تاریخ مبارزه کارگری و کمونیستی در جامعه کردستان و صف بندی دو جنبش کمونیستی و ناسیونالیستی و احزاب آن، که همزمان هر دو در مقابل جمهوری اسلامی نیز صف آرایی کرده و سیاست و پراتیک مختلفی را در پیش برده اند، حاوی مقاطع مهم و سرنوشت سازی برای هر دو جنبش است. در حزب کمونیست ایران از روز تشکیل آن حزب تا مقطع خارج شدن منصور حکمت و کمونیسم کارگری از آن حزب، این صف بندی به شکل تحزب یافته آن در تقابلهای حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومه له) با حزب دمکرات کردستان، به عنوان تقابل نماینده طبقه کارگر و بخش محروم جامعه در مقابل نماینده بورژوازی ناراضی کرد، در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک و سرانجام در شکل جنگ مسلحانه، که از طرف حزب دمکرات به ما کمونیستها تحمیل شد، خودنمایی میکرد.
حزب کمونیست ایران، از بدو تشکیل حاوی گرایشات مختلف سیاسی بود. در آن مقطع گرایشات موجود هژمونی سیاسی گرایش کمونیسی را پذیرفته بودند و پایبندی خود به خط و سیاست حاکم بر این حزب را اعلام میکردند. اما سیر تحولات بیرونی، بر جدال گرایشات و اعلام وجود رسمی و سیاسی سایر گرایشات تاثیرات جدی داشت. پایان جنگ ایران و عراق و محدود شدن عرصه فعالیت نظامی، شکست سرمایه داری دولتی در بلوک شرق، که کمونیسم نام نهاده شده بود، مهم ترین وقایع موثر در بروز رسمی گرایشات دیگر بودند. فروپاشی دیوار برلین و پیروزی بازار آزاد و دمکراسی، همراه با اعلام "پایان کمونیسم" و هر نوع آرمان برابری طلبانه، عروج جریانات و جنبشهای عقب مانده ناسیونالیستی در کشورهای سابقا متحد شوروی، عقبگرد عظیمی را به بشریت تحمیل کرده و چهره جهان را تغییر داد.
جنگ ویرانگر خلیج و شروع قلدری امریکا به عنوان تنها قدرت برتر جهان، در بوق کردن ناسیونالیسم و قوم گرایی، و بالاخره خزیدن ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق به قدرت، زیر سایه حضور چکمه پوشان امریکا، گرایش نحیف و بی افق ناسیونالیستی در کومه له را، یک شبه صاحب افق، پرچم و رهبر و نقشه کرد.
ناسیونالیسم نحیف در این سازمان، در حالیکه شاهد به قدرت رسیدن هم جنبشی های خویش زیر سایه بوش پدر بود، نمیتوانست کماکان خاموش بماند. این تحولات ادامه همزیستی کمونیسم با ناسیونالیسم در یک حزب واحد را غیر ممکن و جدایی کمونیسم کارگری از آن حزب را به ضرورتی عاجل تبدیل کرد. پس از خروج کمونیسم کارگری از این حزب و علیرغم تعهد رهبری به جامانده در حزب کمونیست ایران به "باورهای مشترک کمونیستی"، عملا سکان کشتی در دست دو گرایش ناسیونالیستی و چپ سنتی افتاد. جدایی گرایش کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران و کومه له، شروع سیر دگردیسی این سازمان به سوی یک جریان تماما ناسیونالیستی است.
از آن تاریخ به بعد کمونیستها در کردستان علاوه بر حزب دمکرات به عنوان نماینده بورژوازی نا اراضی کرد، با یک ناسیونالیسم چپ طرف بودند که به نام حزب کمونیست و کومه له فعالیت داشت و آرمان جنبش ناسیونالیستی کرد را اینبار با پرچم چپ و با اتکا به تاریخ یک دهه مبارزه کمونیستی در آن جامعه، با اتکا به محبوبیت و اتوریته و اعتبار حزب کمونیست و کومه له دنبال میکرد. ما کمونیستها از آن دوره با جبهه جدیدی در مقابل خود، در مقابل کمونیسم و انقلاب کارگری و تاریخ فعالیت کمونیستی روبرو شدیم که اسم و تابلو حزب کمونیست و کومه له را نیز بر دوش داشت. حزب کمونیست و کومه له جدیدی تولد یافته بود، که نه تنها ربطی به تاریخ گذشته حزب کمونیست نداشت که بعلاوه به سرعت یاران و متحدین خود را در منطقه، در میان احزاب ناسیونالیستی کرد و حاکمین بر کردستان عراق پیدا کرد. ابتدا جریان شاخص تر و اولترا راست به رهبری عبدالله مهتدی و در امتداد آن گروههای دیگری از این سازمان جداشدند و رسما به عنوان جریانات ناسیونالیستی فعالیت خود را شروع کردند. کتاب حاضر گوشه ای از جدال ما با این چپ ملی و ناسیونالیسم چپ است که به اسم کومه له تا امروز ادامه فعالیت داده است. جریانی که در یک پروسه تاریخی همه بارقه های چپ و سوسیالیستی را در همه زمینه ها به تدریج از خود زدوده است.
دگردیسی کومه له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، بعد از سه دهه، امروز به سرانجام خود رسیده است. سازمانی که روزگاری لولای اتحاد هزاران کارگر، امید توده وسیع زنان و مردان زحمتکش و جوانان در کردستان بود، امروز دیگر وجود مادی ندارد؛ آنچه که امروز به اسم کومه له شناخته میشود، پدیده ای کاملا متفاوت و به عنوان یک جریان تماما ناسیونالیست در کنار حزب دمکرات کردستان و بقیه ناسیونالیست های منطقه، در مقابل ما ایستاده است. سازمانی که دوره ای موجودیت آن به طبقه کارگر جوان در کردستان هویت و اعتبار و قدرت بخشیده و به عنوان یک وزنه سیاسی معتبر ابراز وجود سیاسی کرده بود، امروز به ابزار سربازگیری از طبقه کارگر، برای ناسیونالیسم کرد تبدیل شده است. حزبی که بخش عظیم طبقه کارگر در کردستان را در صف واحد طبقاتی در شبکه های خود تنیده بود، امروز ابزار خاک پاشیدن در چشم کارگر و ایجاد توهم نسبت به بورژوازی شده است.
یکی از جدالهای کمونیسم کارگری در کردستان مقابله با گرایشات غیر کمونیستی و اساسا ناسیونالیسم درونی این سازمان بوده است. تلاش کمونیسم کارگری در نشان دادن راه ادامه بقاء کومه له بعنوان یک سازمان چپ و کمونیستی، مقابله با ناسیونالیسم افراطی کرد در هر دوره از انشعابات آن از کومه له، دفاع از تاریخ کمونیستی و دستاوردهای حزب کمونیست ایران و کومه له، گوشه ای از این جدال است. به جرات میتوان گفت طی سی سال گذشته، کمونیسم کارگری تنها نیروی دخالتگر در حیات این سازمان به نفع کمونیسم و چپگرایی بوده است. در غیبت این فاکتور، دگردیسی این سازمان نمی توانست بیش از چند سالی طول بکشد. جدال رهبران و کادرهای کمونیسم کارگری در سه دهه گذشته، امروز درس ها و آموزش های بیشماری برای کمونیست ها و رهبران و فعالین کارگر، نه فقط در کردستان بلکه در ایران و منطقه، دارد.
هدف از انتشار این کتاب، نشان دادن مسیر دگردیسی این سازمان در طول زمان و در مقاطع مهم حیات سیاسی آن و مقابله کمونیستها و مشخصا حزب ما با این دگردیسی و تاراج دستاوردهای تاریخی مبارزه کارگری کمونیستی در کردستان در خدمت یک جنبش ضد کارگری است. کومه له ای که امروز در مقابل خود می بینیم، مصمم است اتوریته و اعتبار تاریخی کومه له کمونیستی قدیم را دستمایه تحکیم موقعیت خود در جنبش ناسیونالیستی کرد کند.
ممانعت از این پروژه نامقدس، فقط با نشان دادن بی ربطی کومه له جدید به کومه له کمونیستی قدیم، به عنوان دو پدیده متضاد سیاسی طبقاتی، ممکن است. هدف این کتاب معرفی ماهیت و هویت سیاسی و جنبشی این سازمان جدید (کومه له ناسیونالیست) است. هدف از انتشار این کتاب مقابله با تلاش رهبران امروز این سازمان برای مصادره اعتبار، محبوبیت، تاریخ و دستاوردهای یک سازمان کمونیستی و چوب حراج زدن به آن است. هدف معرفی این موجود جدید به کارگر و کمونیست ها است. موجودی که کمترین ربطی به آن پدیده تاریخی، به سیاستها، پراتیک و دستاوردهای جریانی که سازماندهی کارگر امرش بود، رشد کمونیسم و اتحاد طبقاتی امرش بود، عقب راندن ارتجاع سیاسی و کوتاه کردن دست ناسیونالیسم و خرافه ملی و قومی و مذهبی امرش بود و در تاریخ پر افتخارش حزب قلدر ناسیونالیست کرد را از دست درازی به کمونیسم و کارگر پشیمان کرده بود، ندارد!
کومه له ناسیونالیستی جدید، باید در جنبش ناسیونالیسم کرد، در کنار حزب دمکرات کردستان ایران، اتحادیه میهنی، پ ک ک، مهتدی، بارزانی و ...... و تمام جریانات ناسیونالیستی کرد، سر پای خود، با سیاست و پراتیک جدید خود، در درون جنبش جدید خود کسب اعتبار کند. سواستفاده از آن اعتبار و تاریخ، سو استفاده از اتوریته شخصیت های تاریخ کمونیستی آن سازمان برای معاملات و بده و بستان با یاران جدید ناسیونالیست ممنوع است!
حزب حکمتیست (خط رسمی)