلسطین را تحت هر توجیهی دیگر قبول نمیكند.
به طور مشخصتر اگر كمی بیشتر روی قرار زووم بكنیم، ما از كنگره قبل حزب یعنی از سال ۲۰۱۸ به اینسو، شاهد یك سلسله تغییرات اساسی در جغرافیای سیاسی دنیای عرب و همچنین شاهد اعتراضات وسیعی در خود جامعه اسراٸیل بودیم؛ جنبشهای اعتراضی وسیعی حول شرایط وخیم اقتصادی و سیاسی حاكم در این جوامع شكل گرفتند كه اساسا استخوانبندی این جنبشها روی ضدیت با دولتهای مرتجع به اصطلاح "خودی" بوده است. امروز این واقعیت به داده ذهنی هر شهروندی در جوامع خاورمیانه تبدیل شده است، كه اگر میخواهید روزنهای از تغییر در این منطقه ایجاد بكنید باید كل این ساختار قومی – مذهبی دولتهای مرتجع در خاورمیانه كه محصول جهان تكقطبی بعد از جنگ سرد است را از قدرت پایین بكشید تا قادر باشید تازه نفس بكشید و خطوط آینده را ترسیم بكنید. این جنبش رادیكال به طور وسیع از سال ۲۰۱۸ به اینسو از لبنان تا عراق و اردن و حتی در خود جامعه اسراٸیل علیه دولتهای به اصطلاح "خودی" عرض اندام كرده است و عملا كفه ترازو را به ضرر سیاست دولتهای مرتجع منطقه كه یكی از آنها دولت آپارتاید قومی اسراٸیل است، عوض كرده است.
در حقیقت، همین مولفه است كه امروز چوب لای چرخ ادامه مماشات دولتهای غربی و سازمان ملل با دولت فاشیست اسراٸیل انداخته است. قدرت این جنبش است كه اجازه نمیدهد از یكطرف نیروهای مرتجع اسلامی وابسته به ایران و از طرف دیگر ارتجاع ناسیونالیسم عربی، بیش از این در شكاف قومی كه میان مردم فلسطین و مردم اسراٸیل ایجاد شده است، كماكان مثل قبل مانور بدهند و سوءاستفاده بكنند.
فاكتور بعدی، پا گرفتن یك جنبش سكولار و چپ در خود فلسطین است كه هیچكدام از آن نیروهایی كه سنتا خودشان را نماینده مردم فلسطین جا میزدند، مانند سازمان فتح، حماس یا حزب الله و غیره ... به رسمیتشان نمیشناسد. سال ۲۰۱۹ اخباری به بیرون درز كرد كه موساد با همكاری سازمانهای اسلامی و سازمان فتح شروع به شناسایی و ربودن فعالین این جنبش سكولار و چپ در فلسطین و تعداد زیادی از سخنگویان و فعالین میدانی آنها كردند و هنوز هم تحت تعقیب و شناسایی هستند.
هدفم از بازگو كردن این رویدادها اینست كه بگویم كه در این دوره، اینها تغییرات اساسی هستند كه دنیای عرب و افكار مترقی در خود جامعه اسراٸیل را حول ضدیت با سیاست آپارتاید قومی دولت اسراٸیل و كشمكش با دولتهای مرتجع منطقه، قطبی كرده است و پاسخ به حل فوری مسٸله فلسطین را امروز برجسته كرده است. این جنبش سكولار و مترقی برای حل مسٸله فلسطین طبیعتا بازتاب جهانی هم داشته است. به موازات عروج جنبشهای اعتراضی وسیع در خاورمیانه، در جوامع غربی نیز انزجار از ماهیت آپارتاید قومی دولت اسراٸیل به یك داده تبدیل شده است و از دولت اسراٸیل به عنوان یك دولت آپارتاید قومی اسم میبرند؛ بعضا فشار همین جنبش باعث شده است كه نهادهای بینالمللی مانند "امنستی اینترناشنال" خواستار محاكمه این دولت به دلیل بیش از نیمقرن تحمیل آپارتاید قومی در حق مردم فلسطین بشوند.
وسیعترین تظاهراتهای خیابانی را در ظرف چند سال اخیر علیه سیاست آپارتاید قومی دولت اسراٸیل شاهد بودیم. حتی بخشهایی از طبقه كارگر جهانی در آمریكا و ایتالیا در صف مقدم این مبارزه ایستادند و از بار زدن محمولههای جنگی و فروش اسلحه توسط دولتهای غربی به دولت قومی اسراییل سر باز زدند.
یكی دیگر از پارامترها، تكان خوردن یك جنبش عظیم ضد ساختار در جوامع غربی است كه همهچیز را به زندگی خودش مربوط میداند. جنبشی كه دیگر حقایق جهان را از دریچه رسانههای جنگی در غرب نمیبیند؛ جنبشی است كه بیش از این تسلیم فضای ضد حقیقت نمیشود كه توسط رسانهها و دولتهای غربی بعد از جنگ سرد رسما میداندار شدند. جنبشی است كه از ویكیلیكسها خط میگیرد و صدها و هزاران فعال و اكتیویست بدون مرز دارد كه حقایق را از دریچه دیگری برای مردم جهان توضیح میدهند و آگاهگری میكنند.
كلا این آپاراتوس و این مدل جهانی حاكمیت سرمایه كه توسط رسانههای غربی و دولغربی بعد از جنگ سرد ایجاد شد امروز از چشم شهروند جوامع غربی از مشروعیت افتاده است. دنیا دید كه اینها چگونه طالبان را دوباره در افغانستان سر كار آوردند؛ دنیا متوجه شده است كه جنایات اینها در جنگ عراق، لیبی و در منطقه خاورمیانه و همچنین جنایات دولت قومی اسراٸیل در حق مردم فلسطین، سر سوزنی به ادعاهای اینها حول "مبارزه با تروریسم" ربطی نداشته است. مردم در همین جوامع غربی الان تورم ۸ درصدی و بیشترین ناایمنی اجتماعی را بعد از جنگ جهانی دوم تجربه میكنند. به موازات هر بمبی كه اینها روی سر مردم خاورمیانه ریختند، به موازات هر بولدوزری كه ماشین جنگی دولت اسراٸیل به سمت منازل مسكونی فلسطینیان سرازیر كرده است، در قلب جوامع غربی هم دولتهای دستراستی با حربه ریاضت اقتصادی در واقع فقر و مرگ تدریجی را به شهروندان خود تحمیل كردند. فشار كمرشكن اقتصادی و فقری كه امروز در جوامع غربی هست بعد از جنگ دوم جهانی سابقه نداشته است و مردم این تعرض گستاخانه به سطح معیشت را اكنون به طور ملموس تجربه میكنند.
امروز در هر نقطه دنیا، مردم پی بردهاند كه گرفتن هر حق و مطالبهای از جمله پایاندادن به میلیتاریسم و بحران اقتصادی و بازگرداندن امنیت به جوامع، امر هیچ نیروی مافوق جامعه نیست بلكه باید از پایین و توسط قدرت طبقه كارگر و بشریت مترقی به كرسی بنشیند. عمر توهم به چشمدوختن به بالا و به دولتها و به سازمان ملل تمام شده است؛ تنها جنبشی میتواند هر مطالبه انسانی را به دولتهای بورژوایی و حاكمان امروز تحمیل بكند كه قدرت بسیج تودهای از پایین را دارد و به اهرمهای قدرت در پایین جامعه متكی است. همین جنبش میتواند صفوف حاكمان در بالا را در هم بشكند و ابزارهای قدرت حاكمان را به تصرف خود درآورد. بنابراین، خواست برچیدن ماهیت آپارتاید قومی دولت اسراٸیل و پایان دادن به ستم كور قومی - مذهبی در فلسطین تنها میتواند امر این جنبش رادیكال باشد كه از خاورمیانه تا جوامع غربی را به هم وصل كرده است و در "قرار" بعنوان یكی از مهمترین پارامترهای امروز بدان اشاره شده است.
به هر حال این جنبش و این فشار برای حل مسٸله فلسطین از پایین، یك فشار واقعی و یك نیروی مادی واقعی است كه امروز نمیتوان دستكماش گرفت و هر تكان این جنبش رادیكال و مترقی در هر گوشه خاورمیانه، بلاواسطه سیاست مماشات دولتهای غربی و ماشین جنگی دولت اسراٸیل را نشانه میگیرد و ماهیت فاشیستی این دولت را در منگنه افكار عمومی جهان قرار میدهد.
قرار در آخر تاكید میكند كه حزب ما خودش را بخشی از مبارزه این جنبش بشریت مترقی در دنیا میداند كه از پایین و با توسل به قدرت طبقه كارگر خواستار برچیدن سیاست آپارتاید قومی دولت اسراٸیل و پایاندادن به این دمل چركین ستم ملی در حق مردم فلسطین است. حزب ما هرجا كه بتواند در مقابل سوءاستفاده ارتجاع جمهوری اسلامی و نیروهای نزدیك به آن در مسٸله فلسطین، میایستد. حزب، تمام راه حلهای ارتجاعی و تبلیغات فاشیستی با برچسبهای مذهبی و قومی مانند "مسلمان" و عرب" یا "یهودی" و "اسراٸیلی" را افشا میكند و مردود اعلام میكند.
حزب ما هر نوع دیپلماسی مخفی و رسمی دولتها و احزاب سیاسی كه از سیاست فاشیستی دولت اسراٸیل به بهانه "آنتی سیمیتیسم" دفاع میكنند را یك سیاست دستراستی میداند كه نتیجهاش تداوم بیحقوقی مردم فلسطین است.
و نهایتا در كنار طبقه كارگر جهانی راه حل حزب ما همانگونه كه در قرار هم یكبار دیگر تاكید شده است: برسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی با حقوقی یكسان و برابر با سایر دولتهای دیگر برای پایان دادن به این آپارتاید قومی دولت اسراٸیل و خاتمه دادن به شكاف و تبعیض كور ملی میان مردم فلسطین و مردم اسراٸیل است.