در دنیای امروز كسی به افاضات سران و مقامات دولتها در خصوص "ترقی و بهبود در زندگی مردم" وقعی نمینهد. كمتر كسی حاضر است كه بحران اقتصادی امروز نظام سرمایهداری كه اولین مشخصهی آن حمله دولتهای بورژوایی به سطح معیشت میلیاردها انسان است را پشت الدرم بلدرم سران دولتها حول "رشد تولید ناخالص ملی" و "افتخار حفظ اقتصاد كشور" لاپوشانی كند. از متاخرترین الگوهای بورژوایی اداره جامعه در دمكراسی غربی گرفته تا مستبدترین نمونههای آن در جایی مثل ایران، این ماراتن وقاحت در میان پهلوان پنبههای "دمكرات" و مستبد كه ادعای "نمایندگی اكثریت" جامعه را دارند براستی تهوعآور است. در میان این شارلاتانها كه امروز "پیشقراول" دم زدن از فواٸد " اقتصاد" و فلاكت مردم شدهاند، بیتردید جمهوری اسلامی مفتخر به اشغال سكوی اول در این مسابقه وقاحت است.
خامنهای روز یكشنبه گذشته در جمع شوالیههای كارفرما و "قهرمانان" اقتصادی نظام كه در طول چهل سال اخیر به جز مهندسی فلاكت و تبعیض "شغل" دیگری نداشتهاند، باز در كمال بیشرمی وعده "بهبود و امید" در برابر مردم به ستوه آمده از فقر و نداری را داد و فرمود كه "مردم ناراضیاند، درست هم میگویند و حق با مردم است؛ اما ما ظرفیتهای خوبی داریم و بحمدلله نمونههای موفق تولیدی داریم و بنگاههایی كه منتظر رفع تحریم نماندند... تولیدی که متوجه به حملهی دشمن است و این جهاد است؛ سنگر تولید و اقتصاد کشور بحمدالله زنده است، پابرجا است، آن لشکری که در مقابل دشمن ایستاد شماها بودید، همه شماها و همه فعالان اقتصادی در این افتخار شریکند، افتخار حفظ اقتصاد کشور".
جامعهای كه بنا به گفتهی مسٸولین امنیتی بالا رتبهی حاكمیت "در حال انفجار زیرپوستی" است و نارضایتیهای اجتماعی حول معیشت تنها در یكسال گذشته ۳۰۰ درصد افزایش داشته است، اما گویا جناب "آقا" و سرنشینان كله گندهی نظام را تكان نداده است و ظاهراً سواره خبر از حال پیاده ندارد!! چطور حاكمیتی که در سستترین و شكنندهترین حلقه سیاسی - اقتصادی خود به سر میبرد و "نخبگانش" مدام به خطر پایان حیات نظام هشدار میدهند، حکومتی که بیكفایتی از خصاٸص ذاتی آن است و تاریخاً ثابت كرده است كه در قبال رفاه و زندگی شهروندان جامعه بویژه در دورانهای بحرانی، از سیل و زلزله گرفته تا بحران کرونا و معیشت مردم خم به ابرو نمیآورد، حاكمیتی که هر بار به قصد مقابله با مردم معترض كابوس طوفانهای آتی خواب راحت را از سران و سرنشینانش سلب كرده است، اما دم از "افتخار حفظ اقتصاد كشور"، لاطاٸلات "جهاد تولیدی" و "اقتدار ملی" میزند؟!! چهل سال قبل خواستههای رفاهی و اقتصادی مردم انقلاب كرده را با این نوع اراجیف كوبیدند. فقری بیسابقه و غیر قابل توصیف به دهها میلیون انسان تحمیل كردند. حقوق كارگر، معلم، پرستار و كل جامعهی كاركن را نمیپردازند. تورم و گرانی بیداد میكند. و گویا اكنون قرار است مردم برای "جهاد تولیدی" و "حفظ اقتصاد" این نظام سر و دست بشكنند.
ارزیابی از شرایط جامعه و زندگی مردم در ایران ۱۴۰۰ و در قرن ۲۱ تنها در حیطه اختیارات دولتها، اقتصاددانان حكومتی و رسانههای نان بهنرخ روز خور آنها نیست؛ حقایق از نگاه مردم تشنه رفاه و آزادی با تفاسیر سران و "نخبگان" حكومتی از اوضاع جامعه كاملاً متفاوت است و از قضا امروز به گونهای آشكار و تنشآلود در برابر هم صفآراٸی كردهاند. "افتخار حفظ اقتصاد كشور" و "جهاد تولیدی در برابر دشمن" چیزی نیست جز اسم رمز تحمیل بیكاری میلیونی، تورم سرسامآور، زندگی ۷۰ درصد جامعه زیر خط فقر، محرومیت میلیونها كودك از تحصیل، فقدان امكانات بهداشتی و بیمه درمانی، محرومیت میلیونها شهروند از بیمه بیكاری، اعدام و سركوب مخالفین سیاسی، و در یك كلام اسم رمز چهل سال تحمیل استبداد سیاسی و فلاكت اقتصادی به مردم ایران است. "جهاد" خستگیناپذیر این نظام مرتجع بر كسی پوشیده نیست و تكاپوی بیوقفه "مدیران" شارلاتان این نظام چیزی نیست جز تعرض به دشمن اصلی این نظام یعنی توده عظیم مردمی كه برای معیشت و رفاه لحظه به لحظه در محلات كار و زیست، صفوف خود را برای ضربه نهایی فشردهتر و متحدتر میكنند. این نظام با علم و كتل "جهاد تولیدی" كه مسبب بیكاری بیش از سه میلیون شهروند و قرار گرفتن بیش از ۱۴ میلیون كارگر بر لبه تیغ زندگی است به جز حرافی چیزی در آستین ندارد. ابراهیم رٸیسی كه طبق گفته مجلسنشینان نظام هر بار به نوعی با سوتیدادنها مایه مزاح جامعه و بیآبرویی نظام میشود و پند دادن برخی از "مسٸولان" به ایشان مثل تخمافشانی در شورهزار شده است، در جدیدترین "جهاد" خود در مقابل كارگری كه در یك مجتمع تولیدی از مشكلات معیشتی و سود كمرشكن وامهای تولیدی حرف میزد ناگهان برای لاپوشانی موضوع از كارگر مربوطه میپرسد كه: "آیا به شما نهار دادهاند؟"
اینها خود را به بیراهه نمیزنند؛ نفرت مردم از حاكمیتشان را میبینند و میشناسند. اینها اگر از پاسخ و رودرویی آشكار با مردم اجتناب میكنند تنها بخاطر اینست كه خطر را احساس كردهاند؛ طبقه كارگر و جبهه محرومان جامعه ایران برای "ارجگزاری" از "تلاش" بیوقفه این نظام و معمارانش، دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ را خلق كردند. كارگران هفت تپه، فولادیها، نفتیها، معلمان، بازنشستگان و مردم تشنه رفاه، آزادی و آب در سراسر ایران برای خلاصی از دست فقر و زندگی روی لبه تیغ به میدان آمدهاند. بلاخره میان انتخاب بین دو گزینه، یعنی یا تن دادن به زندگی زیر خط فقر و یا خیز برداشتن برای زندگی انسانی باید یكی را برگزید. مردم در ابعاد وسیع دومی را انتخاب كردهاند. مردم تقسیم ثروت میخواهند؛ نان میخواهند؛ بیمه درمانی و بیمه بیكاری میخواهند؛ مردم رفاه میخواهند؛ طب و تحصیل رایگان میخواهند؛ مردم آزادی میخواهند، كوتاه كردن دست ارتجاع اسلامی از شٸون زندگی خود را میخواهند؛ زنان برابری میخواهند؛ لغو آپارتاید جنسی میخواهند. كودكان میخواهند از بیشترین نعمات زندگی برخوردار باشند. مردم میخواهند اداره امور جامعه را خود بدست گیرند و با خرد جمعی و شورایی اداره كنند.
روند رو به سقوط پهلوانان پنبههای این نظام مدتهاست كه شروع شده است. مدتهاست كه كوس رسوایی این نظام به صدا درآمده است. مدتهاست كه سكوت از جامعه هشتاد میلیونی ایران رخت بربسته است. این جامعه و روحیه این مردم روز به روز در مقابل حاكمیت آبدیدهتر میشوند. صفوف این مردم به همت رهبران رادیكال – سوسیالیست طبقه كارگر هر لحظه بههم نزدیكتر و بههم بافتهتر میشود. حرافیهای خامنهای و پا بهفرار گذاشتنهای رٸیسی در جوار دستگاه سركوب آنها، تاب مقاومت در برابر خروش مطالبات عمیق رفاهی مردم جان بهلب رسیده ایران را ندارد. دوره زمانه عوض شده است؛ زمانهی عرضاندام متحدانه و سراسری طبقه كارگر و محرومان جامعه در مقابل حاكمیت برای خاتمه دادن به بردگی و فقر است. برای كسانی كه به علاجناپذیری موقعیت اقتصادی و سستی بنیاد حاكمیت خود پی بردهاند دم زدن از اقتصاد و تولید بیش از حد فكاهی و سادهلوحانه است. اگر كسی مشتاق است تا حدت اوضاع سیاسی و موقعیت كل حكومت در مقابل مردم را مشاهده كند باید به نبض یك آلترناتیو بنیادی در جامعه توجه كند: آلترناتیو رادیكال و سوسیالیستی "اداره شورایی"!
از نقطه نظر طبقهكارگر و اكثریت مردم محروم ایران، مشكلات اقتصادی و معیشتی تنها یك راهحل سیاسی دارد: انقلاب كارگری!