حکومت اسلامی و قوانین ضد انسانی اش زیرسایه ی هر پرچمی که باشد علیه شان و منزلت انسانی و خصوصا حقوق زنان است. این حکومت مهم نیست که در کدام بخش جغرافیای دنیا باشد ایران یا افغانستان. هر دو با حربه قرون وسطایی آپارتاید جنسی کمر به نابودی زندگی زنان و حقارت آنها بسته اند.

در افغانستان بعد از لابی گری آمریکا و ناتو و  تقدیم کردن افغانستان به دست طالبان، زنان اولین کسانی بودند که در برابر این تعرض اسلامی ایستادند. زنان افغانستان با تمام وحشی گیری های طالبان، دست به سازماندهی تجمعات خیابانی زدند و علیه وحوش طالبانی ایستادند، تهدید و زندانی و حتی سر به نیست شدند ولی دست از مبارزه علیه قوانین اسلامی برنداشته اند و تن به قوانین اسلامی و آپارتاید جنسی نداده اند. زنان آگاه و فعالین حقوق زنان افغانستان، علاوه بر مطالبات برحق زنان مثل حق تحصیل، آزادی و برابری، حق مسافرت و ... در مسایل اجتماعی نقش كلیدی دارند و خواهان معیشت و رفاه جامعه شدند. 

در ایران، احمد علم الهدی، نماینده خامنه ای در نماز جمعه گفته است: "منشأ همه مفاسد اخلاقی گرایشات باطنی و حیوانی انسان هاست که از همه آن ها قوی تر، غریزه جنسی است. در مفهوم رعایت حجاب و پوشش، افراد حتی در خانه خود نیز باید مقید و ملتزم به حیا و عفت باشند."

واقعیت اینست كه تعرض به حقوق زنان در ایران در كنار حمله به شوراهای كارگری یكی از سیاست های اساسی جمهوری اسلامی برای سركوب انقلاب ۵۷ و آرمان برابری زن و مرد بود؛ حجاب اجباری و آپارتاید جنسی حربه های جریان مرتجع خمینی بودند که تحت لوای "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" زنان را با تهدیدات اسیدپاشی و پونز برپیشانی، تلاش کرد تا جامعه را اسلامیزه و مرعوب كند و دستاوردهای انقلاب ۵۷ را به شكست بكشاند. اولین اعتراضات و مقاومت وسیع خیابانی علیه قوانین زن ستیز اسلامی توسط زنان صورت گرفت. در ماه مارس ۱۹۷۹ (اسفند ۱۳۵۷) كه هنوز جریان اسلامی به قدرت نرسیده بود، هزاران تن از زنان در شهرهای مختلف، از پرستاران، معلمان، دانشجویان و کارمندان ادارات  به طور خودجوش، به خیابانها ریختند و ضمن بزرگداشت روز جهانی زنان (هشتم مارس) به اعلام اجباری شدن حجاب شرعی توسط  خمینی و لغو اصلاحات ایجاد شده در قوانین خانواده اعتراض کردند و فریاد برآوردند که « آزادی، برابری، نه شرقی است نه غربی، جهانی است.  ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم ! در طلوع آزادی جای حق زن خالی » . علی رغم تهدیدها و فشارهای نیروهای سرکوبگر اسلامی، زنان یک روز باشکوه تاریخی را از همان بدو انقلاب ۵۷ علیه جریان اسلامی كه برای شكست آرمانهای این انقلاب توسط دول غربی ساخته پرداخته شده بود، رقم زدند و مقاومت جنبش رهایی زن علیه جمهوری اسلامی تا امروز به بهانه های گوناگون با قدرت تمام ادامه داشته است.

امروز دیگر نمیتوان قدرت این جنبش را دست كم گرفت. نسلی در جمهوری اسلامی چشم به جهان گشوده است كه به چیزی جز جارو كردن بساط ایدولوژیك و سیاسی این نظام رضایت نمی دهد. نسلی كه جهان خارج از مرزهای "آپارتاید جنسی" را هر روز و هر لحظه می بیند و از محلات كار تا استادیوم های ورزشی پرچم "برابری زن و مرد" را به اهتزاز در آورده است.

مبارزات زنان در طول این چهل سال در ایران، سد فشارها و محدودیت های حاكمیت را قدم به قدم با مقاومت خود، شكسته است. امروز كمتر مراكز كار و تحصیلی را سراغ داریم كه زنان تسخیرش نكرده باشند. یك نیروی آماده به كار و تحصیلكرده كه گلوی قوانین اسلامی و ضد زن را لحظه به لحظه میفشارد و از سیاست و اقتصاد و ثروت اجتماعی سهم برابر میخواهد. تفكیك جنسیتی و اسپری فلفل به صورت این نسل، بازی با توفان خشم این نسل علیه بنیادهای حاكمیت است.  

این حاكمیت وصله ناجوری بر پیكره جامعه امروز ایران است و این را خودشان بهتر از هر كسی میدانند. زنان از روز اول شکل گیری پایه های جمهوری اسلامی هرگز زیر بار خفت قوانین ضدزن نرفته اند و با تمام تهدیدها، بگیرو ببندها و زندانی کردن ها، جنبش رهایی زن علیه تمام این تفکرات قرون وسطایی تمام قد ایستاد و با بی اعتنایی به این قوانین ضدزن با تمام فشارها، سد قوانین منحوس اسلامی و ضد زن را در هم شكسته است؛ جنبش رهایی زن چون خاری در چشم سران حکومت اسلامی است و مبارزه این جنبش در كنار مبارزارت سراسری طبقه كارگر ایران برای رفاه و معیشت، هر روزه با حاکمیت ادامه دارد. زنان به تمام خرافات، مذهب و هرآنچه که آزادی و شان انسانی آنها را تحقیر کند، در مقابلش قد علم كرده اند. دوران سیاه سركوب اسلامی و آپارتاید جنسی مدتهاست از زندگی زنان ایران رخت بر بسته است. دوران زمزمه و سازماندهی یك جنبش عظیم توده ای و رادیكال برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. جنبشی كه در آن زنان ایران، نقش كلیدی در رهایی و خوشبختی بشر در قرن بیست و یكم ایفا میكنند. این یكی از ستونهای قدرتمند انقلاب آتی ایران برای آزادی و برابری است.