در گفتگو با رادیو نینا


آسو سهامی:
جامعه ایران شاهد اعتراض و مبارزه هماهنگ و سراسری فرهنگیان ( معلمان و بازنشستگان) است. شما موقعیت کنونی جنبش معلمان را چگونه می بینید؟

مظفر محمدی: جنبش های اجتماعی را با سازمان، رهبری، شعارها و مطالبات و تاکتیک های مبارزاتی میشه شناخت. و گفت چقدر پرزور، رادیکال و پیشروه. جنبش معلمان به جرات می توان گفت بیشتر این خصوصیات را دارد. صاحب سازمانه، صاحب رهبریه، مطالبات روشن دارد و شعارها و تاکتیک هاش تعرضی و از موضع طلبکاره. قربون صدقه کسی نمیره که آقای رهبر جون خودت بچه هامون گشته ن لطفی بکن. یا کسی را که بعنوان رییس مملکت گماردنش هنوز چند ماه نگذشته جامعه و معلمان میگن: " رییسی دروغگو"!

در حال حاضر بزرگترین جنبش اجتماعی ایران، جنبش معلمان است.این جنبش به لحاظ کمیت بسیار بزرگ است. اگر همه اعضای حقیقی و آنانیکه به نحوی به آنها مرتبط هستند (دانش آموزان و اولیا )  را محاسبه کنیم بیش از یک سوم جمعیت ایرانه.  تحلیلگران داخلی میگن  بهترین نامی که میتوان برای این جنبش به لحاظ اعمال قدرت گذاشت، سونامی، سیلاب یا طوفان باشد که میتواند هر آنچه را که در مقابل خود ببیند در هم شکند.

معمولا گفته میشه که فرهنگیان طبقه متوسط جامعه اند. از جمله تحلیلگران جمهوری اسلامی می گویند جمهوری اسلامی طبقه متوسط که بخشا پایگاه اجتماعیش بوده را از دست داده است. یا می گویند بحران اقتصادی و سیاسی طبقه متوسط را متلاشی و به جرگه ی طبقه کارگر و زحمتکشان اسیر فقر و فلاکت پرت کرده است.

اما از نظر من جنبش معلمان قبل از از این که طبقه متوسط باشد یا نه،  خود بخشی و جزئی از مبارزه طبقاتی در ایران است. معلمان آن بخش از زحمتکشان جامعه هستند که مثل طبقه کارگر صاحب هیچ ابزار تولیدی نیستند. ولو کارشان غیرمولده اما معلمان همچون کارگران چیزی بجز فروش نیروی کار خود ندارند. مالک چیزی نیستند. خواست افزایش حقوق معلمان همان مطالبه افزایش دستمزد کارگران است تا بتوانند امرار معاش کنند. بعلاوه، در ایران در عرصه آموزش ما شاهد طبقاتی بودن این بخش جامعه هستیم. یکی از شعارهای معلمان فکر کنم مریوانه میگن: "من سیل خروشانم، نیروی کارم را ارزان نمی فروشم!"

فرهنگیان می گویند، مـدارس روسـتاهـا و حـتی شهـرهـای بـلوچسـتان، کـرمـان، آذربـایـجان و خـراسـان در مقایسه با مدارس نورچشمی های شمال شهر تهران بیغوله هایی بیش نیست. مدارس فرسوده و کلاس های زیر آلونک در مناطق فقیر نشین و روستاها، شهریه های کلان و دست بردن به جیب خانواده ها، شعار توخالی شبکه ی شاد، عدم دسترسی اکثر دانش اموزان به موبایل هوشمند برای شرکت در کلاس های مجازی، نبود امکان ایاب و ذهاب دانش آموزان  و غیره دارند. هم معلمان و هم دانش اموزان در جریان پاندمی کرونا آسیب های زیادی دیدند.   

یا میگن، وضعیت مدارس، تفاوت میان مدارس دولتی و خصوصی و مدارس شمال و جنوب شهر و تفاوت سطح زندگی منطقه اعیان نشین شمال و زحمتکشان جنوب شهر را همه شاهدند. تفاوت میان مدارس دولتی و  خـصوصـی هـمانـند امـروز از زمـین تـا آسـمان اسـت. اخـتلاف در مـدارس شـمال و جـنوب شهـرعمق زندگی طبقات و منافع متفاوتشان را نشان می دهد. تـفاوت سـطح زنـدگـی در ایـن دو مـنطقه وضعیت اموزش متفاوتی را هم نشان می دهد. نتیجتا فرزندان کارگران و زحمتکشان از امکانات آموزشی و رفاهی که فرزندان بخش های مرفه دارند، برخوردار نیستند. در جایی ثروت در دستان اقلیتی مفتخور جمع شده و در جایی دیگر وضع جامعه و معلمان و دانش آموزان اینه که می بینید.

همین امروز بیش از نیم میلیون کودک و نوجوان به جای تحصیل در مدرسه در خیابان ها و کارگاه ها کار می کنند. بیش از یک میلیون کودک و نوجوان در مناطق محروم تر ایران نمی توانند به مدرسه بروند. 

به دلیل این فاصله طبقاتی و شرایط اموزش فرزندان کارگران و زحمتکشانه که معلمان علیه تبعیض و ستم  بپا خاستند و می گویند: کالایی کردن آموزش تعرض به سفره مردم است. خواستار الغای مدارس خصوصی، رفع تبعیض در مورد توزیع امکانات آموزشی، ایجاد برابری های آموزشی در سراسر کشور هستند و می گویند، بساط فروش علم را برچینید... محیط آموزشی باید به دست شورای معلمان و دانش آموزان سپرده شوند... این خواستها کاملا طبقاتی و ضد تبعیضه.

در میان مطالبات فرهنگیان مسایلی مطرح شده اند که منفعت کل جامعه را در بر دارد. مطالبات معلمان بویژه در بخش اموزش و کالایی کردن آن مستقیما کل جامعه و بخصوص کارگران و زحمتکشان را در بر میگیرد.

معلمان خود را صاحب جامعه می دانند و دخالت در امور آن را وظیفه خود می دانند. این پاسخی به گرایشاتیه که میگن مبارزه معلمان صنفیه و فقط مربوط به حق وحقوق خودشانه.

مثال و نمونه های دخالت معلمان در امور اجتماعی، زیاده.  کانون مستقل معلمان تبریز از شهرداری شهر خواست عوامل فاسد را کنار بگذارد و به فوری ترین مسایل شهری تبریز برسد از قبیل: ترافیک، وضع اتوبوسرانی، اجازه فعالیت به کیوسکهایی که توسط افراد بیکار نصب شده اند، همچنین کانون معلمان در مورد کارآموزان قضایی متحصن در دادگستری پیامی منتشر کرد و خواستار لغو تبعیض علیه معلمان زن شد.

معلمان به قالیباف و رییس سازمان برنامه و بودجه میگویند: شما میگید بودجه نیست در نتیجه رتبه بندی و همسان سازی نمی شود، باشه حالا که حقوق ما را همسان خودتان نمی کنید چون میگید بودجه ندارید و بار مالی دارد پس بیایید حقوق های نجومی وزرا و وکلای مجلس و مدیران و روسا و و بانک ها، موسسات آموزش عالی و غیره را با حقوق ما همسان کنید. انوقت بودجه هم تامین می شود. اگر قرار است فقر باشد برای همه است. چرا برای شماها رفاه هست. بودجه هست و بار مالی ندارد  ولی برای ما نیست. ما زیر بار این تبعیض طبقاتی و دروغ های شما نمی رویم.

تا کنون دولت طرحی در پاسخ مطالبات معلمان مطرح کرده و بودجه ناچیزی را هم اختصاص داده اما معلمان باهاش مخالفند و می گویند ناقص و معیوبه...

آسو سهامی: با این وصف که شما تعریف کردید،  دورنمای پیروزی معلمان را چطور می بینید؟ چه چیزی اعتراضات معلمان را به پیروزی می رساند؟

مظفر محمدی: در بخش اول صحبتام، خصوصیات پیشروانه ی فرهنگیان را گفتم. به نظر من تاکید بر آن ها ضامن پیروزی است. من به چند فاکتور عمده اشاره می کنم.

یکی-  حفظ و تحکیم رهبری سراسری. یک رهبری روشن بین، مصمم و جدی و رادیکال. رهبری سراسری کنونی پتانسیل خوبی نشون داده و باید تحکیم و تقویت بشه. در میان معلمان صحبت از تشکل های موازی دیگری مثلا شورای عالی صنفی و از این قبیل هست که به نظر من کار درستی نیست. پیشترها هم  تجمعات به صورت جزیره های جدا از هم بودند. اما امروز جنبش سراسری فرهنگیان این نقیصه را برطرف کرده است.

دوم- معلمان تا حالا روش های مبارزاتی پیگیری مثل تجمع، تحصن، تظاهرات و ... داشته اند، طولانی شدن اعتراضات و تهدید و فشارهای امنیتی ممکن است بخشی از فرهنگیان را دچار تردید کند که اصلا پیروزی ممکنه؟ جواب این سوال در شعارهای تجمعات معلمان و بازنشستگان داده شده است. گفتن و میگن: ما چیزی برای از دست دادن نداریم. راه برگشت نداریم، تداوم مبارزه تنها راه ما است. در نتیجه، تداوم پیگیرانه ی مطالبات و کسب پیروزیهای معین، سیاست تفرقه اندازی و خسته کردن معلمان توسط رژیم را خنثی می کند.  شورای هماهنگی سراسری فرهنگیان در اعتراضات اخیر در میان طیفی از مطالبات  به درست بر دو مطالبه پافشاری می کنند: یکی -رتبه بندی و همسان سازی حقوق ها است  دوم- آزادی  فعالین و رهبران جنبش معلمان.

همینطور دولت در رابطه با تهدید و بازداشت فعالین معلمان ترفند شل کن سفت کن را دارد. بعضی ها را که بازداشت کرده ازاد می کند و تعدادی را هم به زندان طولانی مدت محکوم می کند. اما این محکومیت ها برای معلمان به معنای پذیرش آن نیست. در تجمعات و اعتراضات معلمان مرتب بر ازادی همکاران خود پافشاری کرده و می کنند. آزاد کردن همکاران مثل آقای عبدی و دیگران یه پیروزی بزرگه برای جنبش معلمان.

سوم- برگزاری مجامع عمومی معلمان. تجارب مجامع عمومی کارگری برای معلمان هم صدق می کند. مساله سازماندهی در هر جنبشی حیاتی و ضروری است.  برگزاری مجامع عمومی مثل ستون فقراته برای جنبش های کارگری و معلمان و غیره. اولا همه را شریک می کنه و همه را دخیل می کنه و هر کس خودش را یک عنصر مثبت و تاثیرگذار می بینه و غیبتش معلومه. در دل مجامع عمومی ایده های جدید مطرح میشن. در دل مجامع عمومی تصمیمات گرفته می شوند. نمایندگانی انتخاب می شوند.

ممکن است کسی بگه پس هیات مدیره های کنونی کانون ها چی میشن. من میگم اعضای هیات مدیره های کانون ها اعضای مجمع عمومی اند و ممکن است مجمع معلمان یک کانون، همان هیات مدیره را نماینده و مامور پیگیری مطالبات بکنند یا بخشی شان... در این صورت بازداشت و تهدید نمایندگان معلمان برای رژیم سخت میشه. چون تا بخاد یک یا چند نفر را بازداشت کنه فرداش کسان دیگر جایش را پر می کنند. این خاصیت مجمع عمومی است که نه قابل سرکوبه و نه قابل تعطیل شدن.

طرح شوراهای معلمان و دانش آموزان هم که از طرف معلمان مطرح شده، اتحاد پایدار و محکم توده معلمان را تامین و تضمین می کنند.

چهارم- تاکید بر همبستگی جنبش معلمان با دیگر جنبش های اجتماعی بویژه جنبش کارگری، حیاتی است. جنبش کارگری در ایران به پیشروی هایی رسیده و با گسترش همبستگی و تکیه بر مجامع عمومی و شوراهای محلی و منطقه ای و سراسری کارگران، می تواند تکیه گاه محکمی برای جنبش های اجتماعی دیگر از جمله فرهنگیان، زنان، زحمتکشان حاشیه شهرها و غیره باشد.

جنبش های اجتماعی از هم می اموزند. اتحاد و رهبری سراسری جنبش فرهنگیان یکی از پیشروی های شور انگیز است.

تجارب مجامع عمومی کارگری هم  یک ابزار متحد و پر قدرت برای پیشرفت مبارزه طبقاتی در ایرانه. ترکیب و همزمانی این دو پدیده، یعنی جنبش مجامع عمومی و اتحاد و رهبری سراسری، توازن قوای بین پایینی ها و بالایی ها را تغییر میده.

 اولین گام پیروزی، گرفتن سهم واقعی کارگران و زحمتکشان و محرومان از کیسه دولت سرمایه دارانه. این کار ممکنه. دولت همه سرمایه ها جامعه را پشت تحریم ها قایم کرده و حاضر نیست سر کیسه را شل کند. مگر مجبور شود. و این کار همین جنبش های طبقاتی و اجتماعی کارگران و معلمان و دیگر بخش های پایین جامعه است.

پنجم - تبلیغات و مدیا. معلمان چند کانال در سوسیال میدیا دارند. مثل قلم معلم، معلمان عدالتخواه، شورای هماهنگی و غیره... اما به نظر من این هنوز همه ی عرصه های تبلیغات و آگاهگری را نمی پوشاند. یه وقتی مجلات هفتگی، ماهانه و بولتن های داخلی وجود داشت. معلمان با تبلیغات منظم، برگزاری سمینارها و انتشار بیانیه های روشنگرانه و خطاب به جامعه و بویژه طبقه کارگر می تواند سد سانسور رژیم را بشکنند.

و بالاخره به رسمیت شناختن  گرایشات و تنوع نظرات و نترسیدن از آن. در همه جنبش های توده ای گرایشات و نظرات متفاوت هست. در ضمن مبارزه این نظرات با هم برخورد دارند و صیقل می خورند. تجارب حداقل دو دهه اعتراضات اجتماعی، معلمان را آبدیده کرده است. تشخیص درست از غلط الان دیگر کار سختی نیست. مطالبات روشن و اعتراضات رادیکال و پیگیر جای هیچ تردیدی باقی نگذاشته است و بخصوص جنبش سراسری و توده ای معلمان همه ی تعلقات صنفی و محلی و منطقه ای را پس زده است.

معلمان به این نقطه قدرت آگاهند و می خواهند از آن دفاع کنند. جنبش حق طلبانه معلمان راه خود را پیدا کرده و دیگر به عقب بر نمی گردد. هیچ گرایش مضر احتمالی نمیتونه این نهضت بزرگ اجتماعی را پس بزنه یا به راه دیگری ببره. از نظر من ایجاد تشکل های موازی یا کم توجهی به مجامع عمومی که سنگر محکم اتحاد و حفظ امنیت فعالین است که زیانبخش است و نباید گذاشت اتفاق بیفتد.

فرهنگیان سوسیالیست و برابری طلب در حفظ اتحاد فرهنگیان و دستیابی به پیروزی هایی برای جنبش معلمان نقش بسزایی دارند.

 

آسو سهامی: آیا وضعیت  قدرتمند جنبش فرهنگیان فارغ از موانع و مشکلات است، اگر نه، چه موانعی پیش پای این جنبش قرار دارد؟

مظفر محمدی: موانع همیشه وجود دارند. راه هیچ مبارزه حق طلبانه ای صاف و سر راست نیست. مهم ترین مانع، جمهوری اسلامی و سیاست سرکوب از طرفی و تفرقه اندازی از طرف دیگر است. رژیم خیلی تلاش می کند جامعه را بخصوص خانواده دانش اموزان را علیه معلمان و برای اعتراض به تعطیلی مدارس به صدا در بیاره. تا حالا موفق نشده و نمیشه به نظر من. در یکی از کانال های مجازی رژیم زیر عکس زنان معلم در مریوان که تحصن کرده اند نوشته، "این خانم ها در اطاق گرم مدیر با چای و کیک از خود پذیرایی می کنند و دانش اموزان در کوچه و خیابان ها در سرما سرگردانند" و باز کسی از خودشان در کامنت نوشته، اگر معلم تحصن می کند، دانش اموز و والدین آن ها می توانند شکایت کنند!"

در برنامه 20 و30 تلویزیون جمهوری اسلامی هم گفته شده: "تجمع سراسری معلمان برای بیعت با رهبری و نظام در آستانه دهه فجر" و این همان فتوای خامنه ای است که گفت بسیجی ها و طلبه ها در مدیای مجازی فعال شوند! پاسخ جامعه و بویژه خانواده دانش اموزان اینه که آموزشی که معلمش دغدغه معیشت و فقر و نداری داره و دانش آموزش شکمش گرسنه است، پوچ و بی معنی است. آموزش نیست.

مانع سرکوب را هم فقط اتحاد سراسری و همبستگی های بین جنبش های اجتماعی بر می داره. تجربه هفت تپه و خود معلمان با جنبش سراسریشان، نشان داده  در مقابل دشمن که شمشیر را از رو بسته، میشه  ایستاد و وادار به عقب نشینی کرد. بعلاوه و خوشبختانه، معلمان در طول دو دهه اخیر، موانع زیادی را پشت سر گذاشتند. مثل، استفاده ابزاری اصلاح طلبان از فرهنگیان، مبارزه پراکنده معلمان مثل جزیره های جدا ازهم، ناکارآمدی رهبری سراسری معلمان و بازنشستگان در گذشته و غیره. جنبش معلمان تا به امروز یکی یکی این موانع را از سر راه برداشته است.  

در مواردی معلمان از عدم شرکت بخشی از نیروی خود گلگی یا انتقاد داشته اند. این خصوصیت هر نوع مبارزه است که از همان آغاز همه نمیان. پیشروان جنبش معلمان در عمل و با حوصله منافع معلمان را نمایندگی کردند و الان دیگه جایی برای غیبت کسی در مبارزه نمیذاره. حتی در آغاز در اعتراضات و تجمعات معلمان زنان حضور کم رنگی داشتند و امروز می بینیم که حضور زنان معلم گسترده تر شده. این خصوصیت مبارزه جمعی و اتحاد و همدلی هر مبارزه ای است که با درایت و زیرکی و پیگیری، راه را برای همه نیروهایش هموار می کند. از این لحاظ باید به پیشروان معلمان و توده مشارکت کنندگان فرهنگیان  در جنبش خودشان، تبریک گفت.  

فراموش نمی کنیم و خود معلمان آگاهند که هر بار رژیم دست روی چند نفری از معلمان و سخنگویانشان می گذارد و تهدید و بازداشت و زندانی می کند. اما در عمل ثابت شده که بازداشت و زندانی کردن معلمان پیشرو اگر چه فشار بر معلمان است اما هیچوقت مبارزه را تعطیل نمی کند. فرهنگیان با تمام قدرت پشت فعالین و سخنگویانش ایستاده. یک خواست اصلی معلمان، ازادی همکاران زندانی شان است. همچنین معلمان خانواده همکاران زندانی شان را حمایت می کنند و تنها نگذاشته اند و می گویند، بازداشت و زندانی کردن اعضای این جنبش حـقانـیت ما را آشـکارتـر مـیسـازد و هـواداران جنبش را بیشـتر مـیکـند.

در اخر میخام بگم که جنبش معلمان، رنگ و بوی زندگی و مبارزه و امید به پیروزی را به جامعه بخشیده. تصویری از جامعه ای خروشان و طبقه کارگر و زحمتکشانی که راهی جز تلاش برای رفاه، ازادی، امنیت، حرمت و شخصیت و کرامت انسانی ندارند!