مارش خیابانی، میتینگ های توده ای و مطالبات عدالتخواهی و برابری طلبی، این بار در جنبش معلمان بعنوان بخشی ازجامعه که وظیفه بسیار خطیر امر آموزش کودکان و نوجوانان را از مهد کودک تا دانشگاه برعهده دارند، نشان داد که توده های میلیونی زحمتکشان نمی خواهند زیر خط فقر و در فلاکت زندگی کنند. معلمان همچون کارگران، زنان و جوانان آمدند تا بگویند، دیگر ذلت نمی پذیرند و تقسیم جامعه به دارا و ندار، به اغنیا و فقرا را تحمل نمی کنند. آمدند بگویند اقلیت مفتخور سرمایه دار و انگل های حول وحوشش در نهادهای عریض و طویل دولت، مجلس، دستگاه قضایی و نظامی و امنیتی مجموعه ای از جاهلان و بی فرهنگان بیسواد و زالوهایی هستند بر تن زخمی جامعه که در نبودشان جامعه ای سالم و امن و مرفه خواهیم داشت.
جمهوری اسلامی از همان بدو کار، آمد تا کل نظام آموزشی و فرهنگی را اسلامی و ارتجاعی کند. انقلاب فرهنگی اسم رمز جمهوری اسلامی برای تعرض ارتجاعی به عرصه ی اموزش و پرورش با تصفیه و اخراج معلمان و استادان ازادیخواه و سکولار، ستاره دار کردن دانشجویان، دست بردن به محتوای علمی و فرهنگ پیشرو آموزش به نفع خرافات دینی و محکوم کردن معلمان به ریاضت و حقوق ناچیز بخور و نمیر...، لکه سیاه و ننگینی بر پیشانی حکام سرمایه در ایران است. حکامی که همزمان محیط سالم آموزشی را با گماشتن حراست مدارس و بسیجیان جاسوس، آلوده کرده است.
تعرض حافظان نظام طبقاتی، وادار کردن معلمان به زندگی در ریاضت و تسلیم و رضا وهمسان کردن اموزش و پرورش با سنت پوسیده ی حوزه های مغزشویی طلبه ها به سبک برادران جهادی شان در منطقه، با سد مقاومت آموزگاران و دانش آموزان و دانشجویان و بخش آگاه جامعه مواجه و به یقین شکست خورده ا ست.
پیام معلمان این بار و در سه روزی که ایران را لرزاند، به نظام این است که رژیم حافظ سرمایه و سود، بیش از این نمی تواند به صدای ازادیخواهی و عدالتخواهی نیروی عظیم میلیونی معلمان طرفدار علم و فرهنگ مترقی و محتوای درسی متناسب با پیشرفت های بشر امروز در جهان، بی تفاوت باشد و دهن کجی و وقت کشی کند. نمی تواند معلمان را با سفره خالی و دانش آموزان را با شکم گرسنه و پولی کردن آموزش، ساکت نگه دارد. آرزوی پلید رژیم در تبدیل عرصه آموزش و پرورش به مکاتب نوع داعش و سلفی و طالبان با سد محکم معلمان متحد و متشکل، دانش آموزان هشیار و جامعه ی بیدار و معترض و عدالتخواه برباد رفته است. امروز رژیم با خواستهای کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، زنان برابری طلب و جوانان خواهان زندگی شاد و مرفه مستاصل و محاصره شده است.
شبیخون زدن اوباشان رژیم به منازل فعالین و رهبران معلمان و گروگان گرفتن کسانی چون اسماعیل عبدی، ابوبکر بداقی و دیگر دوستان مبارز کارگر، معلم، دانشجو و غیره، آخرین و تنها حربه و عمل زبونانه ی رژیم برای حفظ موجودیت متزلزل خود و عکس العملی به شدت زبونانه است.
سه روز اعتصاب و تظاهرات ده ها هزار نفری معلمان در سراسر کشور، نقطه عطف جنبش معلمان در دهه های اخیر است. این نمایش قدرت توده های زحمتکش به حاکمان جهل و خرافه و افسار گسیخته نشان داد که معلمان ضمن دست رد زدن به سینه ی زندگی زیر خط فقر و حقوق های ناچیز، از محتوای درسی پیشرفته، محیط آموزشی سالم و فارغ از آلودگی ارتجاع دینی و آموزش رایگان برای همه ی دانش آموزان در مدارس و دانشگاه ها دفاع می کنند.
معلمان علاوه بر موقعیت همراه با سمپاتی و عزت و احترام جامعه، نزدیک ترین بخش زحمتکشان جامعه به طبقه کارگر هستند. تلاش معلمان برای زندگی بهتر، بخشی از تلاش جامعه چند ده میلیونی کارگران و زحمتکشان و محرومان جامعه برای رهایی از فقر و فلاکت است.
پیروزی معلمان در به دست آوردن خواستهایشان، پیروزی کل جامعه است. گشودن جبهه های متعدد و سنگرهای مبارزه برای سهم بیشتر از داراییهای جامعه در هر عرصه اجتماعی از طبقه کارگر تا بازنشستگان و معلمان و زنان و جوانان برای ازادی و رفاه و امنیت، بشارتی به کل جامعه برای زندگی بهتر است.
نظام سرمایه با اتکا به حربه ی سرکوب و توسل به ارتجاع مذهبی با چنگ و دندان از منافع طبقات دارا و مفتخور دفاع می کند. اما نسیم عدالتخواهی و برابری طلبی، مبارزه بر علیه سرمایه و دین، کل جامعه را فرا گرفته است. کمونیست ها و سوسیالیست های طبقه کارگر و در میان زحمتکشان، هر گام پیشروی در اتحاد، هماهنگی و همسرنوشتی و همبستگی در صفوف مردم را به مثابه سکویی برای پیشروی بیشتر مبارزه می نگرند و افق و دورنمای پیروزی کارگران و زحمتکشان برای ساختن جامعه ای آزاد و برابر و سوسیالیستی را ترسیم می کنند و نقش تعیین کننده ای در رسیدن به هدف و ارمان انسانی و برابری طلبانه دارند...
کمونیست ها در زمین گسترده ی اعتراضات اجتماعی طبقه کارگر و زحمتکشان معلم و بازنشسته و پرستار و اعتراض مستمر زنان برای برابری و جوانان برای زندگی شاد و مرفه، بذر آگاهی، تفکر و آرمان سوسیالیستی و جامعه ی ازاد و برابر میکارند.
تاکید معلمان پیشرو بر سراسری شدن و سراسری ماندن اعتراضات معلمان، فعالتر شدن کانون و انجمن های شهری و منطقه ای است. رسالت شورای هماهنگی تشکل های معلمان این است که نه تنها در روزهای اعتصاب و اعتراض بلکه در همه فصول با اتکا به مجامع عمومی و سنت شورایی، توده های وسیع معلمان را برای خواستهای خود در میدان مبارزه متحد و متشکل نگه دارد. این تحول اجتماعی، ضامن پیروزی معلمان، ملزم کردن دولت به پاسخگویی به مطالبات و ضامن آزاد کردن معلمان در بند و خاتمه دادن به تعقیب و دستگیری و آزار همکاران مبارز است.
حاکمیت سرمایه داران درایران خواهان کارگر خاموش، کار ارزان، معلم ریاضت کش و جامعه خاموش و قانع به مرگ تدریجی و اسیر فلاکت به معنای واقعی آن است. تحولات تاریخی در جامعه ایران بویژه در یک دهه اخیر، به سوی تغییر رادیکال شرایط فلاکتبار با مبارزه برای سهم بیشتر از حلقوم سرمایه داران و تفنگچی های حکومتی آن ها است. اما سهم خواهی امروز پایان کار نیست. جامعه بپاخاسته، خواستار بیرون کشیدن تمام ثروت انبار شده در کیسه ی سرمایه داران و دولتمردان، از چنگ این زالو صفتان است.
امر سازماندهی و تداوم تعرض های توده ای و تغییر مداوم توازن قوا، برعهده ی کمونیست ها، سوسیالیست ها و آزادیخواهان و برابری طلبان صفوف میلیونی کارگران و زحمتکشان است. ایستگاه قطاری که راه افتاده است تا تصرف تمام داراییهای جامعه و سپردن آن به دست شوراهای مردمی و کنگره شوراها متوقف نمی شود. این افق و دورنما و چراغ راهنمای جنبش های اجتماعی برای ساختن جامعه ی آزاد و برابر است. لیبرال ها، ناسیونالیست ها و دشمنان مردم تلاش می کنند موج سواری کنند و مبارزات و اعتراضات و اعتصابات توده ای را ابزاری در خدمت به قدرت رسیدن خود با حفظ نظام سرمایه دارانه و تداوم تبعیض و نابرابری، می دانند.
اما روند تاریخی تا به امروز نشان داده است که توده های کارگر و زحمتکش در دل اعتصاب، اعتراض و مبارزه و جنبش خود هر بار آبدیده تر، آگاه تر و گسترده تر به میدان می اید. این تحول تاریخی بدون شک مهر آگاهی بخشی و اعتماد بخود کمونیست ها و سوسیالیست های صفوف کارگران و زحمتکشان را بر خود دارد. تنها در چنین تحولی است که هم پیروزی های پی در پی حاصل می شود و هم دست رد به سینه ی دشمنان مردم در لباس دوست می زند.
۱۶ دسامبر ۲۰۲۱