با اعلام ورود جان کری به کابینه بایدن، و اظهارات تعدادی از سناتورهای آمریکا، وهمچنین اظهارات روحانی در مورد "آسانی رابطه ایران و آمریکا" از یکطرف و "غیر قابل اتکا" خواندن آمریکا توسط خامنه ای از طرف دیگر، بار دیگر برجام و بازگشت به توافقات این معاهده به سرتیتر جراید رسمی ایران تبدیل شد. روحانی علاوه بر این، از بایدن خواست که نه تنها سیاست اتخاذ شده توسط ترامپ را محکوم کند، بلکه خسارت های ناشی از خروج آمریکا از این توافق را به رسمیت شناخته و هزینه آنرا نیز پرداخت کند.
همزمان، با ولوله ای که در بازار براه افتاد و تغییر قیمت ریال، بار دیگر سران حکومتی و پادوهایشان به تکاپو افتادند که: مردم در انتظار باشید، کمی بیشتر امروز و فردا کنید که چون ظاهرا آتش چراغ برجام روشن است و "گشایش اقتصادی" در راه است!
همین سطح از "ابراز نظر" و باز نگاه داشتن "دریچه امید" کافی بود تا روح تازه ای در جسم بی جان جناح های جمهوری اسلامی دمیده شود و یکبار دیگر، هر کدام در "نقد" دیگری به صدا درآمده و اعلام کنند که "صف" آنها "متفاوت" است. گویی، بسته الهی دیگری در دامن جمهوری اسلامی افتاده است تا باز هم بر طبل "اختلاف" و "اصلاح طلب و اصول گرا" بکوبند و به یمن آن بتواند جرقه ای به بازار کساد "انتخاباتی" آتی بزنند!
همه صحنه سازان حکومتی و "منتقدین درون حکومتی" با اتکا به آمارهای خودشان، به حرکت درآمدند. "دعواهای جنجالی" درون مجلس و سران نظام حول وضعیت وخیم اقتصادی مردم و "به داد مردم برسید" یکباره جای خود را به دستور رسیدگی به "مذاکره" و "شرایط مذاکره" بدل شد، کیلومترها صفر شد و هیاهوی "زمان برگشت به ۵ سال پیش" فرا رسیده به راه افتاد!
بر خلاف، اپوزیسیون راست که بند ناف خود را به ترامپ، به تشدید تحریم ها و حتی سوریه ای کردن ایران بسته بود و نابودی جامعه را بهای قابل قبولی برای "نجات ایران"، میداند و با پایان عر و تیزهای ترامپ و ناکام ماندن "شکایت های قانونی" او در "مهد دمکراسی"، هاج و واج شد، مردم ایران همراه با جنبش وسیعی از مردم دنیا، شکست ترامپ را نشانی از پایان یکدوره تهاجم راست افراطی دیده و آنرا جشن گرفتند و همزمان آنرا دال بر پایان یافتن دوره بازی جمهوری اسلامی با برگ دشمنی ترامپ دانستند. مردمی که مدتها بود مهر باطلی بر ادعای جمهوری اسلامی و بهانه "تمامی مشکلات امروز مردم ایران ناشی از سیاست های ترامپ است" زده و سوت پایانی شامورتی بازی های امروز جمهوری اسلامی و بازی های درون جناحی آن را با اعتراضات وسیع خود، اعلام کرده بودند.
شکی نیست که دنیای امروز با پنج سال پیش قابل مقایسه نیست. نه امریکا و رئیس جمهور آن، نه روحانی "معتدل" آن دوره، نه ماکرون تازه به ریاست جمهوری رسیده، و نه خاورمیانه پس از اعتراضات مردم عراق و لبنان، و ... قابل بازگشت به پنج سال قبل نیست. برخلاف علاقه و اصرار روحانی عقربه ساعتها به عقب برنمیگردد! مستقل از اینکه نام مذاکرات جدید چه باشد، تمام مولفه ها و عوامل این مذاکره متفاوت خواهد بود. اینکه مذاکرات جدید و معاهدات جدید به بهانه سلاح های هسته ای است یا تسلیحات موشکی ایران، اینکه هر طرف چه امتیازاتی میدهند و چه امتیازاتی میگیرند، اینکه اروپا امروز تا چه حد دوباره خود را با فشارهای امریکا تنظیم میکند، موانع و عوامل فشار در مذاکرات امروز همگی مهر وضعیت امروز، از وضعیت جمهوری اسلامی و موقعیت داخلی و منطقه ای او تا موقعیت قطبهای جهانی، رقابتها و و بلوک بندی های امروز را برخود خواهد داشت.
علاوه بر این، دنیای امروز، دنیای دست به گریبان پاندمی کرونا، دنیای دیگری است. مردم ایران نیز، همچون دیگر مردم دنیا، دولت ها و عدم توانایی و بی لیاقتی نظام حاکم و تناقصات آن با زندگی خود را در همین چند ماه اخیر با گوشت و پوست تجربه کرده اند. از این منظر، دیگر جنگ ها و تقابل ها و توافقات و معاهده های دیروز جایگاه گذشته خود را ندارند. در دنیایی که طبق آمار رسمی و روتوش شده، حدود یک و نیم میلیون نفر قربانی کرونا شده اند، در ایرانی که زندگی مردم توسط کل این نظام و جمهوری اسلامی اش به این روشنی گروگان گرفته شده است، ادعای اینکه برجام، حتی در همان شکل گذشته آن، ایران را "بهشت برین" می کند، بیش از حد پوچ است.
سناریوی "آشتی آمریکا-ایران" و فروش "بسته" رنگ باخته "گشایش" و فراخوان "صبر" و امید به رویای "بهبود اقتصادی" برای مردمی که فقر و فلاکت غیر قابل توصیف را به خود دیده، و در مقابل طی این مدت شاهد نه کاهش بلکه افزایش فساد مزمن و سرکوب بوده است، بمراتب بیهوده و پوچ است. دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ جواب روشن و قاطع مردم به این هیاهو و وعده های سرخرمن جمهوری اسلامی بود. کالای بنجل برجام و "بهبود اقتصادی" را نمیتوان دوباره به خورد جامعه ای داد که قبلا آنرا در زباله دان انداخته است.
برای میلیونها نفری که زیر فشار فقر و فلاکت و خفقان دیگر رمقی برای "صبر" و تحمل کردن ندارند، کماکان رفتن جمهوری اسلامی گام اول در سطح بهبود زندگی و رفاه و آزادی است. از اعماق این جامعه له شده زیر فشار فقر و کرونا و ویروس جمهوری اسلامی، فریاد جنبشی آزادیخواهانه و رادیکال برای خلاصی از این جهنم را میتوان شنید!