یکی از ویژگی های مشترک اعتصابات و اعتراضات کارگری که با شدت و وسعت بیشتری در جریان است، "اعتراض به عدم تحقق وعده های کارفرما و دولت" است. اعتصاب بر سر حقوقهای معوقه و بهبود شرایط کار، اعتراض به خصوصی سازی و فساد کارفرما و دولت، اعتصاب کارگران پتروشیمی، کارگران هفت تپه و کارگران گاز و نفت، بازنشستگان، کارگران شهرداری بجنورد، یاسوج، آتش نشانان آبادان و کارگران کشاورزی سیل زده خوزستان، همه و همه در "اعتراض به وعده های پوچ مسئولان" و "اعتراض به تعهدات توخالی کارفرما و دولت" مشترک اند.
اعتراض مشترکی که یک واقعیت را در مقابل طبقه کارگر قرار داده است. این واقعیت که عقب نشینی کارفرما و دولت، تعهد به برآورده کردن مطالبات، "عقد قرارداد"، "قانون"، وعده وعید و ...، حکم دادگاه علیه کارفرما، "محکوم میکنم" های مقامات دولتی و نماینده مجلس و "فشار" و "اعتراض" ارگانهای "کارگری" دست ساز و.... پشیزی ارزش ندارد. امروز اینکه بعد از پیروزی هر اعتصاب و اعتراضی، باید منتطر برگشتن اوضاع به قبل بود، داده عمومی طبقه کارگر ایران است. از نظر طبقه کارگر ایران چک بی محل از وعده وعید و قانون و تعهد و قرارداد و ... کارفرما و دولت معتبرتر است. طبقه کارگر آموخته است که، اگر برای مقابله آماده نباشد و سنگربندی نکرده باشد بعد از پیروزی هر اعتراض و اعتصابی یا باید منتظر دستگیری، زندان، شلاق خوردن و اخراج نمایندگان خود باشد و یا در بهترین حالت منتظر عدم پایبندی به تعهدات دولت و کارفرما!
شاید مهمترین اعتصابات اخیر، موج جدید اعتصاب کارگران در پالایشگاههای گاز و نفت و پتروشیمی ها است. موج جدید اعتصاب کارگران در گاز پارسیان، پتروشیمی رازی، عسلویه، در پارس جنوبی و پتروپالایش کنگان، در پتروشیمی رازی و دهلران، در پالایشگاه پارسیان لامرد، در نفت فلات، در نفت شهر، تنگ بیجار، و چشمه خوش و ... در اعتراض به عدم تعهد کارفرما به وعده های خود و ادامه شرایط اسفبار کار و زندگی، شروع شده است. کارگرانی که مدتی قبل اعتصاب یکماهه خود را با اعلام موفقیت آن و دستیابی به ۸۰ درصد مطالبات خود پایان دادند، دوباره در اعتراض به عدم اجرای تعهدات از طرف کارفرما دست به اعتصاب زده و اعلام میکنند "ما کارگران دیگر به این وعده ها اعتمادی نداریم و اعتصاب ادامه دارد. بدین ترتیب ما نفتگران با اعتراضاتمان در عسلویه، در پارس جنوبی و پتروپالایش کنگان، در پتروشیمی های رازی و دهلران، در پالایشگاه پارسیان لامرد و ... دور جدیدی از اعتراضاتمان را آغاز کرده و شمارمان هزاران نفر میشود. ما صدای اعتراض هزاران هزار کارگر نفت هستیم که در اعتراض میجوشد."
این صدای طبقه کارگری است که در مبارزه روزمره و لحظه به لحظه خود، حاکم بودن قانون جنگل در این مملکت و دل نبستن به وعده و قانون و تعهد و قرارداد و ...، را تجربه کرده است. صدای کارگرانی است که حاضر نیستند دستیابی به ابتدایی ترین خواست خود را وارد سیکل "اعتصاب- وعده- اعتصاب" کنند. سیکلی از اعتصاب، وعده های پوچ کارفرما و نمایندگانش در حاکمیت، یا اعتصاب، سرکوب اعتراض، دستگیری، زندان، شکنجه، اخراج و ... نمایندگان کارگران، تحمیل استیصال و رضایت به وضع موجود!
این صدای بخشی از طبقه کارگر ایران است که به قدرت خود در تولید و هراس جمهوری اسلامی از رودرویی آشکار با آن واقف است و انتظار اینکه رژیم و کارفرما آنها را مانند بخشهای دیگر طبقه کارگر سر بدواند را نداشت و امروز به این واقعیت پی برده که در غیاب حضور منظم و با قدرت خود در صحنه، سرکوب و بگیر و ببند رهبران و نمایندگان کارگری و وعده های پوچ و سردواندن کارگران، تنها و تنها جواب بورژوازی ایران و دولت نماینده آن به طبقه کارگر در ایران است. این واقعیت که کشیدن طبقه کارگر به دور باطل "اعتصاب، وعده، استیصال" و "اعتصاب، وعده، اعتصاب" تنها سیاست "مسالمت آمیز" و "غیر سرکوبگرانه" جمهوری اسلامی در رابطه با طبقه کارگر است.
باید این دور باطل را شکست! باید قدرت وادار کردن حاکمیت و کارفرما و ... به انجام تعهداتشان و تثبیت پیشروی ها، دفاع از دستاوردهای هر اعتصاب و اعتراض، را تضمین کرد. باید اتحاد، سازمان یافتگی و قدرتمند کردن صفوف خود را تضمین کرد. این تنها ابزار و تنها راه تضمین تثبیت پیشروی ها و تنها امکان بستن سدی در مقابل تعرض های آتی به معیشت و زندگی کارگران است. اینرا تجربه اعتصابات کارگران اراک، هپکو، فولاد و هفت تپه طی دو سال اخیر نشان داد. تجربیاتی که نشان دادند قانون یعنی توازن قوا میان این طبقه و دشمنانش! نشان دادند در جدال روزمره بر سر زندگی و هست و نیست کارگر، حرف آخر را کارگر متحد و سازمان یافته میزند.
هفت تپه در این میان نشان داد بدون متحد کردن و متحد نگاه داشتن روزانه و دائمی کارگران، بدون فراهم کردن شرایط دخالت مستقیم و دائمی کارگران در پیشبرد اعتصاب، در مقابله با توطئه های کارفرما و حاکمیت، بدون دخالت مستقیم در انتخاب نمایندگان و سخنگویان خود و بدون تشکیل مجمع عمومی نه از سازمان یافتن کارگران، نه از پرداخت حقوقهای معوقه خبری بود، نه از محاکمه کارفرما و افشا فساد و رشوه خواری نهادها و مقامات حکومتی و نه از آزادی و بسته شدن پرونده نمایندگان و حامیانشان! تجربه ای که نشان داد کارگرانی که در مجمع عمومی خود سازمان پیدا میکنند و در مبارزه لحظه به لحظه خود دخالت مستقیم میکنند، از هم می آموزند و انتقال تجربه میکنند و خودآگاه تر میشوند، حتی اگر به تمام مطالباتشان نرسند، اما قدرت متحد خود در عقب زدن تعرض بورژوازی و دستگاه سرکوب آن، در جارو کردن شورای اسلامی کار و عوامل حاکمیت، در دفاع از نمایندگان خود و ... را تمام قد به نمایش میگذارد.
تجربه ای که نشان داد میتوان در مقابل تلاش بورژوازی برای تبدیل کارگران اعتصابی به عناصر و اتمهای پراکنده و ایزوله شده در جامعه و در انتظار "الطاف بالایی ها"، کارگران اعتصابی را در مجمع عمومی به هم بافت و آنان را به تنی واحد و موجودی قدرتمند برای تحقق مطالبات خود تبدیل کرد. این تنها راهی است که در مقابل کارگر نفت، خودروسازی، گاز و پتروشیمی برای تبدیل قدرت خود در تولید، به قدرت اجتماعی در جدال روزمره برای دستیابی به مطالبات خود، برای وادار کردن کارفرما و نمایندگانش در حاکمیت به "تعهد به وعده ها" و "قانون"، برای اینکه طبقه کارگر در این جدال حرف آخر را بزند، قرار گرفته است.
۲۹ اکتبر ۲۰۲۰