در مورد کابوس به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان، ابعاد تعرض به زندگی و کار و تحصیل و ابتدایی ترین حقوق زنان و مردمی که گروگان این نیروی مخرب اند، در مورد بمب گذاری های و جنگ قدرت طالبان و داعش که بلافاصله شروع شد، در مورد خطر مرگ از گرسنگی و کرونا و خشکسالی و فاجعه فرار دستجمی و فردی مردم در این کشور و فروپاشی عظیم اجتماعی که در افغانستان در انتظار قریب ۴۰ میلیون انسان بی گناه در این کشور که بخش اعظم و بیش از ۷۰ درصد آن در فقر و بی امکاناتی مطلق ساکن روستاها و ۶۷ درصد جمعیت جوان زیر ۲۴ ساله است، هر روز گفته و نوشته میشود و تیتر اخبار اصلی جهانی است. هنوز ارتعاشات عظیم شوک حاکم شدن طالبان و تبعات آن، که عظیم و غیرقابل تحمل است، برطرف نشده است! رسانه های رسمی در حالتی کرخت و فلج شده میگویند که "نمایندگیهای دولت افغانستان در خارج از این کشور در "بیسرنوشتی" به سر میبرند" و "ناظران" میگویند؛ طالبان با بحران نمایندگی رسمی افغانستان در جهان، چه میکند؟ بعلاوه مژده میدهند که: غلبه طالبان بر افغانستان هر دو گروه القاعده و داعش را تقویت کرده است!
در این میان اما آنچه که کمتر به آن پرداخته میشود، روند و روندهایی است که طالبان ها، طیف باندهای مشابه، از داعش و القاعده تا باندها و دستجات شیعه طرفدار ایران، در مقابل خود دارند! روندی که نه در خلا که در حضور نیروی میلیونی مردمی صورت میگیرد، که سالها است به میدان داری قدرت های بالا سرشان در اصلی ترین مراکز قدرت، تن نمی دهند.
نگاهی از بیرون به رفت و برگشت طالبان در افغانستان و تصور اضافه شدن رسمی این "عنصر" به مجموعه قدرت ها و حکومت های موجود و "مشروع" حاکم بر جغرافیای مهمی در جهان چون افغانستان، علاوه بر فجایعی که بر سر مردم در این کشور آورده و می آورند، صحنه دیگری از منجلابی را در مقابل چشم جهانیان قرار میدهد، که قدرت های اصلی حاکم بر جهان به ریاست آمریکا و اروپا و شرکا دست دوم شان در آسیا و خاورمیانه، بر سر بشریت ریخته اند!
برگشت دوباره طالبان، پشت سر گذاشتن کرسی "بی اعتبار" و "طردشده" جهانی و از سینه کندن مدال "باند تروریستی -اسلامی و مافیای مواد مخدر" و شیفت به کرسی جدید و زدن مدال جدید "حکومت سرپرست" طالبان در افغانستان و "امارت اسلامی افغانستان" را باید از"معجزات" کاپیتالیسم در هزاره دوم نامید! عروج امروز طالبان، نه در لباس چرکین و ژنده سابق که در جامه رسمی "یک حکومت" با نهادهای "روابط عمومی" و "سخنگویان رسمی" و"دولت" و "کابینه" و "وزارت اطلاعات و فرهنگ"، با "هيت های نمایندگی" و شرکت در کنفرانس و نشست های رسمی منطقه ای و بین المللی، و مذاکره با "سازمان ملل" برای عضویت رسمی در این مجمع، همه و همه، هرروز صحنه های دیگری از باطلاق مناسبات موجود جهانی و رابطه آن با هستی و زندگی میلیاردها بشر کره خاکی اسیر دست آن را در مقابل چشم جهانیان میگذارد.
پاشاندن خروارها رنگ و لعاب و فریب و ریاکاری و اعلام های پی در پی سازمان ملل و مراجع بین المللی در باره رسمیت "مشروط" طالبان به رعایت "حقوق بشر" و پذیرش "ارزش های متمدنانه"، برای "حفظ امنیت" ... صحنه های مشمئز کننده ای است که از جانب شهروندان جهان هر روز بیش از پیش پس زده میشود. مردم در سراسر جهان، سالن های تماشای این سیرک ترسناک دولتهای مرتجع جهانی و منطقه ای را ترک میکنند و تلاش میکنند که گره گاه مشکل "بی سرنوشتی" امروز طالبان را خود حل کنند! حل موازین و مقررات اداری سازمان ملل و امید به رقابت قدرت نظامی پاکستان و آمریکا و روسیه و نشان دادن سرکیسه های پول و اسلحه و انبارهای مواد غذایی و .. برای کنترل طالبان با "رسمیت دادن" به آن در سازمان ملل و اختصاص یک کرسی هم به طالبان در این مجمع، نمی تواند برای ارتجاع های حاکم نشسته بر صندلی های سنتی در سازمان ملل، معضل غیرقابل حلی باشد! این معضل جهانیانی است که این یکی را دیگر نمی پذیرند! از افغانستان تا آمریکا و ایران به آن فرمان ایست داده اند! از خیابانهای کابل و هرات تا تهران و اهواز و شوش و سنندج و بغداد، از آنکارا تا تلاویو و بیروت و روم و پاریس و لندن، مردم دیگر نمی پذیرند! جهانیان حقیقت عروج و سقوط و عروج مجدد طالبان را می دانند و دروغ و ریا و فساد قدرت های بالای سرشان را می شناسند!
طالبان قدرت مخربی که در تمام طول سیطره و حاکمیت اش بر افغانستان در دوره اول، همچون داعش و القاعده امروز، هیچ دولت و حکومت و نهاد رسمی در جهان ظاهرا و علنا و در "انظار عموم"، آن را نمی خواست! نیروی "نفرین شده" ای که ابراز وجودش را به رسمیت نمی شناختند، جریانی که علیرغم همه کمک های پنهانی عظیم مالی و تسلیحاتی قدرت های حاکم بر جهان و منطقه، هیچ دولت و نیرویی، حتی حامیان و پروردگارانش در کریدورهای پنتاگون و "سی آی ای" امریکا علنا و در مقابل جهانیان حاضر به ابراز نزدیکی رسمی با آن نبودند، ناگهان به کرسی"حکومت سرپرست" و "امارت اسلامی افغانستان" شیفت میکند! دولت های مرتجع از چین و روسیه تا ایران و ترکیه و پاکستان و .. هم بدو بدو با برگزاری جلسات پی در پی برای یافتن راه "تعامل" با طالبان و فراهم کردن شرایط پذیرش آن، دست و پای هم را لگد میکنند! نام این مضحکه ضدبشری را، مخرب ترین نیروهایی که امنیت میلیاردها بشر کره خاکی را سلب کرده اند، از آمریکا تا ایران و پاکستان و عربستان و ترکیه و .. "حفظ امنیت" گذاشته اند.
نیم نگاهی به سیر جهانی که باند جنایی مافیای مواد مخدر اسلامی چون طالبان، در آن رسما به قدرت میرسد هولناک است! اما این یک وجه واقعیت است! وجه دیگر بشریت به تنگ آمده از قدرت ها و دولتهای حاکم بر سر خود است، که فاجعه افغانستان را قبول نمی کند و آن را پس میزند! سیاست و تلاشی که میخواهد طالبان را "غسل تعمید" و بعنوان دولتی با چندین وزارتخانه و سفارتخانه و کرسی در سازمان ملل، بنام یک حکومت در هزاره دوم تاریخ تمدن بشر به جهانیان بفروشد و آن را بر گرده شهروندان سوار کند، جهانی را نه به خشم که به طغیان می کشد!
امثال بی بی سی که هر گز در تمام طول عمر خود، از شخصیت های سیاسی که نشانی از عدالت و آزادیخواهی و انسانیت داشتند، از امثال کاستروها و جرج حبش ها و یاسر عرفات ها، با داشتن مشروعیت عمیق سیاسی و مردمی و بعلاوه کرسی در سازمان ملل، هرگز با کمترین احترامی نام نبرد، در کیس"طالبان" هزاره دوم، از حول حلیم در دیگ افتاده است و می نویسند که: "ذبیحالله مجاهد، سخنگو و معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان در نشست خبری در کابل گفت طالبان شرایط به رسمیت شناختن بینالمللی را تکمیل کرده و...آقای مجاهد گفت: "تنها افغانستان به رسمیت بینالمللی نیاز ندارد، بلکه کشورهای جهان نیز نیاز دارند که امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت بشناسد." آقای مجاهد گفته که طالبان پیمانهای را که دولت قبلی افغانستان با کشورهای دیگر امضا کرده، بازنگری میکند و آنهاییکه "به سود افغانستان هستند پا برجا خواهد ماند و آنهاییکه به ضرر افغانستان هستند، تعدیل خواهد شد." بی بی سی فارسی ۳۰ اکتبر ۲۰۲۱
اینها فراموش میکنند که هنوز سازمان ملل مشکلات اداری را برای دادن کرسی به طالبان حل نکرده است! چنان از این موجود عفونی تحت عنوان "آقای مجاهد" و معاونت ها و وزارت خانه ها و هئیت های نمایندگی طالبان نام میبرد، که گویا صحنه خالی است و بار دیگر میتوان "شترگاوپلنگ" دیگری مخلوق کاپیتالیسم هزاره دوم، طلبان دوم، را همچون خمینی و صف آیت الله های ایران، به اسم قناری به جهانیان فروخت! سرودست شکستن های امثال بی بی سی برای "حل" معضل طالبان آشنا است! مگر همین روش در کیس طالبان های ایران برای ساختن یک رهبر از خمینی و کشف جمهوری اسلامی اصلاح طلب، آشتی دادن حق زن با اسلام، کشف ولترهای اسلامی، کشف فمنیسم اسلامی و دمکراسی اسلامی و ... در ایران کار نکرد!
میگویند! عقب نشینی ماهواره ای را قبول کنید تا پیشروی های مینیاتوری و مضحک، مثل اجازه تحصیل به این شرط و آن شرط و تا این سن و در آن رشته، و تشریف فرمایی یکی دو زن در پارلمان طالبان در چهارچوب شریعت اسلام و مقتضیات امارات اسلامی طالبان، را بعنوان بهبود و نهایت حق تان، به خوردتان دهیم! عقب نشینی ماهوراه ای، برای پس دادن قطره چکانی گوشه ای از حقوق آدمیزاد را بپذیرید! گذشته و آینده ایران را نشان میدهند! میگویند از اصلاح طلبان ایران باید آموخت! که ریش ها را شانه کنند و لباس های تمیز بپوشند تا سرگردنه بگیران و گردن زن ها و قمه کش ها، دیپلمات و سیاستمدار و محقق و شاعر و سینماچی و هنرمند و دگراندیش و پژوهشگر و استاد دانشگاه شوند! این نسخه سوخته و مرده است! نمیفهمند که حکومت طالبان های ایران حاضر نیست با گذشته خود عکس یادگاری بگیرد! از هشتاد میلیون مردمی که در کمین اش نشسته اند تا آن را با بعنوان بانی اصلی فقر و فلاکت و بی حقوقی چهل ساله مرخص کنند، می ترسند! قادر نیست حتی با طالبان روابط علنی و رسمی در انظار جامعه داشته باشد!
معضل طالبان و سرنوشت مردم افغانستان، برخلاف سرنوشت مردم در عراق و لیبی و سوریه، امروز مستقیما معضل جهانیان است! این گرهگاه کنار رفتن همه پرده های دروغ و ریا و جنگ و آشتی های دولت ها و باندهای حامی شان، در صحنه جهانی و منطقه ای در دو دهه گذشته است! چرا طالبان به قدرت رسید! چه نیروهایی آن را به قدرت رساندند! چه نیروهایی حافظ قدرت آن خواهند بود! از اروپا تا آمریکا و منطقه خاورمیانه تا پرت ترین گوشه جهان، بازگشت طالبان را یک شکست مفتضحانه عظیم آمریکا و دول غربی میدانند و رسیمت یافتن آن را شکست عظیم و مفتضاحانه قدرت های چین و روسیه و ایران و پاکستان و سازمان ملل و .. میداند! جهان این فریب را نمی پذیرد! میداند جنگ و صلح و امنیت شان، جنگ با مردم است! صلح با هم و حفظ امنیت نظام ضدبشری شان، جنگ با مردم است و فقط و فقط با داشتن طالبان ها، سرپا مانده اند!
جهان امروز، جهان چند قطبی است که در خلا رهبری، میتواند رهبری خود را از پایین و به قدرت محرومین و محکومین پر کند! توان و پتانسیل خلاصی از طالبان و طالبان ها کم نیست! ایران در صدر جدول است! امروز گرو گرفتن امنیت مردم در افغانستان و گرو گرفتن منابع زندگی، دارو و آذوقه و کالاهای اساسی، زندگی جامعه چهل میلیونی افغانستان را به لبه پرتگاه فاجعه عظیم انسانی کشانده است. غذا، امنیت و زندگی مردم از یک طرف توسط طالبان برای "رسمیت دادن" به خود و "امارات اسلامی" خود گرو گرفته شده است، و از طرف دیگر شل و سف کردن سر کیسه مواد لازم زندگی توسط قدرت های بین المللی و سازمان ملل برای به سرانجام رساندن روند "رسمیت دادن" به طالبان، زندگی میلیونها نفر در افغانستان را گرو سیاست های خود کرده است.
طالبان هرگز نه در گذشته و نه امروز انتخاب مردم در افغانستان نبود! جنگ پشتو و هزاره و برپایی مدارس قرآن و شکل گیری باند های مسلح مافیای قومی و اسلامی در منطقه، هرگز جنگ مردم و انتخاب مردم در هیچیک از کشورهای منطقه نبود! این را از عراق تا لبنان، از افغانستان تا فلسطین، از پاکستان و سوریه و اسرائیل، مردم در اعتراض شان به فاجعه قومی و مذهبی شدن جوامع شان هر روز نشان میدهند! نه داعش نه طالبان، نه جبهه النصر و حشدالشعبی و نه ارتجاع اسلامی ایران، هرگز تولیدات داخلی و ملی و انتخاب مردم در این کشور نبوده است. این واقعیت را امروز خود آنهایی که این ویروس ها را به نیروی اسلحه و پول امریکا و اروپا و پاکستان و عربستان و قطر و اسراييل و ایران سرپا نگاه داشته اند، اعتراف میکنند! هیولای طالبان هرگز انتخاب مردم افغانستان نبود و نباید اجازه داد زندگی مردم، آذوقه و کمک رسانی انسانی و منابع زندگی جمعیت میلیونی در افغانستان،وجهه معامله قدرت های حاکم با طالبان برای رسمیت یافتن آن شود. جهان سرنوشت "حکومت بی سرنوشت" طالبان و "امارات اسلامی" آن را معلوم خواهد کرد! این معضل تنها دولت های جهانی نیست! یک رکن تعیین سرنوشت طالبان به سرنوشت حکومت های سنتی بر مسند قدرت نشسته، و در راس آنها جمهوری اسلامی ایران گره خورده است! ارتجاع اسلامی،که مردم تحت حاکمیت اش نه تنها نمی خواهندش که علیه آن سالها است به میدان آمده اند و میدان را خالی نمی کنند!
امروز دیگر آینده خاورمیانه و جوامع قربانی سیاست میلیتاریستی امریکا را، دیگر نه طاعون های مذهبی و قومی، نه "اپوزیسیون" های دست ساز و ارتجاعی، و نه "مجامع بین المللی" تعیین نمیکنند. لشکر میلیونی مردم تشنه آزادی و رهایی از این جهنم قومی و مذهبی در منطقه،به حرکت در آمده است و میرود تا مهر خود را بر آینده نه فقط خاورمیانه که بر جهان بزند.
۳ نوامبر ۲۰۲۱۱۲ آبان ۱۴۰۰