انتخابات پارلمانی در عراق روز یكشنبه ۱۰اکتبر برگزار شد. نکته حائز اهمیت در این انتخابات اینست که علارغم آمارهای دروغینی که مسئولین حکومتی چه در سطح سراسری و چه در سطح کردستان ارائه دادند، بازهم نتوانستند میزان پایین مشارکت مردم عراق وبه ویژه مردم کردستان را از اذهان عموم مخفی نگه دارند. بر اساس آمارهای ارائه شده تنها ۲۰ درصد از واجدین شرایط در این انتخابات شرکت کردند و علارغم تلاش رسانه های احزاب حاکم بر اقلیم کردستان، در وارونه نگاری این اتفاق حتی میزان رای های سوخته و سفید از جمع رای کلیه احزاب بیشتر بود.
این انتخابات نشان داد که احزاب ناسیونالیست کردی حاکم بر این منطقه دیر زمانیست که مشروعیت خود را در نزد مردم از دست داده اند. این حقیقت را به نمایش گذاشت که استراتژی قومی – مذهبی احزاب قومی، طائفی و اسلامی موجود، تاریخ مصرفشان به اتمام رسیده و دیگر نمی توانند با این استراتژی بر مردم حکومت کنند، مگر با زور اسلحه، زندان و سرکوب.
صندوقهای خالی از رای در سکوت سهمگین و لبالب از شرمساری احزاب قومی و مذهبی حاکم برچیده شدند. کوس رسوایی این بایکوت همگانی توده های رنج کشیده و محروم کردستان را در کریدورهای زرق و برق دار کاخ های فرمانروایی شان، به سوگ نشستند تا از ترس یک خیزش توده ای و ترس از به زیر کشیده شدنشان، در جلسات حزبی و در نبود پدرخوانده اشان آمریکا، به به فکر راه نجاتی از خیزش عمومی باشند. سرکوب و یا آویزان شدن به قدرتهای منطقه، تنها گزینه و تنها راه برای ادامه حاکمیت و نقطه اشتراک همه احزاب شریک در قدرت است.
اگرچه شیپور خیزش مردمی بر علیه کاخ های ستم و استبدادشان در اعتراض به گرانی، وضعیت بد معیشتی و کمبود آب و برق در کردستان چند سالیست و به طور مشخص بعد از اعتراضات "۱۷ شباط" به صدا در آمد. تداوم اعتراضات در ادامه با اعتراضهای توده ای سال ۲۰۱۹ موسوم به "انقلاب اكتبر" در بغدادپیوند خورد. عدم مشارکت مردم کردستان در انتخابات پارلمانی عراق ضمن اینکه بایکوت مردم جان به لب رسیده علیه حاکمیت موجود بود، همزمان زلزله ای بر پیکره لرزان حکومت عشیره ای و مذهبی بود که تنها به زور اسلحه و پول در قدرت مانده اند. این بایکوت شکاف عمیق میان مردم و احزاب حاکم بورژوا- ناسیونالیست را به نمایش گذاشت تا آنرا همچون پلی برای واردن شدن به فاز دیگری از مبارزه مردم علیه دم و دستگاه فاسد، عمل کند.
احزاب حاکم قبل از انتخابات از طریق مدیا و دستگاه های تبلیغاتی خود سعی در فریب مردم معترض این منطقه داشتند. هر آنچه دروغ و فریب کاری که در چنته داشتند بکار بردند تا مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند. زمانی که دیدند حنایشان برای مردم دیگر رنگی ندارد، اینبار همانند رژیم جمهوری اسلامی و هر رژیم مستبد دیگری به تهدید و فشار روی آوردند. کارمندان و حقوق بگیران را تهدید به اخراج و قطع حقوقهایشان کردند. نهایتا دیدیم که مردم شریف و آگاه نه تنها فریب نخوردند، بلکه حتی مرعوب تهدیدات حاکمیت نشدند و با عدم شرکت خود در انتخابات، یک "نه" بزرگ را به این احزاب ملیشیایی و تاریخ پر از خیانتشان گفتند.
حاصل سه دهه حکومت اقلیم کردستان جنگ، کمبود برق، کمبود آب، گرانی، بیکاری و عدم خدمات اجتماعی و نهایتا سرکوب و کشتار مردم بوده است. مردم کردستان طی این سالها دیدند که حاکمان این منطقه تنها در خدمت خود، عشیره، اقلیتی سرمایه دار و دولتهای منطقه هستند و هیچگاه در فکر کارگران و مردم محروم این منطقه نبوده اند. طبقه کارگر کردستان با پوست و گوشت و استخوان نابرابری، بی حقوقی و چپاول ثروت و سامان این جامعه از سوی این احزاب را لمس کرده اند.
طبقه کارگر کردستان تصمیم خود را گرفته است و دیگر اجازه نخواهد داد به اسم کردایتی و مذهب استثمار شود تا اقلیتی زالو صفت، در رفاه و آسایش زندگی کنند.این طبقه دیگر اجازه نخواهد داد که فرزندانشان در حلبی آبادهای حاشیه شهرها در حسرت یک لقمه نان، در حسرت آب شرب سالم، در حسرت امکانات رفاهی در گرمای شدید و سرمای جان سوز، شب را به روز برسانند، و از آنطرف فرزندان مسئولان حسابهای بانکی خود را در کشور های اروپایی پر کنند و با چمدانهای پر از دلار به دور دنیا سفر کنند.
اما این "نه" بزرگ مردم کردستان عراق هنوز تمام ماجرا نیست. طبقه کارگر و پیشروان این جامعه خود را برای مبارزه ای پیگیر و بی امان آماده کرده اند. مبارزه ای که ریشه اش به تجارب شوراهای کارگری شهر سلیمانیه ختم می شود(شوراهایی که به دست احزاب اتحادیه میهنی و حزب دمکرات سرکوب و در نطفه خفه اش کردند). تجارب اعتراضات ۱۷ شباط و اکتبر ۲۰۱۹ بغداد را که به "انقلاب اکتبر" معروف گشت را در خورجین دارد. این مبارزه امر روتین کمونیستها و کارگران پیشرو آن جامعه است و باید آستین را برایش بالا زد.
شکست احزاب کردی در انتخابات پارلمانی عراق حاوی چند درس مهم برای مردم کردستان عراق و کردستان ایران و پیشروان چپ و کمونیست است: اگر احزاب قومی و مذهبی این منطقه، طی سالهای پیش توانستند کردایتی را به مردم بفروشند و از طریق سرسپردگی به آمریکا و دول منطقه به نوایی برسند و به زور اسلحه در حاکمیت باقی مانده اند، اینجا دیگر اراده مردم است که تصمیم می گیرد و هیچ دستگاه تبلیغی و هیچ دستگاه سرکوبی نمی تواند این اراده محکم را درهم بشکند.
دیگر اینکه اگر زمانی احزاب ناسیونالیست کرد ایرانی، حکومت قومی - مذهبی اقلیم کردستان را همچون مدال افتخاری به سینه خود آویزان می کردند و کردایتی را به مردم می فروختند، تجربه شکست حاکمیت احزاب ناسیونالیسم و روشن شدن ماهیت حاکمیت کردی طی این سالها برای مردم، آنقدر رسوا و بی آبروست که اکنون دیگر این احزاب حتی جرات ندارند این مدال گندیده را به رخ مردم بکشند. از سوی دیگر کارگرانی که برای جستجوی کار و مردمی که در تمامی این سالها به کردستان عراق سفر کرده اند و وضعیت حاکم، وضعیت معیشتی و کمبود های مردم رنج کشیده این منطقه را به چشم خود دیده اند، ادعاهای توخالی و شعارهای رنگی و فریبکاری احزاب قومی - مذهبی را شنیده اند و اجازه نخواهند داد که تجربه اقلیم کردستان در کردستان ایران تکرار شود.
پیشروان کارگری، کمونیستهای جامعه در کردستان ایران با تجربه سالها مبارزه بر علیه رژیم هار جمهوری اسلامی، با تجربه گرفتن از حاکمیت احزاب ناسیونالیست و مذهبی در کردستان عراق، با تجربه گرفتن از اوضاع و احوال منطقه و دخالتگری قدرتهای جهانی و منطقه ایی، از هم اکنون خود را برای این امر مهم آماده می کنند که در فردای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، بلافاصله هم صدا و همراه با طبقه کارگر در سطح سراسری، در "خلا" قدرت و یا تضعیف جمهوری اسلامی، باید از طریق شوراهای مردمی، قدرت سیاسی را به دست بگیرند.
نباید اجازه داد که احزاب مختلف ناسیونالیستی، قومی و مذهبی و یا باندهای دست ساز "دمکراسی غربی" به زور اسلحه و یا فریب مردم، قدرت را در دست بگیرند و شاهد تکرار تراژیک تاریخ، اینبار در کردستان ایران شویم. طبقه کارگر انقلابی با قدرت خود، از طریق مسلح کردن توده ها راه به قدرت رسیدن و حاکمیت عشیره ای، قومی و مذهبی را از هر حزب و جریان دست راستی و قوم پرستی سد خواهد کرد.
پیشروان کمونیست جامعه باید از طریق "کنگره سراسری شوراهای مردمی ایران" دولت موقت تشکیل دهند و تامین قدرت دفاع از خود، تأمین معیشت، بهداشت، سلامت، مسکن و امنیت جامعه و برای همه مردم را در دستور کار بگذارند.
لغو تمام قراردادهای اسارت بار سیاسی افتصادی، اعلام آشتی با همه کشورهای همسایه، اعلام ممنوعیت دیپلماسی مخفی و قطع کامل هر نوع کمک مادی و تسلیحاتی به دولت ها و نیروهای سیاسی نظامی و در نهایت برگزاری رسمی و علنی اولین "کنگره موسس حکومت آتی" از مهمترین و اصلی ترین امر "کنگره سراسری شوراهای مردمی" ست.
جواب به نیاز جنبش موجود در جامعه امروز ایران و کردستان از همین طریق و با قدرت متحد شوراها امکان پذیر است.
تجربه نشان داده که حاکمیت احزاب قوم پرست، مذهبی و دست راستی که ارمغانی جز فقر، فلاکت، دزدی و چپاول نداشته، تاریخ مصرف این احزب را به اتمام رسانده است.