حزب حکمتیست (خط رسمی) اخیرا  آلترناتیو خود پس از جمهوری اسلامی تحت نام "کنگره سراسری شوراهای مردمی" را اعلام کرده است. در این آلترناتیو به روشنی موقعیت امروز جمهوری اسلامی، جایگاه جدال، اعتراضات و اعتصابات مردمی و کارگری برای خلاصی از این حکومت و همچنین پا گرفتن شوراهای کارگری بر اساس خرد جمعی  در مراکز اصلی و کلیدی کارگری، پرداخته شده و ضرورت قدرتگیری "کنگره سراسری شوراهای مردمی" به عنوان تنها آلترناتیو توده ای و متکی به پیشرفتها، دستاوردها و سنت موجود در جامعه، که ضامن دخالت همگانی و دموکراتیک مردمی میباشد، عنوان شده است.

 

این نوشته به ضرورت بیش از بیش این آلترناتیو در کردستان تمرکز دارد و تلاش میشود که چرایی اهمیت آن را  در این نوشته پوشش دهد. بی گمان پرداختن تفصیلی به چنین موضوع حساس و پر اهمیتی در یک نوشته که سیمای یک جامعه زنده و دخالت گر برای تشکیل ساختاری دموکراتیک که نه از مجرای سیستم فرسوده و به گل نشسته پارلمانی و نه از دست به دست شدن قدرت از بالا و بدون دخالت واقعی مردم مهیا میشود، کاری دشوار و در یک نوشته غیر ممکن است، اما پرداختن به آن و دست گذاشتن بر این مهم ، وظیفه ای است که جامعه تشنه آزادی، برابری، رفاه و امنیت آن را از ما کمونیستها طلب میکند.

 

ضمانت اجرایی پیشبرد امر مبارزاتی  در قالب شوراهای مردمی در کردستان

در خیلی نوشته و اسناد تاریخی بارها به نقش مردم کردستان، الخصوص سنندج، در تشکیل شوراهای شهر و محلات و "بنکه های" محلات اشاره شده است. بنکه و شوراهای که در آنها مردم خود تعیین میکردند که اداره جامعه  چگونه باید پیش برود. یک تجربه کوتاه، که با سرکوب جمهوری اسلامی مواجه شد اما کوله باری ارزنده و تاریخی را برای نسل امروز و فردا به ارث گذاشته است. البته جمهوری اسلامی نیز همان جمهوری اسلامی چند دهه گذشته نیست. این حکومت در آخرین رمق های حیاتش است. تعرضات مردمی، کارگری، زنان و دیگر اقشار محروم جامعه به تمام ساختارهای رژیم در چند سال گذشته، ناتوانی در به تحمیق و به رعب کشاندن جامعه، ناتوانی در حتی برآورده کردن کوچکترین و پایه ای ترین حقوق در این جامعه، همه و همه نشان از رفتنی بودن جمهوری اسلامی دارد. در طول تمام این سالهای عمر ننگین حاکمیت، کردستان اگر  در دوره هایی با قدرت قهریه به سکوت یا انفعال کشیده شده است اما هر جا مجال یافته علیه کل بساط جمهوری اسلامی لحظه ای تردید نداشته است. از اینرو در اوضاع امروز که سراسر ایران حکم به رفتن جمهوری اسلامی داده، در شرایطی که در هر نقطه از ایران شاهد اعتراضات وسیع از سوی اقشار مختلف یا اعتصابات کارگری هستیم، مردم کردستان امروز بهترین امکانات و بیشترین تجربه را برای سازماندهی خود در شوراهای مردمی را دارند. زمان آن فرا رسیده که این کوله بار را خاک تکانی کنند و مترقی تر و رادیکال تر از گذشته اقدام به تاسیس شوراهای مردمی خود کنند.

فرصتی تاریخی برای طبقه کارگر و مردم کردستان مهیا شده است که در سرنگونی و سپردن جمهوری اسلامی به زباله دان تاریخ با اتکا به قدرت متحد و متشکل خود در شوراهای مردمی نقش خود را ایفا کنند. تجربه شوراها در اداره امور شهرها، در سازمان دادن مقاومت علیه توطئه ها و تعرش نظامی جمهوری اسلامی به کردستان و .... دستمایه و سرمایه عظیم جنبش آزادیخواهانه مردم در ایران است و باید یکبار دیگر آنرا به کار گرفت. با تامین شوراهای مردمی در شهرها، محلات، مراکز کارگری و آموزشی، اولا توطئه و سرکوب توسط جمهوری اسلامی خنثی خواهد شد و ثانیا مردم آماده به دست گرفتن قدرت در هر تلاطم انقلابی و خلاء قدرت مرکزی در کردستان خواهند بود. برای دستگاههای امنیتی و نظامی رژیم، تهدید کردن و به سکوت وادار کردن فعالین در قالب فردی، همیشه حربه تا اندازه ای کارساز بوده، اما مواجه شدن با صف توده ای که در لحظه توان و قدرت تامین نمایندگان و رهبران خود را دارد، از هیچ قدرتی بر نمی آید. تنها شوراهای مردمی در کردستان است که میتواند تامین کننده اقتدار جمعی برای پیش بردن مبارزات خود با کمترین تلفات باشد. در ثانی، در شرایطی که جمهوری اسلامی نه توان و نه اشتیاقی به جواب رسی به خواسته ها و مطالبات مردم دارد، کنترل زندگی و تامین برحق ترین خواسته ها و حقوق فردی و جمعی انسانها به دست خود مردم با اتکا به این شوراهای مردمی خواهد افتاد. از این منظر تداوم در  تعرض کردن به کلیت رژیم، تامین امنیت و به دست گرفتن سرنوشت زندگی خود، ضرورت ایجاد شوراهای مردمی در کردستان را تبدیل به یک امر حیاتی میکند.

شوراهای مردمی همچنین، سیر و تداوم  در تامین نیروی انقلابی بالفعل و همه جانبه را فقط در به زیر کشاندن جمهوری اسلامی محدود نخواهد گذاشت بلکه مسئله کلیدی تر یعنی دادن  قدرت به دست آحاد مختلف جامعه و در بعد سراسری در قالب "کنگره سراسری شوراهای مردمی" را تضمین خواهد کرد. قطعا بقایای نظام جمهوری اسلامی مترصد هر فرصتی خواهند بود که این خروش انقلابی را به شکست بکشاند یا از مسیر واقعی خود منحرف کنند. در این شرایط است که در هم کوبیدن پس مانده های این نظام و نیروهای ارتجاعی دیگر پیشبرد امر انقلاب برای تعیین نظام آتی در ایران فقط از طریق مجامع عمومی و تصمیم گیری جمعی میسر خواهد شد.

کردستان اگر میخواهد نتیجه تلاش و مبارزه در چند دهه گذشته علیه جمهوری اسلامی را به واقعیت تبدیل کند، ضرورت دارد بدون وقفه شورای مردمی خود را تاسیس و اجازه ندهد تجربه به خون کشیدن انقلاب ۵۷ با سرکوب کردستان دوباره تکرار گردد. این نظام رفتی است، همه و خود سران ریز و درشت قبل و کنونی حاکمیت بارها به آن اذعان کرده اند، نیروهای ارتجاعی درون وبرون حکومتی برای سناریوهای ارتجاعی و دست بدست کردن قدرت بدون دخالت مردم خود را آماده کرده اند. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه هم باید برای تضمین دخالت خود در این سرنگونی و گرفتن قدرت از جمهوری اسلامی با اتکا به شوراها آماده کنند و حاکمیت سراسری شوراهای مردمی را ممکن کنند.

قبل از پرداختن به مسئله آلترناتیو شوراهای مردمی در کردستان، لازم است مختصاتی از برنامه و آلترناتیو احزاب ناسیونالیست کرد یعنی فدرالیسم و همچنین مسئله مذهب در کردستان داشته باشیم تا بتوان با عینک واقع بینانه تری به آلترناتیو شوراهای مردمی نگاه کرد. بدون شناخت و آگاهی از عملکرد سیاسی این جریانات، نمیتوان به موانع پیش روی حاکمیت شوراهای مردمی در کردستان و بالطبع  ضرورت یافتگی این آلترناتیو عینیت بخشید. مذهب در کردستان بدون گرایش به تعلقات ناسیونالیستی کمترین شانس برای ادامه حیات ندارد. سخیف ترین و مرتجعانه ترین گروههای مذهبی با دمیدن در آتش قومیگری و شعارهای کردایتی، توانسته اند خود را به عنوان مهره ای قابل اتکا در جنبش ناسیونالیستی کرد جا بدهند. بر این اساس یک رابطه دوفاکتو بین ناسیونالیسم کرد و مذهب در کردستان به عنوان تهدیدی بر سر جامعه خود نمایی میکند که هر دو نیز در آلترناتیو حکومت فدرالی تبلور می یابند. شناخت از این آلترناتیوها کمک میکند مطلوبیت آلترناتیو "کنگره سراسری شوراهای مردمی" را

 

فاکتور اول:

آلترناتیو حکومت فدرالی و جایگاه احزاب ناسیونالیست کرد

ناسیونالیستها، قومگرایان و سیاسیون مذهبی، ساختار سیاسی و جغرافیای ایران را" موزاییکی" تعریف میکنند. یعنی ایران متشکل شده از انواع اقوام و ملیتها و مذاهب مختلف که تحت هژمونی قدرت در مرکز مورد تبعیض قرار گرفته اند. نمایندگان این  آلترناتیو در یکی دو دهه گذشته تلاش کرده اند که در مورد  مناطق مورد مناقشه خود با جمهوری اسلامی به توافق برسند و بخشی از قدرت شوند اما تا به امروز بی نتیجه مانده است. این جریانات اگر جمهوری اسلامی آن را به رسمیت می شناخت، قرار بود خود بخشی از اداره قدرت  زیر لوای پرچم جمهوری اسلامی بر اقوام مختلف باشند.آرزوی که هیچگاه متحقق نشد. اما، همچنین این آلترناتیو برای  بعد از جمهوری اسلامی هم کماکان در روی میز نمایندگان آن قرار دارد. در هر دو صورت با یا بدون جمهوری اسلامی، قرار است با فدرالیزه کردن جامعه، جوابی به رفع ستم ملی و مذهبی باشند. در این آلترناتیو قرار است که مرزهای جغرافیایی و انسانی بازتعریف شود. تنوع زبانی در یک استان، اینبار تبدیل به چماقی برای سرکوب و نفی دیگری میشود. این پراکندگی جغرافیایی و در هم ادغام شدن اقوام طی قرنها، قرار است با قشون کشی برای به دست گرفتن قدرت محلی  بین کردها، ترکها،اعراب، لرها، فارسها ، بلوچها و ترکمن و غیره به مرزهای چندین قرن گذشته برگردند. یک جنگ خونین قومی و مذهبی داخلی که نه تنها اثری از کمترین دستاورد برای مردم خلاص شده از جمهوری اسلامی در آن نیست، بلکه این بار قرار است  توسط همسایه و همشهری و هم استانی که از قوم دیگر است مورد تهدید، تعرض و نفرت قرار بگیرد. نمایندگان این آلترناتیو بعد از جمهوری اسلامی به خوبی می دانند که چه آینده شومی را قرار است برای مردم بی گناه به ارمغان بیاورند و همچنین میدانند که سنگری از آزادی خواهی و برابری طلبی در طول این چهل سال شکل گرفته که به واقعیت تبدیل شدن این آرزو را با موانع جدی روبرو خواهد کرد، به همین خاطر تا به امروز نیز حاضرند با جمهوری اسلامی در یک جبهه مشترک علیه خواست به زیر کشیدن این حاکمیت توسط مردم ستمدیده ایران سنگر ببندند، فقط با این شرط که در تقسیم قدرت شریک شوند.

در کردستان، احزاب ناسیونالیست کرد و جریانات مذهبی به خوبی معرف این تلاشها از زمان به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی هستند. تقریبا همه مردم کردستان مطلع از مذاکرات پنهان و غیرعلنی احزاب ناسیونالیست کرد با مسئولین جمهوری اسلامی میباشد. گروههای مذهبی نیز زیر سایه حاکمیت تا به امروز توانسته اند به رشد انگل وار خود ادامه بدهند و در ترویج افکار و عقاید خرافی و مرتجعانه خود دست کمی از جمهوری اسلامی ندارند. همچنین مردم کردستان میدانند که این سازمانها با قدرتهای مرتجع منطقه نیز روابط حسنه ای دارند و برای رسیدن به اهداف خود حاضرند هم با جمهوری اسلامی همکاری کنند هم با رقبای منطقه ای و جهانی  جمهوری اسلامی. تا به امروز دوره ای نبوده که تمام احزاب ناسیونالیست کرد در عراق، ترکیه، سوریه و ایران با یکی از دولتهای مرتجع علیه دولت دیگری به بده بستان و امتیاز دهی نیافتاده باشند. در میان خود این کمپ نیز، احزاب اصلی ناسیونالیست کرد هر کدام متحد یک دولت علیه احزاب دیگر است. حزب دمکرات کردستان عراق متحد ترکیه است، اتحادیه میهنی کردستان عراق متحد جمهوری اسلامی ایران ، پ ک ک  و شاخه ایرانی آن یعنی پژاک بر اساس موقعیتهای مختلف متحد جمهوری اسلامی ایران و حزب بعث سوریه، دو حزب دمکرات کردستان ایران هم به سیاق پدرخوانده معنوی خود یعنی حزب دمکرات کردستان عراق، خود را نزدیک به اتحاد با ترکیه و این چند سال اخیر عربستان کرده اند.

تمام این همسوی ها، اجیر شدن ها، مذاکرات پنهان و دست به دامن ارتجاع منطقه ای میخواهد توجیهی برای "حل مسئله کرد" باشد. میخواهد بگوید که رفع ستم ملی با به قدرت رسیدن این احزاب ناسیونالیست به یکباره رخت بر میبندد و ملت گل و بلبل را تاسیس خواهند کرد. رفع ستم ملی اسم رمز رفع موانع  شریک شدن این احزاب در بهره کشی و  استثمار بر گرده  جامعه است. حکومت کنونی اقلیم کردستان عراق، سندی زنده و واقعی از انقیاد و ستم بر اکثریت جامعه کردستان عراق توسط احزاب حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی میباشد. دیگر احزاب مرتجع قومی و مذهبی در اقلیم کردستان نیز زیر سایه این دو حزب، امر تحمیق و اشاعه عقب مانده ترین فرهنگ ضد انسانی را بر عهده دار دارند و به ارتزاق میپردازند. سرکوب آزادی های سیاسی، ستم کشی بر زنان، فقر و فلاکت گسترده  جامعه کردستان، جوابی بود که این احزاب  به حل مسئله کرد دادند.

فاکتور دوم

آلترناتیو فدرالیستی  و جایگاه مذهب در کردستان ایران

گروه های مذهبی در کردستان هیچگاه به عنوان تهدیدی اساسی بر جامعه کردستان به حساب نیامدند و همان اوایل انقلاب تکلیفشان را توسط مردم و جنبش عظیم کمونیستی  کف دستانشان گذاشتند. اما چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی همراه با سرکوب و شدیدترین اختناق سیاسی و اجتماعی، فضای را فراهم کرد تا این گروهها بتوانند  مجال رشد و زنده ماندن پیدا کنند. از سوی دیگر، حزب دمکرات کردستان ایران به عنوان نماینده بلامنازع ناسیونالیسم کرد، با گرایش شدید مذهبی، ضامن ترویج و اشاعه اسلام نوع تسنن با ایده های قوم گرایانه بود. گروهها و دسته های مذهبی با احزاب ناسیونالیست در تمام این سالها دو وجه مشترک "تسنن گرای و کردایتی" را در موازی همدیگر ترویج و تبلیغ کرده اند. آخوند کرد حکومتی با آخوند کرد به اصطلاح غیر حکومتی تا مکتب قرآنی ها و سلفی های کردستان خود را از هر کردی کردتر میدانند. همه احزاب ناسیونالیست کرد نیز مذهب را در کنار هویت کردایتی بخشی از هویت مردم کردستان تبلیغ می کنند و بارها اعلام کرده اند که پیوند جدایی ناپذیری بین این دو هویت در کردستان وجود دارد.

در این آلترناتیو نقش و حضور جریانات مذهبی از جنس صوفی و شیخ تا مکتب قرآنی و سلفی های داعش در بدست گرفتن  کرسی های خود را در سفره  قدرت محفوظ است. آینده بعد از جمهوری اسلامی، قرار است که یک ارتجاع دیگری از جنس اقلیم کردستان عراق جواب دیگری به حل مسئله کرد باشد. در آلترناتیو فدرالیستی جای برای نحوه و یا حل مسئله معیشت، آزادی های اجتماعی و سیاسی، مسئله زنان با خواست برابری طلبانه وجود ندارد  ارجحیت "والای" ساختارهای قومی و مذهبی بر حقوق پایه ای جامعه، تمام آن چیزی است که در این آلترناتیو پر رنگ است.

 

شوراهای مردمی در کردستان علیه قومی، مذهبی کردن جامعه

آلترناتیو سراسری شوراهای مردمی در کردستان، درست نقطه مقابل آلترناتیو فدرالیستی  ایستاده است. بعلاوه شوراهای مردمی تنها مرجعی است که جواب "ستم ملی و مذهبی" در جامعه را در خود دارد وقتی اعلام میکیند "لغو تمام قوانین تبعیض‌آمیز بر مبنای جنسیت، مذهب و قومیت! تضمین آزادی مذهب و بی‌مذهبی و برابری کامل شهروندان!"  قدرت گرفتن مردم و تقدم یافتگی منافع جمعی در تامین آینده زندگی خود و تعیین نظام آتی در ایران بر اساس مجامع عمومی، هرگونه ساختار و گرایشی که بر پایه  سیاستهای تبعیض آمیز از جمله جنسی، قومی و مذهبی در جامعه باشد را محدود میکند. بر این اساس، انتخاب هر نوع سیستم حکومتی در دموکراتیک ترین شکل موجود به رای گذاشته میشود. احزاب نیز باید برنامه و پلاتفرم خود را به شوراهای مردم ارائه کنند و به رای مردم بگذارند، نه اینکه با امریکا یا عربستان به توافق برسند و بعنوان نمانیده مردم قدرت را بدست بگیرند. این دمکراتیک بودن شوراها را در مقابل هر آلترناتیو دیگری نشان میدهد.

در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، این کنگره سراسری شوراهای مردمی است که به عنوان دولت قانونی و مشروع قدرت را در دست میگیرد. در کردستان همچون سراسر ایران، هیچ جریان، حزب یا دخالت گری خارجی این امکان را ندارد که خود را به عنوان قدرت حاکم خود را بر جامعه تحمیل کند. تمام احزاب و جریانات  سیاسی و مسلح در کردستان موظف اند تابع "کنگره سراسری شوراهای مردمی" باشند. وظیفه تامین امنیت و حفاظت از مردم و جامعه در اشکال ملیشیای توده ای رسمیت خواهد داشت و هرگونه باند، دسته یا جریانی که به حکم مسلح بودن قصد هژمونی کسب کردن داشته باشد، از سوی این شوراها طرد و منزوی خواهند شد. بنابراین کنگره شوراهای مردمی میتواند عملا تمام برنامه های نیروهایی که منشا قدرتشان نه مردم که ازتجاع منطقه و قدرتهای بین المللی است را به سرابی تبدیل کند و اجازه ندهد بدلیل ساخت و پاخت احزاب بورژوایی با قدرتهای محلی و بین المللی و یا با بخشهایی از حاکمیت یا ماجراجویی چند جریان مسلح، مردم در کردستان از دستاوردهای که دهه هاست برایش مبارزه کرده اند، محروم شوند و کردستان ایران مانند کردستان عراق جولانگاه نیروهای ارتجاعی شود.

پرونده احزاب ناسیونالیست کرد و گروههای مرتجع  مذهبی در کردستان مملو است از دیپلماسی های  مخفیانه با جمهوری اسلامی و دولت های دیگر. کمک گرفتن و تسلیح شدن این جریانات از سوی هر دولتی به اینها، طبعا مترادف است با امتیاز دادن و اجازه دخالت گری شان در سرنوشت مردم کردستان و ایران، بنابراین یکی از وظایف شوراهای سراسری  مردمی، تامین شفاف ترین و دموکراتیک ترین دخالت مردم و احزاب در ارائه برنامه های خود در راستای رسیدن به دستاوردهای انقلابی جامعه میباشد. کردستان ایران هیچ احتیاجی به دولتی از جنس اقلیم کردستان ندارد، همچنین خود را مبری از هرگونه دخالت گری ارتجاع منطقه ای و جهانی از جمله عربستان، ترکیه، اسرائیل و دیگر کشورهای غربی  برای رسیدن به اهداف آزادی خواهانه و برابری طلبانه خود میداند. تمام این جریانات و دولتهای پشت آنها خود تاریخ ننگینی در سرکوب آزادی خواهی و برابری طلبی جوامع تحت حاکمیت خود دارند. اگر احزاب کردی به حقانیت سیاستهای خودشان معتقدند، اگر آنطور که ادعا میکنند به رای مردم احترام میگذارند و خود را نماینده اکثریت مردم میدانند خوب چه ابایی دارند که برنامه و سیاست خود را در شوراهای مردمی به مردم معرفی کنند و اجازه بدهند مردم آنها را انتخاب کنند یا انتخاب نکنند. نمیشود ادعای نمایندگی مردم در کردستان را کرد اما آری پلاتفرم خود را از امریکا یا عربستان گرفت. نماینده مردم در شوراهای مردم انتخاب میشوند نه در دالانهای پارلمانهای امریکا و اروپا و کاخ شیوخ عربستان!

"کنگره سراسری شوراهای مردمی" در کردستان، با پلاتفرم آزادیخواهانه ای که حزب ارائه داده است، یک ضرورت حیاتی برای جواب دادن به مسئله رهایی از جمهوری اسلامی، منزوی کردن گروهها و دستجات مذهبی و منجمله سلفی ها، حل مسئله ستم ملی، لغو قوانین و سنتهای زن ستیزانه و تامین کامل خواست  برابری تمام انسانها بدون توجه به جنسیت، زبان، مذهب،  دادن قدرت به دست مردم، تامین بالاترین آزادی های سیاسی، اجتماعی برای جامعه، به اختیار درآوردن کنترل زندگی و معیشت خود و خشک کردن ریشه فقر، فلاکت، فساد در جامعه میباشد. مردم کردستان شایسته مدرن ترین، شادترین و استانداردترین زندگی میباشند. شوراهای مردمی آن ظرفیست که آینده ی روشن، امن و با ثبات را برای کل مردم ایران به ارمغان می آورد. شوراها را در محل زندگی، کار و آموزشی خود بنیاد کنید. آینده خود، خانواده و فرزندانتان را با تشکیل شوراهای مردمی تضمین کنید.

 

٣١/ اوت/ ٢٠٢١