تكاپوها از جانب قدرتهای جهانی و دولتهای مرتجع منطقه برای برسمیت شناختن سناریوی اسقاطی و كپك زده طالبان به مردم بختبرگشته افغانستان با حرارتی خیره كننده ادامه دارد. نماینده ویژه آمریکا اعلام كرد كه «زمانی نوبت به بازگشایی سفارت ما در کابل میرسد.» وی در ادامه تصریح کرد که «واشنگتن از تلاشهای طالبان برای سرکوب داعش حمایت میکند. ما میخواهیم طالبان علیه داعش موفق شود، ما نگران افزایش حملات داعش هستیم و میخواهیم طالبان علیه آنها موفق شوند...»
نماینده روسیه در امور افغانستان هم اعلام کرد که «نشست تروئیکای توسعهیافته با حضور نمایندگان روسیه، آمریکا، چین و پاکستان پنجشنبه ۲۰ آبان به میزبانی پاكستان برگزار خواهد شد که در این نشست، چگونگی کار با سازمان ملل برای آغاز پروژهها بحث میشود و در حالی که از حمایت همه کشورهای کلیدی منطقه برخوردار هستیم، ما قصد داریم در مورد موضوعات عملی خاصی بحث کنیم.»
«واشنگتن از تلاشهای موفق طالبان برای سرکوب داعش حمایت میکند» بهزبان بیزبانی یعنی دولت آمریكا در این مناسك قرعهكشی از طاعون «موفق» طالبان در برابر جزام سیاه داعش حمایت میكند؛ جهانیان را از لولو خورخوره داعش میترسانند تا عفونت طالبان را به خورد مردم افغانستان بدهند. شهروندان جهان ظاهرا باید برای یك «لاتاری مرغوب» كه قرار است به اسم طالبان درآید، هلهله بكشند. «چگونگی كار طالبان با سازمان ملل» هم كه از جانب روسیه و بقیه دول مرتجع منطقه برای عقبنماندن از قافله بزك كردن طالبان توسط دولت آمریكا و دول اروپایی مطرح شده است، در واقع امر جاده صافكن رسمیت دادن به حاكمیت طاعون طالبانند.
زمانی بود كه افتخار عكس یادگاری گرفتن با مومیاییهای از گور برخاسته از قماش طالبان تنها نصیب قدرتهای غربی بویژه دولت آمریكا میشد. عكس یادگاری برژینسكی با بنلادن را همه دیدهاند؛ تصاویر خمینی به همراه نمایندگان دولغربی زیر درخت سیب در نوفل لوشاتو و سنجاق كردن تصویر این هیتلر اسلامی به ماه توسط رسانههای غربی، هنوز معرف خاص و عام است؛ سخنرانی «شكوهمند» مارگارت تاچر در مدح و ثنای طالبان را هم همه شنیدهاند؛ دیدار رونالد ریگان با سران مجاهدین افغان و طالبان در كاخ سفید و اردوگاههای طالبپروری در پاكستان و طویلههای اسلامی هم در تاریخ ثبت است؛ هیلاری كلینتون هم كه اعتراف كرد كه داعش را خودشان ساختند؛ امروز بقیه دولتهای جهان نیز در این مسابقه «لاتاری» بر سر لاشه طالبان سهیم شدهاند، عكس یادگاری میگیرند و گوی سبقت را از همدیگر ربودهاند؛ همه به نوعی در حال اسكن كردن نسخه طالبان روی دیسك فشرده خود هستند و هر كدام رو به دیگری اعلام میكند كه همین یك نسخه است، كپی آن را هم به هیچكس نمیدهیم!
در حالیكه كل دنیا بازگشت طاعون طالبان به صحنه سیاست در افغانستان و ساختوپاخت با این باند جنایی را مترادف با فروپاشی سیاست آمریكا و دول غربی میداند اما دیگر افتخار دیپلماسی و پز مذاكره با این تحفه دستساز دمكراسی غربی چیزی جز «احترام» به توحش و ابتذال و حماقت نیست. لاشه گندیدهای كه دور آن جمع شدهاند و مفتخر به عكس یادگاری گرفتن با آنند و جهت اراٸه تصویر دلپذیر از طالبانی خوشخیم كه در سنگر مظلوم و قربانی «دخالت بیگانه» و «تروریسم داعش» لنگر انداخته، دست بكار برسمیت شناختن حقوقاش شدهاند! ناگهان همه به «حقوق پایمال شده» این باند قاچاق مواد مخدر پی بردهاند و سازمان ملل موظف به رعایت آن! تمام آن اعتراضات و مقاومتهای جانانهای كه بویژه از جانب زنان و سازمانهای مدنی در افغانستان و خارج افغانستان بر علیه تحمیل طالبان در این مدت صورت گرفته است از چشم قدرتهای جهانی و دول مرتجع منطقه و سازمان مللشان، نقض حقوق طالبان قلمداد شده است و هركس كه حقوق این وحوش را قبول نكند بشر نیست، خاطی است و حسابش را میرسند.
اما آنچه كه مناسك این لاتاری و معامله كثیف را به یك تف سربالا برای صاحبان طالبان و بانیان منجلاب موجود در جهان تبدیل كرده و مسیر رسمیت دادن به سیاهترین عناصر تاریخ بشری را با دستانداز مواجه كرده است مسابقه دولتها حول مذاكره با طالبان نیست؛ بلكه افكار عمومی جهان از آمریكا و اروپا تا مقاومت و مبارزه هر روزه مردم خاورمیانه و افغانستان، بویژه زنان علیه طالبان و طالبانها، آن فاكتوری است كه آبروی چنین دیپلماسی و پروپاگاند كثیفی كه جهانیان را در مقابل انتخاب «داعش بهتر است یا طالبان» قرار میدهد را برده است. صورت مسٸله برای سازمان ملل و تمام دولتهای مربوطه در كیس افغانستان، لولو خورخوره داعش نیست؛ بلكه تثبیت و تحمیل طالبان به جهانیان است! قصد دارند از طالبان یك نسخه دلپذیر در مقایسه با سیاهی داعش به خورد افكار عمومی بدهند.
اگر جهان ما جهان مستاصل زامبیها بود، اگر ریشه مفاهیم آزادی، برابری، عدالت، حقیقت، شفافیت، رفاه و خوشبختی را قدرتهای سرمایهداری و دول مرتجع آن میتوانستند با تهدید و گروكشی و میلیتاریسم عنانگسیختهشان در اذهان بشریت برای همیشه بخشكانند، شاید فروختن «متاع» طالبان و طالبانهایی از قماش جمهوری اسلامی به افكار عمومی در جهان امروز كار راحتی میبود. امروز دیگر سخن گفتن از «تمدن اسلامی» به عنوان چیزی كه گویا در شرق آن خطی كه بعد از جنگ سرد توسط ناتو و دول غربی روی نقشه ترسیم كرده بودند، تماما در چشم مردم جهان پوچ از آب درآمده است. دیپلماسی و معامله آشكار دولت آمریكا و قدرتهای جهانی با ارتجاع طالبان معلوم كرد كه اسلام نه یك تمدن است، نه با انتخاب مردم در این كشورها به قدرت رسیده است و نه در ظرفیت ایفای نقش امپراتوری شیطانی است. اگر سهدهه پیش این نوع تبلیغات در غرب و در زمان كلینتون و بوش و بلر میتوانست دهان باز كند و افكار عمومی غرب علیه مردم خاورمیانه را تحریك كند كه گویا طالبان و صدام حسین و بنلادن در یك قدمی فتح جهانند و بشریت زندگیاش را مدیون ناتو است اما امروز جهان ما به اهداف پشتپرده تمام جنگهای سهدهه پیش دولغربی از دوربین ویكیلیكس و كیس عروج – افول و بازگشت مجدد طالبان و طالبانها به قدرت پی برده است و بیش از این بمبافكنهای ناتو و ریاكاری قدرتهای جهانی حول دوستی و دشمنیشان با گانگسترهای آدمكش و دستساز خود، نمیتواند سرنوشت بشریت را تا ابد رقم بزند. این اروپا و آمریكای اهل دیپلماسی و «صلح دوست»، آن اروپا و آمریكای «سلحشور» دیروز نیست كه به حمله میلیتاریستی به افغانستان و عراق مهر تایید زدند. قبل از شیوع كرونا بود كه به بهانه قتل جورج فلوید توسط پلیس آمریكا، بغض فروخورده مردم متمدن جوامع غربی تركید و از واشنگتن تا لندن و پاریس و بلژیك و اتریش، تندیسها و نمادهای بردگی و تحجر در نظام دمكراسی غربی را از میادین كار و زیست خود لگدمال كردند و به دریاها ریختند. درب دژ دمكراسی غربی دیگر بر پاشنه نظم بردگی بازار نمیچرخد. اعتمادها و توهمات به این دژ نزد شهروند در قلب جوامع غربی فرو ریخته است.
برای تمام دولتهای جهان كه توسط سازمان ملل اطرافشان را با سیم خاردار گرفتهاند، خبر بدی داریم. جهان امروز آنچنان كوچك شده كه سرنوشت مردم افغانستان و مردم خاورمیانه نمیتواند از سرنوشت بقیه شهروندان جهان جدا باشد. برسمیت شناختن طالبان در افغانستان نخواهد توانست انزجار عمیق مردم مدعی و بپاخاسته علیه دولتهای مرتجع «خودی» بعنوان مسببین تباهی در جوامع امروز را خفه كند. هیچ دولت بورژوایی در جهان به بهانه اوضاع افغانستان نخواهد توانست جان سالم از دست بحران مشروعیت سیاسی كاپیتالیسم و از دست شهروندان آگاه و در كمین نشستهاش بهدر ببرد. جهان امروز، جهان دو دهه پیش با طلوع خونین نظم نوین جهانی نیست؛ خاورمیانه امروز، خاورمیانه دو دهه پیش نیست؛ دوران قربانی شدن مردم بیگناه توسط سیاست میلیتاریستی آمریكا و شركاء در رقابت با قدرتهای جهانی در خاورمیانه بهسر رسیده است؛ دوران اقتدار مردم و جارو كردن سناریوهای مذهبی - قومی از صحن جوامع بشری است؛ زمان برای شوریدن آرمان آزادیخواهی و برابریطلبی علیه بساط دولتهای مرتجع و مستبد «خودی» بیش از پیش در خاورمیانه مهیاست. پیروزی كارگر و كمونیسم با توسل به لشکر میلیونی مردم تشنه آزادی و رهایی در منطقه خاورمیانه كاملا ممكن و شدنی است؛ این تنها انتخاب واقعی و یگانه كورسوی بازگرداندن رفاه، امنیت و حقوق جهانشمول انسان به خاورمیانه و جهان ماست.
ایران امروز با گردانی از قامت افراشته كمونیستها و طبقه كارگر پیشرو میتواند با قدرت متحد خود حول پرچم «اداره شورایی جامعه»، نه فقط طالبانهای ایران را از تخت حاكمیت پایین بكشد بلكه الگوی پیشتاز بشریت برای پاك كردن دستجات سیاه قومی - مذهبی در كل منطقه و آغازگر یك تحول عظیم در تاریخ معاصر بشر بسوی برپایی جهانی نو باشد.