مقدمه بر انتشار مجدد

متنی که میخوانید، بیست و هشت سال پیش، در سال۱۹۹۳ میلادی، یعنی چهارده سال پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، تحت همین عنوان، بصورت جزواتی در خارج ازایران منتشر شد و به زبانهای انگلیسی، آلمانی، سوئدی و دانماركی ترجمه و وسیعا پخش شد.

این سند از جمله کیفرخواست هایی بود که ، در خارج از کشور، به تحرک وسیع و اجتماعی در دفاع از حق زن در ایران، علیه آپارتاید جنسی، برای رسمیت دادن به حق پناهندگی سیاسی زنان گریخته از ایران، تنها به جرم و دلیل زن بودن، دامن زد.

این روزها با عروج مجدد طالبان در افغانستان و اوج گرفتن مقاومت وسیع در مقابل آن، رجوع به گذشته وضع زندگی و کار زنان در ایران تحت حاکمیت طالبانهای ایران، و تجدید چاپ این کیفرخواست، میتواند آموزنده باشد.

 تا جایی که به ایران بر میگردد، برای نسلی که تاریخ عروج و حاکمیت جمهوری اسلامی را از زبان خود جمهوری اسلامی شنیده است، این نوشته می‌تواند دریچه ای به وضع کار و زندگی زنان در ایران، در اوج قدرقدرتی جمهوری اسلامی باشد!

وضعی که اصلاح طلب و‌اصولگرا و اسلام سفید و سبز و سیاه، طیف خانم های «فمنیست اسلامی» ‌و آقایان «گفتگوی تمدن‌ها» سازندگان و برپا کنندگان آن بودند و محصول مشترک شان بود. مقطعی که ارتجاع اسلامی و طالبان های ایران، هنوز مجبور به عقب نشینی های امروز نشده بودند! مقطعی که پس از  چهارده سال «حاکمیت» به زور،  پس از قتل عام ‌و فراری دادن هر انسان آزاده ای که شکل و شمایل اسلامی نداشت، بالاخره جمهوری اسلامی حاکم شد!

 پس از قتل عام های پی در پی در زندان ها و سرکوب خونین کردستان و عقب راندن مبارزه و مقاومت مسلحانه مردمی که در کردستان ایران به حاکمیت شان تن نمی دادند!

 پس از خاوران ها و فراری دادن حداقل ۲ میلیون جان بدر برده از هالوکاست اسلامی! پس از هشت سال میوه چینی از «برکت» جنگ کور هشت ساله با عراق و خفه کردن جامعه ای به وسعت ایران و‌ پاشاندن رنگ مرگ بر آن! با «خیال راحت» مشغول حکومت شدند! مقطعی که جهانی‌ را با ترورهای وحشیانه از شخصیت های اپوزیسیون در خارج از کشور و شکار نویسندگان و ناشرین منتقدین اسلام و حکومت ش، مرعوب کرده بود! دوران قوام گرفتن جمهوری اسلامی، «دوران طلایی» «تمدن جمهوری اسلامی ایران»، که امروز در حسرت سپری شدن آن، بسر می برند. دوره ای که «نفس کشی» که جرات نفس کشیدن داشته باشد، از صحنه حذف شد! 

 بازگویی گوشه ای از وضع کار و زندگی میلیونها زن و دختر در ایران، در  تنها یکی از مقاطع دوران «طلایی» قدرقدرتی طالبانهای ایران، می‌تواند برای فعالین رهایی زن در ایران آموزنده باشد.

  جمهوری اسلامی خود نسخه رو به زوال طالبان است. زوالی که روند آن تنها با فشار و مقاومت و مبارزه چهار نسل از زنان و دختران در ایران ممکن شده است. میخ آخر بر تابوت این تحجر را هم جنبش در صحنه امروز ایران، برای همیشه خواهد زد!

 

 ثریا شهابی

سپتامبر ۲۰۲۱

بر زنان در ایران چه می گذرد؟

 

مقدمه:

اگر به ایران میروید موهایتان را کوتاه و برجستگی سینه هایتان را پنهان کنید تا نشانی از زن بودن بهمراه نداشته باشید. اگر هم زن نیستید تصادف متولد شدن با جنسیت غیر زن را سپاس بگوئید، هرچند که مرد بودن و مرد زندگی کردن در جامعه ای که نیمی از انسانهایش به بردگی کشیده شده اند نیز بسختی قابل تحمل است.

فراموش نکنید به کشوری میروید که در آن رژیم آپارتاید جنسی علیه زنان حکومت میکند. در ایران زن تنها بدلیل زن بودن اش، به خاطر جنسیت اش، از نظر رژیم جمهوری اسلامی  یک عنصر مشکوک سیاسی است و اگر کنترل نشود ذاتأ یک تبهکار اجتماعی است. در این جغرافیا رژیم بردگی زن حکومت میکند و زن بودن حقیقتا جرم است.

قانون و حکومت جمهوری اسلامی در این کشور زن را متهم میکند که منشا فساد و عامل گمراهی جوامع بشری است و باین جرم هر روز و هر لحظه او را از زمانی که طفل خردسالی است تا هنگام مرگ، کنترل، مجازات و تنبیه میکند.

اگر به ایران میروید، نشان و علائم زنانه را پنهان کنید، نه به این دلیل که سرانجام ناچارتان خواهند کرد آنها را بپوشانید، بلکه باین خاطر که مجبور نباشید چند روز را چون زن تحت حکومت اسلام بگذرانید. بهتر است زن بودن خود را انکار کنید تا اسارت و هر روز و هر لحظه تحقیر شدن را تجربه نکنید. قریب سی میلیون زن و دختر بچه ای که بیش از چهارده سال است که تحت این حکومت آپارتاید جنسی زندگی میکنند، چنین امکان و راه فراری ندارند.

جمهوری اسلامی، رژیم بردگی زن، حکومت ترور و خفقان را، اغلب شما مردمی که خارج از مرزهای این کشور زندگی میکنید، میشناسید. خبر اعدامها، تیربارانها و ترورهای حکومت ایران بگوش بسیاری از شما رسیده است. حجاب اجباری و بی حقوقی زن در ایران سالهاست بر پرچم ملی این کشور حک شده است. نام ایران برای بسیاری از شما، در کنار همدردی تان با مصائب مردمی که در آنجا زندگی میکنند، ترس آور است.

با این حال بازگو کردن هرچه بیشتر واقعیات زندگی زنان در ایران و افشای ابعاد بی حقوق آنها، لازمه کمک به مبارزه زنان در ایران است. اینها کیفرخواست و ادعانامه میلیون ها زنی است که در این جغرافیا گرفتار توحش اسلام شده اند.

ثریا شهابی کمپین بین المللی دفاع از حقوق زنان در ایران ۱۹۹۳

گوشه هایی از واقعیات زندگی و کار زنان در ایران

آیا میدانید که در ایران، زن از نظر حقوقی و جنسی فرودست است و این فرودستی طبق تعالیم اسلام از ذات زن سرچشمه می گیرد؟

-  زنان و دختران در ایران از سن شش سالگی “قانونا” از آزادی انتخاب پوشش محروم میگردند و ناچار میشوند هنگام حضور در تمام اماکن عمومی، عبور از خیابانها و .. خود را در پوشش خاصی بنام حجاب بپوشانند. پوششی که تحرک انسان را به حداقل میرساند، از فرق سر تا پاشنه پا را میپوشاند، انسان را از شباهت به انسان دور و به اشیا نزدیک میکند، غیربهداشتی، زشت، گرم، بد رنگ و دست و پاگیر است.

-  بسیاری از خانواده ها بخاطر اجتناب از درگیری با ماموران کنترل حجاب، دختران کوچک شان را پیش از رسیدن به سن قانونی و از همان طفولیت  - در سن ۴ سالگی -  در این پوشش میپیچند و آنها را ناخواسته به حجاب عادت میدهند.

 -  در رستورانها، در وسائل نقلیه عمومی، سینماها، پارکها، زمینها و سالنهای ورزشی، ادارات، کارخانه ها، کودکستانها، مدارس، دانشگاه ها! سواحل دریاها، استخرها، کوه ها، کتابخانه ها و تمام اماکن عمومی، زنان و مردان از یکدیگر جدا شده اند و مردان برای استفاده از امکانات حداقلی که در این زمنیه ها وجود دارد همواره در اولویت هستند.

-  گشتهای بخصوصی مسلح به انواع سلاح های مناسب جنگ های خیابانی و مجهز به انواع وسائل دستگیری، با اتوموبیل و پیاده، مداوما از خیابانها و اماکن عمومی عبور میکنند، تمام گوشه و کنار شهر را تحت نظر دارند و مراقب اند که حجاب و جداسازی کاملا رعایت شود.  علاوه بر این مامورین ویژه ای رعایت جداسازی و حجاب در تمام محلهای کار، ادارات، کارخانه ها، مدارس و دیگر محلهای سرپوشیده را کنترل میکنند.

-  شکار زنان “متخلف! توهین، دستگیری و بازداشت آنها کار هر لحظه و هرروز این ماموران است. زنی نیست که طی چهارده سال حاکمیت جمهوری اسلامی بارها و بارها بنوعی مورد تعرض و آزار این ماموران قرار نگرفته باشد و وحشت مواجه شدن با یکی از این دها هزار مامور، لرزه بر اندامش نیانداخته باشد.

-  علاوه بر ماموران رسمی و دادگاهایی که طبق قوانین مدون، زنان “متخلف” را بازداشت و مجازات می کنند، گروه های باند سیاسی نیز وجود دارد که بطور “غیررسمی” زنان را در خیابانها کنترل می کنند و مورد حمله قرار می دهند. این گروه ها حزب الله نام دارند، مسلح به چاقو و سایر اسلحه های سرد و مواد شیمیایی چون رنگ و اسید هستند، به هنگام مشاهده “تخلف” زنان را بلافاصله در محل مورد حمله قرار میدهند و هرگونه مجازاتی که لازم بدانند در مورد زن متخلف به اجرا در میآورند.

-  گروه های حزب الله که بطور سازمان یافته ای عمل میکنند و رسما مورد حمایت رژیم هستند، مقامات دولتی بارها آنها و اعمالشان را مورد حمایت قرار داده اند و بارها زنان را تهدید کرده اند که در صورت عدم تمکین به مقررات ححاب و جداسازی! حزب الله را علیه زنان تحریک خواهند کرد. گروه های حزب الله بخصوص در مقاطعی که اعتراضات مردم اوج میگیرد، بجان زنان انداخته میشوند و خشونت آنها همواره اسلحه و وسیله ای است که رژیم توسط آن مردم و بخصوص زنان را مرعوب می کند.

-  قانون مجازات امکان میدهد که اعمال حزب الله، هرچند که خلاف قانون باشد، جرم محسوب نشود. طبق ماده ۳۱ این قانون اعمالی که به خاطر “امر به معروف و نهی از منکر” صورت می گیرد (یعنی بخاطر انجام یکی از فرامین اسلام، فراخوان به انجام اعمال اسلامی و نهی از اعمال غیراسلامی، صورت می گیرد) هرچند در زمره اعمالی باشد که برای آنها مجازات مقرر شده، جرم محسوب نمی شود. قانون قضایی کشور باین ترتیب رسما از حملات، خشونت و وحشیگریهای فردی مامورین غیررسمی خود، دسته های باند سیاهی حزب الله، در هر کجا و هر لحظه ای علیه مردم و بخصوص علیه زنان حمایت میکند.

-  طی چهارده سال حکومت جمهوری اسلامی دهها هزار زن توسط اوباش حزب الله بوسیله مشت و لگد و چاقو و تیغ، وحشیانه مورد حمله قرار گرفته اند، بر صورت صدها نفر رنگ و اسید پاشیده شده است و صدها هزار زن توسط آنها مورد توهین و فحاشی قرار گرفته اند.

-  در مدارس برخی از مربیان و مسئولین با سواستفاده از اعتماد کودکان نسبت به کادر آموزشی و با توسل به ارعاب، به کودکان و دانش آموزان میآموزند و آنها را فریب میدهند که رعایت حجاب و جداسازی را در خانه هایشان کنترل کنند و اگر مادر یا خواهر آنها موردی را رعایت نکرد به مدرسه اطلاع دهند. از کودکان در مدارس در مورد رفتار و روابط اعضا خانواد در خانه بازجویی میشود.

-  مجازات شکستن حریم جداسازی  و عدم رعایت حجاب، توهین، جریمه نقدی، اخراج، محرومیت از تحصیل و کار، تحمیل ازدواج ناخواسته، دستگیری، زندان، کتک و شلاق است. درجه مجازات بستگی زیادی به میزان ایستادگی و مقاومت زن دارد و میتواند به مرگ زن “مجرم” هم بینجامد.

-  طی سالهای حکومت جمهوری اسلامی، ده ها هزار زن و دختر نوجوان تنها بخاطر زیرپا گذاشتن مقررات اسلام در مورد حجاب، جداسازی و روابط جنسی، چندین سال از عمرشان را در زندان و زیر شکنجه گذرانده اند و هزاران زن دیگر به همین جرم به مرگ محکوم شدند و به قتل رسیدند.

-  سنگسار، یعنی با پرتاب سنگ کشتن زن “خطاکار”  یعنی زنی که خارج از مقررات اسلام با مردی رابطه جنسی داشته باشد، قانون قضایی این کشور است.

-  بی تأمینی اقتصادی زن و وابستگی اقتصادی او به مرد به درجه ای از نظر اسلام و قوانین جمهوری اسلامی طبیعی است که:

قانون به زنان و دختربچه ها اجازه داده است، بشرط رعایت مقررات اسلام و خواندن دعاهای مربوطه و وساطت و کارگزاری یک ملا، یکی از ماموران خدا! برای امرار معاش، تن فروشی کنند. رسما خود را در مقابل تأمین معاش به همسری موقت یک مرد، برای مدت یکساعت تا صدسال درآورند و از این راه خود و خانواده شان را تامین کنند. قانون همچنین به مردان‌، در هر سنی، اجازه داده بشرط داشتن استطاعت مالی پرداخت هزینه های مربوطه، هر تعداد از این زنان و دختر بچه ها را که خواستند، موقتا بعنوان همسر در اختیار داشته باشند و آنها را مورد استفاده جنسی قرار دهند. نام این تن فروشی قانونی و اسلامی، قانون صیغه است.

-  علاوه بر این تعدد زوجات و داشتن حداکثر چهار همسر قانونی علاوه بر تعداد نامحدود زنان صیغه شده، بشرط رعایت مقررات اسلام و داشتن استطاعت مالی، برای مردان، آزاد و مشروع است. در مقاطع بخصوصی، چون دوران جنگ، مردان برای داشتن زنان بیشتر و تامین مالی آنها، تشویق میشوند.

-  قانون طبق تعالیم اسلام، از مردانی که زنان خود را بخاطر سرپیچی از فرامین آنها مورد ضرب و شتم قرار میدهند، حمایت میکند. خشونت علیه زنانی که در روابط خانوادگی رفتاری جز رفتار اسلامی داشته باشند، مجاز است.

-  حق طلاق و آزادی جدایی از همسر، یکجانبه و تنها برای مردان به رسمیت شناخته شده است.

-  پس از طلاق  و جدایی، زنان و مادران نسبت به فرزندان خود کمترین حقی ندارند و قانون قیمومت آنها را تماما به پدران و در غیاب پدران به سایر مردان خانواده می سپارد.

-  زن تنها میتواند، پس از جدایی، تا ۲ سال پسر و تا چهار سال دختر را، بمنظور شیردادن و مراقبت، نزد خود داشته باشد.

-  پس از طلاق زن نسبت به اموال و دارایی های زندگی مشترک، حقی ندارد.

-  دختران بدون رضایت و اجازه پدر و در غیاب پدر اجازه و رضایت جد پدری، حق انتخاب همسر را ندارند و سن قانونی ازدواج برای دختران ۹ سالگی است.

-  هرگونه معاشرت و دوستی با مردان خارج از عقد ازدواج جرم شناخته میشود و شامل مجازاتهایی چون شلاق، زندان، ازدواج اجباری و مرگ است.

-  زنان و دختران قانونا از حق مسافرت، خروج از منزل و اشتغال بکار، بدون کسب اجازه از شوهر، محرومند.

-  زنان تنها در شرایطی مجاز به انجام کار خارج از خانه هستند که این کار به وظایف “اصلی تر” آنها لطمه نزند. وظایف اصلی زنان مادری، کار خانگی نگاهداری از خانواده و خدمت به مردان، تعیین شده است. قانون انجام این امور را تماما بر دوش زنان گذاشته است و زن به مرد، همسر، پدر و برادر از نظر اقتصادی وابسته است.

-  زنان رسما موجوداتی تعریف شده اند که بخاطر احساساتی بودن، تصمیم غیر عقلایی میگیرند و باین دلیل حق قضاوت و کار بعنوان قاضی ندارند.

شهادت دو زن در دادگاهها و مراجع قضایی معادل شهادت یک مرد است. شهادت هر تعداد زن در یک پرونده قضایی بدون وجود شهادت حداقل یک مرد در آن پرونده، اعتبار ندارد. پس از مرگ نیز همچون دوران زندگی، زنان کم ارزش تر از مردان اند. “خون بها” مرد کشته شده (میزان خسارت و پول خونی که طبق یکی از عقب مانده ترین تعالیم جوامع بدوی، خانواده کسی که یکی از اعضا آن به قتل رسیده میتواند از خانواده مقتول بگیرد)، از “خون بها” زن به قتل رسیده بیشتر است. قانون صراحتا از این حکم اسلام تحت این عنوان که مردان طبیعتا نقش سرپرستی و تامین معاش خانواده را برعهده دارند، دفاع میکند. نام این قانون، قانون قصاص است.

-  زنان از تحصیل در بیش از ۹۰ رشته تحصیلی و شرکت در مسابقات ورزشی بین المللی، محروم اند. در حال حاظر بسیاری از رشته های دانشگاهی تماما مردانه است. طبق گزارشات رسمی، از مجموع ۴۳۱ رشته دانشگاهی در ۱۲۳ رشته دانشجوی دختر تحصیل نمی کند.

-  زنان از شرکت در بسیاری از فعالیتهای هنری، فرهنگی، که بنوعی مستلزم به کارگیری اعضاء بدن است، محروم اند. صدای آواز زن جذبه جهنمی دارد و شنیده شدن آن توسط مردان ممنوع است. رقص و پایکوبی زنان در حضور مردان از جمله جرائم سنگینی است.

آیا میدانید که هر سال دهها هزار زن و دختر بخاطر سرپیچی و تخلف از این قوانین تنبیه و قربانی میشوند؟ و زنان و مردان بسیاری در اعتراض به این قوانین سرکوب میشوند؟

-  طبق بیانیه ای که “سازمان جهانی همبستگی با زنان ایران” در پاریس منتشر کرد، سال گذشته، دختر ۱۳ ساله ای، بنام سارا وفایی، ضمن فرار از چنگ ماموران مبارزه با بدحجابی از یک ساختمان ۵ طبقه سقوط کرد و کشته شد.

-  حدود دو سال پیش دختر نوجوانی که ماموران مدرسه طی تجسس و بازدید بدن و کیف او عکس یک هنرپیشه “غیرمجاز” را در میان وسایل او یافته بودند، خودکشی کرد و کشته شد. دلیل خودکشی این نوجوان وحشت از تنبیه، توهین و شرم از کشیده شدن پای خانواده به این قضیه بوده است.

-  آمار تعداد خودکشی در بین زنان بالا و رو به افزایش است.

روزی نیست که زنان و به حمایت از آنها مردان با ماموران مبارزه با بدحجابی و ماموران کنترل جداسازی در این گوشه شهر و آن گوشه درگیر نشوند و اعتراض جمعی صورت نگیرد. روزی نیست که دهها زن دستگیر، زندانی و بخاطر عدم رعایت مقررات حجاب و جداسازی تنبیه نشوند و هزارن زن دیگر به این خاطر مورد تعرض ماموران کنترل رژیم قرار نگیرند.

-  طبق اظهارات مقامات رژیم، در سال ۹۱، یکصد و سیزده هزار زن - یعنی روزانه حدود ۳۱۰ نفر- بخاطر عدم رعایت حجاب و جداسازی دستگیر شده اند.

-  طبق قطعنامه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل که در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران صادر شد، در همین سال، طی سه روز در فصل گرما، ۸۰۰ زن به اتهام بدحجابی تنها در پایتخت دستگیر شده اند.

-  در یکی از روزهای تابستان همین سال، تلاش ماموران رژیم برای دستگیری چند زنی که حجاب را رعایت نکرده بودند، در مرکز شهر اصفهان، منجر به تظاهرات وسیع اعتراضی مردم شد و این تظاهرات با تیراندازی ماموران رژیم و دستگیری ۳۰۰ نفر خاموش شد.

-  حمله به زنان در سال ۹۲ به درجه ای بود که پارلمان اروپا سال گذشته با تصویب قطعنامه شدید الحنی، تعقیف و آزار زنان از طرف جمهوری اسلامی را محکوم کرد.

-۱۶ ژوئیه سال ۹۲، خبرگزاری فرانسه طی گزارشی، دستگیری توده وسیعی از زنان را بخاطر عدم رعایت حجاب، برملا کرد. همین خبرگزاری بعلاوه خبر مجازات شدن زنی را بوسیله شلاق که بخاطر عدم رعایت حجاب در رودسر (یکی از شهرهای ایران) به اجرا در آمده بود، منتشر کرد.

-  طبق اظهارات یکی از روزنامه های رسمی کشور (سلام)، روز ۶ اوت سال ۹۲، گروهی از افراد حزب الله (دسته های باند سیاهی رژیم)، بر روی صورت زنانی که خود را آراسته بودند، رنگ پاشیدند.

-  پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری در ژوئن سال جاری - ۹۳- حمله وسیعی علیه زنان در سرتاسر کشور و بخصوص در پایتخت براه افتاد. صدهاهزار نفر مورد حمله قرار گرفتند، قریب هزار نفر دستگیر شدند و تعداد زیادی از زنان بخاطر رعایت نکردن مقررات حجاب و جداسازی بوسیله شلاق تنبیه شدند. اخبار این حمله علاوه بر رادیوها و روزنامه های ایران، در خارج از کشور وسیعا پخش شده است. از جمله رادیو بی بی سی، اسرائیل و خبرگزاری فرانسه، خبر این حمله را منتشر کردند.

- آیا میدانید که اجرای قوانین ضد زن در ایران، شرایط کار نیمی از مردم را بشدت وخیم و اسفبار کرده است؟

-  طبق آمار رسمی کشور، ۹۵٪ از زنان آماده بکار در ایران شغل یا درآمد مستقل ندارند.

-  در گزارش کمسیون کار سازمان ملل، اعلام شد که نرخ اشتغال زنان، در ایران یکی از پایین ترین مراتب را در میان کشورهای عضو دارد. ایران ردیف ۱۱۶ از ۱۱۸ کشور عضو است.

-  طبق آمار رسمی کشور، طی پانزده سال گذشته هر سال بطور متوسط ۲ درصد از تعداد زنان شاغل کاسته شده است و تعداد آنها از یک میلیون و دویست هزار به ۹۷۵ هزار نفر کاهش یافته است. و این در حالی است که طی این سالها، جمعیت از زیر ۵۰ میلیون به بالای ۵۸ میلیون، رسیده است.

-  طبق همین آمار نرخ بیکاری زنان، طی همین سالها از ۱۶/۳ درصد به ۲۵/۷ درصد افزایش یافته است.

-  مرخصی دوران بارداری که پیشتر ۹۰ روز بود، به ۷۵ روز کاهش یافته است و پس از پایان مرخصی دوران بارداری هیچگونه تضمینی برای ادامه کار زنان وجود ندارد.

-  اغلب مهد کودکهای دولتی بسته شده اند، و معدود زنانی که میتوانستند با استفاده از این حداقل امکانات شغل هایشان را حفظ کنند، از کار بیکار شده اند.

-  طبق آمار رسمی کشور، حدود نیمی از کل زنان شاغل در شهرها (۴۴/۴ درصد) معلم هستند و یا در مشاغل آموزشی کار میکنند و ۹٪ آنان پرستار و بهیار هستند. این مشاغل در ایران مشاغلی با دستمزد پائین است و از جمله رشته هایی است که رژیم به دلایل شرعی (یعنی لزوم کار کردن معلمین و پرستاران زن در میان محصلین و بیماران زن) از کار زنان ممانعت بعمل نیاورده است.

-  پس از سن ۲۲ سالگی که عموما سن ازدواج و بچه دار شدن است، جویندگی کار برای زنان بشدت تنزل میکند و حدود ۳۰ سالگی تقریبا متوقف میشود.

-  شرایط کار اکثر زنان کارکن جامعه، ناسالم و خطرناک است. اغلب آنها به کارهای با پایین ترین دستمزدها، به کارهای سیاه و بدون حق برخورداری از حداقل حقوق قانونی، و ساعات کار طولانی تا ۱۴ ساعت در شبانه روز، مشغولند.

-  کار کنتراتی در کارگاهای خانگی، چون کار در قالیبافی ها، کوره پزخانه ها و خدمات خانگی کارهای زنانه جامعه است. میلیونها زن از سنین طفولیت (۵،۶ سالگی) در این رشته ها کار میکنند.

-  طبق آمار دولتی قریب دو میلیون نفر در عرصه کارهای دست ساز، صنایع دستی، کار میکنند و با احتساب افراد تحت تکفل شان جمعیت بیش از ۹ میلیون نفر از این طریق، یعنی از طریق کارهای بی حقوق - سیاه - و عموما زنانه، امرار معاش میکنند.

-  طبق گزارش رادیو تهران، خطرات زیادی سلامت قالیبافان - که غالبا زنان و دختربچه ها هستند - را تهدید میکند. از جمله بیماری سیاه زخم و ناراحتی های ریوی که بر اثر تماس انسان با پشم و استنشاق ذرات گرد و غبار بوجود میآید، پوسیدگی استخوان که بدلیل تاریکی محل کار و کمی نور آفتاب موجب میشود، ضعیف و کم سو شدن چشمها که بخاطر خیره شدن مدام کارگر به محل کار بوجود میآید، و تغییر شکل استخوان های زانو ورم مفاصل پا و تنگ شدن لگن خاصره که بخاطر وضعیت نادرست نشستن پشت دستگاه قالیبافی موجب میشود. این عارضه در زنان موجب اشکال در زایمان و لزوم عمل جراحی میشود.

-  طبق گزارش کنگره بهداشت شغلی و طب صنعتی، طی شانزده ماه میزان زایمان های غیرطبیعی (سزارین) در زنان قالیباف در یکی از زایشگاههای شهر یزد، بیش از چهار برابر سایر زنان بوده است و تکرار این عمل جراحی در قالیبافان از بار اول تا چهارم زایمان مشاهده شده است.

آیا میدانید که بی حقوقی زنان در ایران، همچون سایر نقاط جهان، سلامت آنها، تولید نسل، زندگی نوزادان و کودکان را بشدت تحت تاثیر قرار داده است.

-  طبق گزارش یکی از روزنامه های رسمی (کیهان)، در ایران روزانه حداقل هفت مادر - سالانه ۲۶۰۰ نفر - براثر عوارض بارداری و زایمان میمیرند. طبق آمار رسمی در نقاط روستایی بسیاری، هیچ پزشک زنان، پرستار، بهیار و ماما وجود ندارد و در سراسر کشور برای هر ۳۵ تا ۴۰ هزار زن و دختر بین سنین ۱۵ تا ۴۵ سال تنها یک پزشک زنان وجود دارد.

- جمعیت ایران تا ۲۰ سال دیگر به ۱۳۰ میلیون نفر خواهد رسید، نرخ رشد جمعیت ۲/۷ درصد و یکی از بالاترین نرخ های رشد جمعیت در جهان است.

-  تنها ۱۷٪ خانواده ها تحت پوشش برنامه های تنظیم خانواده قرار دارند. بعلت عدم آموزش فقط ۷٪ زنان از وسائل جلوگیری از بارداری بطور صحیح استفاده میکنند و مردان کمترین آموزشی در این زمینه نمی بینند.

-  در ایران از هر سه حاملگی یکی ناخواسته است و مرگ و میر بین کودکان ابعادی دهشتناک دارد.

طبق گزارش یکی از سمینارهای رسمی پزشکی ایران در سال ۹۲

-  از ۱۰۰ نفر که در ایران میمیرند، ۴۱ نفرشان کودک زیر پنج سال اند.

-  حدود ۱۴٪ کودکانی که در سال متولد میشوند، زنده نمی مانند. بیش از ۱۸٪ آنها هنگام تولد، بیش از ۱۵٪ آنها بعد از یک ماهگی و بقیه تا ۵ سالگی میمیرند.

-  سالانه ۱۶ هزار کودک براثر اسهال و ۲۴ هزار کودک براثر بیمارهای عفونی می میرند.

-  و آیا همین اندازه از واقعیات کافی نیست تا همدردی با شرایط کار و زندگی زن در خانواده و اجتماع در ایران را بطلبد؟

-  آیا حق پناهندگی زنان گریخته از این جهنم قابل دفاع نیست؟

بی شک جمهوری اسلامی مسبب اصلی بی حقوقی زن در ایران است و دولتهایی که حکومت ایران را علنی یا غیر علنی، رسمی یا غیر رسمی مورد حمایت قرار میدهند، شریک جرم فعال رژیم اسلامی در سرکوب زنان هستند.

فشار به دولتها برای قطع حمایت از جمهوری اسلامی و پایان دادن به مشروعیت رسمی این رژیم، مبارزه زنان در ایران را برای احقاق حقوق خود تسهیل میکند.

ما فعالین کمپین بین المللی دفاع از حقوق زنان ایران، از سازمانهای زنان، احزاب و انجمن ها و نهادهای مترقی و مدافع برابری زن و مرد و اتحادیه های کارگری، انتظار داریم که با صدور قطعنامه هایی در محکومیت جمهوری اسلامی و ارسال نامه اعتراضی به نمایندگی ها، سفارتخانه ها و طرفهای سیاسی این رژیم، همبستگی خود را با اعتراضات دهها میلیون زن در ایران، اعلام کنند.

ما، فعالین کمپین بین المللی دفاع از حقوق زنان ایران، از تمامی مدافعین برابری انسانها مستقل از جنسیت، افراد شخصیت ها نهادها و اتحادیه ها و احزاب، انتظار داریم که دو مطالبه عاجل زنان در ایران یعنی:

لغو فوری پوشش اجباری و لغو فوری جداسازی زن و مرد در جامعه، این دو نشان بسیار بارز وجود آپارتاید جنسی در ایران، را مورد حمایت قرار دهند و به تلاش ما در اعمال فشار برای تحمیل این دو خواست یاری رسانند.

-  قطعا هر انسان آزادیخواه، زن یا مرد، با خواندن و شنیدن مجدد واقعیات بی حقوقی زنان در ایران و بیاد آوردن مصائب آنها، در اعتراض به آپارتاید جنسی در ایران، جای خود را در کنار ما خواهد یافت.

دست همگی شما را که در این راه ما را یاری می دهید، صمیمانه می فشاریم

ثریا شهابی - کمپین بین المللی دفاع از حقوق زنان ایران

مه ۱۹۹۳

منابع

آمار رسمی کشور، چاپ ایران

“نشریه حقوق بشر” چاپ ایران

“مجله خانواده” چاپ ایران

اخبار و گزارشات رسمی کیهان، چاپ ایران

اخبار و گزارشات روزنامه جمهوری اسلامی، چاپ ایران

گزارشات روزنامه کار و کارگر - خانه کارگر- ایران

گزارشات رادیو کار و کارگر جمهوری اسلامی

گزارشات رادیو تهران

اخبار و گزارشات رادیوها، بی بی سی، اسرائیل، پژواک سوئد و خبرگزاری فرانسه

اخبار و گزارشات روزنامه صبح غرب سوئد “ Göteborgsposten “

 گزارشات دریافتی مستقیم از ایران

گزارشات حقوق بشر

گزارش پارلمان اروپا

گزارشات نشریه “کارگر امروز”، چاپ خارج کشور

هفته نامه “ایران تریبون” چاپ خارج کشور

سند محکومیت رژیم جمهوری اسلامی ایران و حق پناهندگی سیاسی

زنان گریخته از ایران را تائید و امضا کنید!

از آنجایی که در ایران:

قوانین مدنی، دستگاه حاکمه، دستگاه قضایی، پلیس و انتظامات، رسما و علنا ضد زن هستند.

جدایی جنسی بین زن و مرد در تمام شئون زندگی اجتماعی و خانوادگی برقرار است و این جدایی عموما با سرکوب زنان به اجرا در میآید.

زنان و دختران قانونا از آزادی انتخاب پوشش محروم اند.

در تمام اماکن عمومی زنان و مردان از یکدیگر جدا شده اند و زنان رسما اجازه ورود به محدوده های بسیاری را ندارند.

از آنجا که در ایران:

خشونت علیه زنانی که خارج از احکام اسلام در زندگی خانوادگی و اجتماعی رفتار میکنند، قانونا مجاز است و این مجازات متناسب با میزان “خطا” زن میتواند از ضرب و شتم تا قتل باشد.

زن قانونا از نظر اقتصادی به مرد وابسته است.

هرگونه معاشرت و دوستی زن و مرد خارج از عقد ازدواج جرم شناخته میشود و شامل مجازاتهایی چون شلاق، زندان، ازدواج اجباری و مرگ است.

تن فروشی زن بخاطر امرار معاش، بشرط رعایت مقررات اسلام، قانونی است.

زنان از آزادی انتخاب همسر محروم اند و تعدد زوجات برای مردان قانونی است.

از آنجایی که در ایران:

زنان از حق طلاق و آزادی جدایی از همسر محروم اند و این حق یکجانبه به تنهایی برای مردان به رسمیت شناخته شده است.

پس از جدایی زن نسبت به فرزندان خود کمترین حقی ندارد و قیمومیت آنها تماما به پدران و در غیاب پدران به سایر مردان خانواده سپرده شده است.

پس از طلاق زن نسبت به اموال و دارایی های زندگی مشترک، حقی ندارد.

زنان و دختران قانونا از حق مسافرت، خروج از منزل و اشتغال بکار، بدون کسب اجازه از شوهر محرومند.

زندگی نیمی از مردم این کشور را غیرانسانی و جهنمی کرده است.

از شما میخواهیم که با تاکید گذاشتن بر خواستهای ما مبنی بر:

۱-  محکومیت جمهوری اسلامی بخاطر زن آزاری سیستماتیک و اعمال آپارتاید جنسی علیه زنان و

۲-  برحق بودن مطالبه “حق پناهندگی سیاسی زنان گریخته از جهنم ایران اسلامی”.

اعتراض میلیونها زن در ایران را مورد حمایت قرار دهید و به مقاومت و مبارزه روزمره آنها یاری رسانید.

از شما میخواهیم که:

با ارسال نامه های اعتراضی و “محکوم کردن آپارتاید جنسی در ایران” و ارسال این نامه ها برای دفاتر، سفارتخانه ها، نمایندگی ها  و مجامع بین المللی و نهادهای طرفدار آزادی بشر، نفرت و انزجارتان از حاکمیت رژیم تماما ضدزن جمهوری اسلامی، را اعلام کنید و

با ارسال نامه هایی در “دفاع از حق پناهندگی زنان گریخته از ایران” برای نهادهای بین المللی پناهندگی، سازمان ملل، حقوق بشر و ادارات مهاجرت و پناهندگی، مانع اخراج زنان گریخته از ایران شوید.

کمیته بین المللی دفاع از حقوق زنان ایران در سوئد K.F.K.I

مه ۹۳