مصاحبه رادیو نینا با سهند حسینی
نوشته زیر متن ادیت شده مصاحبه رادیو نینا، احتمالا به هنگام پیاده کردن این مصاحبه تصویری به متن نوشتاری، تغییراتی در جمله بندی های آن صورت گرفته باشد اما تلاش شده است که اصلی ترین و مهمترین نکات و خطوط سخنان رفیق سهند حسینی در متن حفظ شود. مقدمه این نوشته و سوالات مطرح شده همگی از طرف رفیق "آسو سهامی" ترتیب داده شده است.
به دنبال صدور حکم جلب دو تن از مسئولین باند زحمتکشان عبدالله مهتدی، به اتهام قتل یکی از پیشمرگهای این جریان به اسم "آپو حسینی" طومار و همچنین کمپینی در محکومیت و افشاگری علیه این جریان به راه افتاد. در این طومار ضمن اشاره به یک زنجیره قتلهای مشکوک که در اردوگاه این جریان اتفاق افتاده، مسئولین این جریان آنها را خودکشی نام نهاده اند، خواستار حمایت احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست و انسانهای آزادیخواه و کمونیست از این کمپین شده اند. جدا از انسانهای آزادی خواه و کمونیستی که این طومار را امضا کرده اند؛ تا به الان تنها حزبی که عملا و با پراکتیک از این طومار و کمپین حمایت کرد و پشتش ایستاده، حزب حکمتیست خط رسمی بوده. به دنبال تاثیرات مثبت این طومار در داخل جامعه و حمایت بیشتر انسانهای آزادیخواه از این طومار، گویا تاثیرات این طومار به اندازه ای بوده که باعث ایجاد اعتراضاتی در درون این جریان شده است و افراد زیادی خواستار روشنگری مسئولین این جریان در رابطه با این قتلها شده اند . به همین دلیل جریان عبدالله مهتدی با عجله و به شیوه ای هیستریک اقدام به صدور اطلاعیه ای بر علیه حزب حکمتیست خط رسمی کرده است. برای بررسی این موضوع امروز با "سهند حسینی" دبیر دفتر کردستان حزب حکمتیست خط رسمی به مصاحبه میپردازیم.
رادیو نینا: سهند حسینی ضمن خوش آمدگویی به شما، قبل از هر چیز می خواهم از زبان شما بشنویم که جریان چیست و چرا باند زحمتکشان عبداله مهتدی این چنین هیستریک اقدام به صدور اطلاعیه علیه حکمتیست خط رسمی کرده؟ و همچنین تلویزیون جناح ایلخانزاده برنامه ای را به حمله به حزب حکمتیست خط رسمی و دیگر انسانهای آزادی خواه اختصاص داده؟
سهند حسینی: فکر می کنم به دلیل خیلی روشن، باند زحمتکشان مستقیم و سرراست سراغ حزب ما آمده است. تنها جریانی که از همان بدو جراحی و تولد این موجود نحس، مخاطرات آنرا به جامعه و احزاب سیاسی هشدار داد، ما بودیم. همان موقع که نقشه حمله و محاصره اردوگاه حزب کمونیست ایران و کومه له و طرح قتل عام رهبری آنرا طرح ریزی کردند، ما هشدار دادیم. طرح چنین حمله ایی را بعدا عمر ایلخانی زاده در جریان اختلافات دوباند زحمتکشان فاش کرد. طرح ترور تعدادی از رهبری و کادرهای حزب حکمتیست که در کردستان عراق مستقر بودند را شورش خراسانه بعدها فاش کرد و ما تلاش کردیم تروریسم این باند را به جامعه نشان دهیم. از این دست طرح ترور مخالفین و کشتن هرکسی که مخالف آنها باشد، نمونه های بیشترش را افراد جدا شده از این باند به شیوه علنی منتشر و بازگو کرده اند. الان دیگرتروریسم و فالانژیسم این باند به پدیده ایی داده شده تبدیل شده است. آنچه که با اهمیت است جنبش و حزب ما از همان ابتدا تحلیلی درست و دقیق را از این سازمان فاشیستی به جامعه نشان داد. از همان ابتدا نشان داد که این سازمان نمی تواند به یک سازمان متعارف سیاسی در کردستان تبدیل شود. نشان داد که این جریان هیچ پایه جنبشی ندارد و هیچکدام از جنبشهای موجود در جامعه کردستان را نمایندگی نمی کند. نه حتی متعلق به جنبش ناسیونالیستی کرد است. جنبش ناسیونالیستی کرد احزاب با سابقه خودش را دارد و باند زحمتکشان نمی تواند حتی جزو سازمانها و احزاب ناسیونالیستی دسته بندی شود. در بخش چپ و کارگری در کردستان اتفاقا این جریان یکی از دلایل جراحی و تولدش دشمنی عمیق و طبقاتی آن با کمونیسم در کردستان و سوسیالیستهای آن است. ما از همان ابتدا هشدارهای خودمان را در مورد این جریان داده ایم. ما تاکید کردیم این جریان به دلیل اینکه نمی تواند در سوخت و ساز جامعه طبقاتی دخیل باشد، به دلیل اینکه متعلق به هیچکدام از جنبشهای اجتماعی دخالتگر نیست، نمی تواند بر همین مبنا فعالیت متعارف سیاسی اجتماعی را داشته باشد. این باند تنها از طریق ترور و کشتن مخالفینش می خواهد خودش را تحمیل کند. این جریان برای ابراز وجود حتما با زور اسلحه سراغ جامعه و مخالفینش خواهد رفت. اما پدیده ایی که در این دوره اتفاق افتاده است تمام هشدارهای ما که در بیست سال گذشته در مورد این باند داده بودیم، امروز از طرف افراد و فرمانده های جدا شده از این باند مستند، و فاش شده است.
از همه این مسائل مهمتر، وقتی از درون جامعه و به شیوه ماکروتر به مسئله نگاه کنیم، این جریان پدیده ایست که می خواهد خود را به ذهنیت جامعه تحمیل کند. در جنگ و جدال جنبشها و طبقات متخاصم اجتماعی نمی توان اثری اجتماعی از باند زحمتکشان دید. در جدال کارگر و مردم زحمتکش که حزب ما به عنوان بخش متحزب طبقه کارگر و جنبش کارگری، در راس مبارزه ایی مداوام قرار داشته است؛ در مبارزه برای معیشت و رفاه و آزادی در این جامعه حزب حکمتیست( خط رسمی) را نمی توان از سوخت و ساز این جامعه جدا کرد و در راس این تعرض و جنبش این حزب نقش اساسی ایفا می کند. باند مهتدی کاملا این پدیده را درک کرده است. شکی ندارد تنها حزبی که در مقابل ایجاد مخاطرات این باند در حال واکسینه کردن جامعه است و در تلاش است تحرکات باند نامبرده را محدود و محدودتر کند حزب ما است. حزب حکمتیست( خط رسمی) تا همین الان توانسته که این باند را در گوشه وحاشیه قرار دهد و ذهنیت مردم کردستان را در مورد مخاطرات و ناامن کردن فضای سیاسی مبارزاتی جامعه را روشن کرده است. دشمنی عمیق این باند نسبت به این حزب و کمونیستهای کارگری در نتیجه شکست عمیقی است که این باند در سطح اجتماعی از ما خورده است. به همین دلیل است که به شیوه ای هیستریک به ما حمله می کنند، می دانند که اگر بخواهند کارگر را بزنند، اگر بخواهند مبارزه سیاسی را بزنند، اگر بخواهند مبارزه اجتماعی طبقه کارگر و زحمتکش را بزنند، مجبورند از طریق حمله به حزب سیاسی این طبقه که حزب حکمتیست (خط رسمی) هستش این کار را به پیش ببرند. سراغ حزب ما آمده اند چون فکر می کنند با حمله به ما، با آن فضای سیاسی متلاطمی که همین امروز وجود داره، معلمین، بازنشستگان، کارگران و اقشار مختلف جامعه در کردستان و دیگر شهرها مشغول مبارزه هستند و در این سوخت و ساز و در این دینامیسم جامعه جایی برای یک باند تروریست که تنها از طریق قتل و تنها از طریق اسلحه و پول گرفتن از قدرتهای ارتجاعی و به پیش بردن جنگ نیابتی، جامعه را به سوی نا امنی سوق می دهند، وجود ندارد. به همین دلیل سراغ تنها حزبی می آیند که طی این سالها آنها را افشاء کرده است. تلاش ما این است که جامعه را در مقابل این جریان فاشیستی کاملا ایمن سازیم و امکان ماجراجویی و ایجاد سناریوی سیاه را کاملا از این باند فالانژیستی بگیریم.
رادیو نینا: در اطلاعیه باند زحمتکشان که علیه حزب حکمتیست (خط رسمی) صادر کرده، چند نکته قابل تامل هستش نخست اینکه همان روش نخ نمای قدیمی برای بستن دهن مخالفان درونی و بیرون استفاده می شود. زدن اتهام امنیتی به امضا کننده گان طومار و همچنین حزب حکمتیست خط رسمی و اینکه گویا از این طریق مواد و مصالح تبلیغی را برای ارگانهای جمهوری اسلامی فراهم کرده اند. اولا این موضوع چقدر می تواند واقعیت داشته باشد و در ثانی حتی اگر فرض کنیم که جمهوری اسلامی بخواهد از این افشاگری سواستفاده کند. به این معنی که اگر یک جریانی سیاسی هر کثافت کاری و جنایتی را بخواهد آزادانه انجام دهد ولی تنها به خاطر اینکه آتو دست رژیم جمهوری اسلامی ندهیم، باید سکوت کنیم؟
سهند حسینی: من فکر می کنم که این تلاش بی مایه تر از آنی است که حتی صفوف درونی خودشان را هم راضی کند. با سابقه ای که جریان ما دارد، ممکن نیست کسی این ترهات و شانتاژها را از آنها قبول کند. فکر نمی کنم هیچ آدم با وجدان و مسئولی برچسب اطلاعاتی زدن این باند را به پدر آپو حسینی که خواهان روشن شدن و دستگیری قاتلین فرزندش هست را از آنها قبول کند. کسی نسبت دادن صدها نفر از امضا کنندگان کمپین افشای این باند را به اطلاعاتی بودن از آنها قبول نخواهد کرد. این تلاشها به شدت آبکی است و سبک بودن، بی مایگی و سطح پایین این باند را به نمایش می گذارد. جالبی قضیه در این است که جریانی به حزب ما، به مبارزین کمونیست و خانواده کشته شده گان درون این باند، برچسپ ناروا می زند که خودش در پابوسی پاسبانهای کنسولخانه های رژیم داستانی دارد. عکس یادگاری مهتدی با موسسین سپاه و اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی جزو یکی از افتخارات شان است. سازگارا و نوری زاده این مهره های سوخته و بی مایه برای مهتدی و باندش جزو شخصیتهای مهم هستند. سلیمانی تروریست و آدمکش برای مهتدی شخصیتی کاریزماتیک و متخصص است. تعریف و تمجیدی که مهتدی از قاسم سلیمانی می کند حتی اشک خامنه ایی را در می آورد. این باند نشستهای مخفی با مهره های درجه چندم سپاه و اطلاعات را در شهر سلیمانیه در کارنامه خود دارد و مراوده با پاسبان و پاسدارهای رژیم مایه افتخار این باند است. برچسب اطلاعاتی زدن و ارتباط کمونیستها با جمهوری اسلامی از طرف چنین باندی بیش از اندازه زمخت، آبکی و بی مایه است. فکر می کنم پرداختن به این موضوع به شدت غیر ضروری است و کسی چنین اهانتی را از آنها قبول نخواهد کرد.
رادیو نینا:نکته ای دیگری که در اطلاعیه باند زحمتکشان آمده، گویا حزب حکمتیست (خط رسمی) و امضا کننده گان این طومار در سروبند یکی شدن هر دو سازمان زحمتکشان و به منظور کارشکنی و شکست پروسه یکی شدن هردو سازمان زحمتکشان این کمپین را به راه انداخته اند. در همین رابطه نیز تلویزیون "آسو سات" مربوط به جناح عمر ایلخانی زاده نیز به روش مستند سازی های رژیم جمهوری اسلامی، مستند "لبه تیغ" خودشان را ساخته اند و ضمن توهین و بی حرمتی به افراد و احزاب کمونیست، مصاحبه ای را با "عبدالله آذر بار" ترتیب داده که گویا تلاشهایی صورت گرفته که پروسه یکی شدن این دو جریان را به شکست بکشاند. سوال اینجاست که اولا این دو جریان چه اختلاف سیاسی یا تشکیلاتی با هم داشتند که منجر به انشعاب آنها از همدیگر شد؟ و دیدیم که در جریان انشعابشان چه جنایتهایی علیه همدیگر و خصوصا پیشمرگهای هردوجناح نکردند. اصلا انشعاب و یا متحد شدن مجدد آنها چه تاثیر مثبت یا منفی بر مبارزات طبقه کارگر و زحمتکش ایران و خصوصا کردستان می گذارد که شما یا هر حزب دیگری از آن نگران باشد و بخواهد آنرا به شکست بکشاند؟
سهند حسینی: ابدا هیچ تاثیری روی فعل و انفعال و هیچ اعتراضی در جامعه ندارد. ادعایی بی پایه و کاملا پوچ است. جریان و باندی که نه پایه جنبشی در جامعه دارد و نه نماینده یک تحرک اجتماعی و از پایین درون جامعه است؛ نه تولد و جراحی اش و نه جدایی و اتحادش نمی تواند کوچکترین تاثیری روی سوخت وساز جامعه داشته باشد. اختلافات این باند هم بر همین مبنا مربوط به تقابل و جدال سنتها و جنبشهای درون جامعه نمی تواند باشد. دعوای اینها و جنگشان با هم بر سر ارث و میراث و پولی بود که از طرف دولتهای مرتجع منطقه و حکومت اقلیم عایدشان می شد، صورت گرفت. بی شک تصاویر مشمئز کننده جنگ و دعوای این دو باند را کسی از یاد نبرده است. همانند قبیله های وحشی با چاقو و چماق و اسلحه همدیگر را لت و پار کردند. اگر نیروهای آسایش و حکومت اقلیم وارد عمل نمی شدند و میانجیگری نمی کردند یقینا تعداد زیادی از دو طرف کشته می شدند. جنگ باندهای گانگستری در هیچ جای دنیا روی تحولات جامعه تاثیر گذار نبوده تا کردستان دومی اش باشد. نه تولد و نه جدایی و نه اتحاد باندهای فالانژیستی از نوع باند مهتدی قطعا هیچ تاثیری روی فعل و انفعال اجتماعی و سیاسی جامعه کردستان نمی تواند داشته باشد. اما نگرانی بیشتر سر این مسئله است که باندی با تعدادی آدم مسلح و تفنگچی می تواند برای مردم مخاطراتی را ایجاد کند. تلاش ما و جنگ ما اتفاقا از سر همین مسئله می آید. ما زور خود را برای ایمن کردن یک مبارزه سیاسی متمدن و متعارف می زنیم. برای امنیت جامعه و برای پیشبرد مبارزه سیاسی در یک جامعه متعارف ما راهی نداریم که جز اینکه مخاطرات و پارازیتهایی چون باند مهتدی را افشا و خنثی کنیم و فعالیتهای این جریانات فاشیستی را با فشار اجتماعی و با ایجاد جبهه های متعدد در برابرشان محدود و محدودتر کنیم. ما در کنار کمپین کمونیستها و مبارزین آزادیخواه قرار گرفتیم چون فکر می کردیم این کمپین می تواند یکی از ابزارها و امکانات محدود کردن و فاش کردن باند مهتدی باشد. تا همین الان ما به نتایج قابل قبولی رسیده ایم و این جدال و مبارزه را تا محدود کردن کامل این جریان فاشیستی و در کنار جنگ اصلی مان با نظام بورژوایی جمهوری اسلامی، ادامه خواهیم داد.
رادیو نینا: در همین رابطه دفتر کردستان حزب حکمتیست ( خط رسمی) اطلاعیه ایی با سرتیتر "آخر خط باند مهتدی" صادر کرده است. اجازه بدهید قبل از اینکه سوال آخر را مطرح کنم، بند آخر اطلاعیه را بخوانم، در اطلاعیه دفتر کردستان آمده: "ما برای بار چندم اعلام می کنیم که اینها نه یک جریان سیاسی متعارف ناسیونالیست کرد، که یک باند تبهکار، فالانژیست و فاشیست اند و به همین عنوان باید به همه معرفی شده و طرد و رسوا شوند. یک جامعه سیاسی پویا، نمی تواند فاشیسم و فالانژیسسم را در درون خود هضم کند، در کردستان هضم نشده و به همین دلیل امروز نه فقط رسوا و منفورترین موجود در جامعه بعد از جمهوری اسلامی است. اینها جریانی از همه جا رانده كه هزاران بار دست ماموران مرزی ایران برای توافق، پاسبانان كنسولگری های آمریكا و عربستان و... را برای تحویل گرفتن بوسیده اند اما به جایی نرسیده و به آخر خط رسیده اند. تضمین طرد و منزوی شدن بیشتر اینها، وظیفه ماست و ما دست همه کسانی که در این مسیر همراه ما هستند را به گرمی می فشاریم." سوال آخر اینکه شما یعنی حزب حکمتیست خط رسمی چه اقدامی در حمایت از این کمپین انجام داده اید و پیامتان رو به دیگر افراد و احزاب کمونیست که خود را در قبال جان انسانها و مردم مسئول می دانند چیست؟
سهند حسینی : با سپاس از بازخوانی این بند از اطلاعیه دفتر که به طور واقعی چکیده سیاست و جهت دفتر و حزب ما را می توان در این بند از اطلاعیه دید. شاید دوباره تاکید اینکه اینها نه یک جریان متعارف ناسیونالیستی که نماینده جنبش خاصی در جامعه باشند، نیستند. اینها باندی هستند که تعدادی تفنگچی و افراد مسلح اجیر کرده اند و تنها می خواهند بازور اسلحه و قمه و چاقو حرفشان را بزنند. این باند نباید جزو جریانات ناسیونالیستی حتی دسته بندی کرد و نباید به آنها ارفاق کرد. همچنانکه در اطلاعیه هم روی فالانژیسم و فاشیسم این جریان تاکید شده، تاکید می کنم این جهت اصلی ما در تقابل با هر باند و جریانی است که بخواهد امنیت جامعه و مبارزه سیاسی را برهم بزند.
اما تا آنجایی که به خود کمپین برمی گردد، حزب ما تنها حزبی بوده که با قدرت در کنار آن قرار گرفته است و تلاش کرده هرچه بیشتر و بیشتر کمپین را وسیعتر و تاثیر گذارتر کند. در همین رابطه حزب از همه احزاب، شخصیتها و آزادیخواهان و خانواده کسانی که در این جریان به قتل رسیده و یا سربه نیست شده اند خواسته که در کمپین فعال باشند و تلاش کنند هرچه بیشتر این باند را افشا نمایند. همچنین از افراد جدا شده از باند مهتدی درخواست کرده که نقشه های ترور این باند و سوخت وساز این باند در ترور مخالفین، آن را برای جامعه فاش کنند. تا همین الان چند نفر در مصاحبه های گوشه هایی از اوضاع درون این باند را برای مردم بازگو و افشا کرده اند. از خانواده افراد به قتل رسیده درخواست شده است که به این باند فشار بیاورند تا وضعیت فرزندانشان را روشن نماید. در همانحال ما به همه احزاب و شخصیتها فراخوان دادیم که چه همراه با کمپین و چه مستقلا تلاش کنند هرچه بیشتر این باند فالانژیستی را حاشیه ایی کنند. از همینجا دست تک تک احزاب و شخصیتهای که تلاش دارند در این جهت حرکت نمایند را به گرمی می فشارم. قطعا هراندازه بتوانیم تاثیرات و مخاطرات چنین باندهای فاشیستی و فالانژیستی روی جامعه محدود و محدودتر کنیم به همان اندازه، جامعه ای متعارف تر و سیاسی تری خواهیم داشت. در یک جامعه متمدن و شهری جایی برای فعالیت باندهای گانگستری نخواهد بود. جهت و سیاست ما تا تثبیت چنین مدنیّتی ادامه خواهد داشت.
۱۵ ژانویه ۲۰۲۲