جمهوری اسلامی در سامان دهی کردن معضلات جامعه مهارت بالایی دارد. زمانی گفتند مساله بیکاری را ساماندهی می کنیم و از تجمع بیکاران در خیابان ها جلوگیری می شود و محلی را در گوشه ی شهرها به آن ها اختصاص می دهیم. چرا که حضور وسیع بیکاران در خیابان ها چهره شهر را زشت می کند!  اسم این تحقیر بیشرمانه کارگران را گذاشتن ساماندهی بیکاران!!

یک وقتی هم گفتند کولبران را ساماندهی می کنند. برای این کار هم تفنگچی ها را برای کمین کردن بر سر راه کولبران در مرزها و کشتن شان اعزام کردند و به ای ترتیب با کشتار روزمره این بخش گرسنه جامعه به نام کولبه ر را هم بدون هیچ شرم و حیایی ساماندهی کردند.

زمانی هم گفتند معتادان، بی مسکن ها و کارتن خوابان و گورخوابان را ساماندهی می کنند و آن ها را از خیابان ها جمع می کنند. کجا می برند و بردند هیچکس ندانست، اما مردم باز روزمره با این قربانیان نظام نکبت بار سرمایه روبرو می شوند.

و حالا آمده اند تا دستفروشان را ساماندهی کنند. البته نه برای اولین بار بلکه برای صدمین بار و بیشتر. برای این کار هم چماقدارهای شهرداری را به جان دستفروشان انداخته اند تا بساط شان را جمع کنند. این اتفاقی است که هر روزه در شهرهای ایران می افتد. در اینجا یک نمونه را مثال می زنم  که برای بقیه شهرها و موارد دیگر خصلت نما است.

مدتی است در شهر سنندچ مانع کسب و کار دستفروشان می شوند. در یک کشمکش آزار دهنده نهایتا برای دستفروشان شرط و شروطی تعیین کرده اند. از جمله :

  • دستفروشان فقط اجازه دارند روزی دو ساعت از6 تا 8 شب و روزهای جمعه تا ظهر دستفروشی کنند.
  • محلی که در آن دستفروشی می کنند را باید اجاره کنند. این محل یا محل ها را هم یک شرکت پیمانکاری از شهرداری خریده و گفته است که هر یک نفر دستفروش باید برای محلی که بساطش را پهن می کند یعنی گوشه خیابان یا پیاده رو باید ماهانه 300 هزار تومان به شرکت بپردازد!
  • شرکت یا شهرداری به هر دستفروش یک میز برای بساطش اجاره داده و دستفروشان باید هر روز بعد از اتمام کار آن ها را به انباری ببرند که شهرداری تعیین کرده و بابت آن انبار هم باید اجاره بدهند!

خوب. تصور کنید انسانی که تنها وسیله ی امرار معاش خانواده اش دستفروشی است، با روزی دو ساعت آنهم زمانی که شهر کم کم خلوت می شود و مردم به خانه هایشان می روند، می تواند زندگی خانواده اش را بچرخاند! تازه بابت فروشی که نکرده و درآمدی که نداشته هم به شهرداری و شرکت پیمانکاری باج و عوارض بدهد!

شهرداری  در میدیای دولتی از قبیل رادیو و تلویزیون و روزنامه هایشان علیه دستفروشان تبلیغات  و پروپاگاند شرم آوری را  راه انداخته  و می گویند، این ها دستفروش نیستند. شغل های دیگری دارند. می گویند خیابان ها را زشت کرده اند، پیاده روها را تنگ کرده اند،.  این پروپاگاند شرم آور تلاش می کند افکار عمومی را علیه دستفروشان تحریک کند. حتی بعضی از دکان دارهای حریص و شکم سیر هم حضور دستفروشان را مزاحم کسب و کار خود می دانند ...

طبق آمار موثق، تنها در شهر سنندج بالغ بر 500 نفر دستفروش هست که با خانواده هایشان حدود 3 هزار نفر می شوند. و همه ی این دستفروشان هیچ شغل دیگری ندارند و هیچ راه دیگری برای امرار معاش آن ها و خانواده هایشان وجود ندارد.

 دستفروشان سنندج نمایندگانی انتخاب کرده اند تا اعتراضشان به حمله چماقداران و ماموران رژیم و فشارشان بر دستفروشان را هدایت کنند. تا کنون بارها جلو استانداری تجمع کرده اند و در جلسه فرمال شهرداری شرکت کرده و نتیجه این شده است که آنها را سر می دوانند و وقت کشی کنند و سر شرط و شروط شان با کارگران دستفروش چانه می زنند. 

همزمان با چانه زنی،  چماق داران شهرداری و نیروهای انتظامی با باتون و اسلحه سراغ دستفروشان می روند و با آن ها درگیر می شوند و بساط خرده فروشی ناچیزشان را برهم می زنند. همزمان ماموران اطلاعات نمایندگان  دستفروشان را دستگیر و مورد بازجویی قرار می دهد و  به مجازات تهدیدشان می کند. کار دیگری که اطلاعات انجام می دهد، جاسوس و خبر چین به میان دستفروشان می فرستد تا معترضین و سخنگویان این بخش محروم جامعه را شناسایی کنند. این باعث شده که بین دستفروشان بی اعتمادی ایجاد شود.

نمایندگان دستفروشان می گویند، دولت می خواهد بافشار و تهدید کسب و کار بخور و نمیر را از ما بگیرد و ما را پراکنده کند. دستفروشان اکثرا اجاره نشین هستند و بخشا مریض و ناتوان و یا جوانانی که هیچ امیدی به یافتن شغلی ندارند نهایتا یا دستفروشی می کنند یا به کولبه ری می روند. بعضی از این دستفروش ها سابقا معتاد بودند و الان تلاش می کنند با دستفروشی امرار معاش کنند،  ممانعت از کار دستفروشی این قربانیان فقر را دوباره به کام اعتیاد می اندازد.

در این سناریوی غم انگیز و در حالی که دستفروشی همچون کولبری شغل نیست، اما  هنوز دولت و نهادهای سرکوبش همین اندازه تلاش کمرشکن را از زحمتکشان و محرومان جامعه دریغ می کنند.

کارگران دستفروش در مقابل تعرض شهردار بی شرف و چماق دارانش و تهدیدات نیروی انتظامی و اطلاعات می توانند متحدانه بایستند و حق دارند هر زمان در روز و شب کار کنند تا شاید چندرغازی برای سفره خالی خانواده هایشان تامین کنند. هر نهاد دولتی که با کار آزاد و تمام و قت دستفروشان مخالفت دارد باید معیشت این زحمتکشان بدون مسکن و سفره های خالی شان را تامین و تضمین کند.

بالغ بر ده میلیون انسان در این خراب شده ی جمهوی اسلامی بیکارند. مسوول تامین معیشت این خیل بیکار و بی درآمد و بی مسکن و خانواده هایشان کیست؟ دولتی که میلیاردها دلار را  ماهانه صرف حزب الله لبنان طبق گفته حسن نصرالله می کند و بسیار بیشتر از آن را در سوریه برای بقای بشار اسد خرج می کند و در عراق هزینه ی اوباش حشد شعبی و در یمن حوثی ها و در افغانستان طالبان ... را تامین می کند، چرا معیشت مردم ایران که در اصل صاحب داراییهای جامعه اند، تامین نمی شود؟

دستفروشان می گویند معیشت را ما را تامین کنید دستفروشی نمی کنیم. دولت خدمتگزار سرمایه داران و مفسدین و محتکران و اختلاسگران، باید و موظف است معیشت محرومان جامعه را تامین کند. مردم شهرهای ایران و بخصوص بازاریان و کسبه ی شهر که هر روز شاهد تلاش انسان های زیادی به نام دستفروش برای پیدا کردن میلغی ناچیز هستند، می توانند و انسانیت حکم می کند که از این زحمتکشان دفاع کنند. نگذارند چماقداران شهرداری و تفنگچیان نیروی انتظامی و جاسوسان اطلاعات مانع کسب و کار ناچیز مردم محرومی که تمام امیدش هر روزه این است که نان آن شبانه روز را تامین کند، شوند.

این مملکت خراب شده، انبار ذخیره های زیر زمینی و درآمدهای کلان و داراییهای وسیع است. با کوتاه کردن دست هر سرمایه دار و تاجر و کارخانه دار و نهاد دولتی و اطلاعاتی از داراییهای جامعه، رفاه مردم تامین و تضمین است. باید گلوی این جنایتکاران را برای گرفتن حق انسانی، برای تامین معیشت، برای زندگی آزاد و انسانی و برای رفاه و خوشبختی فشرد و داراییهای تصرف شده را از گلویشان بیرون کشید.

در آخر باز به دستفروشان زحمتکش باید گفت که چه حفظ شغل بخور و نمیر و چه فشار بر دولت برای تامین زندگی شان، در گرو با هم بودن و متحد بودن و وجود رهبران و نمایندگان واقعی شان است.

بهمن ۹۹– فوریه ۲۰۲۱