جدال کارگران هفت تپه با کارفرما و دولت و حامیان آنها، آینه تمام نمایی از ماهیت دولت جمهوری اسلامی، از ماهیت بورژوازی ایران به عنوان طبقه ای آگاه به مناقع طبقاتی خود، و بیان پیچیدگی های یک مبارزه و جدال طبقاتی میان آنها با کارگران هفت تپه است. خودآگاهی کارگران هفت تپه، پخته شدن آنها در این جدال، اتحاد و پیوستگی آنها و درک اهمیت و نیاز به این اتحاد در این جنگ، عروج رهبران و سخنگویان دلسوز و با اتوریته در دل این مبارزه، تلاش کارگران برای افشای حیله و نیرنگ و برنامه های کارفرما و دولت، تلاش برای جلب حمایت هم طبقه ای ها و صده ها مسئله دیگر، کارگران هفت تپه را نیز به اندازه صدسال از مبارزه در دوران آرام تر و غیر بحرانی تر، آموزش داده است و صاحب تجربه کرده است. نگاه به تاریخ مبارزات هفت تپه با همه فراز و نشیب های آن، با شکست ها و پیروزی ها، عقب نشینی ها و پیشروی ها، با بررسی همه زوایای این جنگ طبقاتی و خصوصا جدال رودررو و بی پرده چند سال اخیر، یکی از منابع با ارزش تاریخ مبارزه طبقاتی، تاریخ یک جدال واقعی در همه ابعاد آن در جنبش کارگری ایران است.
این جنگ قطعا تا جامعه طبقاتی برقرار است و نیاز طبقه حاکم به استثمار و بردگی طبقه کارگر، که قانون و فرهنگ و سیاست در این جامعه را رقم میزند، پابرجاست. اما تا امروز کارگران هفت تپه به یمن این تجربه و این درجه از اتحاد و خودآگاهی، دستاوردهای بزرگی را برای جنبش کارگری ایران کسب کرده اند.
بالاخره و مستقل از سرانجام این جدال و آینده آن که قطعا به فضای عمومی جامعه و توزان قوای طبقاتی و به موقعیت طبقه کارگر و کمونیسم این طبقه در ابعاد همه جانبه تری بستگی دارد، اما خلع ید از اسد بیگی و شرکایش، دست رد زدن به سینه قوه قضائیه و مراکز پلیسی و اطلاعاتی و آزادی کارگران، سخنگویان و نمایندگان و حامیان کارگران هفت تپه، تحمیل دوفاکتوی تشکل و مجامع عمومی و نمایندگان واقعی و منتخب به عنوان طرف حساب دولت و کارفرما در این جدال، تامین و حفظ اتحاد بالایی در میان کارگران این مرکز و افشا و طرد همه دسیسه ها برای انشقاق و چند دستگی در میان آنها و...، پیروزی بزرگی برای طبقه کارگر ایران در این دوره تاریخی است. این تجربه را باید مرور کرد، باید نوشت، باید خواند و باید در اختیار همگان قرار داد و باید از آن آموخت.
اما و بدون تردید این جدال گوشه ای از یک جدال بزرگتر میان دو طبقه اصلی کارگر و بورژوازی ایران در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و...، در جامعه ایران است. کارگر هفت تپه در این جدال تجربه گرانبهایی را با فداکاری و هوشیاری نصیب جنبش ما کرده است. هفت تپه ای ها نشان دادند که صف کارگر متحد و آگاه در زیر حمایت هم طبقه ای های خود و مردم آزادیخواه، چقدر میتواند برای بورژوازی ایران و دولتشان مایه دردسر و خطر باشد و برای طبقه کارگر و مردم محروم متنفر از ستم و استثمار، مایه امید. آنها الگویی از مبارزه و مقاومت، از ایستادگی و هوشیاری در مقابل طبقه کارگر قرار دادند که قابل تکثیر، قابل بدست گیری و مایه امید میلیونها کارگر و خانواده کارگری در ایران و حتی فراتر در جنبش کارگری خارج از ایران هم هست.
اما دسیسه ها، حقه بازی ها، تهدید ها و تلاش برای ارعاب، هنوز هم ادامه دارد و ادامه هم خواهد داشت. مذاکرات اخیر نمایندگان کارگران با نمایندگان دولت و مجلس و مقامات و هیئت های آنها، توافقات و قول و قرارهای اخیر و از جمله خلع ید از اسد بیگی و بخش خصوصی و پرداخت حقوق های معوقه و...، به روال همیشه، بدون فشار و قدرت کارگران به انجام نمیرسد و این را خود هفت تپه ای ها صدها بار تجربه کرده اند. در این دوره و در امتداد توطئه های اسد بیگی و همراهان او در هفت تپه و در میان دستگاه حاکمیت، پرداخت نکردن حقوق تعدادی از نمایندگان و سخنگویان کارگران هفت تپه، آقایان یوسف بهمنی، ابراهیم عباسی، امید آزادی، محمد امیدوار و حسن کهنکی، کار شنیع و کثیف اسد بیگی و همراهان او با هدف نفاق میان کارگران و زهر چشم گرفتن از نمایندگان و سخنگویان آنها است که نمیتواند مورد نفرت و بیزاری عمیق هر انسان باوجدانی نباشد.
کارگران هفت تپه بی تردید این بار هم چون همیشه نه تنها پشت رفقای خود را خالی نخواهند کرد، که جواب قاطع به این اقدام شنیع کارفرما را خواهند داد. چنین اعمالی از جانب کسی که پرونده دزدی و اختلاس او سر به فلک کشیده و به همت کارگران هفت تپه، پته اش روی آب افتاد و پرده از چهره اش برداشته شد، کسی که محاکمه اش از سر اجبار به حاکمین و شرکای اسد بیگی تحمیل شد، بار دیگر به روشنی نشان میدهد که اسد بیگی های این جامعه، مولتی میلیاردرهای حاکم، روسای جمهوی اسلامی از بالا تا پایینٍ اعضای یک تن واحد، روسای یک سیستم تا مغز استخوان ارتجاعی و ضد کارگری اند. اسد بیگی با علم به این حقیقت و زیر چتر عمومی جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوب او میتواند چنین افسار گسیخته زندگی کارگر هفت تپه، سخنگویان و نمایندگان آنها و خانواده هایشان را به سخره بگیرد. این حقیقت بخشی از تجربه بزرگ طبقه کارگر در تاریخ مبارزات خود از آق دره، خاتون آباد، عسلویه، معادن و نفت و گاز و پتروشیمی و ماشین سازیها، تا ترانسپورت و ذوب آهن و هفت تپه تا هپکو و آذر آب و... است.
اما و در این میان نباید موشدوانی عده ای در لباس کارگر و با ادعای دلسوزی برای کارگران و با هدف تخریب شخصیت رهبران و سخنگویان آنها را فراموش کرد. در این دوره و در دل مبارزات هفت تپه از درون و بیرون این مرکز، علاوه بر تلاش و پرونده سازی حاکمین و دستگاه پلیس و اطلاعات و رسانه های آنها، شاهد تلاش عده ای فرصت طلب برای پیدا کردن تکه پاره مدارک سوخته با تلاش در تخریب شریفتترین، معتبربرترین و دلسوزترین سخنگویان و نمایندگان کارگر هفت تپه بوده ایم. اگر اولی ها رسما نمایندگان و مسئولین و حقوق بگیران سیستم حاکم بر جامعه ایرانند، دومی ها سرباز بی جیره و مواجبی هستند که آگاهانه آب به آسیاب حاکمیت ضد کارگر در ایران میریزند. طی این چند سال کارگر هفت تپه در کنار زندان و شکنجه و پرونده سازی، در کنار تلاش برای ایجاد فضای ارعاب و پلیسی در این مرکز، در کنار حمله به منازل نماینده های خود، در کنار سناریوهای سوخته قوه قضائیه و شکنجه گران و آدم کشان آنها، در کنار خبرچینان و عمال کارفرما و مراکز اطلاعاتی، همواره تلاش کرده است، نقش موریانه های درون و بیرون این مرکز علیه اتحاد صفوف خود را نیز خنثی کند و سر بلند بیرون آید. کارگران هفت تپه همه این دامها و توطئه ها و بعلاوه نقش موریانه های حاشیه جدال بزرگ خود را نیز تا کنون افشا و نقش بر آب کرده اند. کارگر هفت تپه راه نقد و بررسی نقادانه هیچ کسی را از فعالیت و مبارزه خود نگرفته است. اما هیچ کارگر فهیمی نمیتواند انزجار و نفرت خود از بی حرمتی و پاپوش دوزی و موشدوانی علیه رفقای خود، نمایندگان و سخنگویان خود را به کسی ببخشد. هفت تپه ای ها، اسماعیل بخشی ها، یوسف بهمنی ها، ابراهیم عباسی ها و محمد خنیفرها و ... همه کارگرانی که در این جدال در کنار هم ایستاده اند، مستقل از آینده جدال آنها، افتخارات بزرگی را تا امروز نصیب طبقه کارگر ایران کرده اند، آنها بدهکار هیچ احدی در این جامعه نیستند. آنها چهره های محبوب و قابل احترام در جامعه ایرانند و در قلب میلیونها انسان جای دارند. نه سناریوی سوخته وزارت اطلاعات و نه تلاش عوامل اسدبیگی نه موشدوانی موریانه وار عده ای فرصت طلب، نه فقط سرسوزنی به اعتبارنمایندگان واقعی کارگران هفت تپه لطمه نمیزند، که برعکس نشان دهنده هراس دشمنان طبقه کارگر از این طبقه و نمایندگانش است.
٢٢ اکتبر ٢٠٢٠