مقدمه: حزب حکمتیست (خط رسمی)، سیاستها و اقداماتش مورد سوال قرار میگیرد و تعدادی در این موارد اظهار نظر میکنند و یا انتقاداتی مطرح میکنند. نشریه حکمتیست در هر شماره یک یا چند مورد از این سوالها را انتخاب میکند و با توجه به مضمون و محتوا، آنها را با رهبری حزب در میان میگذارد و پاسخهای آنها را، تحت عنوان «از حکمتیست میپرسند»، منتشر میکند. در این شماره یکی از این سوالات را با امان كفا از رهبری حزب، در میان گذاشتهایم.
حکمتیست: چرا از همین حالا اعلام میشود که "کنگره سراسری شوراها" سیاست "آشتی با همه کشورهای همسایه" را اعلام می کند؟ چرا صبر نمی کنید تا کنگره، بنا به شرایط روز، تصمیم بگیرد. فراتر اینکه آیا چنین اعلامی به این معنی است که کنگره سراسری شوراها برای نمونه با دولتی مانند دولت طالبان "آشتی" می کند؟
امان کفا: این سوال دو جنبه دارد که بهتر است به هرکدام جداگانه پاسخ دهم. اول اینکه چرا "اعلام آشتی" و دوم زمان این اعلام، یعنی چرا به برگزاری کنگره موکول نمی شود. در مورد "آشتی" بایستی بگویم که صرف اعلام آن، تفاوت ماهوی و جدی کنگره سراسری را با نوع رابطه و سیاست سایر راه های موجود، چه در پوزیسیون و چه در اپوزیسیون، نشان می دهد.
جمهوری اسلامی از همان ابتدا برای تحمیل خود، چه برای امتیاز گیری از غرب و مشخصا آمریکا، چه برای کسب موقعیت در مقابل نیروهای اصلی منطقه، روی هر گونه تشدید تخاصمات در این منطقه سرمایه گذاری کرده است. پشتیبانی های نظامی تسلیحاتی، ارسال بسته های گوناگون تقویتی و سیاسی، شکل دادن به حشدالشعبی و فاطمیون و حزب الله و ... و دخالت های پیوسته در این منطقه بیانگر این سیاست جمهوری اسلامی بوده و هست. از طرف دیگر، حتی یار و یارکشی ها در افغانستان، چه آنموقع که تحت عنوان مقابله با داعش سربازگیری می کردند، و یا همراه با نیروهای قومی مذهبی، همواره رد پای جمهوری اسلامی را می توان دید. این مسلما محدود به جمهوری اسلامی نبوده و نیست. حتی در حکومت پهلوی هم دخالت های نظامی و مستقیم در عراق و زئیر (کنگو) را شاهد بوده ایم. در تمامی این تخاصمات، مردم کل این منطقه همواره، نه تنها توسط بورژوازی حاکم در کشورهایشان، بلکه چه مستقیم توسط ارتش های امریکا و ناتو و یا بگونه ای نیابتی بدست انواع گروه ها و دستجات دست ساخت آنها و کشورهای اصلی خاورمیانه، تحت فشار و حمله و جنگ بوده اند.
کنگره شوراها، خواهان پایان یافتن این سیاست جنگی، و امکان دادن به مردم و مشخصا طبقه کارگر این منطقه برای یکسره کردن مبارزه اش علیه کل بورژوازی حاکم است. کنگره شوراهای مردم، نه خواهان گسترش و سیاست های عظمت طلبانه بورژوازی ایران است، نه نیازی به ادامه سیاست موجود جنگی برای کسب امتیاز دارد و نه نیازمند دامن زدن به فضای جنگی برای سرپا نگه داشتن خود می باشد. به همین دلیل، سوت پایان این جنگ های فرسایشی موجود را می زند. کنگره شوراها، با اعلام چنین آشتی، در حقیقت مخالفت خود را با هرگونه نظامی کردن کل این منطقه ابراز می کند. فضای نظامی که توسط بورژوازی جهانی و قدرت های ریز و درشت این منطقه برای تقسیم بندی ها و حوزه های نفوذ و در یک کلام مقابله با هرگونه مبارزه و آزادیخواهی مردم این منطقه دهه ها هست که عجین شده است. "کنگره سراسری شوراهای مردمی" بلاواسطه فوری به این دور باطل جنایت و جنگ و کشتار خاتمه می دهد.
اعلام این امر، در عین حال نشان دهنده این هم هست که" کنگره"، مانع هر نوع تعرض و تعدی و یا تحمیل جنگ به ایران، به هر بهانه و مستمسکی است. نظامی کردن فضای جنگی، همیشه ابزاری برای اعمال فشار و محدود کردن مبارزه طبقاتی بوده است و کنگره شوراها از همان ابتدا سیاست خود را در مقابل این اعمال فشار مشخص کرده و اعلام می کند.
جنبه دیگراین است که چرا حالا، و چرا نباید صبر کرد تا" کنگره سراسری" تشکیل شود. اینجا هم جایگاه و نقش آلترناتیو" کنگره سراسری شوراها "برجسته است. کنگره شوراها، برخواسته از شرایط امروز، و آلترناتیو حی و حاضر و مبتنی بر خواسته های موجود در ایران است. جمهوری اسلامی و سپاه پاسدارانش، در حال حاضر مشغول بمباران و حمله در کردستان عراق هستند و مردم ایران به کرات انزجارشان را این سیاست بیان کرده اند. حکومت مردم بر مردم، "کنگره سراسری شوراهای مردمی" دولت موقت انقلابی است که برای تثبیت قدرت مردم، برای امکان دادن به مردم که آینده خود را بدون هراس از جنگ و دخالت نظامی و سیاسی و ... رقم بزنند از هر تشنج و کشمکشی که میتواند خللی در این اعمال قدرت و تثبیت آن وارد کند پرهیز میکند. آشتی و جنگ نکردن با دولتهای مرتجع منطقه، از طالبان تا اسرائیل، به معنی به رسمیت شناختن سیاستهای ارتجاعی آنها و یا احترام به آنها نیست. هدف این بند اولا مقابله با جنگ و مداخله گری نظامی و میلیتاریزه کردن منطقه بعنوان یک سیاست و دوما فراهم کردن امکانی به پا گرفتن و تثبیت حکومت شوراها است. اینکه مخالفت سیاسی دولتها با هم الزاما باید به جنگ کشیده شود سیاست قدرتهای ارتجاعی جهانی و منطقه ای است.
"کنگره"خواهان ادامه و نه سد بستن در مقابل انقلاب خود و گسترش بی وقفه بهبود شرایط زندگی و آسایش و امنیت مردم و پایان دادن به بی ثباتی دائمی که جمهوری اسلامی با آن زاده شده و مرتبا به آن دامن زده است، می باشند. این خواست نه فردا و پس فردا، بلکه خواست واقعی امروز در کل جامعه ایران است. شعارهای تظاهرات ها و اعتراضات علیه جمهوری اسلامی و خواست پایان دادن به این نا امنی حاکم در ایران، همه جا شنیده میشود و بخشی از کل خواسته های مردم است. "کنگره سراسری شوراها"، بر خلاف سیاست اعلام شده سایر نیروهای سیاسی، این خواسته مردم را بیان و منعکس می کند و به این دلیل هم نیازی به انتظار و صبر کردن برای آینده، جایز نبوده و نیست. ثبات و صلح به اندازه تامین رفاه، آزادی سیاسی، تامین معیشت و ... امر امروز بخش اعظم مردم در ایران است.
فراتر اینکه، این بند" آشتی"، نه یک بند مجزا، بلکه بخشی از یک سیاست پیوسته به هم یعنی "لغو تمام قراردادهای اسارت بار سیاسی، اقتصادی نظامی، اعلام آشتی با همه کشورهای همسایه، دولت ها و مردم در کشورهای مختلف" است. مسلما قراردادهای اسارت باری که به ایران تحمیل شده و یا جمهوری اسلامی به انحا گوناگون به مردم در کشورهای دیگر تحمیل کرده است، همگی لغو می شوند. به این ترتیب آشتی با مردم در کشورهای مختلف هم بخشی از این بند است. به عبارت دیگر اعلام آشتی با مردم کشورها هم از دستورات فوری و قابل اجرا می باشد. به این ترتیب، سیاست "کنگره سراسری شوراها " در مقابل فجایعی که باند طالبان و شرکا، در افغانستان مرتکب شده و می شوند نیز مانند خواست و مطالبه ای است که امروز مردم ایران همصدا با مردم افغانستان اعلام کرده و میکنند.
همین امروز، همه شاهد موج عظیمی از همدلی و هم پیمانی از جانب مردم ایران به مردم افغانستان بر علیه طالبان، هستیم. مردمی که در فردای پس از جمهوری اسلامی با انتخاب نمایندگان واقعی خود، برای اولین بار در ایران، "حکومت مردم بر مردم" را در شوراهایشان متحقق کرده اند، همین سیاست را دنبال می کنند. "کنگره سراسری شوراها"، بر خلاف دولت های همسایه که مرزها را به روی فراریان از جهنم طالبان بسته اند و از هرگونه یاری و کمک رساندن به مردم افغانستان سر باز می زنند، دست دوستی و هم پیمانی با مردم افغانستان را دراز میکنند.
برخلاف مثلا سیاست جمهوری اسلامی و مماشات با طالبان، یا حتی ناسیونالیست های دوآتشه ای که هنوز بر سیاست های تبعیض آمیز علیه مردم و کارگران و مهاجران افغان پافشاری می کنند، مردم ایران همین امروز همیاری و انساندوستی عمیق خود را نشان داده اند. تفاوت این درجه بالا از ابراز انسان دوستی و هم یاری مردم در ایران با مردم افغانستان، و استقبال از این مردم با آغوشی باز که در ایران شاهد هستیم، با مماشات جمهوری اسلامی با طالبان، بیش از حد واضح است. "کنگره سراسری شوراها" بدون شک همین سیاست انسانی دوستی با مردم کشورهای دیگر را بطور قانونی ادامه داده و خواهند داد. "کنگره سراسری شوراها"هیچ وقعی به سیاست های نزاع با مردم کشورهای دیگر را برسمیت نمی شناسد و بر عکس در کنار این مردم مانده و خواهد ماند.
بطور خلاصه، از همین امروز باید روشن باشد که "کنگره سراسری شوراها" چه رابطه ای با کشورهای دیگر و مشخصا با کشورهای همسایه برقرار میکند و نه تنها به تخاصمات موجود دامن نمی زند، بلکه خواهان کاهش و پایان دادن به آن است. این انکشاف همان خواسته ای که مردم در ایران مدت هاست اعلام کرده اند.