شرکت در کلیه فعالیت های اجتماعی به "زبان مادری"، حقی که باید به رسمیت شناخت!
زبان تکلم و بعد ها سمبل های نوشتاری، نخستین ابزار ارتباطی میان انسانها به قدمت تاریخ بشریست. یک ابزار ارتباطی میان کودک با مادر و خانواده و بعدها محیط و اجتماع است. انسان از طریق زبان، احساسات، عواطف، امیال، احتیاجات و تجارب خود را به دیگران منتقل می کند، یاد می گیرد و یاد می دهد. از طریق زبان است که فرد در خانواده و اجتماع رشد می یابد و آگاهی، علم و دانش را فرا می گیرد و شخصیت اجتماعی، شعور و شناخت فرد از محیط از همین طریق و در ارتباط با جهان پیرامون و جامعه و انتقال علوم است که شکل می گیرد.
این زبان، میتواند از بدو تولد و یا طی سالهای پس از آن، یک یا چند زبان باشد. کم نیستند کودکان چند زبانه ای که در خانواده های چند زبانه ای بدنیا میآیند و به سادگی آنها را آموخته اند و با آنها رشد کرده اند.
انسانها باید آزاد باشند که با هر زبانی که دوست دارد با دنیای پیرامونش ارتباط بگیرند و خود را بیان کند. اینکه انسانها بر حسب اتفاق، در کجای کره زمین به دنیا آمده اند و به چه زبانی صحبت می کنند نه تنها از این حق نمی کاهد، بلکه نباید هویت و حق و حقوق انسانی شان را نیز بر مبنای آن تعیین و محدود کرد.
زبان ابزار مراودات اجتماعیست و باید آنرا از اسارت، قوم گرایی و ناسیونالیسم محلی و ناسیونالیسم عظمت طلب، که یکی به خاطر تفاوت های زبانی حق برابر شهروندی ملت تحت ستم را محدود میکند و دیگری به خاطر سلطه فرهنگی خود، آن را انکار میکند، خلاص کرد. باید در بستر جامعه بشری امروز و مراودات اجتماعی به عنوان یک پدیده به زبان نگاه کرد و مشکلات این مراودات را بر مبنای حقوق انسانها از سر راه برداشت.
همانطور که اشاره شد، زبان یکی از ابزارهای مهم ارتباطیست و نوع تکلم و یا زبان افراد جامعه نه می تواند نماد برتری و نباید نماد تحقیر از طرف دیگران باشد. در جامعه متمدن امروزی و در جایی از جهان، ما بر حسب اتفاق در کشوری زندگی می کنیم که چندین زبان در آن وجود دارد و حال این زبان کردی، عربی، فارسی، لری، بلوچی و ترکمنی و آذری باشد هیچ تفاوتی در اینکه ما به عنوان یک انسان دارای چه حق و حقوقی هستیم ایجاد نمی کند.
اگر ناسیونالیسم عظمت طلب حکومت پهلوی زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی به جامعه ایران تحمیل کرد و اگر رژیم جمهوری اسلامی در راستای همان سیاست و البته به نوعی دیگر آموزش زبان مادری را در جامعه چند زبانه ایران ممنوع کرد، اگر رژیم های بورژوایی پهلوی و جمهوری اسلامی، ستم ملی را به عنوان یکی از ابزارهای بقای حاکمیت خود به کار گرفتند، پس چگونه می توان معضل زبان مادری را در جامعه بر منبای حقوق انسانی حل کرد؟
ما کمونیستها در صف مقدم به رسمیت شناختن این حق طبیعی برای هر فرد، "قوم"، "ملت" یا "اتنیکی" هستیم. ما آموزش زبان مادری را حق بی چون و چرای مردم می دانیم و بر این باوریم که باید تمامی زبانهای موجود به رسمیت شناخته شوند.
آموزش زبان مادری حق مسلم هر انسانیست فارغ از هر محدوده ی جغرافیایی که در آن به دنیا آمده یا زندگی می کند. همانطور که در برخی از کشورهای پیشرفته برای اقلیت ها، امکان آموزش زبان مادری و دسترسی به امکانات فرهنگی و درمانی و اجتماعی و .. به زبان مادری، توسط مکانیزم هایی چون بکار گیری مترجم، یا نشر بروشورهای چند زبانه مربوط به اطلاعات مورد نیاز و استفاده از انواع تکنولوژی های پیشرفته ... در سطح محدودی وجود دارد.
ممنوع کردن یا محدود کردن این حق از طرف دولتها نشان از وجود ستم ملی در آن کشور است و یک سیاست فاشیستی است. یک نمونه زنده آن دولت ترکیه است و سیاست های ستمگرانه علیه جمعیت کرد زبان این کشور. این سیاست ها عملا به معنی تقسیم کردن جامعه به اقوام، ملیت ها، زبانها، فرهنگ و حتی ادیان است. بر همین مبنا دولتهای بورژوایی در این کشورها با این تقسیم بندی بین شهروندان تفرقه، جدایی و نفرت قومی و مذهبی ایجاد میکنند وعملا اقدام به سرکوب مردم می کنند. ستم ملی و سرکوب از سوی بورژوازی حاکم بر کشورهایی همچون ایران و ترکیه به بخشی از مردم این کشورها تحمیل شده است و همین ستم ملی خود دلیلی بر ایجاد جنبش ناسیونالیستی و قومگرایی می شود تا ستم ملی بهانه ای برای قومی کردن مبارزات جاری در جامعه بر علیه سیستم سرمایه داری موجود شود. در همین راستاست که احزاب ناسیونالیست موجود به بهانه ستم ملی، مبارزات حق طلبانه مردم را به سکوی پرتاب در رسیدن به اهداف خود و شراکت در قدرت و ثروت تبدیل می کنند.
ما کمونیست ها ضمن اینکه از آموزش زبان مادری دفاع می کنیم، همزمان نیز ممنوعیت آموزش زبان مادری را به هر بهانه ای توسط رژیم هایی همانند ایران، ترکیه قویا محکوم می کنیم. تلاش ما اینست که همراه و همگام با طبقه کارگر و زحمتکش، حق آموزش زبان مادری را به رژیم جمهوری اسلامی تحمیل کنیم، تا هر کسی در هر کجای این کشور هر زبانی که که دوست دارد، آزادانه بیاموزد و با آن صحبت کند.
نکته دیگر اینکه، در تمامی کشورهایی با چندین زبان مختلف، به منظور تسهیل و پیشبرد کار و امورات اداری، آموزش در آن کشور و به منظور مراودات اجتماعی گسترده تر، استفاده از یک زبان مشترک امری حیاتی و لازم است. شرط نیست که الزاما این زبان حتما باید فارسی باشد، انتخاب چنین زبانی بر مبنای یک توافق اجتماعی و در یک انتخابات آزاد و با شرکت کل جامعه در این تصمیم گیری باید انجام پذیرد. طبیعتا زبانی که گستردگی و دامنه لغاتش در مسائل اجتماعی، سیاسی و علمی جامع تر و کاملتر است شانس بیشتری برای انتخاب خواهد داشت.
اکنون که ما روزانه شاهد اعتراضات عظیم و گسترده طبقه کارگر، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و دیگر محرومان جامعه هستیم و تمامی نشانه ها به ما می گویند که انقلاب آتی یعنی انقلاب محرومان جامعه در راه است و رژیم جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار دارد. در تحولات آتی و فردا روز انقلاب، زمانیکه جنبش در میدان به پیروزی برسد و مردم در ایران با اتحاد و همبستگی خود و از طریق "کنگره سراسری شوراهای مردمی"، قدرت را در دست گرفت و در سرنوشت خود دخیل شدند، ما کمونیستهای حکمتیست، ضمن به رسمیت شناختن تمامی معضلات و مشکلات آن جامعه که تماما ریشه در مناسبات سرمایه داری و مذهبی دارد، برای حل آنها جواب داریم.
برنامه "یک دنیای بهتر" یعنی برنامه ما کمونیست ها به روشنی ضمن تشریح تمامی مناسبات و معضلات موجود در دنیای سرمایه داری و نقد این مناسبات، به تغییر آن و اجتناب ناپذیری یک آینده بهتر باور عمیق دارد و بر همین اساس حقوق انسانها را در این برنامه به روشنی بیان کرده است.
تغییر جهان و ایجاد یک دنیای بهتر، امید و آرمان همیشگی انسانها در طول تاریخ بشری بوده است و این بنیاد اجتماعی وفکری ما در کمونیسم کارگریست، زندگی واقعی و عمل روزمره توده های وسیع مردم همواره حاکی از یک امید و باور عمیق به امکانپذیری یک آینده بهتر است.
در"برنامه یک دنیابی بهتر" در مورد اعتبار زبان های رایج در کشور آمده است: "ممنوعیت زبان رسمی اجباری. دولت می تواند یکی از زبانهای رایج در کشور را به عنوان زبان اداری و آموزشی اصلی تعیین نماید، مشروط بر اینکه امکانات و تسهیلات لازم برای متکملین به سایر زبانها، در زمینه های سیاسی، اجتماعی و آموزشی وجود داشته باشد و حق هرکسی به اینکه بتواند به زبان مادری خویش در کلیه فعالیتهای اجتماعی شرکت کند و از کلیه امکانات اجتماعی مورد استفاده همگان بهره مند شود محفوظ باشد."
به علاوه و در همین راستا حزب کمونیست کارگری حکمتیست – (خط رسمی) خواهان اینست که زبان انگلیسی با هدف تبدیل گام به گام آن به یک زبان آموزشی و اداری متداول در کشور از سنین پایین در مدارس آموزش داده شود.
دلیل انتخاب زبان انگلیسی به عنوان زبان اداری مشترک، به دلیل بین المللی بودن و غنی بودن این زبان در توضیح مسائل و پدیده های علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه جهانیست.
جنگ و دعوای ناسیونالیستهای ارتجاعی فارس، کرد و ترک و غیره کمترین ربطی به ابتدایی ترین حق مردم در استفاده از زبان مادری و یا آموزش این زبان ندارد، اگر اکنون ناسیونالیستها برای اعتبار دادن به خود فریاد سر می دهند که " زبان هویت من است" و به این شکل می خواهند بخشی از جامعه را به سیاهی لشکر خود بدل کنند و قطب بندی های کاذبی را بویژه در میان مردم محروم و طبقه کارگر بوجود آورند، باید در مقابل فریاد زد این انسانیت و جایگاه طبقاتی من است که هویت ما را مشخص می کند نه زبان یا ملت و قوم.