با راه انداختن کمپینی در میدیاهای اجتماعی تحت عنوان "نه به جمهوری اسلامی" توسط اپوزسیون راست و در راس آنها آقای پهلوی، هشتگ باران فرشگردی ها به عنوان نیروهای "میدانی" این اپوزسیون هم دیدنی بود. ظاهرا صفوف ترامپیست و شكست خورده خود را اینبار میخواستند با یک "نه همه با همی" بخط كنند.

اما این هیاهو چند نقطه تناقض فاحش داشت که کمپینرهای آن از حول حلیم در دیگ افتاده و نادیده گرفته بودند.

قبل ازهر چیز این کمپین با این ادعا شروع شد كه "خودجوش" است! جالب بود که بعد از چند روز فشفشه هوا كردن معلوم شد كه صاحب این كالا و این طرح، اپوزسیون راست و آقای پهلوی است. هرچه جلوتر آمدیم، هدف كمپین هم نمایان تر شد كه در اساس چشمك زدن به دولت آمریکا جهت به حساب آوردن این اپوزسیون در تحولات آتی بود.

تناقض بعدی این بود که فراخوان دهندگان کمپین که بعد از چهل سال "نه" گفتن كمونیستها و مردم به حاكمیت منحوس جمهوری اسلامی تازه یادشان افتاده است که جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست، خیال كرده اند كه میتوان در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی به صاحب "نه" مردم از بالا تبدیل شد و به كمك بازوی آمریكا و بخشهای ناراضی حاكمیت در داخل، قادرند بدون صدمه و آسیب به ساختار حاكمیت بورژوازی در ایران به نان و نوایی برسند.  

اما ماجرا چیست؟

امروز در ایران این حكم بدیهی است كه عرصه سیاست به همت دست بالا پیدا كردن جنبش كارگری و رهبران سوسیالیست این طبقه با پرچم "معیشت و رفاه و امنیت"، پلاریزه شده است. در نتیجه هر تحرك سیاسی و جنبشی مهر این پلاریزاسیون را بر خود دارد. بدین لحاظ هر تكانی كه اپوزسیون راست میخورد و یا هر فیلی كه این اپوزسیون تحت نام آلترناتیو هوا میكند، محال است بعد از چند روز در مقابل زور جنبشی طبقه كارگر و آلترناتیو اداره شورایی این طبقه به فراموشی سپرده نشود. این مهمترین مولفه در آچمز شدن كل تحركات اپوزسیون بورژوایی ایران است. امروز روزی است كه زور جنبش ما و طبقه ماست كه میچربد!

نگرانی آقای پهلوی و ابداع کنندگان این کمپین واقعی است؛ چراكه در این پولاریزاسیون سیاسی و اجتماعی در ایران جائی برای گرزچرخانی اپوزسیون راست متصور نیست. فلسفه وجودی این کمپین مخملی، نه سرنگونی كامل و انحلال كامل كل جمهوری اسلامی كه در واقع آلترناتیوشدن در مقابل جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر است؛ اینها اگر راست میگویند باید همین امروز پرچمهایشان را پایین بكشند و به نیروی سوسیالیست پیشرو در جامعه ایران تمكین كنند و آن را به رسمیت بشناسند.

چگونه میتوان هم مدافع تحریم اقتصادی و بستن شریانهای معاش مردم ایران بود و هم مدافع مردم و خوشبختی جامعه؟!! چگونه میتوان مدافع حمله نظامی آمریكا به ایران و از هم پاشیدن مدنیت در آن جامعه بود و طرف دیگر مدافع زندگی و آسایش و امنیت مردم؟!! چگونه میتوان با ارتش و بسیج و بخشهایی از سپاه و نیروهای سركوبگر ناراضی از حاكمیت موجود متحد شد و انها را دوستان مردم قلمداد كرد و در عین حال از آزادی و "نه" به جمهوری اسلامی داد سخن سر داد؟!! آقایان یا هوش و حافظه مردم ایران را دستكم گرفته اند یا بلاهت خود را به نمایش میگذارند.

حاصل بیش از چهار دهه مقاومت و مبارزه جانانه مردم ایران در كنار سوسیالیستها و طبقه كارگر علیه جمهوری اسلامی، برای به اهتزاز درآوردن امروز آلترناتیو اداره شورایی جامعه بوده است. این قابل قاپیدن نیست؛ صاحب دارد؛ قدرت دارد!

قدرت جنبش ما را در صدای هر زن آزادیخواه و برابری طلبی بشنوید که از همان اوایل سرکار آمدن جمهوری اسلامی با صدای بلند به هر فرمی از حاكمیت ارتجاع و عقب ماندگی، "نه" گفته است.

قدرت جنبش ما و "نه" واقعی ما را از سرنگونی نظام سلطنتی توسط "كارگر نفت ما رهبر سرسخت ما" تا صدها هزار اعتراض و اعتصابات در مراکز کارگری مختلف از آغاز به خون كشیدن انقلاب ۵۷ توسط ارتجاع جمهوری اسلامی تا به امروز باید شنید.

صاحب نه واقعی، سوسیالیستها و مردم آزاده ای هستند كه سر تسلیم در مقابل استبداد و اختناق نه تنها در جمهوری اسلامی كه در نظام سرنگون شده سلطنتی هم فرود نیاوردند.

صاحب نه واقعی، مردمی هستند که از دیماه ۹۶ به این سو و با شعار اساسی "اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" از كلیت این نظام و ساختار آن عبور كرده اند. مردمی كه امروز معتمدین و رهبران واقعی خود را در صفوف هفت تپه و فولاد و كارگران نفت و سازماندهندگان بزرگترین اعتراضات و اعتصابات تاریخ معاصر ایران جستجو میكنند. "نه مخملی" اپوزسیون راست سوخته است، همانگونه كه "شورای مدیریت گذار دود شد. همانگونه كه سناریوهایی مانند ققنوس و فرشگرد و پیمان نوین در مقابل سنبه پر زور طبقه كارگر ایران و حاكمیت شورایی دود شدند و هوا رفتند.

این اپوزسیون اگر میخواهد بی آبروتر از همیشه نگردد بهتر است یا به قدرت واقعی موجود در جامعه ایران تمكین كند یا سكوت كند؛ این اپوزسیون اگر میخواهد در اینده ایران بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی، حداقل در حاشیه جامعه صاحب دكه ای بشود، بهتر است به طبقه كارگر و آلترناتیو شورایی این طبقه از الان تنه نزند. مردم نه تنها جدیتان نمی گیرند بلکه به ریشتان می خندند.

كمپین آقایان تف سربالاست. ربطی به سرنگونی تمام و كمال جمهوری اسلامی ندارد. این كمپینی است كه برای تنه زدن به طبقه كارگر و اداره شورایی جامعه علم شده است. كمپینی است كه بعد از شكست ترامپ، قرار است بادی در غبغب اپوزسیون مفلوك و شكست خورده راست بیاندازد و چند صباحی گرد آتش صفوف درهم ریخته راست را دستی بكشد. این كمپین همچون تمام طرحهای گذشته اپوزسیون راست نزد مردم ایران و در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی به بایگانی سپرده میشود.

۲۰۲۱۰۴۰۱