جواب خسرو سایه (عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری کردستان عراق) به نمایندگان پارلمان و سران حکومتی وقتی که هر حکومتی دچار بحران سیاسی می شود و در مقابل مردم قرار می گیرد،به دو شیوه عمل می کند. این مسئله در مورد تمام حکومت های سرکوبگر، استبدادی ، دیکتاتوری و حتی پارلمانی صدق میکند. حتی در زمان عادل عبدالمهدی( نخست وزیر پیشین عراق) شاهد همین وضعیت بودیم و حالا هم کاظمی همین بازی و سیاست را علیه مردم در پیش گرفته است..اینها هم دست کمی از آن صاحبان قدرت و سرمایه دار چپاولگر ندارند که زندگی مردم را به گروگان گرفته اند.
آنها دروغ می گویند. اگر آنها در سرکوب دستی ندارند پس چه کسی است که آن کار را می کند؟ به احزاب و میدیا یورش میبرد و به مردم شلیک می کند.معلوم است که این برای فریب مردم است. سرکوب یک روی سکه است و فریب دادن مردم روی دیگر آن . وگرنه معلوم است که آنها تلویزیون Nrt را می سوزانند و هر صدایی که بخواهد آتش خشم و قیام خروشان مردم را به پیش ببرد،خفه میکنند، چون آن را به ضرر خود می دانند.
سیاست و تاکتیک آنها این است که در بین مردم شکاف و دوسدیتگی ایجاد کنند و میدیا و کانالهای که ارتباط بین مردم را ایجاد می کنند مسدود کنند و مانع رسیدن همصدای و پشتیبانی مردم دیگرشهرها که نسبت به همدیگر ابراز می کنند شوند. آن اعضا پارلمان و سران حکومت که می گویند ما باورمند به پشتیانی از خواست مردم هستیم و از آن دفاع میکنیم، پس خواست این مردم مردم و تصمیم آنها پایان دادن به این حکومت است. در حقیقت اگر شما می خواهید از خواست مردم دفاع کنید، بروید و حکومت را ترک کنید .بگذارید خون نریزد، هیچ جوانی کشته و هیچ کسی زخمی نشود.بگذارید که هیچ پیشمرگه و فرد مسلح نیروی امنیتی در برابر خروش مردم قرار نگیرند و توسط مردم سنگباران نشوند.اگر راست می گویید، حکومت را تسلیم نمایندگان مردم کنید!اگر راست می گویید اجاز دهید صدای آزادی طنین انداز شود تا آینده در دست خود مردم باشد!
اگر شما ادعا می کنید که نماینده مردم هستید و اگر مردم در مقطعی به شما رای داده اند ولی در حال حاضر تصمیم دیگری گرفته و رای خود را از شما پس گرفته اند. امروز این مردم در برابر شما قرار گرفته و می خواهند به این حکومت پایان دهند و به آن سطح از آگاهی طبقاتی رسیده اند، شکاف طبقاتی بین طبقه ی حاکم و خانواده های حکومتی و صاحبان شرکتها و احزاب و مسولینشان با خود را میبینند، تبعیض طبقاتی، فلاکت گسترده و بی حرمتی را می بیند.بنابراین حق مسلم مردم است که امروز این تصمیم را بگیرند.
اگر می خواهید به آرامی و به شیوه مدنی خودتان می گویید تظاهرات متمدنانه باشد،به نظر من اگر شما راست می گویید و کمترین احترام را برای مردم کردستان قائل هستید بروید و گورتان را گم کنید و حکومت را تسلیم مردم کنید. در بین خود مردم آنقدر کارشناس و خبره به کار وجود دارد که می توانند به شیوه ی متمدنانه سبستمی را تاسیس کند که صد برابر بهتر از مدیریت شما باشد و رفاه و آزادی را میسر کند.
بنابراین آنها دروغ می گویند و از یک سو می خواهند سرکوب کنند و صدای آزادیخواهی را خفه کنند و از سوی دیگر مردم را امیدوار نگه دارند. در نتیجه این اثبات آن واقعیتی است که مردم در برابر حکومت قرار گرفته است و حکومت دست به هر طناب پوسیده ای میبرد تا خود را از این بحران حاد و گسترده و از گردابی که در آن دست و پا مبزند، خود را براهند.آن حرفهایی که آنها می زنند چه اعضای پارلمان و چه نمایندگانی که خود را به نارضایتی مردم آویزان مبکنندد، هدفشان این است که دوباره مردم را زیر سایه ی شعار انتخابات مجدد گرد آورند و به پارلمان و سیستم موجود امیدوار کنند. منشا آن چیزی که امروزه مردم دچار آن شده اند تنها حکومت( دولت) و احزاب حاکم نیستند بلکه پارلمان هم هست. پارلمان بخش تفکیک ناپذیر از کل سیستم حاکمیتی احزاب بورژوازی ناسیونالیسم کرد است که سی سال است زندگی مردم را به وضعیت امروز رسانده اند.
مردم کارگر و زحمتکش نباید هدفشان سرنگونی شرکتهای وابسته به حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی باشد و در مقابل از شرکتهای وابسته به احزابی مانند اتحاد اسلامی و جامعه اسلامی و نسل نو و گروههایی که در پارلمان نماینده دارند، حمایت کنند. قرار نیست که اینبار برای سی سال دیگر مردم تجربه بیکاری و فقر را زیر سایه شرکتهای این احزاب محک بزنند تا به این آگاهی برسند که سیستم پارلمانی سیستمی است که به نفع آنها نیست.هر چهار سال یکبار مردم به اینها رای می دهند اما اینها به نام مردم در همان پارلمان قانون چندهمسری را تصویب می کنند، سیاست گذاری در مورد توسعه سرمایه ها و خصوصی سازی و بیکارسازی انجام میدهند، قطع حقوق و مستمری ها را اعمال می کنند. خوب مردم به این تصمیمات رای نداده اند.بنابر این به عقیده من آن اعضای پارلمان که این حرفها را می زنند تنها می خواهند خود را بعنوان آلترناتیو جلوی چشم مردم جا بزنند تا بتوانند سوار بر موج نارضایتی و خواست حق طلبانه مردم بتوانند سیستم موجود را بازسازی و استحکام بخشند.
قطعا این به ضرر مردم است.مردم کردستان باید بدانند که در 17 شوباط( اعتراضات چهل روزه سال 2011) جنبش گوران(جنبش تعییر) چگونه عمل کرد؟ سرانجامش این بود که در حال حاضر به یکی از سنگ بنا و پایه های این حاکمیت تبدیل شده است که حقوق مردم را نمی دهد و از حقوق و مستمری مردم و بازنشستگان می زند و حقوق بسیار ناچیز معلولین را بالا میکشد و تا جایی که که داروی تاریخ گذشته و فاسد را به مردم می فروشد!
بنابراین نباید مردم هر چهار سال این سناریو را تکرار کنند که یک جناح از حاکمیت را به زمین بکوبند ولی تسلیم جناح دیگری از حاکمیت شوند. بنظر من این یک زنگ خطر است و باید اینها را از صفوف مردم جدا کرد و نباید مردم به این حرفها باور کنند.