در حاشیه کنفرانس گلاسگو
بدنبال اجلاس سران جی-۲۰ در رم، این هفته کنفرانس گلاسگو در رابطه با شرایط اقلیمی برگزار شد. در این کنفرانس، سران دولت ها و صاحبان شناخته شده سرمایه های مالی تا نهادهای گوناگون نظیرهیئت فیفا و غیره، جمع شدند تا به توافقی جهت جلوگیری از آنچه "فاجعه شرایط اقلیمی" نام گرفته است، برسند. در پایان هرکدام از این کنفرانسها، نمایندگان نهادهای ذینفع در تخریب محیط زیست و مسببین اصلی تهدید جدی کره زمین و کل سیستم اکولوژی، باری دیگر از پیشرفت های مذاکرات شان سخن گفتند و چنین وانمود کردند که از هر تلاشی برای نجات کل بشریت دریغ نخواهند کرد.
بی اعتباری این ادعاها، اما به حدی گویا بود که حتی میدیای رسمی و بین المللی هم وقعی به آنها نگذاشتند و تیتر اخبار این کنفرانس در جراید مختلف حاکی از این بود که علیرغم هیاهوی دولتها و .....، این کنفرانس به هیچ توافق و تعهد مشترکی میان شرکت کنندگان خود نرسیده است. درجه دوروئی، دروغگویی و شیادی سران کشورها بحدی گویا بود که کتمان آن در میدیاهای رسمی نیز ممکن نبود. نمونه های چون سخنرانی های بوریس جانسون که تا همین چندی قبل، همچون ترامپ دم از "بزرگ نمایی دروغین مشکل اقلیمی" میزد، یا اظهارات هیئت حاکمه چین که "پیشرفت اقتصادی" را نمی توان بخاطر مخاطرات اقلیمی به تعویق انداخت، را نمیتوان زیر هیاهوی "برای نجات محیط زیست و کرده زمین دست بکار میشویم" و وعده وعیدهای توخالی مخفی کرد. فراتر اینکه بسیاری از تصمیمات "بزرگ" گذشته در رابطه با مقابله با این فاجعه، همچنان در آرشیو این اجلاسها و دولتها و .... خاک می خورند. حتی مصوبات اخیرترین کنفرانس پاریس در مورد شرایط اقلیمی نیز اجرا نشده اند! در چنین شرایطی، بر خلاف ادعاهای برگزار کنندگان کنفرانس های چند روز اخیر، هیچکس خریدار "قول های" آنها نبود و کسادی کار به حدی بود که حتی برخی از مقامات کشورهای "جهان سوم" هم در مصاحبه های خود اذعان کردند که هیچ تضمینی در مورد پیشبرد هیچکدام از قول های امروزی نیست. چه بسا سهمیه های "کمک های مالی" به آنها توسط دولت های پیشرفته برای اجرای راه های پیشگیری افزایش گازهای گلخانه ای، به "وام های" جدید تغییر یافت! وام هایی که، آنهم در شرایط پاندمی کرونا، تنها باعث از وابستگی بیشتر این کشورها به نهادهای مالی و بانک های بین المللی و افزایش بیشتر فشار بر اقتصادهای رو به ورشکستگی بسیاری از آنها است.
امروز، بمراتب بیشتر از گذشته، این واقعیت قابل مشاهده است که سرمایه و سرمایه داری نه تنها قادر به جلوگیری از مخاطرات اقلیمی نیست، بلکه خود مسبب اصلی و بانی نابودی محیط زیست، است. سیستمی که سودآوری حرف اول و آخر آنرا میزند همه چیز میتواند نابود شود. از زندگی میلیونها انسان تا محیط زیست و کره ای که ادامه حیات بشریت و هر موجود زنده ای به آن وابسته است. تظاهرات ها و آکسیون های اعتراضی توده های مردم در بسیاری از کشورها، نشانگر پوچی ادعای "نجات بشریت" توسط این نهادها و انوع کنفرانس های بین المللی شان در منظر بشریت است. همه جا مردم از کودک و جوان و پیر، علنا و رسما اعلام کرده اند که دوره کارسازی این نمایش ها به سر رسیده است و دولت ها و نهادهای ملی و جهانی، نه می خواهند و نه می توانند در مورد مخاطرات اقلیمی سدی ببندد. این مشاهده، اما تنها محدود به بی لیاقتی دولت ها و هیئت های حاکمه نیست. امروز همه شاهد تغییر و از دست رفتن جایگاه دستگاه های تحمیق رسمی، از دولتها تا کلیساها و مراجع گوناگون مذهبی و.... در کل فضای جامعه و به حاشیه رانده شدن آنها هستیم. امروز عقب راندن نه فقط ادعاهای "نجات" از طریق پناه آوردن به خدا، بلکه تقلیل دادن کل سیستم اکولوژی به "انسان مخلوق" و سرلوحه "بشر، اشرف مخلوقات" کل ارتجاع مذاهب، در سطحی اجتماعی قابل مشاهده است.
امروز بیش از هر زمانی حقیقتی که کمونیستها همیشه گفته اند، اینکه نجات کل سیستم اکولوژی و انسان بمثابه بخشی از آن، چاره ای جز خلاصی از نظامی که همه و همه چیز را فدای دور بی پایان خود بر تامین سود می کند، ندارد، اینکه نظامی که همه چیز را، از نیروی کار انسان و زمین و آب و هوا را به کالا تبدیل کرده است، نظامی که برای چرخش و گسترش سرمایه، نابودی محیط زیست را نشانه گرفته است، قادر به ارائه هیچ راه حلی نیست، درستی خود را به اثبات رسانده است. این حقیقت که ریشه کل مخاطرات محیط زیستی و خطر نابودی آن، نه تلاش بشر برای پیشرفت و نیاز واقعی انسان برای بهبود رو به افزون، بلکه همین سیستم سرمایه داری است. راه حل هم به همین ترتیب، پایان دادن و بر روی قاعده گذاشتن آن و ارائه کل متابولیسم اجتماعی است.
از ایران تا امریکا، از چین تا آلمان و .... مردمی که نابودی محیط زیست زندگی شان را با خطر نابودی روبرو کرده است به این حقیقت که تنها راه پایان دادن به نابودی اکولوژی و محیط زیست به این ترتیب از دریچه پایان دادن به سیستمی می گذرد که بر مبنای تولید سود و کارمزدی بنیان شده است، نزدیک میشوند. اینکه کلید حل این معضل و ممانعت از فاجعه ای بشری در دست طبقه است که با از بین بردن این نظام تنها زنجیر های خود را از دست می دهد و همزمان بشریت را از خطر نابودی نجات میدهد. بی جهت نیست که از منظر طبقات حاکم، از منظر دولت ها و صاحبان وسایل تولید، هر مبارزه ای برای مقابله با فاجعه اکولوژی و محیط زیست، نه مبارزه ای جدا، بلکه خود بخشی جدا ناپذیر از مبارزه طبقه کارگر است و باز به همین دلیل با برخورد شدید و سرکوب مواجه می شود.
تنها راه ممکن برای مقابله با مخاطراتی که نه تنها بشریت، بلکه کل جهان با آن مواجه است، در دست طبقه ای است که مبارزه علیه نظام سرمایه داری و کل دستگاه مخرب آن، را نشانه گرفته است. اولین قدم در این راه هم مبارزه برای برقراری نظامی است که نه کسب سود که رفاه و سعادت بشریت را هدف خود قرار داده است. نجات از فاجعه نابودی محیط زیست بدون تلاش برای زیر و رو کردن سیستم کاپیتالیستی موجود و برقراری سوسیالیسم و دیکتاتوری پرولتاریا ممکن نیست!
۴ نوامبر ۲۰۲۱