پیام به کنگره دهم حزب
 
رفقا!
سلام و وقتتون بخیر. چه خوب شد که  فرصت یافتید جمع بزرگتری از رهبران و کادرهای حزب دور هم جمع شوید و در مورد سرنوشت جامعه و جنبش های اجتماعی و کمونیسم بحث و مجادله کنید و حتما به نتایج خوبی هم دست پیدا می کنید. ما به ظرفیت سیاسی و نقاط قدرت حزب آگاهیم و مطمئن هستیم که نتایج مباحث شما برای ما هم رهگشا خواهد بود. جای ما را هم خالی کنید.
اجازه بدهید در این نامه به نکاتی عمومی اشاره کنیم:
۱- شما بهتر میدانید و همه شاهد وضع متلاطم جامعه هستیم. رابطه مردم و دولت کاملا تغییر کرده و حتی می توانیم به جرات بگوییم که توازن قوا دارد به نفع پایین تغییر می کند. بالا متشتت، فاسدتر و توطئه گرتر دست به کلاه خود دارد و از همه ی ظرفیتهای کثیف استبدادی و قلدری به منظور ایجاد رعب استفاده می کند. ولی خودشان هم می دانند که دیگر ترس جامعه ریخته و این آب برایشان جمع نمی شود. رژیم چشم به برجام دوخته تا به داراییهای بیشتر دست یابد و نفت و انرژی بفروشد و سرمایه هایی را جذب کند. بورژوازی ایران می داند که از پروژه های چین و روسیه که بیشتر بوی استعمار کهن می دهد، آبی گرم نمی شود. در نتیجه مثل همیشه نگاه به غرب دارد ولو حاکمیت وانمود کند که به غرب اهمیت نمی دهد.
با و جود این ما فکر می کنیم توافق برجام و رفع تحریم ها و سرازیرشدن پولهای بلوکه شده و فروش انرژی و غیره وضعیت اقتصادی شصت میلیون انسان زیر خط فقر که براساس اعتراف خودشان هم بیست میلیون در فقر مطلق هستند را دوا نمی کند. این داراییها بر سفره کارگران و زحمتکشان و حقوق بگیران سرریز نمی شود، بلکه در لابیرنت های پیچ در پیچ و فاسد و غارتگری بالاییها گم می شود. اقتصاد در ایران اقتصادی حتی در حد بورژوازی شناخته شده مثلا کشورهای غربی نیست. اقتصاد مافیایی، نظامی، امنیتی  و به شدت فاسد است. بخصوص الان که از فشار پایین می ترسند، بیشتر در فکر تقویت و گسترش نیروهای نظامی و امنیتی داخلی و نیروهای نیابتی در منطقه هستند و رشته حیاتشان را به این ها گره زده اند.
۲- جنبش کارگری ایران رشد خوبی کرده. جنبش مجامع عمومی کارگری و شورا به دستور فعالین کارگری آمده و بعضا دارد پراتیک می شود. جنبش معلمان به دلیل رهبری سراسری قدرت بالایی پیدا کرده است. اعتراض و مبارزه ی زنان ولو هنوز سازمانیافته نیست، اما مثل آتش زیر خاکستر از درون می جوشد.
و ما اگاهیم که رشد و تقویت و گسترش این جنبش های بخصوص جنبش کارگری به رشد و گسترش و سازمانیافتگی کمونیسم بستگی کامل دارد. و این تلاشی است که حزب ما به آن مشغول است و امیدوار کننده است.
۳- در کردستان شرایط تا حدودی متفاوت است. اینجا احزاب نقش سیاسی تعیین کننده دارند. ما  تلاش می کنیم این ورق برگردد. جنبش معلمان یکی از نمونه های بسیار امیدوار کننده است بخاطر اینکه به جنبش سراسری معلمان و بازنشستگان وصل است و پیروزی خود را در گرو این جنبش سراسری می بیند، نه زور محلی و منطقه ای و اتکا به جنبش ناسیونالیسم کرد و احزابش. این یک شکاف واقعی است که خلاف جریان ناسیونالیسم کرد است. و طبیعتا برای احزاب ناسیونالیست خوشایند نیست.
جنبش کارگری در کردستان متاسفانه از جنبش کارگری ایران عقب تر است و کم تر صاحب سنت و مبارزه و سازمان طبقاتی خود است. با وجود این مراکز صنعتی بزرگی هم مثل پتروشیمی، لاستیک سازی، معادن و.. وجود دارند و میلیون ها کارگر فصلی و بیکار و کولبه ر و کارگران بخش خدمات و شهرداری ها...، در فقر مطلق زندگی می کنند. کمونیسم و حزب ما  بر متن این نیروی عظیم می تواند سنت مجامع عمومی و شوراها و سندیکاهای کارگری ایجاد کند. و بر روی این سکو خود را بالا بکشد و نبضش را با نبض جنبش کارگری سراسری پیوند بزند و این یکی از اولویتهای اول ما است.
۴- چپ در کردستان امروز بیشتر از هر زمانی متشتت و متفرق است به دلیل احزاب چپ متفرق و بی افقی که این چپ اجتماعی سرنوشتش را با آن گره زده بوده است. امروز ما شاهد رویگردانی و شاید بتوان گفت یاس و رخوت این چپ اجتماعی از جریان مادر (احزاب چپ سنتی و به نام کمونیسم)، در کردستان هستیم. اما وجود و حضور سیاست های جریان ما و  کادرهای محلی است می تواند به این رخوت و یاس در صفوف فعالین چپ خاتمه دهد.  خوشبختانه ما شاهد توجه این چپ به جریان خود هستیم و با روی باز به استقبال این تغییر ریل چپ رفته و می رویم.
بارها به خود گفته ایم که باید اصلا دور این چپ را خط بکشیم و به اعماق جامعه نگاه کنیم که به درجه ای از این بلایا بری است. ولی واقعیت نشان داده است که توده های مردم هم به درجه زیادی چشم به احزاب سیاسی می دوزند و شخصیتهایشان را در میان خود می شناسند و بخشا به حرفهایشان گوش می دهند.
ما علاوه براین که توری برای جلوگیری از سقوط این چپ گشوده و می گشاییم. اما  اساسا به نیروهای جوان و آگاه صفوف کارگران و معلمان و جوانان و زنان امید داریم و موضوع کار خود قرار داده ایم. ما وظیفه مهم خود می دانیم که با این نیرو و جذب ان به کمونیسم و برابری و مانع از سقوط به دامان ناسیونالیسم، صفی از چپ واقعی ازادیخواه و برابری طلب و مستقل در صفوف کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان ... و روی پای خود تشکیل شود. این یک کار هرکولی است که هر قدم پیشروی در آن ما را به پیروزی نزدیک تر می کند.
۵- ما غافل نیستیم که جدال سیاسی واجتماعی ما با ناسیونالیسم و کردایتی جدالی سخت است. این سنت در میان توده های اساسا عقبمانده جان سخت است و بعنوان مانع جدی بر سر راه جنبش ازادیخواهی و برابری طلبی عمل می کند و حتی در عمل آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزد. ناسیونالیسم کرد با تکیه بر مذهب و خرافات عملا بخشی از فشار جمهوری اسلامی بر جامعه ما است. سنی گری و سلفی گری و عروج شیخ و مشایخ و صوفیگری و درویش بازی و ملاهای مرتجع امروز به تکیه گاه ناسیونالیسم کرد تبدیل شده است . و این ان چیزی است که آگاهانه و ناآگاهانه نقش نیابتی جمهوری اسلامی در کردستان  را بازی می کند.
۶- علاوه بر اولویت های فوق مثل جنبش های اجتماعی و جدال با ناسیونالیسم کرد، تحزب هم یکی از اولویت های مهم ما بوده و هست. چرا که ما آگاهیم بدون حزب سیاسی کمونیستی، رهبری واقعی و سراسری جنبش ازادیخواهی و برابری طلبی در ایران و بخصوص در کردستان قادر به رقابت در مقابل جنبش سنت دار و دارای حزب و مسلح به سلاح و پول و حمایت های ارتجاع منطقه و الگوی دولت اقلیم کردستان با وجود بی ابرویی هایش، نیست.
 ما در سال های اخیر تحزب کمونیستی و سازمانیابی حزبی را نه با تکیه و بر اساس جمع شدن تعدادی ادم بیربط به جامعه بلکه در میان کادرهایی که مربوط به جامعه و عرصه های معینی هستند، گره زده  و می زنیم. و امیدوار هستیم این پروژه حیاتی کمونیسم یعنی تحزب در میان کارگران و جنبش های اجتماعی مثل معلمان، زنان و روشنفکران انقلابی گسترده شود و از این راه توازن قوای کمونیسم و ناسیونالیسم به نفع کارگران و زحمتکشان کردستان تغییر جدی کند.
۷- ما به موانع و کمبودهای خود واقفیم که در میان تشتت و تفرقه ی صفوف چپ در کردستان و با حضور مخرب سنت و فرهنگ و اخلاقیات ضد کارگر، ضد انسانی و ضد زن ناسیونالیسم کرد، نمی توانیم بگوییم که در پایان کاریم. و البته در آغازش هم نیستیم. اما واقفیم که هنوز به کار سازمانیافته و نقشه مند بیشتر نیاز داریم.
۸- در خاتمه، نقطه قدرت تعیین کننده ی ما اتوریته ی حزب و کمونیسم ما، حکمتیست خط رسمی و رهبری و کادرها و سیاست هایش،  پشتوانه ی عظیم فعالیت های سیاسی و اجتماعی و مبارزه طبقاتی و آگاهی بخشی به توده های وسیع مردم است. بدون این پیشروی ممکن نبود و نیست. ما از این کنگره توقع داریم که  نقشه های عمل بیشتر، روشن تر و کارسازتر و عملی تر را در دستور کار حزب و رهبری آینده اش قرار دهد. ما خود را بخشی از این نقشه ها و مصمم به پراتیک آن ها هستیم.
دستهایتان را به گرمی می فشاریم و برایتان ارزوی سلامتی و موفقیت  داریم.
نسیم- مارس ۲۰۲۲