امروز نهمین روز از دور جدید اعتراضات و اعتصابات كارگری در هفت تپه میگذرد. كارگران هفت تپه بدنبال یك وقفه كوتاه برای پیگیری مطالبات خود وارد دوره ای دیگر از اعتصابات و اعتراضات شدند. آنها بسیار خردمندانه ابتدا در مركز كار جمع شدند، با هم مشورت كردند و در مورد چگونگی ادامه اعتراضات تصمیم گرفتند. تجمع كارگران در این مدت در مقابل فرمانداری و دادگستری شوش و با راهپیمایی در شهر شوش دنبال شده است.

كارگران یك بار دیگر مطالبات خود را بیان كردند و توسط نمایندگان و سخنرانان هفت تپه روی آنها تاكید شده است. مطالبات كارگران هفت تپه عبارتند از:

۱- تعیین تکلیف فوری مدیریت شرکت و شفاف سازی نحوه و قیمت واگذاری شرکت به دولت-بانک.

۲- پرداخت فوری حقوق های معوقه و سایر مطالبات عرفی و قانونی

۳- تسریع در انجام عملیات کشت و اُورهال-تعمیر کارخانه

۴- بازگشت به کار اخراجی های مطالبه گر

۵- تمدید قرارداد فصلی ها

۶- اعلام و اجرای حکم صادر شده علیه اسدبیگی-رستمی در پرونده اختلاس

۷- مختومه شدن پرونده خانم فرزانه زیلابی (وکیل کارگران هفت تپه)

بر كسی پوشیده نیست كه كارگران هفت تپه را در موقعیتی قرار داده اند كه برای ابتدایی ترین حقوق حقه و حتی قانونی خود، مجبورند به نیروی متحد خود متكی و اعتصاب كنند. میگویم حقوق قانونی از آن جهت كه اخراج كارگران هفت تپه با خواست اسد بیگی و شركایش، زمانی كه پرونده اختلاس و حقه بازی های آنها به همت كارگران هفت تپه علنی شده است و حاكمیت مجبور به تشكیل دادگاه و تشكیل پرونده و نهایتا محكوم شده است، دیگر حكم اخراج او هزار بار نه تنها باطل و مختومه است كه بعلاوه باید خسارات وارده به كارگر را بازپرداخت كنند. یا عدم پرداخت مزد كاری كه انجام گرفته است، دیگر حتی بر اساس قوانین كذایی خود این حكومت هم غیر قانونی است. لذا انتخاب اعتصاب و تجمع هر روزه در هفت تپه، مقابل فرمانداری و راهپیمایی در شهر شوش، تنها راه باقی مانده برای كارگران این مركز است.

 

هفت تپه و شورای اسلامی

این دوره از اعتصابات كارگری همراه شد با تخته كردن در شورای اسلامی. كارگران تصمیم گرفتند این لانه جاسوسی و خبر چینی، این دمل چركین عفونی را با قدرت خود از هفت تپه بیرون كنند. این تصمیم در مجمع كارگران مطرح، تصمیم گرفته شد و نهایتا با شروع اعتصاب درب شورای اسلامی را گل گرفتند. این مركز ضد كارگری قطعا مانند بسیاری از شوراهای اسلامی تاریخی قدیمی دارد؛ تاریخی از جانفشانی برای كارفرما و دولت و نهادهای حكومتی و بازو و عصای دست آنها علیه كارگران هفت تپه. اینجا نه لازم و نه ممكن است وارد تاریخی از اقدامات ضدكارگری شورای اسلامی شد. اما بر كسی پوشیده نیست كه شانه به شانه اعتراضات و اعتصابات هفت تپه، شورای اسلامی به نام كارگر هفت تپه، از گرای امنیتی و رپورت دادن از فعالین كارگری به مراكز امنیتی و كارفرما، تا شایعه پراكنی و تلاش برای انشقاق با تبلیغات نخ نمای كارفرما و عوامل او و دولت و مقامات حكومتی در محل، از جمله به نام قومیت، كارگر بومی و غیر بومی و... حضور داشته و تلاش كرده است.

مقابله با شوراهای اسلامی در مراكز كارگری، البته قدمتی به اندازه خود این نهاد دست ساز حكومت دارد. اما زمانی كه كارگران هفت تپه راسا بساط این مركز را برچیدند و در آن را گل گرفتند، راهی برای طبقه كارگر ایران باز كردند كه باید با اتكا به خود همین بلا را بر سر این مراكز آورد و این دمل عفونی و سمی را از ریشه برافكند و در فاضلابهای محل كار انداخت.

 

اداره شورایی و مجمع نمایندگان

هفت تپه ای ها بعلاوه به تشكل و نهاد نمایندگی خود زیر عنوان مجمع نمایندگان منتخب كارگران رسمیت دادند. این اقدام علاوه بر اینكه بیان یك توزان قوای جدید در رابطه حاكمیت و طبقه كارگر است، همزمان در جواب به یك گره گاه اصلی و مانع جدی اتحاد كارگری در هفت تپه و در جنبش كارگری ایران است. این اقدام هوشیارانه و مسئولانه كارگران هفت تپه یك گام جدی به جلو برای اتحاد صفوف كارگران این مركز است. اینكه در هفت تپه چند سال است اعتصاب و اعتراض كارگری، مذاكره و توافق و عدم توافق با كارفرما و دولت و طرف حسابهای كارگران در این مركز از طریق تجمع كارگران در مجامع عمومی و هیئت های نمایندگی آنها یا مجمع نمایندگان آنها پیش میرود بر كسی پوشیده نیست. اما بیان علنی و رسمی این نهاد كارگری، آنهم در تجمعات بزرگ كارگران این مركز، نه تنها بیان یك دوره جدید از جدال كارگران این مركز به شكل سازمانیافته تر و منسجم و متحد و رسمی تر از گذشته است، در عین حال نقطه پایانی بر هر شایعه پراكنی و تلاش برای ایجاد انشقاق و اغتشاش در مورد تشكل كارگری در هفت تپه است.

این اقدام راهی برای مراكز دیگر كارگری است كه از تجربه جدی چند ساله در این مركز استفاده كنند و بدست بگیرند، تجربه ای كه در كوران یك مبارزه همه جانبه كارگران هفت تپه با حاكمیت و كارفرمایان بدست آمده و كارساز بودن خود را ثابت كرده است.

البته هر كس و جمعی حق دارد خواستار و طرفدار هر نوع دیگری از تشكل یابی كارگری در این مركز باشد و كارگران هفت تپه دست كسی را نبسته اند، و اما باید بدوا آنرا به شعور جمعی كارگران این مركز و رای و انتخاب آنها واگذاشت و نهایتا باید رای كارگران را برسمیت شناخت و هر كارگر مسئولی همین كار را خواهد كرد.

دستاوردهای تاكنون هفت تپه و همینكه این مركز سرپاست و اتحادی قابل تحسین در آن حكم فرماست، مدیون تلاش مشترك همه كارگران این مركز است. اتكا به مجامع عمومی كارگری و دخالت همه بخشهای این مركز، ایجاد امكان اظهار نظر و بحث و مشورت در همه بخشها و نهایتا تصمیم جمعی گرفتن و بر اساس آن با هم در یك صف ایستادن رمز موفقیت هفت تپه است. بعلاوه اعلام یكی بودن و منفعت مشترك داشتن، اعلام حمایت از همه بخشهای طبقه كارگر و تاكید بر منفعت مشترك طبقاتی، پس زدن همه تلاشها برای نفاق و چند دستگی در میان كارگران به نام كارگر "عرب"، "لر"، فارس و.. و پخش سموم ناسیونالیستی، نفاق بر اساس مذهب، جنسیت، كارگر رسمی و غیر رسمی، قراردادی و فصلی و... و صدها دسیسه و توطئه بزرگ و كوچك دستگاه پلیسی و امنیتی حكومت در همراهی با كارفرما و عواملش، هفت تپه را صاحب تجربه ای عظیم كرد كه امروز دستمایه طبقه كارگر ایران است. بعلاوه نقش رهبران و فعالین كارگری این مركز، كسانی كه پرچم جنبش شورایی و اتكا به مجامع عمومی كارگری و خرد جمعی را بلند كردند و تا امروز در دست داشته اند، كسانی كه در تمام این جدالها و كشمكشها از حق طلبی كارگران و منافع مشترك آنها كوتاه نیامدند، كسانی كه دوست و دشن كارگران را در هر لباس و با هر پرچمی تشخیص دادند، قلب تپنده كارگران این مركز و نقش چشم و گوش كارگران را داشته اند.

 

طبقه كارگر و چلنجی بزرگ

فكر نكنم از چشم كسی پوشیده باشد كه طبقه كارگر در مقابل بورژوازی ایران و تعرض همه جانبه به زندگی و معیشت اش، وارد جدالی به وسعت ایران شده است. اگر تنها به اعتصابات كارگری در همین دو سه ماه اخیر نگاه كنیم دامنه وسیع این موج را خواهیم دید.  اعتصابات در هفت تپه، كارگران پروژه ای در نفت، پتروشیمی ها، گاز و فولاد، كارگران معادن مس و ذغال سنگ، كارگران شهرداری ها و صدها مركز بزرگ و كوچك دیگر، بیان این جدال به وسعت ایران است. قبلا هم شاهد مجموعه ای از اعتصابات كارگری از فولاد، ترانسپورت، هپكو، آذر آب، و بسیاری مراكز دیگر بوده ایم.

محور اصلی و مطالبات این اعتصابات خواست افزایش فوری دستمزدها و بهبود معیشت، امنیت شغلی، پایان قرار دادهای موقت و سفید امضا، خاتمه دادن به شركتهای پیمانی و قرار داد مستقیم با كارفرمایان و بهبود شرایط كاری، قبول مسئولیت دولت در قبال كارگران، واكسیناسیون فوری و ریگان و... است. در حقیقت ۹۰ درصد مطالبات كارگران در همه این مراكز مستقل از ویژه گی های خاص هر مركز، یكی هستند. در همه این اعتصابات كارگران تلاش كرده اند اشكالی را پیدا كنند كه اتكا به دخالت جمعی كارگران، تصمیم جمعی و اراده متحد آنها را تامین شود و به این اعتبار كل قدرت خود را در مقابل دولت و كارفرمایان به میدان آورند. مستقل از اینكه در هر كدام از این مراكز كارگران به چه درجه ای موفق شده اند كه امر اتحاد خود را تامین و همه را زیر چتری واحد بیاورند و اراده جمعی خود را تامین كنند، اما همه جا بحث و تلاش در این جهت است و در همه مراكز فوق در این راه قدم برداشته اند. نفس این ماجرا پدیده ای ارزشمند است. طبقه كارگر احتیاج دارد برای تامین ابتدایی ترین مطالبات خود، حتی حقوق معوقه و ممانعت از اخراج، تمام نیروی خود را در هر بخش متحد كند.

امروز تعرض به معیشت طبقه كارگر مستقل از هر ادعای پوچی كه روسای جمهوری اسلامی میكنند، مستقل از هر قول و وعده دروغینی كه میدهند، در تاریخ چهار دهه گذشته بی سابقه بوده است. خود رسانه های حكومت میگویند ۹۵ در صد نیروی كار پیمانی و قرار داد موقت است. بخش زیادی از كارگران صنعتی و با تجربه و متخصص با ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه كارگر، در استخدام پیمانكاران با قرار داد سه ماهه، دستمزد ناچیز و شرایط كاری برده وار هستند. خودشان میگویند خط فقر در ایران ۱۱ میلیون تومان است. گرانی و بیكاری، ناامنی شغلی همراه هزار معضل دیگر طبقه كارگر ایران را در موقعیت بسیار وخیمی قرار داده است. روسای مختلف دولت هر كدام بعد از یك یا دو دوره ریاست، رئیس جمهور قبلی را عامل این اوضاع وخیم معرفی میكنند. اما بر هیچ كارگر فهیمی پوشیده نیست كه در ضدیت با طبقه كارگر و تلاش برای كشیدن آخرین رمق جان او و خانواده اش، همگی یك سیاست مشترك را پیش میبرند و از همدیگر سبقت میگیرند.

امروز در مقابله با این وضع طبقه كارگر به میدان آمده است و قابل برگشت نیست. كل حاكمیت با دولت، مجلس و قوه قضائیه و همه متفكرین طبقه بورژوا، یك سیاست مشترك دارند و امروز تلاش برای تقسیم كارگران به بخشهای مختلف و ایجاد و تعمیق شكاف میان این بخشها در كنار بقیه اقدامات ضدی كارگریشان از جمله گرسنگی دادن كارگران، را دنبال میكنند. لذا اولین ابزار و مهمترین ابزار كارگران سر هم آوردن این شكافها و شكست سیاست بورژوازی و حكومتش و تحمیل مطالبات خود به آنها است. به همین دلیل ساده تجربه كارگران هفت تپه تنها راه معتبر، واقعی، كارگری و آزمایش پس داده حتی در تجربه خود طبقه كارگر ایران در طول تاریخ این طبقه است.

تامین اتحاد همه بخشهای یك مركز كارگری نفت یا گاز، هفت تپه یا معدن مس، معدن ذغال یا كارگر شهرداری، وقتی مقدور است كه همه كارگران با هم تصمیم بگیرند. ظرف تصمیم مشترك و دخالت مشترك، همان است كه كارگران هفت تپه كردند، همان است كه كارگران پروژه ای اخیرا در هفشجان و ایذه و.. كردند، همان است كه كارگران فولاد اهواز، كارگران معدن بافق و آق دره  و... در اعتصابات خود و برای تامین اتحاد و یكپارچگی خود كردند. مجامع عمومی كارگری در هر مركز به عنوان عالیترین مرجع و با صلاحیت ترین مرجع تنها ظرف واقعی و مناسب برای تامین این نیاز حیاتی است، چیزی كه در تجربه اعتصابات كارگری جاافتاده است.

دشمن علاوه بر فقر برای استیصال و تسلیم ما كارگران به بردگی، اتحاد ما را هدف گرفته است و برای ایجاد انشقاق از هر حربه ای استفاده میكند. در نفت به كارگر رسمی و غیر رسمی متوصل شدند، در بقیه جاها علاوه بر نفاق قومی و زنده كردن تفاوت زبانی و قبلیه ای و آبا و اجدادی ما و محل تولد و دین و آیین و...، نوع قرار داد، بومی و غیر بومی و... را آزمایش كردند و در هفت تپه با هشیاری كارگران در همه این میدانها شكست خوردند. امروز حتی در میان معلمان دارند با طرحهایی كه میاورند از همین تاكتیك استفاده میكنند تا صف متحد آنها را بشكنند. نباید اجازه داد این حربه برا و ضد كارگری اجرا شود و رمز شكست آن تامین اتحاد همه بخشها با هر نوع قراردادی است.

اگر هفت تپه عزیز است و اگر احترام كارگر هفت تپه بدرست در میان مردم آزادیخواه بالا است، بدلیل نقشی است كه این مركز در مبارزات كارگری داشته است و بدلیل اینكه هفت تپه ای ها در صف اول اعتراض یك طبقه بزرگ برای رفاه، آزادی و برابری و برای جامعه ای انسانی بوده است. راهی كه هفت تپه ای ها رفته اند، راه قابل اتكا برای پیروزی این طبقه در مبارزه با طبقه حاكم با همه ارگان و دستگاه عریض و طویل سركوب و تحمیق آن است. این راه و اتكا به خرد جمعی، بلند كردن پرچم جنبش شورایی و اتكا به مجامع عمومی منظم و سازمانیافته راهی است كه در مقابل ماست.

امری مسلم است كه در جنبش كارگری و حتی در بسیاری از اعتراضات معلمان و بقیه اقشار پایین جامعه، گرایشات دیگری موجودند و برای امر خود كار میكنند. انواع آن در همین اعتصابات كارگران پروژه ای نفت نمایان شد. اینها قطعا طبیعی است. اما تامین اتحاد كارگری و تامین موفقیت در اعتصابات، بلند كردن پرچم منافع مشترك كارگران، حمایت از بخشهای مختلف و اعتصابات سایر مراكز و تلاش برای قانع كردن كارگران، متوجه كردن آنها، قطعا وظایف مهمی را در دستور فعالین كارگری و كارگران كمونیست میگذارد. كسب موفقیت در این میدان و پس زدن گرایشات سازشكارانه، محافظه كارانه و ... زمانی ممكن است كه توده كارگران را در همه تصمیمات دخیل كرد، شراكت داد و روی تصمیمات جمعی حساب كرد. بی شك همیشه رای اكثریت درست نیست حتی اگر در مجامع عمومی كارگری اتخاذ شده باشد. اما این تنها راهی است كه توده كارگران را میتوان متوجه كرد، در عمل قانع كرد و با خود همراه كرد. این تنها راهی است كه كارگر رشد كند، آگاه شود، دوست و دشمن خود را بشناسد و به موقعیت خود به عنوان یك طبقه در مقابل بورژوازی حاكم نه تنها پی ببرد بلكه اعتماد بنفس پیدا كند كه میشود بالا را پایین كشید.