در مقابل فقر و گرسنگی میلیونی توده های زحمتکش، علاوه بر سرکوب نظامی و امنیتی، کلیه ابزارهای تحقیر و تحمیق جمهوری اسلامی شبانه روز کار می کنند. تلویزیون ، روزنامه ها، رادیوها، منبرها و نماز جمعه ها تماما مملو از رذالت و دروغ و ریا و فریبند که کسی حتی یک کلمه اش را نمی تواند باور کند. همه جعلی و دروغ و تهوع آورند. خبرنگاران و روزنامه نگاران و مبلغین بورژوایی در پستی و رذالت سنگ تمام گذاشته اند.

تمام اتحاد ها و ائتلاف های بورژوازی چه در حکومت و چه در اپوزیسیون همگی بر گرد محور نفرت از طبقه کارگر متحد شده اند.

افزايش سرسام‌آور ثروت و قدرت که تماماً به طبقات دارا منحصر است، توسط طبقه کارگر توليد شده و ميشود. در حالی که این طبقه و کل زحمتکشان جامعه  تحت وضعیت فلاکتباری سلامت عمومی شان له و لورده و روح و روان شان منهدم شده است.

نه افزایش ناچیز پولی دستمزدها، نه یارانه های ناچیزتر نتوانسته و نمی تواند مانع نزول ده ها میلیون کارگر و زحمتکش و و حقوق بگیر و خانواده هایشان  به اعماق پایین تر فقر گردد.

سلامتى عمومی يک کشور يعنی سلامتى تودۀ مردم آن، و توده‌ها نمی توانند از سلامتى جسمی و روانی برخوردار شوند، مگر اينکه معیشت شان در سطح قابل قبولی تامین شده باشد.

این شرایط فلاکتبار راهی باقی نمی گذارد جز این که  توده های میلیونی زحمتکشان  حول ضرورت نان متحد و متشکل شوند. چرا که بدون آن هیچگونه آزادی معنایی ندارد. فقط زمانی می‌توانیم در قلمروی آزادی قدم بگذاریم که تمام ضروریات اساسی را که برای یک زندگی درخور، نیاز داریم واقعاً تأمین کرده باشیم.

تلاش های ابلهانه و احمقانه ی حکام سرمایه داران برای توجیه سقوط اکثریت جامعه به قعر فقر و فلاکت، به شدت نفرت انگیز است. اما این تنها ظاهر مساله است. در بطن این اوضاع، جمهوری اسلامی در حال کندن آخرین سنگرهایش در مقابل تهاجم گرسنگان است. خاکریزی که امروز رژیم در آن ایستاده است، تظاهر به ثبات سیاسی، امید به معاملات دول شرقی و غربی و مذاکرات و بند و بست های سیاسی و قراردادهای تجاری پنهانی و آشکار، برای نجات از ورشکستگی و بحران اقتصادی و همزمان به رخ کشیدن قدرت نظامی در درون و بیرون مرزها است.

اما درعمل و بطور واقعی آنچه که جمهوری اسلامی را سر پا نگه داشته است، رویارویی جنایتکارانه با تعرض لشکر زحمتکشان و گرسنگان است. رژیم امیدوار است مبارزه و اعتراضات این و آن صنف به صورت جدا جدای نیروی کارگران ورحمتکشان باقی بماند. اما هیچ بخش کارگری و اقشار زحمتکش بی کس و تنها نیست. تامین معیشت، علیه فقر و فلاکت امر سراسری اکثریت کارگران و زحمتکشان و اقشار محروم جامعه است. معیشت درد مشترک کل فرودستان جامعه است. و راه مقابله با ان به اعتراض مشترک نیاز دارد.

فلاکت اقتصادی، فشار سیاسی و امنیتی، فشار روانی، بیماری و مرگ و میر، فقر و فحشا مدت ها است کاسه صبر اکثریت مردم ایران را لبریز کرده است. فوران اجتماعی خشم و نفرت مردم از مسببین فلاکت جامعه از دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ و مقاطع مختلف اعتراضات کارگری و توده ای، خود را نشان داده است. از طرفی ده ها میلیون انسان زیر خط فقر چیزی برای از دست دادن ندارند. در طرف مقابل طبقه سرمایه دار و حکامی به غایت استثمارگر، دزد، فاسد، اختلاسگر و فریبکار و بی شرم ایستاده است و تمام موجودیتش در خطر آماج خوشه های خشم توده ها است. 

اعتراضات کارگران، اعتصابات بازنشستگان و معلمان و خشم و نفرت عمومی از فقر و فلاکت در جامعه ایران همانند خوشه های خشم و جویبارهایی است که بهم می پیوندند و بساط ستمگران و غارتگران داراییهای جامعه را بر می چیند.

نجات توده‌های کارگرصنعتى، بیکاران و گرسنگان در گرو همکاری و همانگی و تعاون در ابعادی کشوری است که باید توسعه پيدا کند و در همان ابعاد ارتقا یابد.

جمهوری اسلامی بر دریایی از ثروت چمبره زده  است. ثروت های سرسام آور در انحصارات مالی و بانک ها انباشته شده اند. اجناس و نیازهای حیاتی جامعه در انبارهای سرمایه داران دولتی و خصوصی احتکار شده است. در کنار حجم عظیمی از نعمات، ده ها میلیون زن و مرد و کودک با شکم گرسنه قرار دارد. کارگران  و زحمتکشان برای دسترسی به این ثروت و نعمات، شبانه روز خواستهای فوری و ضروری و حیاتی زندگیشان را فریاد می زنند. گرسنگان جامعه با وجود این که می دانند این ثروت توسط پاسداران سرمایه حفاظت می شود، اما هر کجا بتوانند، اموالی که مالکیت مقدس سرمایه داران است را باز پس می گیرند و مصادره می کنند. مصادره ی نیازهای حیاتی زندگی، حق مردم گرسنه است.

جمهوری اسلامی سرمایه داران باید در انتظار دستبرد زحمتکشان گرسنه به اموال احتکار شده مثل  نان و گوشت و میوه و خواربار...، باشد. باز پس گیری و دسترسی به نعمات جامعه، نیاز توده های میلیونی زحمتکشان در سراسر ایران است. نیاز این و آن بخش و صنف اجتماعی نیست، نیازی عمومی است. معیشت امر عمومی توده های عظیم محرومان است. تامین معیشت و بیرون کشیدن نان سفره خانواده ها و کودکانشان از حلقوم سرمایه داران و محافظانشان به مبارزه ای هماهنگ و بهم پیوسته و سراسری نیاز دارد.

تشدید مبارزه اقتصادی، فشار برای گشودن درب انبارهای  محتکران، مصادره ی نیازمندیهای حیاتی، ایجاد کمیته های توزیع در محلات، در یک جدال سراسری و با رهبری خردمندانه ی پیشروان کارگران و زحمتکشان، به اولویت و امر حیاتی و مماتی جامعه تبدیل شده است.

بگذار سرمایه داران و دولتمردانشان در پشت دیوارهای بتونی دولت و مجلس و دستگاه قضایی و کاخ های حفاظت شده برخود بلرزند و مدام ورد همه چیز خوب است بخوانند و به دور خود فوت کنند. هیچ چیزی خوب نیست. اگر برای اکثریت جامعه هیچ چیزی خوب نیست، برای اقلیت مفتخور و تکیه داده بر تفنگ سپاهیانش اصلا خوب نیست. اگر حال مردم بد است، ثروتمندان و احتکار گران و بانکداران و دولتی ها و نظامی ها، نمی توانند خواب خوش و آرامی داشته باشند.

هر روز سوت کارخانه ها به نشان اعتصاب کارگران، شعارهای کوبنده ی تظاهرات و تجمعات توده ای زحمتکشان معلم و بازنشسته و بیکاران و صدای خشم زنان و مردان...، زنگ خطری مرگبار برای وحوش افسار گسیخته و زالوهای دولتی و نظامی چاق شده از مکیدن خون کارگران است.

جمهوری اسلامی فکر می کند در حصار نیروهای نظامی و امنیتی و زندان هایش می تواند به حیات خود ادامه دهد. اما همه معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، بیداری کارگران و توده های حق طلب دال بر ناامنی وحشتبار حراست کنندگان این نظام است. در واقع این کل نظام پوسیده و ترک خورده است که در محاصره ی ده ها میلیون کارگر صنعتی، بیکاران، گرسنگان و زحمتکشان حاشیه شهرها قرار دارد.

کمونیست ها، کارگران! مردم!

خوشه های خشم تان را با اتحاد و همبستگی و مبارزه سراسری بهم گره بزنید. خطر فقر و گرسنگی و فلاکت و سلامت عمومی، همگانی است. سراسری است. فقر و فلاکت و فحشا، گرسنگی و بیماری و مرگ، درد مشترک اکثریت جامعه است. درمان این درد از عهده ی  این و آن صنف  و بخش جدا از هم جامعه، بر نمی آید. هر اعتراضی در هر گوشه ی جامعه و از طرف هر بخش مردم فقیر و زیر خط فقر مثل عملیات های ایذایی  است. در حالی که در مقابل اقلیت شکم سیران بی وجدان و جنایتکار، لشکر عظیم ده ها میلیونی کارگران و زحمتکشان با خواست مشترک تامین معیشت کامل قرار دارد.

مشت های گره کرده توده های معترض، اعتصابی و تجمعات گسترده و پیوسته می تواند قدرتمندترین نیروی بورژوازی حاکم و تفنگچی هایشان را از پا در آورد. این را تاریخ به کرات نشان داده است. خامنه ای فقط یک بار می تواند به نیروهای نظامی اش دستور دهد که در آبان 98، هر اندازه لازم باشد بکشید و شورش گرسنگان را سرکوب کنید. این کاری نیست که حاکمان بتوانند هر بار  امتحان کنند. این بار طبقه کارگر و توده های میلیونی زحمتکشان زن و مرد هستند که دستور می دهند و گلوی نظام را آنقدر می فشارند تا تسلیم شود. کاری که کارگران نفت در انقلاب 57 کردند.

کمونیست ها و سوسیالیست ها در صف مقدم  رهبری و پیشروی مبارزه ی کارگران و زحمتکشان قرار دارند.  رهبران و پیشروان مبارزه ی مردم، هر بار و در هر تعرض برای معیشت و آزادی می توانند کل جامعه را مورد خطاب قرار دهند. خود را رهبر مبارزه سراسری زحمتکشان بدانند. هر عضو رهبر و پیشرو هر بخش جامعه می تواند خود را در موقعیت رهبری کل جنبش اعتراضی و مبارزه برای معیشت و آزادی قرار دهد. فعالین و رهبران کارگران و زحمتکشان در قامت رهبری جامعه می ایستند. بگذار بورژواهای احمق و ابله فربه شده در نظام جمهوری اسلامی، از نفوذ کلام و قدرت رهبری کارگران و زحمتکشان کمونیست  و پیشروان مردم قالب تهی کنند و می کنند.  بگذار دشمنان در مقابل خواست سراسری کارگران و زحمتکشان سر فرود آورند و سنگر به سنگر به عقب نشانده شوند. ما در  این جنگ طبقاتی باید پیروز شویم. مجبوریم پیروز شویم.

 ۱۸ فروردین ۱۴۰۰- هفتم آوریل ۲۰۲۱