طبق معمول هر چهار سال یکبار، با نزدیک شدن انتخابات، بحران درونی جمهوری اسلامی گسترده تر میشود و وضعیت بحرانی کل حاکمیت را در بر میگیرد. امسال اما، بر خلاف گذشته، جمهوری اسلامی نه با جناح بندی های درونی خود و تقسیم کرسی و قدرت در میان خود و انتخاب بین "بد و بدتر"، نه با وعده و وعید های سنتی و....، قادر به عبو از آن نیست. طبقه کارگر و مردم ازادیخواه مدتها است علنا و رسما، سوت پایان این امید های واهی را زدهاند. مردمی که مدتها است دخالت در سرنوشت و آینده خود را نه از کانال شرکت در انتخابات پوشالی و انتخاب بین سیاه ترین مهره های حکومتی، بلکه از کانال اعتراض و مبارزه مستقل خود برای دستیابی به آزادی و رفاه و علیه کلیت حاکمیت، پیش میبرند.
در مقابل با این موج عظیم اعتراض عمومی که کل این نظام را نشانه گرفته است، از یکطرف، جناح حاکم با شاخ و شانه کشیدن، و جلو راندن نمایندگان نیروی نظامی و سپاه سعی دارد که توانایی های دستگاه های سرکوب را در مقابل هرگونه اعتراضی به رخ مردم بکشد. از طرفی دیگر، بخشی از حاکمیت در هراس نابودی کامل "نظام"، سعی در "همراهی" و "طرفداری" از مردم دارد و تبلیغات خود را حول "مقصر" جلوه دادن جناح حاکم، سازمان داده است. اگر جناح حاکم با ارجاع به رژه قداره بندان خود، در مقابل مردم ایستاده است، جناح دیگر، این به اصطلاح "ضد دیکتاتورها"، سیاست خود را بر علیه سلطه ولی فقیه، "علیه" فقر و فلاکت میلیونی متمرکز کرده اند. داد و فغان های این جناح علیه وضعیت نابسامان اقتصادی، از "فساد اقتصادی" و سخنرانی در مدح رفاه و آزادی که به تکبیر و صلوات برای "چگوآرا اسلامی" کشیده شده است، بیش از هر دوره دیگری، ناتوان از نجات "نظام" و حاکمیت شان است.
جامعه ای که تقسیم بندی های جناحی درون جمهوری اسلامی، از سبز و سیاه و بنفش و غیره را در یک کاسه گذاشته و پایان این خیمه شب بازی "بد و بدتر" را اعلام کرده است، جامعه ای که هر روز در گوشه و کنار آن اعتراض خود علیه کل حاکمیت و وضع موجود، را با حرارت و طپش بالایی دادمه میدهد، جامعه ای که دهها و صدها "کانون بحرانی" علیه حاکمیت دارد، را نمی توانند بار دیگر در انتظار و امید به "بازگشایی"، به "فضای باز سیاسی"، به بهبود و ..... نگه دارند. حاکمان امروز به خوبی به درجه انزجار و خواست عمومی مردم برای سرنگونی واقف هستند و همین را به کرات اعلام کرده اند. در ایران پسا دیماه ۹۶ امکان هرگونه استفاده از نزاع های جناحی برای به خانه فرستادن مردم از میان رفته است. سیاست انتخاب "میان "بد و بدتر" سیاست سوخته ای است که مدتها است کارآیی خود را از دست داده است. نه کمپین تبلیغاتی چهرهای منفوری چون ضرغامی با شعار "نان، مسکن، آزادی" و "من عاشق چگوارا هستم" هم میتواند انتخاباتشان را پرشور کند و نه تلاش در کاندید کردن چهره ای که بتواند بالا را در مقابل موج نفرت و خیزش علیه بنیادهای نظامشان متحد کند و متحد نشان دهد.
در این اوضاع جمهوری اسلامی بیش از گذشته دست به گروگان گرفتن، نان و مسکن و زندگی مردم زده است و با سلاح تحمیل گرانی سرسام آور و فقر روزافزون به اکثریت عظیم جامعه، به جنگ مردم رفته است. سران جمهوری اسلامی میدانند که در این شرایط بحرانی و کسادی بازار انتخابات، باید به فکر امروز خود و به نمایش گذاشتن چهره ای متحد و با "انسجام درونی" باشند. کاریکاتوری که قرار است امکان امتیاز گیری و حفظ "نظام" را، بالاخص در مذاکرات پیش رو با دولت ها و قطب های سرمایه جهانی را، ممکن سازد. تمام سعی مقامات جمهوری اسلامی در سرعت به نتیجه رساندن هر قراردادی، هرچند کوتاه مدت، برای ارائه راه حلی برای برون رفتن از این وضعیت وخیم، بر همین مبنا، شکل گرفته است. قرارداد ۲۵ ساله و هیاهوی حول آن، اغاز مجدد مذاکرات برجام و .... همگی راهی برای نجات از این بحران است. راههایی که امروز دیگر، برای مردم نه قابل قبول و نه پیشگیرنده از وخیم تر شدن موقعیت و زندگی شان است.
این شرایط، عرصه ابراز وجود را برای اپوزیسیون راست به مراتب تنگتر کرده است. اوضاع فعلی بگونه ای است که دیگر امکان زد و بند از بالای سر جامعه، مانند تجربه انقلاب ۵۷ را نیز بمراتب دوردست تر کرده است. مردمی که سرکوب حکومت اسلامی را در مقابل خواست های خود در همان انقلاب تجربه کرده اند، حی و حاضر در مقابله با چنین سناریویی ایستاده اند. مردمی که اینبار از جوان و سالمند، بیکار و شاغل و بازنشسته و ... خواهان تغییرات اساسی در زندگی خود هستند، را نمی توانند بار دیگر به وعده و وعید "همه باهم"، روانه خانه کنند. این مردم هستند که در حال حاضر، نه دل به فرمایشات حضرات از رادیو بی بی سی و میدیای دست راستی، نه دل به دخالت های دول امپریالیستی بسته اند و خود با توان خود، حاکمیت را به چالش طلبیده اند. در حالیکه اپوزیسیون راست "جسورانه" و "انقلابی" بالاخره بعد از هزار آکروبات بازی خواهان "تحریم انتخابات" شده است، مردم نه تنها کل این مضحکه انتخاباتی را مردود اعلام کرده اند، بلکه پایان دوره هرگونه ادامه این نوع حکومت های مرتجع، چه با عمامه و چه با کراوات، را اعلام کرده اند. اداره شورایی امروز خواست میلیونی مردم در ایران است. ظاهرا اپوزیسیون راست و اخیرا "نه" به جمهوری اسلامی، اینبار هم دیر از خواب بیدار شده و البته با "اعتماد به نفس" عجیبی اصرار دارد خود را مبتکر "عدم شرکت در انتخابات" یا "تحریم انتخابات" جا بزند. دوستان گرامی دیر به قافله رسیده اید! مردم از شما هم عبور کرده اند!
آنچه که امروز ایران را نه تنها با دیگر کشورها، بلکه حتی با دوره های اخیر خود، متفاوت می کند در همین نکته است که جناح های بورژوازی را نه از گفتمان ها و شعارهایشان، نه وعده و وعیدهایشان و نه حتی درجه مخالفت شان با یکدیگر، بلکه بر مبنای راه حل بهبود شرایط واقعی زندگی شان محک میزنند. اگر یک دهم اعتراضات در جریان در ایران، در بسیاری از کشورهای دنیا به تعویض و یا حتی منحل شدن دولت ها و دست بدست شدن حاکمیت از یک جناح به جناحی دیگر منجر می شود و یا هر چند سال یکبار، با رفتن به صندوق های رای و "بدون تقلب"، دولت تغییر می کند، در ایران، این اعتراضات نه فقط علیه حاکمیت و "راه حلهای" سیاسی و اقتصادی آن که علیه بورژوازی، چه در پوزیسیون و چه در اپوزیسیون، است. اعتراض امروز در ایران، با مطالبه رفاه و آزادی و برابری، بنیادهای سیستم اقتصادی را نشانه گرفته که بورژوازی در قدرت و بورژوازی در اپوزیسیون بر سر آن مشترک المنافع اند!
امروز در ایران، نه "ضعف" حاکمان، و نه قول های "مخالفین"، معیار انتخاب نیست. پاسخ واقعی و حی و حاضر در ایران موجود است، امروز آلترناتیو دیگری، آلترناتیو کارگری-سوسیالیستی در جامعه تنها آلترناتیو مطلوب طبقه کارگر و زحمتکشان و آزادیخواهان است. آلترناتیو کارگری که به درستی، بهبود اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در جامعه را به تغییرات اساسی و پایان دادن به بنیادهای اقتصادی و سیاسی نظام حاکم بر آن گره زده است. آلترناتیوی که سوسیالیسم و حکومت را با اداره شورایی، حکومت مردم بر مردم را ممکن می سازد. انتخابات در شوراهای مردمی، انتخاباتی که مردم نه تنها نمایندگان خود را در آزادی کامل انتخاب میکنند، بلکه هر لحظه که اراده کنند و هرلحظه نمایندگانشان برخلاف خواست آنان عمل کنند، می توانند آنان را عزل کنند. شوراهای مردمی که قادر به رسیدگی و کنترل تمامی وجوه اداره کشور را دارد.
این انتخاب واقعی طبقه کارگر و مردم در ایران است. این صدا و ندایی است که امروز از ایران به روشنی به گوش می رسد. کافی است پنبه ها را از گوش در آورید تا غرش این جنبش عظیم آزادیخواهانه را بشنوید! "انتخابات پرشور" و "تحریم انتخابات" بورژوازی هم نجاتشان نمیدهد!