تاریخ بشری همزاد نوعی از زبان برای ارتباط گیری بوده است. زبان و استفاده از کلام را می شود تا انسانهای اولیه ریشه یابی کرد. زبان تاریخا طبیعی ترین ابزارهای بشر برای ارتباط با خانواده و جامعه پیرامون خود بوده است و ازاین طریق توانسته از تجارب و تاریخ جامعه سود ببرد. یاد بگیرد و باعث یادگیری دیگران شود. قاعدتا در جامعه مدرن امروزی استفاده از زبان مادری باید از بدیهی ترین حقوق انسانی باشد. سلب و یا محدود کردن استفاده از زبان مادری به هر بهانه ایی پدیده ایی کاملا سیاسی است که تنها می تواند از یک سیاست ارتجاعی نشات گرفته باشد. سلب کردن این حق از هر انسان، "قوم" و یا "ملتی" محکوم است و باید از طرف بشریت متمدن امروزی با سدی محکم روبرو شود.

در بطن جامعه متمدن امروزی و در گوشه ایی از جهان، در ایرانی که ما زندگی می کنیم پدیده استفاده از زبان مادری با دخالت آگاهانه رژیم جمهوری اسلامی به معضلی در جامعه تبدیل شده است. رژیم سرمایه داری اسلامی به بهانه "تدریس و ترویج زبان مادری" تعدادی از فعالین این عرصه را بازداشت و زندانی کرده است. زهرا محمدی معلمی که در سنندج زبان کردی را تدریس کرده است تا این لحظه به همین بهانه زندانی است. طبق اخباری که هست تعدادی نیز به جرم تدریس زبان آذری به زندان منتقل شده اند. این تعرض به غایت فاشیستی از طرف جمهوری اسلامی قطعا محکوم است و باید حق تکلم و تدریس با زبان مادری به عنوان حق بی اما و اگر و طبیعی انسان را به حاکمیت تحمیل کرد. کمونیستها در صف مقدم به رسمیت شناختن این حق طبیعی برای هر فرد، "قوم"، "ملت" یا "اتنیکی" هستند.

تلاش رژیم از طریق سلب کردن حق تدریس و یادگیری به زبان مادری در مدارس مستقل از نشان دادن قدرت سرکوب و ارعاب خود، تلاشی برای ایجاد شکاف و تضاد در میان انسانهای جامعه با زبانهای مادری متفاوت است. چیزی که در ایران به دلیل تنوع زبان در آن شاید گزینه مناسبی برای ایجاد و پیشبرد چنین سیاستی از طرف جمهوری اسلامی باشد.

رابطه متقابل با جامعه و افراد آن از طریق زبانی که در تمام وجوه زندگی از بروز احساسات، تا بیان نظر، در نقش بستن شخصیت فرد در جامعه، نقش ایفا کرده است، قاعدتا باید جزو حقوق اولیه انسان باشد. به ویژه برای کودکان که بخش مهمی از شخصیت، یادگیری و آگاهی و تشخیصش از محیط اطراف از طریق رابطه زبانی به پیش می رود و زبان مادری به عنوان یکی از ابزارهای موثر در رشد کودکان در جامعه دارای نقش انکارناپذیر و بسزایی است. سلب حق استفاده از زبان مادری و تعیین زبان رسمی و اجباری، نه فقط تاثیرات مخرب روحی و احساسی در افراد دارد، نه فقط امکان و شانس رشد و ایفای نقش در جامعه را از بخشی از شهروندانی که به زبانهای دیگری تکلم میکنند سلب میکند، بلکه به شکافی عمیق در میان مردم دامن میزند و قطبندی های کاذبی را بویژه در میان مردم محروم و طبقه کارگر بوجود می آورد. 

برای جنبش کمونیستی و کمونیستها و به ویژه برای ما حکمتیستها حق استفاده از زبان مادری در عرصه های مختلف زندگی سیاسی-اجتماعی جزو حقوق اولیه ایی است که به رسمیت شناخته شده است. در برنامه یک دنیای بهتر به روشنی روی این مسئله فوکوس شده است و به عنوان حق طبیعی افراد جامعه روی آن تاکید شده است. از نظر ما زبان تنها یک ابزار ارتباطی است. هیچ زبانی بنا به موقعیت، تاریخ، منشا و یا هژمونی قابل استفاده بودن آن از نظر ما نه مقدس و نه تحقیر می شود. ما در برنامه خود به روشنی اعلام کرده ایم که مخالف تحمیل اجباری "زبان رسمی" به افراد جامعه هستیم. مخالف هر نوع محدودیت و یا سلب حق در استفاده از زبان مادری برای تحصیل و تدریس و دخالت در زمینه های سیاسی و اجتماعی هستیم.

"ممنوعيت زبان رسمى اجبارى. دولت ميتواند يک زبان از زبان هاى رايج در کشور را بعنوان زبان ادارى و آموزشى اصلى تعيين نمايد، مشروط بر اينکه امکانات و تسهيلات لازم براى متکلمين به ساير زبانها، در زمينه هاى زندگى سياسى و اجتماعى و آموزشى، وجود داشته باشد و حق هر کس به اينکه بتواند به زبان مادرى خويش در کليه فعاليت هاى اجتماعى شرکت کند و از کليه امکانات اجتماعى مورد استفاده همگان بهره مند شود محفوظ باشد." ( از یک دنیای بهتر)

اما این تنها یک روی قضیه است. در ادامه بنا به تقابل سنتها و جنبشهای مختلف در برخورد به این پدیده تلاش می کنم جنبه دیگری از این پدیده را باز کنم.

ناسیونالیسم، "زبان مادری" یک پرچم سیاسی

روی دیگر مسئله، جنبشهای ناسیونالیستی و "زبان مادری" است. "ناسیونالیسم" علی العموم از این پدیده نه به عنوان یک حق طبیعی بلکه به عنوان پرچم سیاسی استفاده می کند. برای مشخص شدن مسئله اینجا روی نیروهای ناسیونالیست کرد تاکید می شود و تحرکاتش در متن این پدیده برجسته می شود. اگر دولت حاکم با تعیین زبان رسمی و اعمال زور استفاده بخشهای مختلف مردم از زبان مادری را ممنوع و یا غیر ممکن میکند. اگر حاکمیت از طریق اعمال زور از این پدیده برای ایجاد اختلاف و تضاد در میان افراد جامعه و طبقه کارگر استفاده میکند، در مقابل ناسیونالیسم کرد هم، بعنوان قطب مخالف این اجبار و زیر پرچم "دفاع از حق استفاده و تدریس زبان کردی"، سیاست مشابهی را دنبال میکند. برای جریانات و جنبش ناسیونالیستی زبان نه به عنوان وسیله و ابزار ارتباطی افراد با هم و با جامعه اطراف خود بلکه تا سطح هویت انسانی و موجود مقدس ارتقا داده می شود. زبان را تقدیس می کنند و از آن به عنوان یک پرچم سیاسی استفاده می کنند تا با این ابزار بتوانند جدالشان را در جامعه به پیش ببرند و با ایجاد نوعی صفبندی و تقابل بر مبنای زبانهای متفاوت در ایجاد دشمنی و تضاد در میان افراد جامعه با زبانهای مختلف فعالیت خواهند کرد. با پرچم زبان مادری و تقدیس آن در حقیقت جنبش سیاسی بیربط خود به خواستها و مطالبات اساسی جامعه را برجسته میکنند. اگر ناسیونالیسم ایرانی با تعیین زبان فارسی بعنوان "زبان رسمی" بخشی از جامعه را از ابتدایی ترین حقوق خود محروم میکند و همزمان با تبدیل آن به "هویت ایرانی" همه شهروندان جامعه، به ناسیونالیسم ایرانی دامن میزند، ناسیونالیسم کرد، ترک، عرب و .... بعنوان "نماینده ملت تحت ستم" با شعار "زبان کردی، آذری، عربی و ... هویت من است"، "توهین به زبان، توهین به هویت من است" و .... همان سیاست هویت تراشی کاذب، همان سیاست ایجاد انشقاق و تفرقه در صفوف مردم را تعقییب میکند.

استفاده سیاسی ناسیونالیستهای کرد از این حق ابتدایی در عین حال تلاشی است تا در تناسب قوای بین نیروهای موجود در جامعه و در بده بستان با حکومت مرکزی در موقعیت بهتری قرار گیرد.

تحرک ناسیونالیستی حول "دفاع" از حق تدریس و استفاده از زبان مادری نه در جهت رفع تبعیض زبانی و به رسمیت شناختن حق استفاده از زبان مادری در همه عرصه های زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و .... در جامعه، بلکه اتفاقا سیاستی در ایجاد تضاد و شکاف میان افراد جامعه با ریشه های زبانی مختلف است. جامعه باید در مقابل چنین سیاست بغایت مشمئز کننده ای سد ببندد.

کمونیستها در همانحال که استفاده از زبان مادری را به عنوان یک حق طبیعی در نظر می گیرند و در مقابل محدود و ممنوع کردن آن می ایستند اما در همانحال در کشورهای با زبانهای متنوع در به رسمیت شناسی یک زبان اداری مشترک تلاش خواهند کرد. انتخاب چنین زبانی قطعا باید با توافق افراد جامعه در چنین کشوری انتخاب شود. طبیعتا زبانی که گسترش و پهنه کلماتش در مسائل جهانی، علمی و اجتماعی جامع تر و از نظر علمی و آکادمیک غنی تر باشد، شانس بیشتری برای انتخاب خواهد داشت.

اگر این انتخاب دست ما بود قطعا مردم را در جهت انتخاب زبان انگلیسی به عنوان زبان اداری مشترک سوق می دادیم و زمینه های آنرا به عنوان زبانی غنی و بین المللی در توضیح مسائل و پدیده های علمی، سیاسی و اجتماعی دنیا فراهم می کردیم. زبان یکی از ابزارهای مهم در ارتباط با دنیای امروز است و نوع تکلم و یا زبان افراد جامعه نه نماد برتری و نه نماد تحقیر از طرف دیگران نمی تواند و نباید باشد.

تقابل ناسیونالیستهای ارتجاعی و نیروهای سیاسی آن، از کرد و ترک گرفته تا عرب و ایرانی، ربطی به حق ابتدایی مردم کرد زبان، ترک زبان، عرب زبان و .... در استفاده از زبان خود در عرصه های مختلف زندگی سیاسی-اجتماعی-علمی و... ندارد. نه زبان، نه لباس، نه مذهب، نه قومیت، هویت هیچ فرد و یا بخشی از جامعه را تعیین نمیکند. هویت ما انسانی و طبقاتی است!  

۲۴ فوریه ۲۰۲۱