اخیرا رهبران احزاب اپوزیسیون کرد (مصطفی هجری رهبر حزب دمکرات کردستان ایران، خالد عزیزی رهبر حزب دمکرات کردستان، ابراهیم علیزاده رهبری کومه له حزب کمونیست ایران، عبدالله مهتدی از سازمان زحمتکشان و عمر ایلخانیزاده به دعوت یک نهاد در شهر اربیل (MER) کردستان عراق در پانلی گرد هم آمدند. در ماه های اخیر تحرکاتی در ابعاد سراسری در داخل و خارج کشور راه افتاده است. جناح های مختلف بورژوازی ایران در داخل و خارج مشغول ابراز وجودند. از جمله، کنگره مجاهدین خلق، میزبان مامور اطلاعات عربستان سعودی بود. حزب دمکرات کردستان ایران با وساطت بارزانی، با ماموران اطلاعاتی عربستان سعودی در اربیل نشست مخفیانه داشت، نماینده به حج فرستاد و به نیابت عربستان سعودی جنگ مسلحانه برپا کرده است.
پان ایرانیست ها در تخت جمشید سالگرد تولد کورش کبیر را جشن گرفتند. و فاشیست های ایرانی کمپینی در مدیای مجازی راه انداخته اند. و بالاخره رهبران سازمانهای کرد اپوزیسیون در اربیل پانل اتحاد، ائتلاف یا تشکیل جبهه برگزار کردند. چه خبر است؟
با نگاهی گذرا، ماهیت کل این تحرکات، قومی و مذهبی است. در جای دیگر و به تفصیل باید در مورد کل این تحرکات و ماهیت شان حرف زد. اما مورد معین مورد بحث این یادداشت کوتاه، میزگرد رهبران احزب ناسیونالیست کرد از چپ و راست است.
این که احزاب ناسیونالیست کرد بارها و بارها بنشینند و از تشکیل جبهه و ائتلاف و امضای پلاتفرم مشترک حرف بزنند و حتی به اجرا در آورند بخودی خود قابل بحث نیست. اما با نگاهی به ترکیب شرکت کنندگان در این بحث بر سر تشکیل جبهه یا پلاتفرم مشترک می بینیم که از ”حدکا“ی مامور جنگ نیابتی عربستان در کردستان، تا ”حدک“ خالد عزیزی خواستار کنار آمدن با جمهوری اسلامی تحت نام مبارزه مدنی، زحمتکشان عبدالله مهتدی قوم پرست و فدرالیست و تا سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ابراهیم علیزاده را با نقاب کمونیسم و کارگر…، کنار هم قرار گرفته اند. تعدادی با آرم کمونیسم و قومگرایی و فدرالیسم و ناسیونالیسم کنار هم نشسته اند و از تشکیل جبهه و ائتلاف و پلاتفرم مشترک حرف می زنند. اهداف و محتوای بحثهای آنها حتی برای خود شرکت کنندگان مطلقا اعتباری ندارد. این نشست کسانی است که در اوج بی افقی سیاسی و استراتژیک، دنبال راه برون رفت با ایجاد جبهه و پلاتفرم مشترک می گردند. کاری که خود از پیشی، نه به آن امید و باور دارند و نه به همدیگر اعتماد می کنند. چرا نشسته اند، باید خودشان جواب دهند.
اما بحث من و مخاطب من کارگران کمونیست و سوسیالیست ها و آزادیخواهان کردستان است که چریانی به رهبری ابراهیم علیزاده با پرچم و آرم آنها در این نشست شرکت کرده است.
علیزاده به رقبای ناسیونالیست و فدرالیست و قوم گرا و مذهبی خود می گوید مشکل، نداشتن استراتژی و تاکتیک است. در اینجا از علیزاده باید پرسید که کدام استراتژی و تاکتیک مد نظر است؟ او از مصطفی هجری گلایه دارد که چرا مبارزه مسلحانه را شروع کرده بدون این که از قبل با خود او و بقیه، سر استراتژی و تاکتیک های این مبارزه مشورت یا توافق کرده باشد. بگذریم که علیزاده بر سر ماهیت این جنگ نیابتی سکوت می کند و خود را به نفهمی می زند. مصطفی هچری می گوید من مبارزه مسلحانه ام را شروع کرده ام و منتظر شما نشدم چون نمی توانم به انتظار بحثهای دور و دراز بنشینم که فرصت از دست می رود. این هم ادعای ریاکارانه و دروغی بیش نیست. فرصت برای حدکای مصطفی هجری، نه منفعت مردم کردستان و حتی بورژوازی ناسیونالیست کرد در کردستان ایران است که با او مخالفند، بلکه استفاده از فرصتی است که تخاصم میان عربستان و ایران فراهم کرده است و هجری می خواهد از آن بهره برداری کند و حزبش را تقویت کند، غافل از آن است که جنگ نیابتی او به نفع عربستان، اگر پولی به خزانه و سلاحی به انبار بدون مصرف حزبش بریزد، اما آبرو و حرمتی در جامعه کردستان سهل است، بلکه حتی در میان بورژوازی کرد که او می خواهد نمایندگی شان کند، برای او نمی خرد. این پروژه بر اساس معامله ای کثیف است که بر پیشانی حدکای هجری بخواهد نخواهد، مهر مزدوری میزند.
و در این میان حزب ابراهیم علیزاده است که با نقاب طرفداری از کارگر و زحمتکش با این طیف از جریانات قومی و مذهبی و ناسیونالیستی مدام در حشر و نشر است. دیروز در کنگره ملی کرد، در کریدورهای رفت و آمد و مهمانی و خوش وبش با آنها و امروز در میزگرد اتحاد و جبهه و ائتلاف و پلاتفرم مشترک!
معلوم نیست این چه کمونیسم و سوسیالیسمی است که در هر قالبی می گنجد. در قالب کنگره ملی کرد، در قالب دیپلماسی و لاس زدن با ناسیونالیست ها، در قالب بحث بر سر جبهه و ائتلاف و پلاتفرم مشترک بر اساس هویت قومی و سنی گری!!
هر کمونیست و سوسیالیست وکارگر و زحمتکش و آزادیخواهی در کردستان حق دارد از ابراهیم علیزاده بپرسد. اگر بحث بر سر ائتلاف و جبهه و پلاتفرم مشترک شما با احزاب قومی و مذهبی به نام کمونیسم و سوسیالیسم و کارگر می گنجد، حتما این نسخه برای کمونیست ها و کارگران کردستان هم جایز است. بر اساس این سیاست، کمونیست ها و کارگران باید بروند با جبهه متحد کرد، فراکسیون نمایندگان کرد مجلس، اصلاح طلبان کرد و با کارفرماها و بورژوازی کرد جلسات و میزگرد بر سر همین مسایل بگذارند و استراتژی و تاکتیک معین و مشترک تعیین کنند، پلاتفرم مشترک امضا کنند و الی آخر!
اما اگر بحث بر سر صف مستقل کارگری و کمونیستی و آزادیخواهی در کردستان است اگر بحث بر سر نفی هویت قومی و مذهبی است، آنوقت علیزاده و حزبش باید آرم و شعار کمونیسم و کارگر را از سینه بکند و دور بیندازد. شترسواری دولا دولا نمی شود. نمی شود پایی در کمونیسم داشت و پای دیگر در ناسیونالیسم و هویت قومی – مذهبی. این سیاست نشان میدهد که حزب علیزاده به ایجاد صف مستقل کمونیستی و کارگری در کردستان نه اتکا دارد و نه باور! دنبال راه های دیگری است. راه آویزان شدن و حرمت و مشروعیت دادن به هویت قومی و مذهبی. به نام کمونیسم و کارگر مدام با ناسیونالیست ها و قوم پرست ها و فدرالیست های قومی و مذهبی عکس گرفتن، جز خاک پاشیدن به چشم کارگر نیست. هیچ مرزی وجود ندارد. این سنت ناسیونالیسم چپ است و سابقه تاریخی هم دارد. زمانی در اتحادیه میهنی جریانی به نام سوسیالیسم و کارگر، خواهان تشکیل حزب سراسری عراق (عراقچیتی) است. این جریان صرفنظر از اینکه چقدر به کمونیسم و سوسیالیسم ربط داشت، نهایتا تسلیم اتحادیه میهنی طالبانی شد. نقشی که امروز علیزاده بر عهده گرفته است شباهت زیادی به نقش ملابختیار و نوشیروان مصطفی در اتحادیه میهنی دارد. کومه له رنجدران کردستان عراق و رهبرانش امروز دیگر حتی در جناح چپ ناسیونالیسم کرد قرار ندارند و تماما در قدرت و ثروت با ناسیونالیست های دیگر شریک اند. در همه این سالها و در غیاب کمونیسم و کارگر آگاه و متشکل، سر کارگر و زحمتکش کرد بی کلاه مانده است.
اگر حزب و جریان ابراهیم علیزاده به کمونیسم و کارگر متکی بود، می بایست اتحادیه ۶ هزار نفری کارگران فصلی و ساختمان فقط در سنندج و ۴ هزار نفر در سقز و ٢٠٠٠ نفر در مریوان و …، بجای چپ و راست شدن توسط اداره کار و خانه کارگر توسط این جریان، رهبری و هدایت می شد. سر خم کردن در مقابل هویت قومی و مذهبی جریان علیزاده، آشکارا نشان می دهد که میلیون ها کارگر در کردستان در کارخانه ها و کارگاه ها و کوره های آجرپزی و خبازان و قالیبافان و شهرک های صنعتی و در صفوف کارگران فصلی و ساختمانی و بیکار و تعداد زیادی از رهبران و فعالین کارگری و نهادهای مدنی رادیکال، موضوع کار و سازماندهی و ایجاد صف مستقل کارگری و غیرقومی و غیر مذهبی این جریان نیست.
اگر این جریان به این صف معتقد بود و باور داشت نیازی به کنگره ملی کرد یا پلاتفرم مشترک با هویت قومی و مذهبی نداشت!
دلیل پلکیدن با ناسیونالیست ها و قوم پرستان و نیروی جنگ نیابتی در کردستان، معنایی جز این ندارد که این جریان بیربط به کارگر و زحمتکش و صف رهبران و فعالین کارگری و کمونیست در کردستان و به آن ناباور است.
این را کارگران کردستان و کمونیست ها باید بدانند و اجازه ندهند کسی یا جریانی به نام کمونیسم و کارگر حرف بزند اما به دریوزگی بارگاه ناسیونالیسم و قوم پرستی و سنی گری برود. اگر گرایشی کمونیستی در درون کومه له حزب کمونیست ایران باقی مانده است، می بایست سیاست بورژوایی و ناسیونالیستی و مذهب صفوف جریان خود را به چالش بکشد و در مقابلش سد ببندد.
تلاش ما کمونیست های کردستان این است که نقاب از چهره هر جریانی که به نام کمونیسم حرف می زند ولی در عمل سیاستهای قومی – سنی گری را نمایندگی می کند برداریم. “نه قومی، نه مذهبی، زنده باد هویت انسانی” جواب هر تحرک ناسیونالیستی، قوم پرستانه و سنی گری در کردستان است. ایجاد صف مستقل کارگری و کمونیستی و ازادیخواهی و برابری طلبی امر دایمی و فوری ما است.
علیزاده و طرفدارانش باید بدانند که در مسابقه و رقابت یا ائتلاف با ناسیونالیست ها و قوم پرستان، پلاتفرم هویت قومی – سنی گری مهتدی و خالد عزیزی و حدکای نایب عربستان سعودی، برنده است نه استراتژی و تاکتیک مورد ادعای ابراهیم علیزاده. و این مساله ای است که کارگران و زحمتکشان و صف ازادیخواهی و برابری طلبی زنان و مردان و جوانان در کردستان، نباید اجازه دهند اتفاق بیفتد!
اکتبر ۲۰۱۶