سالی كه گذشت سال خاكستری و یكنواختی نبود؛ سالی بود در ادامهی تعمیق روندی كه از دیماه ۹۶ به این سو شروع شده بود و هر لحظه نوید میداد كه باید جور دیگری زندگی كرد. سال گذشته سال جمهوری اسلامی نبود، سال تسلیم در برابر شعلههای آتش قحطی، فقر و بیكاری نبود. سالی نبود كه این حاكمیت بتواند خوشههای خشم میلیونها انسان دردمند و كارد بهاستخوان رسیده را درو كند. نه سال «انتخاب» جناب رٸیسی سردسته قاتلین دهه ۶۰ بود، نه سال عر و تیزهای سپاه، بسیج و امنیتی كردن فضای سیاسی ایران بود، نه سال رنگ عوض كردنهای این و آن جناح بود، نه سال فرهنگ تعزیه كه سال جا خوش كردن لبخند بر لبانی بود كه خندیدن را فراموش نكردهاند. سالی بود كه میلیونها انسان دردمند در كنار هم، با هم، اتحاد و استوار ماندن را تجربه كردیم و زندگی را برای كودكانمان معنا كردیم. گفتیم كه میمانیم و برای زندگی و رفاه در همین جهان میجنگیم. كرونا را با پشته ساختن حاكمیت جنایتكار اسلامی از كشتههایمان پشت سر گذاشتیم؛ درب شوراهای اسلامی كار و نهادهای زرد دولتی را گِل گرفتیم؛ گفتیم كه نظام آموزش و پرورش باید از خرافات و جهالت مذهبی پاك شود؛ گفتیم كه محرومیت بخش بزرگی از كودكان كار از رفتن به مدرسه باید خاتمه یابد؛ فریاد برآوردیم كه آموزش رایگان حق مسلم كودكان ماست؛ بیكاری فارغ التحصیلان، تندادن به بردگی با دستمزدهای زیر خط فقر در شان و منزلت انسان نیست؛ لغو جداسازی جنسیتی را فریاد زدیم؛ اعلام كردیم كه جامعهی ایران بیش از این برای جمهوری اسلامی قابل حكومت كردن و قابل ارعاب نیست؛ با پرچم رفاه، آزادی و اداره شورایی به میدان آمدیم. گفتیم رژیمی كه نمیتواند ابتداییترین نیازمندیهای بشر در قرن بیستویكم را تامین كند باید برود؛ گفتیم كه هرآنچه ما را نكشد قویترمان خواهد ساخت. و درست تشخیص دادیم. سال گذشته، سال كابوس پشت سر كابوس برای حاكمیت بود.
ما آگاهتر و نیرومندتر از هر سال در طول این چهل سال پا به سال آتی گذاشتهایم. زن و مرد دوشادوش هم در برابر توطٸهی حاكمیت، در برابر تفرقههای ملی، قومی، مذهبی و جنسی در صفوف جنبشمان، استوار ایستادهایم و آهنگ همبستگی و اتحاد علیه نظم حاكم را زمزمه میكنیم. پارسال، ما نگذاشتیم كه تحمیل دوباره طالبان به مردم افغانستان مستمسكی برای اعادهی توازن قوا به نفع جمهوری اسلامی در مقابل مردم ایران شود. اعلام كردیم كه با مردم بخت برگشتهی افغانستان همسرنوشت هستیم؛ كه دیگر نمیگذاریم كه سیل خانهی كسی را با هر توجیهی با خود ببرد؛ كه كودكی بیسرپناه بماند؛ كه هوا از غبار و دود و جنگ، كه زمین از بیآبی و مردم از تشنگی هلاك شوند. در سال گذشته حال حاكمیت اسلامی خوب نبود، چراكه ما از فولاد و هفتتپه تا نفتیها و خروش سراسری معلمان و بازنشستگان به ریشاش خندیدیم و از كنارش رد شدیم. گفتیم كه داربست این روبنای گندیده سیاسی را از بیخ با تیشه میزنیم و زندگی را دوباره زنده میكنیم.
خواستند سال گذشته را سال فیلترینگ و مسدود كردن شبكههای ارتباطی مردم تحت عنوان «طرح صیانت از مردم» نامگذاری كنند. خواستند با هم بودنمان را بشكنند؛ گفتند اتحاد و ارتباط جمعی ممنوع! آغوش ممنوع! لمس دستها ممنوع! اما كور خواندند؛ سال عقبنشینی نظام و صیانت حاكمیت از خود در برابر جامعهی تشنهی رفاه و برابری بود. سال تف سربالا برای جمهوری اسلامی بود.
سال گذشته سفرههای خالی و نیمهخالیمان را با همسایه، همكار، همشهری و هممحلهای تقسیم كردیم. سعی كردیم كه هرچه در توان و توش داریم بكار گیریم تا جلوی روند رو به صعود آمار بیكاری، خودكشی، فحشاء، كلیه فروشی و كار كودكانمان را سد كنیم. سنگری ساختیم بنام تقسیم ثروت و رفاه در جامعه؛ و رو به حاكمیت سرمایه اعلان جنگ دادیم. گفتیم كاخهایتان را به تسخیر درخواهیم آورد؛ ثروت انباشته از استثمار نیروی كارمان را كه به یغما بردهاید پس خواهیم گرفت و از هركس به اندازهی توانش به هركس به اندازهی نیازش خواهیم داد. سال گذشته ثابت كردیم كه زمین را زیر پاهایتان به لرزه درخواهیم آورد و از محلات و مراكز كار و تحصیل تا میادین بزرگ شهرها را در این نبرد طبقاتی سهمگین با خود همراه خواهیم كرد. گفتیم كه آمدهایم تا برای فرزندانمان بجای غصه از قصه بگوییم كه ما اكثریتایم و میمانیم چون اكثریت رفاه و آزادی میخواهند و این نظام اقلیت مرتجع رفتنی است.
گفتند زمان میخواهند؛ باید از «كسب و كارها مانعزدایی» بكنند؛ فرمودند كه «ارز در خطر است»؛ برجام در راه است؛ بوی نفت به مشام میآید؛ سرمایهگذاری در راه است؛ در حال حاضر بودجه ندارند و گفتند كه «نگران كاهش جمعیت كشور» هستند. در عوض ما درب خروجی را نشانشان دادیم و گفتیم كه زمان و دوران شما جنایتكاران، شما مومیاییهای تاریخ ایران كه دستانتان تا آرنج در استثمار طبقه كارگر ایران و خون شریفترین فرزندان مردم است، مدتهاست به سر رسیده است. چهل سال، چهار نسل را قربانی كردند، گرفتند و زدند و كشتند!
اكنون فصل قربانی و تاریخ قربانیان به پایان رسیده است؛ صدای پای طبقه كارگر ایران با لشكری از سازماندهندگان و رهبران سوسیالیست آن كه فصل جدیدی از «تاریخ شكست نخوردگان» را گشودهاند به گوش میرسد؛ امروز دیگر همه میدانند كه نه فقط یك ذره رفاه و خوشبختی با وجود جمهوری اسلامی قابل حصول نیست كه ابتداییترین نیازمندیهای بشر برای زنده ماندن را هم دریغ میكند. نظامی كه حتی عاجز از تامین آب آشامیدنی و هوای سالم برای شهروندان است، نظامی كه با وجود تلی از ثروت و سرمایه انباشته شده در ایران، حاضر به شلكردن سر كیسه نیست، باید برود! این دیگر حكمی است كه از دیماه ۹۶ به این سو از طرف مردم و طبقه كارگر ایران نوروز پشت نوروز صادر شده است و سرنوشت تقابل بنیادین محرومان با حاكمان امروز در ایران را در هر دم و بازدم اعتراضات مردم تعیین میكند.
پارسال به جنبش ما ثابت شد كه زمان اعمال قدرت برای آرمان عدالتخواهی و برابریطلبی فرا رسیده است. وقت برپایی شوراهای مردمی برای هدایت و سازماندهی مبارزات تودهای مردم و اعمال اراده مستقیم مردم است. هیچ زمانی به اندازه امروز تودههای مردم صاحب عزم و اراده برای دگرگونی اوضاع نبودهاند؛ هیچ زمانی به اندازه امروز، خواست بهگور سپردن نظام منحوس اسلامی به خودآگاهی گسترده مردم ایران تبدیل نشده است؛ در هیچ دورهای به اندازه امروز طبقه كارگر، زنان و جوانان تشنهی شادی و رفاه و برابری به كمونیسم و ارگانهای اعمال قدرت خود یعنی شوراهای مردمی محتاج نبودهاند. رهبران، آژیتاتورها و فعالین پرشور مردمی برای غلبه بر جمهوری اسلامی و به پیروزی رساندن این جنبش در سال آتی ناچارند كه مردم را در این ارگانها بسیج و رهبری كنند. این تنها ابزار اعمال اراده میلیونها انسان دردمند در جامعهی امروز ایران است. جنبش ما ناچار به پیروزی و ناچار به ایجاد دنیایی مرفه، آزاد و برابر است.
ما آگاهتر و نیرومندتر از هر سال در طول این چهل سال پا به سال آتی گذاشتهایم. زن و مرد دوشادوش هم در برابر توطٸهی حاكمیت، در برابر تفرقههای ملی، قومی، مذهبی و جنسی در صفوف جنبشمان، استوار ایستادهایم و آهنگ همبستگی و اتحاد علیه نظم حاكم را زمزمه میكنیم. پارسال، ما نگذاشتیم كه تحمیل دوباره طالبان به مردم افغانستان مستمسكی برای اعادهی توازن قوا به نفع جمهوری اسلامی در مقابل مردم ایران شود. اعلام كردیم كه با مردم بخت برگشتهی افغانستان همسرنوشت هستیم؛ كه دیگر نمیگذاریم كه سیل خانهی كسی را با هر توجیهی با خود ببرد؛ كه كودكی بیسرپناه بماند؛ كه هوا از غبار و دود و جنگ، كه زمین از بیآبی و مردم از تشنگی هلاك شوند. در سال گذشته حال حاكمیت اسلامی خوب نبود، چراكه ما از فولاد و هفتتپه تا نفتیها و خروش سراسری معلمان و بازنشستگان به ریشاش خندیدیم و از كنارش رد شدیم. گفتیم كه داربست این روبنای گندیده سیاسی را از بیخ با تیشه میزنیم و زندگی را دوباره زنده میكنیم.
خواستند سال گذشته را سال فیلترینگ و مسدود كردن شبكههای ارتباطی مردم تحت عنوان «طرح صیانت از مردم» نامگذاری كنند. خواستند با هم بودنمان را بشكنند؛ گفتند اتحاد و ارتباط جمعی ممنوع! آغوش ممنوع! لمس دستها ممنوع! اما كور خواندند؛ سال عقبنشینی نظام و صیانت حاكمیت از خود در برابر جامعهی تشنهی رفاه و برابری بود. سال تف سربالا برای جمهوری اسلامی بود.
سال گذشته سفرههای خالی و نیمهخالیمان را با همسایه، همكار، همشهری و هممحلهای تقسیم كردیم. سعی كردیم كه هرچه در توان و توش داریم بكار گیریم تا جلوی روند رو به صعود آمار بیكاری، خودكشی، فحشاء، كلیه فروشی و كار كودكانمان را سد كنیم. سنگری ساختیم بنام تقسیم ثروت و رفاه در جامعه؛ و رو به حاكمیت سرمایه اعلان جنگ دادیم. گفتیم كاخهایتان را به تسخیر درخواهیم آورد؛ ثروت انباشته از استثمار نیروی كارمان را كه به یغما بردهاید پس خواهیم گرفت و از هركس به اندازهی توانش به هركس به اندازهی نیازش خواهیم داد. سال گذشته ثابت كردیم كه زمین را زیر پاهایتان به لرزه درخواهیم آورد و از محلات و مراكز كار و تحصیل تا میادین بزرگ شهرها را در این نبرد طبقاتی سهمگین با خود همراه خواهیم كرد. گفتیم كه آمدهایم تا برای فرزندانمان بجای غصه از قصه بگوییم كه ما اكثریتایم و میمانیم چون اكثریت رفاه و آزادی میخواهند و این نظام اقلیت مرتجع رفتنی است.
گفتند زمان میخواهند؛ باید از «كسب و كارها مانعزدایی» بكنند؛ فرمودند كه «ارز در خطر است»؛ برجام در راه است؛ بوی نفت به مشام میآید؛ سرمایهگذاری در راه است؛ در حال حاضر بودجه ندارند و گفتند كه «نگران كاهش جمعیت كشور» هستند. در عوض ما درب خروجی را نشانشان دادیم و گفتیم كه زمان و دوران شما جنایتكاران، شما مومیاییهای تاریخ ایران كه دستانتان تا آرنج در استثمار طبقه كارگر ایران و خون شریفترین فرزندان مردم است، مدتهاست به سر رسیده است. چهل سال، چهار نسل را قربانی كردند، گرفتند و زدند و كشتند!
اكنون فصل قربانی و تاریخ قربانیان به پایان رسیده است؛ صدای پای طبقه كارگر ایران با لشكری از سازماندهندگان و رهبران سوسیالیست آن كه فصل جدیدی از «تاریخ شكست نخوردگان» را گشودهاند به گوش میرسد؛ امروز دیگر همه میدانند كه نه فقط یك ذره رفاه و خوشبختی با وجود جمهوری اسلامی قابل حصول نیست كه ابتداییترین نیازمندیهای بشر برای زنده ماندن را هم دریغ میكند. نظامی كه حتی عاجز از تامین آب آشامیدنی و هوای سالم برای شهروندان است، نظامی كه با وجود تلی از ثروت و سرمایه انباشته شده در ایران، حاضر به شلكردن سر كیسه نیست، باید برود! این دیگر حكمی است كه از دیماه ۹۶ به این سو از طرف مردم و طبقه كارگر ایران نوروز پشت نوروز صادر شده است و سرنوشت تقابل بنیادین محرومان با حاكمان امروز در ایران را در هر دم و بازدم اعتراضات مردم تعیین میكند.
پارسال به جنبش ما ثابت شد كه زمان اعمال قدرت برای آرمان عدالتخواهی و برابریطلبی فرا رسیده است. وقت برپایی شوراهای مردمی برای هدایت و سازماندهی مبارزات تودهای مردم و اعمال اراده مستقیم مردم است. هیچ زمانی به اندازه امروز تودههای مردم صاحب عزم و اراده برای دگرگونی اوضاع نبودهاند؛ هیچ زمانی به اندازه امروز، خواست بهگور سپردن نظام منحوس اسلامی به خودآگاهی گسترده مردم ایران تبدیل نشده است؛ در هیچ دورهای به اندازه امروز طبقه كارگر، زنان و جوانان تشنهی شادی و رفاه و برابری به كمونیسم و ارگانهای اعمال قدرت خود یعنی شوراهای مردمی محتاج نبودهاند. رهبران، آژیتاتورها و فعالین پرشور مردمی برای غلبه بر جمهوری اسلامی و به پیروزی رساندن این جنبش در سال آتی ناچارند كه مردم را در این ارگانها بسیج و رهبری كنند. این تنها ابزار اعمال اراده میلیونها انسان دردمند در جامعهی امروز ایران است. جنبش ما ناچار به پیروزی و ناچار به ایجاد دنیایی مرفه، آزاد و برابر است.