پس از چند روز حکومت نظامی و حضور نیروهای مسلح حکومت در بسیاری از مراکز ایالات آمریکا، مراسم سوگند بایدن برگزار شد و به ترامپ نیم ساعت فرصت داده شد که کاخ سفید را تخلیه و جای خود را به بایدن و خانواده اش دهند.
در عرض همین چند روز، کل فضای میدیا و تبلیغات رسانه ای در آمریکا، علیه ترامپ و "مژده بهار جدید" توسط بایدن چرخید. تمامی تبلیغات آنچنان سازمان داده شده است که گویی ترامپ منشاء انشقاق، راسیسم و ... بوده و حالا قرار است دوره "همبستگی و همدلی" آغاز شود. دوره ای که قرار است با خروج ترامپ، بار دیگر "سرزمین رویایی"، " سرزمین فرصت و پیشروی" احیا شود و بر جهان حکمروایی کند!
چهار سال پیش ترامپ، به نمایندگی از راست افراطی، توانست بر موج اعتراض و نارضایتی مردم و خواست های ساختار شکنانه آنان سوار شده و به ریاست جمهوری برسد. سرکار آمدن ترامپ، نه نتیجه مطلوبیت او برای بورژوازی آمریکا، بلکه نتیجه عقب نشینی، تن دادن به شرایط جدید و قبول تغییراتی که پیش تر توسط ساختار سنتی ممکن نبود، از طرف هیئت حاکمه امریکا بود. ترامپ، به این اعتبار، مستقل از تمامی عر و تیزهایش، نه خالق که مخلوق دست راستی این تقابل عمیق و وسیع در جامعه آمریکا بود.
امروز اما صحنه تغییر کرده است و جامعه امریکا با معضلات متعددی دست و پنجه نرم میکند. اوضاع وخیم اقتصادی، گسترش اعتراضات به تبعیض و نژاد پرستی، بی اعتباری کامل دولت در فراهم آوردن حداقل امکانات برای مقابله با کرونا و جلوگیری از جان باختن هزاران هزار مبتلا به کرونا در روز، .... صحنه جامعه را تغییر داده است و قرار است ترامپ، محور همه این مصائب معرفی شود.
یورش بخشی از نیروهای راست افراطی به کنگره آمریکا، امکانی را برای قربانی کردن ترامپ، آنهم در سطح وسیع جامعه، فراهم کرد. یورشی که "طرفداران دمکراسی"، با تکیه بر "تقدس" ساختمان کنگره به عنوان بنای تاریخی و پدران آمریکا، "معبد دمکراسی" و ... دلیل موجهی برای شلیک تیر آخر به ترامپ را بدست داد. فرصتی که بتواند جلوی هرگونه تاثیر گذاری ترامپ و طرفدارانش، خارج از چارچوب ساختار سنتی امریکا را بگیرد. ظاهرا کل هیئت حاکمه امریکا بر سر این امر توافق دارند. تنبیه ترامپ برای محدود کردن جنبش دست راستی و ضد ساختار که برای ارزشهای فرهنگی، سیاسی، دمکراسی پارلمانی، کدهای رفتار سیاسی و .... "جهان متمدن" پشیزی ارزش قائل نیست و نه فقط آماده تعرض به این ساختار است که قدرت اجتماعی و حتی نظامی این تعرض را دارد. بورژوازی این درجه از "یاغیگری" را حتی از خودی ها نمی پذیرد.
در این راه، ترامپ، سرمایه و امکانات او، همه و همه را باید قربانی کنند. اما، چنین حرکتی مسلما به ترامپ محدود نخواهد ماند و ترکش آن می تواند گریبان حاکمان فعلی، و مشخصا حزب جمهوریخواه را هم بگیرد. امری که به صراحت توسط بخشی از نمایندگان هر دو مجلس امریکا، ابراز شده است. امروز، ظاهرا دوره "ماه عسل" ریاست جمهوری جدید، امکانی است که همه پشت سر بایدن نماینده ساختار و "ناجی دمکراسی"، زیر پرچم "پایان دادن به دو دستگی"، به صف شوند. تقابلهای افراطی هر دو طرف، برای مدتی کنار خواهد رفت، تا همگان تغییر ریاست جمهوری، عزم هر دو حزب در دفاع از ساختار و مقدسات آن را ببینند.
بایدن به سرعت چندین تصمیم جنجالی ترامپ را لغو کرد و موج اظهار خوشحالی و هورا کشیدن را چه از درون هیئت حاکمه امریکا و چه از طرف قدرتهای جهانی را به راه انداخت. اما عمر این هیاهو و "اتحاد" و وعده "تغییرات اساسی" در سیاست ها کوتاه است.
سیاست عمومی هیئت حاکمه امریکا در کلیت آن، ادامه همان سیاست ها به نحوی دیگر خواهد بود. بحران فعلی، رقابت های بین قطب های جهانی سرمایه بمراتب عمیق تر از آن است که این هیاهوی میدیایی بورژوازی بتواند بروی آن سرپوش بگذارد.
در حالیکه زمزمه های انتقام گیری از ترامپ با پایان یافتن دوره ریاست جمهوری و "مصونیت قانونی" او (مانند نتانیاهو در اسرائیل و جانسون در بریتانیا) به گوش می رسد، ترامپ به هوادارانش قول داد که "برای برآوردن خواسته های مردم آمریکا" همچنان خواهد کوشید و مدت این "خداحافظی" کوتاه خواهد بود. درعین حال گمانه زنی ها از شروع یک سرویس اطلاع رسانی جدید تا تشکیل حزبی جدید با نام "میهن پرستان" در آمریکا، و غیره شروع شده اند.
ممکن است مجلس سنا استیضاح ترامپ را تائید کند، و امکان حضور ترامپ را در انتخابات بعدی و بالطبع تاثیر گذاری او را بعنوان رئیس جمهور غیرممکن کنند. اما معضلات اصلی امریکا همچنان پا برجا است. جنبش دست راستی که ترامپ به آن اعتماد به نفس، مشروعیت و اتوریته داد، را نمیتوان با صرف افسار زدن به ترامپ خاتمه یافته اعلام کرد. شعله های خشم و اعتراض به نژادپرستی سیستماتیک، به تبعیض و فقر، بی اعتمادی وسیع به ساختار سنتی و حاکم را نمیتوان با لبخندهای بایدن و انتخاب یک زن سیاهپوست خاموش کرد. معضلات اقتصادی امریکا، معضل موقعیت امریکا در جهان چند قطبی و .... همه و همه کماکان مسائل و معضلاتی است که بایدن، حزب دمکرات و هیئت حاکمه امریکا با آن روبرو هستند و پاسخگویی به آنها در جامعه شقه شقه شده امریکا و در جهان بحران زده امروز سخت تر و پیچیده تر است.