دوستان و رفقا!
جامعه ی بپا خاسته ایران می داند در اسارت جمهوری اسلامی بر شما چه می گذرد. جامعه می داند چه بر کشته شدگانمان گذشت. ایستادگی شما در اسارت یک نظام سراپا فاسد و قاتل را همه می شنوند و می بینند. ما می دانیم که این رژیم در ضمن نگه داشتن شما در اسارت و زیرسایه تهدید و تحقیر و شکنجه، اما از شما می ترسد.
دوستان!
در ایران یک جنگ طبقاتی بوسعت جامعه در جریان است و زندانیان سیاسی اسرای این جنگ اند. کشته شدگان ما تا امروز و زنده هایمان در زندان، سربازان صف مقدم این جنگ نابرابر بوده و هستند.
در جنگ طبقاتی و مبارزه برای ازادی، دستگیری و زندانی کردن مبارزین، به معنای اسیر گرفتن در میدان جنگ است. جامعه آگاه ما تا روزی که درب زندان ها با یک قیام توده ای شکسته و باز می شوند، تلاش برای باز پس گرفتن اسرایمان از زندان ها را حتی یک روز هم فراموش نمی کند. از نوجوانی که بخاطر یک بسته شیرینی برای سیر کردن شکم خواهر و برادرانش در سوپر مارکت دستگیر و زندانی می شود تا کارگری که برای دستمزد مکفی و معوقه و برای تشکل مستقلش می جنگد، تا معلمی که می خواهد شکم خانواده اش سیر باشد و بتواند در آرامش و امنیت معیشتی کار و زندگی کند، تا زن و دختری که نمی خواهد تن به ذلت و تحقیر و تبعیض بدهد، تا نویسنده، شاعر، هنرمند و جوانی که برای ازادی تلاش می کند، همه اسرای جنگ ازادی و برابری علیه سرمایه و سود و ستم و تبعیض و نابرابری اند.
این جنگ امروز نابرابر است. دشمن پول و اسلحه و میدیا و هر آنچه که متعلق به جامعه است را تصرف کرده و صاحب شده است. وقتی می پرسید چرا؟ میگویند ما دولتیم و شما به ما رای دادید. می گویند ما مالک جان و مال شماییم و شما برده ی ما. می گویند ما نماینده ی خدا و پیغمبر و امامان روی زمینیم و می خواهیم شما را با سبک زندگی عصر ححری در این دنیا، به زور به بهشت بفرستیم. ولی خود با زندگی لاکچری ظاهرا تمایلی ندارند به بهشت موعودشان بروند.
آره، جنگ ما با دشمن تا به امروز نابرابر است. دشمن به نام دولت بخودش حق میدهد من و شما و هر معترضی به وضع فلاکتبار جامعه را اسیر کند و حتی بکشد. جنگ نابرابر است چرا که لشکر نظامیان، مزدوران وجاسوسان و قاضی ها و زندانبان و اسلحه، ابزارهای دست دشمن اند. ما حتی حق دفاع از خود را نداریم. سرمایه داران و صاحبان زر و زور عمامه دار و بی عمانه، نظامی و غیر نظامی لشکریان خدا و پیغمبران و امامانی هستند که خود ذره ای به آن ایمان ندارند. ولی به نام آن ها حکم قتل و کشتار صادر می کنند. حکم اسارت زن را صادر کرده اند. جمهوری اسلامی همان امارت شام و عراق " داعش" و همین امارت اسلامی افغانستان است. خمینی وبن لادن و ابوبکر بغدادی ...، به نام امام و امیرو...، جنایتکاران انباشت سرمایه و سود اند. پیغمبر و امام اسم رمزکسب قدرت و ثروت به زور چوبه های دار و شمشیرهای سر بریدن انسان و اهانت به شعور و حرمت زن که نصف جمعیت هر کشور و جهان را تشکیل میدهند، است. در پس شمشیر و تفنگ اسلامی و توطئه و ریا و خرافات این جانوران، منفعتی مادی غیر قابل وصف خفته است. جنگ های ایران، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و غیره جنگ صاحبان زر و زور با اکثریت عظیم کارگران و زحمتکشان است. جنگ سرمایه و سود علیه کارگر و کارکن های جامعه است.
اما این جنگ نابرابر برخلاف تخیلات و ارزوهای جنایتکاران، ازلی و ابدی نیست. جبهه ها عوض می شوند. مردم ایران پس از چهار دهه تلاش و مبارزه و تحمل فقر و فلاکت دارد نیروی خود را باور می کند. دارد نیروی خود را به میدان می آورد. نیرویی که از چند ده میلیون کارگر و زحمتکش و معلم و جوان و زن ستمدیده تشکیل شده است. در این جنگ و جدال طبقاتی و جدال انسانیت علیه رذالت و پستی و جهالت، توازن قوا تغییر کرده است.
زمان زورگویی و ایجاد ترس و رعب به پایان رسیده است. ورق برگشته و امروز یک نظام تا دندان مسلح از حضور یک مادر آبان می ترسد. حتی از گریه هایش می ترسد. زورگویی و ترس مال زمانی است که مردم به نیروی خود باور ندارند. مال زمانی است که دشمن فکر می کند مردم تسلیم اند و ساکتشان کرده است. اما امروز در درون و اعماق جامعه و زیر پوست شهرها و کارخانه ها و مدارس و حتی در زندان ها، طوفانی از مبارزه و تلاش برای آزادی و زندگی بر پا است.
امروز زمانی است که مردم به این نمایندگان خدا و صاحبان زر و زور می گویند غلط می کنید بجای ما تصمیم می گیرید. غلط می کنید به زنان و دختران جامعه تعیین تکلیف می کنید که چه بپوشند. غلط می کنید به ما تحمیل می کنید چه بخوریم و چه بنوشیم و چگونه از زندگی لذت ببریم. غلط می کنید داراییهای مملکت را در منطقه به حراج می گذارید و لشکرهای مزدور نیابتی درست می کنید. غلط می کنید به ضرب تفنگ و شکنجه و اعدام خود را مالک و ما را برده تصور می کنید...
امروز مردم ایران فقط نان سفره و سهم کوچکی از تولید و معادن و منابع و مسکن نمی خواهند. استراتژی مبارزه طبقاتی و خیزش های اجتماعی گرفتن تمام دارایهای جامعه از دشمن است. مردم از نظام ستم و سرکوب چپاولگر داراییهای جامعه، انتظار عدالت و برابری ندارد. مردم می خواهد با دستان خود، جامعه عادلانه، انسانی، ازاد و برابر بسازد. سران نظام پلید سرمایه و دین اسرای ما را در زندان ها شکنجه می کنند، به مرگ تدریجی محکوم و یا اعدام میکنند و فکر می کنند عدالتخواهی و برابری طلبی در جامعه را کشته اتد. نه. این واقعیت ندارد. صدای ازادیخواهانه ی شما در زندان ها، خود یک دلیل بر صحت این شرایط است.
وحوش سرمایه و دین خود به روشنی می دانند که اگر فقط برای بیست وچهار ساعت و نه بیشتر سایه ی تفنگ و شلاق و زندان را از روی سر جامعه بر دارند و لشکر وحوش سازمانیافته در سپاه و بسیج و قاضی و وکیل و وزیر فقط یک روز مرخص شوند، فقط بیست و چهار ساعت جامعه را به حال خود رها کنند، انوقت خواهند دید با چه واقعیتی روبرو خواهتد شد. با چشمان از حدقه در آمده خواهند دید که بردگان تا امروز اربابان جامعه خودشان هستند. خواهتد دید که هر کارگر شهرداری بهتر از شهردار هر شهر و هر کارگر صنعتی بهتر و فهمیده تر از رییس جمهورشان است. خواهند دید که حکومت و قدرت در سایه تفنگ و پول و زوردوام ندارد.
زورگویی جمهوری اسلامی و به گرو گرفتن نان و ازادی و معیشت مردم، برای بشریت جهان امروز ننگ و عار است. حکام نظامی به نام جمهوری اسلامی نه وجدان دارد؛ نه شرف و فقط صاحب یک مغز معیوب و حریص و طمعکار و دزد اند. یک خیل انگل مفتخور و ریاکار و بی شرم و آبرو هستند. این مفتخوران دزد همچون برادران طالبانشان، لیاقت و توانایی اداره یک گله گوسفند را ندارند تا چه رسد به اداره یک جامعه انهم در قرن بیست و یکم. افغانستان امروز کپی برابر اصل جمهوری اسلامی است. از یک قماشند.
دوستان!
جامعه ی بپا خاسته از کارخانه ها تا مدارس و شهرها و در زندان ها به جمهوری اسلامی اعلام کرده است که دیگر زمان ترس تمام شده و امروز نوبت شما است که بترسید. ما این جنگ را تا آخر و تا پیروزی ادامه می دهیم. چاره دیگری نداریم. راه وسطی برای ما وجود ندارد. نمی توانیم خفقان بگیریم، ساکت شویم، تن به قضا و رضای شما بدهیم و در فقر و گرسنگی و فلاکت تلف شویم و بیماران مان از بی دارویی بمیرند. و این پیام شما هم از زندان ها است.
مردم مصمانه به رژیم جرم و جنایت اعلام کرده است که برای نجات جامعه تا به آخر خواهد جنگید. مردم به رژیم صاحب اسلحه و زور و زندان می گوید، شما نزدیک نیم قرن با زور اسلحه و قاضی و دادگاه و زندان و اعدام، دوام آوردید. این زندگی نه برای شما دیگر قابل دوام است و نه برای ما. شما دیگر نمی توانید مثل سابق با ما رفتار کنید. و ما هم دیگر نمی توانیم مثل سابق تن به تسلیم به شما بسپاریم.
جبهه های جنگ تغییر کرده است. ما سنگرهای جدیدی درست کردیم. در مقابل پلیس و اسلحه و دادگاه و اعدام و شکنجه ی حاکمان مجرم، در سنگر اعتصاب در کارخانه ها، سنگر اعتراض در خیابان ها، سنگر آگاهی و سنگر بزرگ اتحاد و همبستگی به وسعت جامعه ایستادیم. دشمنی که از قلم یک روشنفکر ازادیخواه می ترسد و می شکند و می کشد، دشمنی که از زبان سرخ یک دختر مبارز می ترسد، به پایان عمر خود رسیده است. مردم خشمگین و متنفر از دشمنی به نام جمهوری اسلامی هر گز نسل کشی دهه شصت، قتل های زنجیره ای، کشتار دی ماه و هزاران کشته ی آبان و کشتار مسافران هواپیما با موشک سپاه، شلاق زدن به پشت کارگر حق طلب... و شکنجه ها و ترورها ی زندانیان را فراموش نمی کند. هر گز فراموش نمی کند. صدا و فریادهای "نه فراموش میکنیم و نه می بخشیم" هر روز از گورستان خاوران تا خیابان و میادین شهرها و در محل های کار و زندگی زنان و مردان، بر خاسته است.
جامعه مصمم به گرفتن تمام سهمش از داراییهای جامعه است. مردم سنگرهای جدیدی را کنده و بیشتر از هر زمانی آماده تعرض شده است. نه تنها در ایران در هر کجای خاورمیانه سنگرهای جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری در حال فرو ریختن است. ما هر روز می بینیم که حصارهایی به نام محور مقاومت فرو می ریزند. در عراق در لبنان، در سوریه و هر جا که جمهوری اسلامی هست، با تنفر و خواست "دشمن برو گمشو" روبرو است. سهم تلاش و جنگ افروزی و خریدن نیروهای مزدور نیابتی در منطقه، امروز تف و نفرین و سیلی زدن به صورت رهبران نظامی است که می خواست خاورمیانه را تصرف و از کربلا تا شام را فتح کند. اما نصیب امروزش اردنگی مردم بپا خاسته ی این کشورها است.
امروز نوبت ما است که حاکمان و دزدان و غارتگران اموال و داراییهای جامعه را به درک واصل کنیم. ما کمک می کنیم تا حکام جمهوری اسلامی به امامان شان در بهشت ملحق شوند و در کنار حوری های عظیم الجثه و جویبارهای شیر و عسل لذت ببرند. ما می گوییم اگر بهشت خوب است مال شما. ما بهشت خود را همینجا می سازیم. بهشت ما جامعه ای است که برای همه ی کودکان مهدکودک های پر از شادی و اسباب بازی هست. مدارس مکان آموزش پیشرفته ترین تولیدات علم بشر و جهانی است که می رود تا کرات دیگر را فتح کند. ما دانشگاه هایی خواهیم داشت که کارگران کار یدی و فکری را برای چرخاندن چرخ های جامعه آموزش و پرورش می دهد... ما مملکتی می سازیم که هر عضو ان صاحب جامعه و صاحب سرنوشت خود است.
جامعه ی هشیار و بیدار و مبارز امروز، اسرایشان را در زندان ها فراموش نمی کنند. سپیده هایشان را فراموش نکرده اند. عبدی ها و حبیبی هایشان را فراموش نکرده اند. زخم شلاق بر پشت کارگر را فراموش نکرده اند. دورانی که کارگر حقوق معوقه اش را میخواست، شلاق می خورد تمام شده است. ما برای حاکمان ساقط شده شلاق و شکنجه نداریم. زمانی که مقاومت دشمن را در هم شکستیم و تفنگها را از او گرفتیم و خلع سلاح شان کردیم و مردمان جامعه ی سالم و عادل و انساندوست خود مسلح شوند، انوقت خواهند دید که دیگر دوران مفتخوری و انگلی شلن تمام شده و برای زندگی باید کار کنند. ما بودجه ای نداریم برای تن پروری و سفره های رنگین و کاخ های مجلل و مساجد و مراکز عظیم حوزه های علمیه و زندان ها و برای پرورش طلبه هایی صرف کنیم که مغزشان به سطل آشغال خرافات، ایده ها و تفکر عصر حجری تبدیل شده است.
ما جامعه ای می سازیم که همه کارگرند و کار می کنند و از نعمات جامعه از خدمات و اموزش و بهداشت و مسکن و تفریح بطور مساوی و عادلانه استفاده می کنند. ما بهشت مان را همینجا روی این کره خاکی و در سرزمینی به وسعت ایران می سازیم و الگویی برای بشریت در جهان. مرزهای مملکت ازاد ما به روی کسی بسته نیست. ما عدالت و برابری و ازادی بی قید و شرط را به جایی صادر نمی کنیم. ما الگویی و تصویری از زندگی انسانی برابر در مقابل جهانیان قرار می دهیم تا خود ببینند و انتخاب کنند. ما زراد خانه نظامی و ارتش حرفه ای برای جنگ با کسی نخواهیم داشت. به تعداد اعضای هشتاد – نود میلیونی بالای ۱۸ سال اسلحه خواهیم داشت. جامعه ای که همه مسلح است. این نیرویی است که با هیچ سلاح پیشرفته نظامی جهان امروز قابل شکست دادن نیست. هیچ تانک و بمب افکن و پهباد و توپ و تانک و سازمان های مخفی و اطلاعاتی در مقابل جامعه ازاد و برابر و مسلح تاب مقاومت نخواهد داشت. این درس از قیام بردگان تا انقلابات تاریخی توده های تحت ستم به بشریت داده شده است. زرادخانه ی عظیم امریکا و متحدینش نتوانست مردم انقلابی ویتنام را شکست بدهد که فقط سلاح فردی و تله های روی زمین و زیر زمین داشتند. قدر قدرت ترین دولت جهان در مقابل زنان و مردان ویتنام به زانو در آمد.
ما مهر شکست را بر پیشانی حکام سرمایه و دین جمهوری اسلامی زده و سرنوشت شان را به مجمع نمایندگان شوراهای مردمی می سپاریم. روزی که بیایند و در میدان ا نقلاب بگویند که بر سر این مردم چه آوردند و با این مردم چه کرند.
ما دولت مافوق مردم نداریم. ما قانون مافوق جامعه نداریم. دولت ما، کنگره و مجمع نمایندگان شوراهای مردم اند. قانون ما، قانون زندگی شاد و مرفه و آزاد برای همه است. ما جامعه طبقاتی و تقسیم به کارگر و سرمایه دار نداریم. ما تقسیم جامعه به زن و مرد نداریم. ما تقسیم جامعه به این و آن قوم و مذهب و زبان و ملیت نداریم. تنها انسان بودن کافی است تا همه به یک اندازه از نعمات جامعه و از تولیدات و محصولات دست خود بهرمند شود. ما شاه و ملا و کشیش و پارلمان و مسجد و کلیسا نداریم.
در جامعه ی نوین ما جایی برای شغل پلید خرافه پراکنی و زندگی مفتخوری و انگلی، وجود نخواهد داشت. ریش و قیچی جامعه دست خود مردم است. در چنین جامعه ای تنها سرمایه داران هستند که بازنده اند. دیگر هیچ سرمایه ای، هیچ ملکی، هیچ کارخانه ای، هیچ مدرسه ای و هیچ مرکز بهداشت و درمانی در اختیار هیچ سرمایه دار خصوصی و یا دولت مافوق مردم نیست. همه این ها املاک جامعه اند.
در جامعه ی ازاد و برابر و انسانی ما، سفره هیچ کسی خالی نیست، هیچ مریضی بی دارو نیست و هیچ فرد و خانواده ای بی مسکن نخواهد بود. یادمان هست خمینی وقتی با سلام وصلوات اوردنش گفت اب و برق و مسکن و حمل و نقل را مجانی می کند، به شرطی که به حاکمیتش رای بدهند. به جمهوری اسلامی بدون یک کلمه کم و یک کلمه زیاد رای بدهند. رای را هم گرفت ولی هیچ چیز مجانی نشد هیچ، بلکه در همان ده سال اول، جنایت دهه شصت را بوجود اورد. خاوران را درست کرد. کردستان را میلیتاریزه کرد و تا به امروز و هر روز زخمی تازه برجسم و روان ما زده است.
جامعه ازاد و برابر منتظر قیم و رهبر خودخوانده و شاه و اخوند و مذهب نیست. جامعه بر خاسته از انقلاب اتی ما دست اکثریتی است که در بیش از چهار دهه اخیر هیچ دخالتی در سرنوشت خود نداشته است. کنگره نمایندگان شوراهای مردمی از کارخانه تا محلات و شهرها و بخش های جامعه، رهبر و حاکم جامعه است، نه این و ان فرد یا این و ان حزب و فرقه و غیره. احزاب و تشکل های مافوق جامعه نداریم. احزابی که بخواهند از قوانین و منفعت جامعه توسط کنگره شوراهای مردم شانه خالی کنند یا امر و نهی کنند، دوام نخواهند اورد و توسط مردم به حاشیه رانده می شوند. احزاب و تشکل های گوناگون تنها در چهارچوب کنگره شوراهای مردمی می توانند برنامه و نقشه و ایده هایشان را که در جهت ازادی و برابری باشد روی میز بگذارند و لا غیر.
ما میخواهیم جامعه را زیر و رو کنیم و طرحی نو بسازیم. طرح جامعه ی ازادی و برابر. شکی نیست کارگران کمونیست و پیشروان مردم در درون شوراهای محلی و مجمع و کنگره شوراها از پیشروان ساختن جامعه ازاد و برابر و سوسیالیستی هستند.
ما دشمنانی هم چه در درون و چه بیرون، خواهیم داشت. مسلما جبهه انقلاب، مخالفان نه چندان کمی را در مقابل خواهد داشت. پشیمانان از انقلاب ۵۷ تا خیل طرفداران حفظ نظام سرمایه دارانه از فرشگرد تا سلطنت طلبان و دمکراسی خواهان، باند مجاهدین، ناسیونالیست ها و قوم پرستان منطقه ای و لیبرال ها همگی از انقلاب پایینی ها به رهبری طبقه کارگر و کارگران کمونیست، بیشتر از جمهوری اسلامی می ترسند. هر گونه تظاهر طیف راست به همسویی با کارگران و زحمتکشان و زنان و مردان وجوانان انقلابی فقط و فقط برای دستیابی به گوشه لحاف قدرت و یا تصرف قدرت از بالا با زور سلاح و پشتیبانی احزاب و دول مرتجع است. آویزان شدن جبهه ی راست به مبارزات کارگری و خیزش های زحمتکشان نمی تواند و نباید در میان توده های مردم وجهه ای کسب کند. این ها در پیروزی طبقه کارگر و زحمتکشان شریک نیستند. این ها از همان روز اول نشانه های کسب قدرت از جانب انقلابیون کارگر و زحمتکش و زن و جوان، در مقابلش می ایستند. و این زمانی است که نقاب از چهره بر می دارند و اهداف پلید شان که تصرف قدرت از ورای سر مردم و سودای حفظ نظام تبعیض و ستم واستثمار است، بر ملا می شود. جبهه انقلاب از همین امروز باید این نقاب را از چهره شان بر داشته و ماهیت ضد انقلابی شان را افشا کند. هر گونه توهم به انقلاب "همه با همی" برای طبقه کارگر و اکثریت محرومان جامعه مرگبار است. نباید گذاشت انقلاب 57 دیگری تکرار شود. طبقه کارگر آگاه نباید مطلقا به دخالت و شرکت همه باهمی در جنبش سرنگونی، امید داشته باشد. توده های انقلابی، بدون آوانس دادن به بورژوازی جدید و بطور کلی جناح راست و بورژوایی، ظرفیت چند ده میلیونی برای سازماندهی قدرت از پایین را دارد! قدرت و اراده جمعی و توده ای مردم در شوراهای محلی و سراسری می تواند در مقابل هر دشمنی بایستد و هر نقشه بدخواهانه و هر توطئه ای را خنثی کند.
دوستان!
شما زندانیان و اسرای دربند فقط اعضای خانواده هایتان نیستبد، اعضای جامعه هشتاد میلیونی هستید. دورانی که جمهوری اسلامی اعضایی از جامعه را تنها و محبوس و پشت میله ها و در زیرزمین ها و انفرادی ها، به زنجیر می کشید و فکر می کرد جامعه را می ترساند و ساکت می کند و تصور می کرد در بیرون خبری نیست، تمام شده است. شما صدها و هزاران انسان ازادیخواه دربند، اسرای جنگی به وسعت ایران علیه رژیمی به غایت جنایتکار و ضد انسان و ضدزن و ضد کارگرید. شما ازادیخواهان در بند، سربازان صف مقدم این جبهه اید.
مادران خاوران، مادران آبان، مادران انقلابیون مسلح کردستان ، خانواده مسافرین هواپیمای سرنگون شده با موشک سپاه و هزاران اسیر دیگر از کارگران و معلمان و زنان و جوانان؛ اعضا و بخشهایی جدا از جامعه نیستند. زخم بر قلب و تنشان زخم بر تن و قلب کل جامعه است. زمانی که در میدان انقلاب تهران و میادین شهرهای ایران، سرود پیروزی را نواختیم نزدیک است. و آن زمانی است که بشریت آگاه جهان از زبان حاکمان جنایتکار شکست خورده، به عمق فاجعه ای که درست کردند و بلایی که سر مردم آوردند؛ بیشتر پی خواهند برد و در بهت فرو رفته و اشکهایشان را پاک خواهند کرد. آن وقت مردم جهان به فریاد های مردم انقلابی "نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم" بیشتر پی خواهند برد.
پایان درد و رنج و فقر و فلاکت جامعه ما نزدیک است. ما سنگرهایمان را بیشتر و بیشتر می کنیم، ما نیروهایمان را بیشتر و بیشتر سازمان میدهیم. ما اتحاد صفوف خود را و همبستگی و همدلی هایمان را بیشتر و بیشتر می کنیم.
وعده ی ما به جمهوری اسلامی، اخرین سنگرهای میدان انقلاب تهران و میادین بزرگ شهرهای ایران است. و آن روزی است که در فردایش مجمع و کنگره بزرگ شوراهای مردمی از نمایندگان کارگران، معلمان، زحمتکشان، زنان برابری طلب و جوانان آگاه در بزرگ ترین تالار تهران برپا می شود. ما صلح را به جهانیان هدیه می دهیم. انقلاب توده های زحمتکش در ایران برای صادر شدن به جایی نیست. ما در جهانی که بشریت در ارزوی صلح و رفاه و ازادی و برابری است دور خود حصار نمی کشیم. جامعه ی آزاد و برابر و مرفه ما الگوی زندگی برای جهانیان، الگویی برای زندگی و انتخاب کارگران و زحمتکشان در هر کجای جهان خواهد بود.
دوستان !
شما در زندان های جمهوری اسلامی، علیه دشمن تا دندان مسلج در جنگ نابرابری هستید. شرایط سخت و نفس گیر شما هشداری به جامعه است که برای نجات اسرای جنگ ما با جمهوری اسلامی، نباید حتی یک روز تاخیر و درنگ کرد. مسلما خیلی ها هستند به این مساله فکر می کنند و رنج و درد می کشند. اما این کافی نیست. وقتی از خود می پرسیم سپیده قلیان و سپیده ها در چه شرایطی است و زندانبانان و شکنجه گران چگونه با او رفتار می کنند قلب انسان به درد می اید. اما این همدردی کافی نیست. از همین امروز و تا زمانی که درب زندان ها شکسته و باز می شوند، ازادی بی قید و شرط همه ی زندانیان سیاسی یکی از اولویتهای اول جامعه است!
۲۲ دیماه ۱۴۰۰ – ۱۲ژانویه ۲۰۲۲