روز دوشنبه ۵ آبان اجتماع گروهی از بازنشستگان شرکت نفت در اعتراض به عدم اجرای مصوبه مجلس از سوی وزارتخانه مربوطه، مورد حمله نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفت. در عرض مدت کوتاهی خیابانهای اطراف ساختمان این وزارت نفت به صحنه حمله وحشیانه نیروهای امنیتی به تعدادی بازنشسته بی دفاع تبدیل گردید. سر و دست های شکسته و خونین بازنشستگان اگر نمیتوانست نشانی از "پیروزی" چماقداران مسلح و سازمان یافته امنیتی باخود داشته باشد، دست کم سندی بر مسخره بودن این حکومت بود، پوزخندی رقت انگیز بر حکومتی که نه مجلس و قانون و مصوبه اش قابل اعتماد است و نه وزارت خانه هایش؛ حکومتی که سرشت و سیاست آنرا دشمنی با کارگر و زحمتکش، اسناد و مصوباتش را در زباله دانی رسانه های خبری و حرف حسابش را از دهان گروهبانهای قلتشن وقتی از سر و کول مردم بیدفاع بالا میروند، میتوان خلاصه کرد.
تا روز قبل، زمانیکه کارکنان شرکت نفت را به بهانه رسیدگی مجلس و در انتظار مصوبه مجلس سر میدواندند، مجلس برای خود کسی به حساب میامد، مصوباتش قانون و از ارزش اجرایی برخوردار بود، مملکت صاحب داشت... و وقتی طاقت کارکنان طاق شده و راسا دنبال ماجرا را گرفته اند، وقتی پای حق و احقاق آن به میان می آید، در یک چشم بهم زدن، قانون و مجلس به یک قاب دستمال مصرف شده نازل میگردد که باید دور انداخته شود.
تا روز قبل، همین مجلس در زمان تصویب دستمزدهای زیر خط فقر و معافیت کارگاه های زیر ده نفر از قانون کار در ارتفاعات "منتخب قاطبه خلل ناپذیر مردم" منت مشروعیت میگذاشت. قرار بود به نام نامی قانون به داد مردم برسد، اقتصاد را سر و سامان دهد، بر دولت نظارت اعمال نماید، اراده مردم را در مبارزه با دزدی و رشوه و فساد و گرانی نمایندگی کند؛ یا دست کم، مملکت سرشان را بخورد، هر یک نماینده پیگیر آب آشامیدنی و دستمزد معادل معیشت یا بیمه بیکاری برای حوزه رای خود باشند، ... امروز با اولین گام ادعای شرکت نفتی ها زمانیکه تعداد هر چه بیشتری از کارگران و محرومان مطالبات خود را در اجتماعات مستقیم خود پی میگیرند کل هیبت مجلس به عنصری مذبذب، تو سری خور تبدیل میشود که به مصوبات خود پشت میکند، قاذورات به هم میبافد تا این هم بگذرد؛ میدان را خالی و با کمال میل خود را منحل میکند، اختیار را به گروهبانها، باتوم ها و کهریزک وامیگذارد.
اوضاع سیاسی ایران حدت میگیرد. بزرگترین تحول در موقعیت طبقه کارگر و مردم زحمتکش در اجتماعات اعتراضی نهفته است که مردم با زبان خود و با تکیه به یکدیگر چنگ در یقه جمهوری اسلامی میاندازند. این اجتماعات بزرگترین سرمایه مبارزاتی مردم زحمتکش علیه جمهوری اسلامی است. باید به هر بهانه و به هر شکل ممکن به اعتراض و رویارویی با دوایر دولتی دامن زد و از هر اعتراض زمینه اعتراضات بعدی را گرد آورد.
مساله اصلی و فوری جمهوری اسلامی در شرایط حاضر اعتماد بنفس و پتانیسل اعتراضی کارگران و مردم زحمتکش و در این مورد معین کارکنان و بازنشستگان صنعت نفت است. لیست ادعاهای بر حق و سالها عقب افتاده کارگران صنعت نفت طولانی است و با سرایت تجمع و حق طلبی سنگ روی سنگ باقی نمیماند.
اما در نهایت تکلیف پارلمان نشین های ما چه میشود؟ در راه یک انقلاب کارگری ابواب جمعی پارلمان حشرات سخت جانی هستند که تا آخرین لحظات هم زحمت کم نمیکنند. کافی است آنها را سرگرم کرد، به بازی گرفت. همان راهی که هفت تپه در پیش گرفت.