مقدمه: متنی که میخوانید سخنرانی من در سمیناری است که تحت عنوان "نقش و وظایف نیروهای چپ و کمونیست در شرایط کنونی" در اطاق "نقد و نظر" کلاب هاوس، در تاریخ ۷ اوت ۲۰۲۱ برگزار شد. این سخنرانی توسط رفیق آزاد کریمی پیاده و از متن محاوره ای به متن نوشتاری ادیت شده است.
این سخنرانی در دو بخش، بخش اول معرفی سیاست حزب و بخش دوم، جمعبندی و توضیحات بیشتر است که پس از سوال و اظهار نظرهای شنوندگان، بیان شده است.
ثریا شهابی: عنوان سمینار نقش و وظایف نیروهای چپ و کمونیست در شرایط کنونی است. برای هر جریان سیاسی چه حزب باشد یا سازمان، برای اینکه بخواهد ایفای نقش بکند باید بگوید که این شرایط از نظر او چی هست و شرایط مناسب برای ایفای نقش یک جریان کارگری و کمونیستی چیست.
من فرض را بر این می گذارم که این مفروضات همه است که جمهوری اسلامی در حال رفتن است و جامعه ایران در حال خلاصی از جمهوری اسلامی. یکی از آن به انقلاب نام می برد، یکی می گوید فروپاشی است و یکی دیگر می گوید ریزش از درون! به هر حال هر چی که هست، جامعه ایران در شرف خلاصی از جمهوری اسلامی است و سوال این است که مناسبترین شرایطی که شما می خواهید فراهم کنید تا جنبش شما و نیروی شما شانسی برای پیروزی و قدرت گرفتن داشته باشد، چی هست.
مسئله اصلی در شرایط امروز بحث بر سر گرفتن قدرت سیاسی است. قدرت سیاسی حاکمی که امروز توسط پائین و جامعه تماما زیر سوال رفته است.
جامعه ایران در شرف خلاصی از جمهوری اسلامی است و این را خود جناح های حاکمیت هم دارند می گویند و من وارد تحلیل آن نمی شوم. صحبت بر سر این ست که مناسبترین شرایط و سفید ترین شرایط برای طبقه کارگر و برای اینکه بتواند جنبشی که در میدان است را نمایندگی کند و به قدرت برساند، چی هست. طبعأ بدون حزب و بدون سازمان نمی تواند پیروز شود ولی برای اینکه این جنبش پیروز شود چه ملزوماتی وجود دارد و چه شرایطی باید فراهم باشد تا ما بتوانیم از نقش و وظایفمان در آن چارچوب صحبت کنیم. قطعأ وظایف ما در یک شرایط سناریو سیاه، با وظایف ما در یک شرایط انقلابی یا در شرایط خطر جنگ، فرق می کند. همانطور که تاکتیک های ما نیز در شرایط مختلف متفاوت خواهد بود.
به هر حال داستان از این قرار است که جمهوری اسلامی در شرف مرخص شدن است. اینکه چگونه و از چه راهی، وارد بحث آن نمی شوم. ولی همانطور که می بینیم آلترناتیوهای مختلفی وجود دارد. فی الحال آلترناتیو قدرت جایگزینی، چیده شده است.
راست آلترناتیو ها و سناریو ها و پروژه های خودش را برای قدرت گرفتن اعلام کرده و جلو صحنه گذاشته است که اگر بدترین شرایط آن را در نظر بگیریم، مجاهد و "شورای مقاومت" ش آلترناتیو جامعه می شوند و در مدل معتدل تر آن آقای پهلوی است که می خواهد با همراه کردن بخشی از سپاه و دستجاتی از نیروهای نظامی و انتظامی، خود را بعنوان آلترناتیو معرفی کند!
سوال این است که آلترناتیو ما در این شرایط چیست؟ ما بعنوان کسانی که می خواهیم جنبشی که در حال حاضر وجود دارد و طبقه کارگر در رأس آن قرار دارد و همه بخش های محروم جامعه را نمایندگی می کند، جنبشی که خواست ها و مطالباتش را جامعه شنیده است و به آنها اعتماد دارند، به پیروزی برساند، چه شرایطی را باید فراهم کنیم. این سوالی است که حزب ما بعنوان وظیفه خودش در این دوره، سعی کرده است به آن جواب بدهد. نه فقط بعنوان وظیفه سازمانی خودش - که حتمأ ترجمان وظیفه سازمانی برای خودش را هم در بر دارد - ولی یک پاسخ عمومی تری است به جامعه و در راس آن به طبقه کارگر و همه بخش های معترض و محروم و مورد تبعیض که امروز در صحنه هستند و مبارزه می کنند. جواب ما به این مسئله و مناسبترین شرایط از نظر ما برای به قدرت رسیدن و پیروزی این جنبش، در دمکراتیک ترین شرایط، در انسانی ترین شرایط و در کم هزینه ترین و مسالمت آمیز ترین شرایط،، سندی است که اخیرأ حزب ما تحت عنوان "کنگره سراسری شوراهای مردمی" ارائه داده است. این سند همانطور که پیشتر هم گفتم نه بعنوان تعیین وظایف برای حزب ما، بلکه بیشتر بعنوان طرح آلترناتیو قدرت، پس از جمهوری اسلامی است. ضمن اینکه حزب ما جایگاه خودش را در این سند تعریف کرده است.
ببینید؛ ما به این معتقد نیستیم که آلترناتیو جمهوری اسلامی دو مرحله ای است یا باید دو مرحله ای باشد. به این معنی که اول جمهوری اسلامی را می اندازیم، بعدأ در مورد شکل حاکمیت و ساختار سیاسی آن تصمیم می گیریم، چیزی که اپوزیسیون راست در مورد آن صحبت می کند. از نظر ما سیر فروپاشی و سرنگونی جمهوری اسلامی با طرح آلترناتیو پس از آن، پیوستگی دارد و در یک پروسه صورت می گیرد. به این معنی که در دل این تحولات و در سیر خلاص شدن از جمهوری اسلامی، آلترناتیو خودش و ارگان های قدرت خودش را می سازد. از نظر ما این شرایط در تداوم با سیر سرنگونی و خلاصی از جمهوری اسلامی است و باید توامان باشد با قدرت گیری ارگان های مردمی و رهبری آن، که فی الحال وجود دارد. این چیزی است که ما در این سند به آن اشاره کرده ایم و من در اینجا خیلی کلی و بصورت مختصر راجع به آن صحبت می کنم. اگر کسانی راجع به این سند سوالاتی داشتند، سعی می کنم در جمعبندی بیشتر راجع به آن صحبت بکنم.
در این سند ما به روشنی اعلام کرده ایم که شانس بقای جمهوری اسلامی تقریبا به صفر رسیده است و اگر بخواهم تصویری از این شرایط ارائه بدهم، بقای جمهوری اسلامی با توجه به مولفه هایی که وجود دارد، چیزی به جز مدل بقای بشار اسد در سوریه نیست!
از نظر ما مدل های کلاسیک و تاریخأ پشت سر گذاشته شده، دوباره اتفاق نمی افتند. از نظر ما تاریخ دوباره تکرار نمی شود. انقلاب کارگری امروز، انقلاب کارگری امروز است و مشخصات خودش را دارد. صحنه جهانی هم صحنه جهانی متفاوت و مربوط به امروز است. همانطور که آرایش بورژوازی آرایش متفاوتی است، جنبش شما هم در موقعیت متفاوتی قرار دارد. به هر حال با توجه به این فاکتورها شانس سوریه ای شدن ایران را، همین جنبش پایین در حال حاضر به صفر رسانده است. یعنی نه شانس رژیم چنج و نه شانس پروژه های تخاصمات منطقه و نه تحریم اقتصادی، هیچکدام از اینها امروز شانسی ندارند و توازن قوا به نفع جنبش محرومین و به نفع جنبش طبقه کارگر است. در رأس این جنبش طبقه کارگر حضور دارد و رهبری سیاسی اش در دست طیفی از کارگران رادیکال سوسیالیستی است که از هفت تپه و فولاد و مجموعه ای از مراکز صنعتی سر بلند کرده اند. هفت تپه شروع کرد و امروز شما شاهد هستید که کارگر نفت به چه شکل پیشروی می کند و هژمونی و مطالبات گرایش کمونیستی طبقه کارگر، به چه شکلی رنگ خودش را به همه اعتراضات و به کل جامعه زده است. از حق زن گرفته تا محیط زیست و آب و برق و همه چیز!
در نتیجه در این وضعیت، جنبشی که وجود دارد علیه فقط یک بخش و فقط یک نفر و یا ولی فقیه یا سپاه نیست، بلکه علیه کل نظام است و صحبت بر سر این است که در این شرایط که همه از چپ تا راست جامعه، حتی خانم عبادی هم می گوید که رهبران در داخل هستند، در شرایطی که صحبت از مجمع عمومی می شود، صحبت از اداره شورایی می شود و مکانیسم های آن هم وجود دارند و در شرایطی که رفاه، امنیت، آزادی و اداره شورایی به حرف جامعه تبدیل شده است، شما چطوری می توانید این جنبش را به پیروزی برسانید.
ما شرایطی را در این سند اعلام کرده ایم و معتقد هستیم که این رهبری وجود دارد. اینطور نیست که این جنبش در صحنه حضور دارد ولی رهبری ندارد. مکانیسم های رهبری اش وجود دارد، سازمان هایش را هم دارد، مجمع عمومی اش را دارد و اتفاقی و به صورت خود به خودی نیست که یکدفعه تظاهرات ها و اعتراضات ها همه بهم می پیوندند و "قومیت" را کنار میزنند. شما می توانید لیستی از بالاترین شخصیت های منتخب ایران را در این جنبش کنار هم ببینید و برخلاف شخصیت هایی که به طور مثال "شورای مدیریت گذار" کنار هم چیده است- که اصلا معلوم نیست چه کسی آنها را بعنوان نماینده قومیت بلوچ یا کرد یا ترک و یا حتی کارگر انتخاب کرده است-، همه اینها از رهبران اصلی و نمایندگان مراکز کارگری و مردمی هستند که ریشه در این تحرکات دارند. به هر حال از نظر ما این مکانیسم رهبری فی الحال وجود دارد و طیف رهبران عملی آن شناخته شده هستند.
ما مشخصأ خواسته هایی را در این سند مطرح کرده ایم. ازجمله تعیین معیشت، لغو دیپلماسی مخفی و معرفی خودش به بعنوان دولت قانونی و نماینده شوراهای سراسری مردم ایران. به این معنی که به محض اینکه معلوم شد که جمهوری اسلامی در وضعیت سرنگونی قرار گرفته است، این شورا باید بلافاصله اعلام کند که قدرت در دست "کنگره سراسری شوراهای مردمی" ایران است و این را به مردم جهان اعلام کند و خودش را بعنوان آلترناتیو مطرح کنند. همه احزاب سیاسی هم، از چپ باشد تا راست، و هر سازمان دیگری، باید در درون این شوراها پلاتفرم مورد نظر خودش و قانون اساسی مورد نظر خودش در مورد ساختار حکومت آینده ایران، ارائه دهد. تا اینکه ظرف مدت شش ماه حکومت آتی ایران از طرف "کنگره موسس حکومت آتی" معلوم شود. احزاب و سازمان ها در این مدت حق دارند برنامه اشان را ارائه بدهند و برای آن تبلیغ بکنند.
بعضی موارد دیگر نیز در سند آمده است و من پیشنهاد می کنم این سند را حتما بخوانید. به هر حال با نگاهی به جامعه امروز ایران، می بینید که همه این مجامع عمومی، شبکه های بهم پیوسته و خواست اداره شورایی، همه و همه در همین شرایط خفقان جمهوری اسلامی هم وجود دارند و به حکم این واقعیت، قدرتی که اعلام می کند جمهوری اسلامی رفت، نباید چیزی به جز "کنگره سراسری شوراهای مردمی" باشد که امروز نه تنها نطفه های آن بلکه ریشه هایش هم وجود دارد.
از نظر ما این دمکرات ترین شرایطی است که هر کسی از راست یا چپ، خلقی یا غیر خلقی، ملی یا مذهبی و هر جریان دیگری می تواند در این چارچوب، پلاتفرم مورد نظرش را مطرح بکند و در تعیین قدرت آتی حکومت، شرکت کند.
* پایان بخش اول*
ثریا شهابی: با تشکر از گردانندگان این برنامه، برای این انرژی بی انتهایی که دارید. من هم به نوبه خودم خواستم از جهتی ابراز خوشحالی کنم که توانستم شنونده خیلی از صحبت ها باشم و هم از طرف دیگر ابراز تاسف بکنم از اینکه حجم عظیمی از صحبت هایی که به آن پرداخته شد، مربوط به تیتر این سمینار نبود. به هر حال یک تصویر می تواند این باشد که تعداد زیادی از مخاطبینی که باید این صحبت ها را می شنیدند یا اینجا نیستند و یا اینکه به اندازه کافی در بحث مربوط به این سمینار، دخالت نکردند.
من سعی می کنم که صحبت های خودم را بطور اثباتی مطرح کنم. نمیدانم چه تعدادی از دوستان صحبت های من را به خاطر دارند، منتهی تعدادی از رفقا به نکاتی اشاره کردند و یا سوالاتی را مطرح کردند که سعی می کنم به آنها جواب بدهم. فقط در مقدمه لازم می دانم بگویم که صحبت های من در مورد چی بود و یا اینکه در مورد چی نبود و در مورد چی نیست.
نکاتی که من در اینجا راجع به آن صحبت کردم، نه در مورد سازمان ها و احزاب چپ اپوزیسیون ایران بود و نه در مورد ائتلاف بین احزاب و نه در مورد راه حل برای این مسائل - که البته ممکن است برای عده ای موضوعیت داشته باشد- در این سمینار من سعی کردم در مورد یک سیاست مشخص حزبمان صحبت کنم که فکر می کنم تمام سازمان های نه فقط چپ و کمونیست، بلکه حتی سازمان های راست جامعه را هم می تواند در خودش جا بدهد. از سازمان هایی که دنبال برجسته کردن رفع تبعیض قومی و مذهبی و ملی هستند تا سازمان هایی که به دنبال رفع تبعیض گرایشات جنسیتی و غیره. این سیاست مشخصی است که به مسئله مشخصی جواب می دهد و آن هم طرح "کنگره سراسری شوراهای مردمی" است که قبلا راجع به آن صحبت کردم.
همچنین یکی از دوستان در این مورد سوال پرسیدند که "اجرایی کردن" این طرح به چه معنی است و دوست دیگری پرسیدند که چه باید کرد؟ من از سوال دوم شروع می کنم که چه باید کرد و مخاطب این بحث را جنبش و فعالین جنبشی میدانم که در حال حاضر در جامعه وجود دارد.
اینکه قدرت سیاسی حاکمیت در حال فروپاشی است، را همه امروز می گویند. و این را جنبشی ممکن کرده که در اعماق جامعه وجود دارد، نه تحریم های اقتصادی، نه پروژه رژیم چنج و غیره. و نهایتا اینکه جواب ما به این شرایطی که در جامعه وجود دارد چیست، بحث اصلی این سند است.
ببینید؛ کمپ راست مهره های خودش را چیده و جواب خودش را به مسئله داده است. من فکر نمی کنم بحث هایی که در این اتاق شد انعکاس مشغله های آن جنبشی باشد که در حال حاضر در پایین جامعه وجود دارد و هر لحظه در حال پیشروی است. آنها این دعوا ها را ندارند*
ما می گوییم از رضا پهلوی گرفته تا هر جریان دیگری، چه راست باشد یا چپ، برود حزبش را درست کند. ما نمی خواهیم هیچ حزب و سازمانی منحل شود و فکر نمی کنم که مانع پیشروی ما، این یا آن سازمان باشد. بغیر از سازمان ها و سکت های مافیایی مثل مجاهد و سلفی ها که آنهم اگر یک جریان پیشرو، کارگری و کمونیستی دست بالا داشته باشد آنها را ایزوله و "خلع سلاح" و محیط فعالیت مردم را امن می کند. بقیه سازمان ها و احزاب، بالاخره به جنبش هایی در آن جامعه وصل هستند و باید رفت و در آن جنبش ها فعالیت سیاسی کرد.
به هر حال اگر برگردم به موضوع اصلی و مورد بحث، طرح ما پاسخ به نیازی است که در پایین جامعه کماکان وجود دارد و در حال ترکیدن است. پاسخ دادن به آلترناتیوی که پایه در زمین سفت و مادی دارد نه در اذهان من و شما، نه در تئوری های من و شما و نه حتی در تجربه های تاریخی من و شما- که همه اینها اتفاقأ می توانند سرمایه ای باشند برای پاسخ دادن به نیازهای این جنبش-. اینکه "حزب باید قدرت را بگیرد یا نه"، سوال جدیدی نیست. هر سازمانی برای این درست می شود که قدرت سیاسی را بگیرد و اگر سازمان هایی وجود دارند که این را در دستور کارشان نگذاشته اند، به نظر من باید تجدید نظر کنند. اگر راه کارگر یا چریک فدایی چنین برنامه ای ندارند باید این را در دستور کار خودشان بگذارند.
الان بحث بر سر این است که این جنبش را چطور می توان به پیروزی رساند. طبعأ می توان راجع به مفاد این سند صحبت کرد و ما سعی می کنیم که حتما جلساتی را در این رابطه برگذار کنیم و راجع به این مسئله توضیح دهیم. اما تا جایی که به خود این سند بر می گردد، همانطور که در بخش نخست صحبت هایم گفتم، این سند آلترناتیو ما در مقابل نیازهای جنبشی است که امروز در جامعه وجود دارد و ما بعنوان حزب حکمتیست(خط رسمی)، این سند را در مقابل و در پاسخ به این سوال ارائه داده ایم.
به هر حال این سازمان ها همین الان هم وجود دارند. شما الان انتظار نداشته باشید که شورای فلان محل یا فلان کارخانه بیاید خودش را ثبت کند و اعلام کند که ما شورا هستیم و اینها هم نمایندگان ما هستند. خوب فوری حکومت "می زندش"! اما فردایی که حکومت مرکزی تضعیف شد تعجب نکنید اگر یکدفعه پنجاه ــ شصت تا از این شوراها اعلام موجودیت کردند. ریشه ها و نطفه های آن وجود دارد همانطور که شخصیت ها و رهبرانش هم وجود دارند. یادمان هست که خیلی ها، چون "علنی" نمی دیدند که جنبش کارگری چه ظرفیت هایی دارد، در مورد اینکه اعتصابات هفت تپه تمام شد و به این اعتبار هفت تپه "شکست" خورد و ... صحبت می کردند. ولی هفت تپه قدم به قدم جلو آمد و نشان داد که خیلی فراتر از مشغله ها و فراتر از تصور خیلی از این جریاناتی است، که جدال طبقاتی را تنها از دریچه تنگ سازمانی خود و بحث های خشک و جامد "تئوریک" خود می بینند و نشان دادند که چطور می توان پیروز شد. همین الان هم شما می توانید لیستی از شخصیت ها و رهبران سازمانی بلند بالایی را ردیف کنید که به این جنبش وصل هستند. مجامع عمومی دارند، اتحادیه دارند، شورا دارند و سراسری عمل می کنند و با هم تصمیم می گیرند و تصمیمات شان را "اجرایی" میکنند.
به نظر من باید این سند را معرفی کرد و همین امروز حول آن سازمان داد. اینکه شما بایستید و منتظر بمانید که جمهوری اسلامی برود و شما بعد نماینده انتخاب کنید و ... طبیعی است که در چنین پروسه ای امکان دخالتگری را از شما می گیرند و این پروسه را از دست شما خارج میکنند. این پروسه، پروسه امروز است. امر عاجل امروز است و باید از همین الان براییش آماده شد و به محض اینکه امکانش فراهم شد، بلافاصله دولت و قدرت سیاسی ات را رو به جامعه اعلام کنی. به نظر من این سند دمکرات ترین شکل دخالت اکثریت جامعه و نه فقط طبقه کارگر، در امر حاکمیت و انتخاب حکومت آتی در ایران است.
"کنگره سراسری شورا های مردمی" یک حکومت موقت است. ضمن اینکه خودش را به جامعه جهانی معرفی می کند و رسمأ و علنأ جلو صحنه می آید و لیست شخصیت ها و نمایندگان خودش را به جامعه معرفی کند، اعلام می کند که من دولت قانونی هستم و رفاه، آزادی، امنیت، آزادی احزاب، برابری جنسیتی، مذهب و بی مذهبی را به رسمیت می شناسم و تضمین می کنم که در ظرف شش ماه "کنگره سراسری حکومت آتی" را تشکیل بدهم. اینکه به چه شکلی این کار را انجام می دهند، لابد خودشان راهی برای آن پیدا می کنند. ولی بلافاصله باید خودشان را بعنوان حاکمیت جدید در قدرت معرفی کنند. آنوقت ببینید که هر کدام از آنها سر و گردنی از این دکتر- مهندس ها و وکلایی که کمپ راست در "شورای مدیریت گذار" بعنوان نماینده معرفی کرده است بالاتر هستند یا نه.
اگر کسی جمهوری ایرانی خواست یا حکومت شورایی و یا سوسیالیستی، از طریق همین شوراها پلاتفرم مورد نظر خودش را تبلیغ و ترویج میکند. این دمکرات ترین شیوه ممکن برای دخالت مستقیم همه مردم و همچنین راه به قدرت رسیدن ما و یا هر حزب و سازمان دیگری است که می خواهد به قدرت سیاسی برسد و ما فکر می کنیم که باید از این مکانیسم عبور کند. می خواهد خلقی باشد یا نه، جمهوری باشد یا نباشد، قانون اساسی پیشنهادی اش را به شوراها ببرد و برای آن جدال کند.
این سند پروسه انتقال قدرت بعد از جمهوری اسلامی است، که از همین الان باید چارچوب آن مشخص شده باشد. همه احزاب و سازمان ها می توانند جای خودشان را در این مکانیسم به قدرت رسیدن، پیدا کنند. ما در این سند چیزی به نام شوراهای قومی نداریم، شوراهای جنسیتی نداریم، شوراهای مذهبی نداریم، بلکه شوراهای محل کار و زندگی داریم که طبعا انواع و اقسام پلاتفرم های سیاسی، مذهبی، قومی در داخل آن پیدا می شوند و می توانند از طریق نماینده هایشان بحث خود را ارائه بدهند. مثل همان کاری که لنین کرد. قاعدتأ احزاب کمونیست در آن نقش دارند و طبعا حزب ما برای گرفتن قدرت سیاسی تلاش خواهد کرد که به نظر من هر حزب دیگری هم باید همینکار را بکند. ولی شرایطی که در یک سناریوی سفید، با دمکرات ترین شکل ممکن که حتی اگر کسی هم طرفدار جمهوری اسلامی باشد و از ترس اینکه اعدامش نکنند و یا اینکه کس دیگری به اسم ملت عرب و ملت کرد و ملت ترک و ملت بلوچ مردم را به جان همدیگر نیندازد، فقط از طریق این مکانیسم و فقط از طریق این شوراها میتواند مبارزه سیاسی سالم و امن خود را پیش ببرد. اگر کسی می خواهد راجع به ستم ملی و رفع ستم ملی و یا تبعیض قومی، مذهبی، جنسیتی و یا هر چیز دیگری صحبت کند، بیاید برنامه اش را بگوید و حول آن سازمان بدهد.
به هر حال ما همه این نکات را در این سند مطرح کرده ایم و بعنوان خلاصه بحث، اگر بخواهم جمعبندی بکنم اینکه این سند، سند "کنگره سراسری شورا های مردمی" است که بلافاصله در "خلا" قدرت و یا تضعیف جمهوری اسلامی، باید بعنوان قدرت سیاسی اعلام وجود کند و دولت موقت تشکیل بدهد. خود این کنگره متشکل از شخصیت ها و نمایندگان شوراهای مردمی از سرتاسر کشور است و تامین قدرت دفاع از خود، اعلام موجودیت بعنوان قدرت حاکم، تأمین معیشت، بهداشت، سلامت، مسکن و امنیت همه مردم، اعلام اینکه حکومت موقت "کنگره سراسری شوراهای مردمی ایران" است، لغو تمام قراردادهای اسارت بار سیاسی افتصادی، اعلام آشتی با همه کشورهای همسایه، اعلام ممنوعیت دیپلماسی مخفی و قطع کامل هر نوع کمک مادی و تسلیحاتی به دولت ها و نیروهای سیاسی نظامی و در نهایت برگزاری رسمی و علنی اولین "کنگره موسس حکومت آتی" از مهمترین نکات این سند هستند که به شرایط امروز جامعه ایران پس از جمهوری اسلامی جواب می دهد و حزب ما این را دمکراتیک ترین مکانیسمی می داند برای دخالت همه مردم، همچنین برای اینکه دست جریانات راست را ببندد و در نهایت راه نزدیک تر شدن خودش به قدرت سیاسی را باز کند.
اینکه چه تضمینی وجود دارد سوال بازی است. به هر حال جدال، جدال طبقاتی است و مبارزه، مبارزه سیاسی است. باید در آن دخالت کرد و ما همه را فراخوان می دهیم که در این چارچوب مبارزه کنند. این سند، جواب به نیاز جنبش موجود در جامعه امروز ایران است و نه ذهنیت من و شما و خورده حساب های شخصی این سازمان با آن سازمان و انتقاداتی که ممکن است به درست از همدیگر داشته باشیم.
* اشاره به صحبت های انتقادی در مورد احزاب و سازمان های مختلف