نینا: شما در مطلبی اشاره می کنید جمهوری اسلامی تعرضی را در ابعاد سراسری ایران از دانشگاه ها تا اعدام فعالین سیاسی و حمله به مقرات احزاب اپوزیسیون  سازمان داد. گفتید که جمهوری اسلامی علاوه بر ارعاب اهداف منطقه ای و سیاستهایی پشت این تعرض تعقیب می کند که مردم باید به آن آگاه باشند. این سیاستها کدامند؟

مظفر محمدی: من در آن مطلب به اهداف جمهوری اسلامی اشاره کردم و همچنین از سوء استفاده ناسیونالیسم کرد از پتانسیل مبارزاتی مردم به نفع خود حرف زدم. اینجا بطور خلاصه میگویم که این اهداف از دو طرف کدامند:

– اهداف جمهوری اسلامی یک جنبه اش مرعوب کردن جامعه و قدرت نمایی در تقابل با خیزشهای توده ای است که از دیماه ۹۶ شروع شده است. اما کسانی که کوته بینانه فکرمی کنند اعدام ها و حمله به مقرات احزاب اپوزیسیون در خارج مرزها فقط بخاطر مقابله با مردم کردستان است، ابعاد این حمله را نمی فهمند.

– هدف دیگر جمهوری اسلامی جلوگیری از کشیده شدن جنگ نیابتی به کردستان است که با راسان حدکا شروع شده است.

– هدف منطقه ای دیگر رژیم قدرت نمایی در مقابل امریکا و متحدینش در منطقه است که آن را با مانور قدرت موشکی و برد و دقت آن خواست به مخالفینش نشان دهد. خواست بگوید که می تواند دشمنانش را در آنطرف مرزها و در فاصله چند صد کیلومتری هم بزند. این در شرایطی است که مساله توان موشکی جمهوری اسلامی ازجانب امریکا و دول خلیج مورد سوال است.

– و بالاخره رژیم هدف جدا کردن مبارزه مردم کردستان از اعتراضات و خیزش های سراسری ایران را هم تعقیب می کند و میخواهد بگوید بامردم کردستان مشکلی ندارد و مشکل و مساله اش نیروهای جنگ نیابتی است که حدکا آن را نمایندگی می کند.

از طرف دیگر احزاب ناسیونالیست کرد و اتحادشان در “مرکز همکاری احزاب کردی…” تلاش می کنند مبارزه مردم کردستان را کردی و محلی جلوه بدهند و اعتصاب مردم را در خدمت این سیاست ناسیونالیستی و تفرقه افکنانه قرار دهند.

 

نینا: ما شاهد بودیم که بعد از اتفاقاتی که افتاد اعتصاب در کردستان با موفقیت به پیش رفت. این اعتصاب چه تاثیری برفضای  اعتراضی جامعه کردستان و ایران بعد از دیماه دارد؟

 

مظفر محمدی: اعتراض مردم کردستان به شکل اعتصاب عمومی قطعا تاثیر مثبتی بر تداوم اعتراضات سراسری مردم محروم ایران دارد. ما این اعتراض را در ادامه همان مبارزات و علیه فقر و فلاکت و بیکاری و تورم  و بحرانهایی که دامنگیر معیشت و زندگی مردم شده است، ارزیابی می کنیم. ما قاطعانه رد می کنیم که گویا اعتصاب مردم لبیک به احزاب کردی بود. بدون اینکه فراموش کنیم که ناسیونالیسم کرد در ابعاد اجتماعی هم صاحب نیرو است. بحث بر سر چرایی این مساله جایش اینجا نیست. و من فقط اشاره کوتاهی به آن می کنم:

احزاب کردی مبارزه امروز مردم کردستان را به تاریخ ملاک و عشایر ناسیونالیست از قاضی محمد و شیخ محمود و ملا مصطفی و غیره وصل می کنند. و تاریخ ۴۰ ساله مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی را در ادامه آن می بینند. اما این پیوندی دروغین و فریبنده است. از انقلاب ۵۷ به این طرف جنبش انقلابی، رادیکال و کمونیستی ای در کردستان  عروج کرد که بیان ابعادش و سنتهایش و مبارزاتش در اینجا نمی گنجد. این جنبش هیچ سنخیتی با جنبش کردایه تی احزاب ناسیونالیست ندارد. حتی ناسیونالیسم کرد دیگر آن جریان سنتی سابق و متکی به نیروی اجتماعی متاثر از جنبش کردایه تی نیست.

بخشی از ناسیونالیسم کرد در منطقه که پ ک ک آن را نمایندگی می کند، مساله ملی و دولت کردی را رد کرده و شانس خود را برای گرفتن سهمی از قدرت در اتحاد و همکاری با دولتهای حاکم کشور خود می بیند.

  بخش دیگر در کردستان عراق می خواهند با اتکا به دولت بغداد و سپاه قدس جمهوری اسلامی و جناحی با اتحاد با دولت ترکیه می خواهند حکومت میلیشیایی اقلیم را ترمیم کنند و سهم غارتگرانه شان از ثروت جامعه و از قدرت حفظ نمایند.

  و بخش دیگر در کردستان ایران که امروز “مرکز همکاری احزاب کردی” آن را نمایندگی می کند هم حتی به همین نیروی متوهم و عقبمانده اجتماعی خود هم اعتماد و امید ندارد. در عوض به امریکا و شیوخ عرب آویزان شده و شانس گرفتن سهمی از قدرت را در سناریوی کثیف آنها جستجو می کند.

اگر این فاکت ها را بپذیریم هر انسان منصفی می تواند قضاوت کند که تاریخ و تلاشهای ناسیونالیسم کرد و بویژه جریانات ناسیونالیستی و قومی و مذهبی در کردستان ایران ربطی به اعتراض و مبارزه مردم کردستان و منفعت کارگر و زحمتکش و محروم ندارد. امروز این جناح ارتجاعی، برعکس به نیروهای سناریوی سیاه در کردستان تبدیل شده است. کسی که این تغییر موضع احزاب کردی در کردستان ایران و چرخش به طرف امریکا و شیوخ منطقه را نبیند، خاک به چشم مردم می پاشد. موقعیت ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران عوض شده است. مثل دوره انقلاب ۵۷ و حتی ده سال قبل نیست که می شد احزاب این جریان را عناصر سفید و قابل همکاری دانست. حرف من در مخالفت و ضدیت با ناسیونالیسم بطور کلی نیست. بحث بر سر تغییر موقعیت این جریان به عناصر سناریوی سیاه در اتحادشان با سیاستهای امریکا و اسراییل و عربستان و غیره است. این خطری است که می بینیم  و متاسفانه خیلی ها که خود را چپ می نامند یا نمی بینند یا مرعوب آن شده اند…

چپ ها می خواهند نیروی اجتماعی ناسیونالیسم در کردستان کماکان پشت حدکا بماند و بعنوان جنبشی اجتماعی رسمیت مادام العمرش را بپذیرند. و تلاش نمی کنند چشم این نیرو را به حقایق جدید باز کنند. در مقابل سناریوی منطقه ای و جنگ نیابتی و ادعای رهبری “خلق کرد” شان سکوت کرده اند. ما این را حتی زمانی حدکا با جمهوری اسلامی می جنگید و خود را رهبر “جنبش خلق کرد” می نامید و ما را به سکوت در مقابل خودش تهدید می کرد و علیه ما دست به جنگی کثیف زد و قتل عام کمونیست های پیکار در بوکان و اعدام رفقای کمونیست اسیر ما را در پرونده دارد، نپذیرفتیم و گفتیم درکردستان دو جنبش اجتماعی چپ و راست، بورژوایی و کارگری و ناسیونالیستی و کمونیستی وجود دارد که هر کدام اهداف خود را دارد و تنها همسویی ما جنگ با جمهوری اسلامی است. جنبش ما این واقعیت را نه با تبلیغ صرف بلکه با مقاومت در مقابل جنگ اش با ما و با زور به حدکا و در عمل قبولاندیم.

 

نینا: شما به تاثیر مثبت اعتصاب بر فضای اعتراضی جامعه ایران و کردستان اشاره کردید و نقش جدید ناسیونالیسم کرد،  میخواهم بپرسم که از این وضع موجود چه نتایج و درس هایی باید گرفت ؟ و فکر می کنید کمونیست ها اکنون و بعد از این اعتصاب علیه چه چیزی صف ببندند؟

 

مظفر محمدی: ببینید، امروز کمونیسم در کردستان صرفا با نام چپ تعریف نمی شود. زمانی کومه له ی قدیم کمونیست تعریف می شد و انزمان با وجود اینکه ما حدکا را عنصر سیاه نمی دانستیم، اما نه مرعوب جنگش با ما شدیم و نه به آن آوانس و امتیاز دادیم. حدکا خیلی تلاش کرد که ما این جریان را انقلابی بنامیم. و ما گفتیم نیستید  و نبود. امروز این جریان صد برابربه راست و ارتجاع خزیده است. اما جریاناتی که علی العموم خود را چپ می نامند، امروز حتی از موقعیت آندوره تنزل کرده اند. در نتیجه کمونیسم و چپ در کردستان تعریف دیگری دارد. طیف وسیعی از فعالین کارگری و  کمونیست و فعالین اجتماعی عروج کرده است که با این چپ تداعی نمی شود. حساب خود را از این چپ جدا کرده است. محتوای فعالیت کارگری و کمونیستی و انقلابی این ها با عملکرد و سیاستهای چپ سنتی خیلی فاصله دارد. حتی می توان گفت این چپ وبال گردن کمونیسم واقعی در کردستان شده است.

  اتحاد  عمل این چپ با “مرکز همکاری احزاب کردی” آگاهانه یا ناآگاهانه و از سر همه با هم باشیم و همه کردها متحد شوند، به مانعی بر سر راه مبارزه شفاف و مرزبندی طبقاتی و سیاسی کمونیسم واقعی در کردستان تبدیل شده است. کومه له ی امروز در راس و رهبری این چپ علی العمومی قرار دارد. این اولین درسی است که کمونیست ها و کارگران در کردستان می گیرند.

کمونیست های کردستان ولو بخشا تحت تاثیر جریانات چپ در اعتراض اخیر و سازماندهی اعتصاب فعالانه شرکت کردند،

 اما طیف آگاه تر و روشن تر این کمونیسم هم، صریح و قاطع گفتند ما با ناسیونالیسم کرد و جنگ نیابتی و کشاندن پای دول منطقه به کردستان ایران میانه ای نداریم. گفتند مبارزه و اعتصاب و اعتراض مردم ریشه در نارضایتی عمومی و فقر و فلاکتی دارد که به جامعه تحمیل شده و علیه سرکوب و ارعاب جمهوری اسلامی است. این بخش صف خود را جدا اعلام کرده و هشدار دادند که مبادا پیروزی اعتصاب، پیروزی “مرکز همکاری احزاب کردی” تلقی شود  و مدالش را به سینه مصطفی هجری  و عبدالله مهتدی و خه بات بزنند. کاری که چپ سنتی در کردستان کرد و عملا اعتصاب را به کیسه  ناسیونالیسم کرد ریخت و خود به آن ها سواری داد.

این  تجربه و درس دیگری است که کمونیسم واقعی در دل هیاهوی چپ و راست ناسیونالیسم کرد، مهر خود را بر این مبارزه زد. تلاش می کند نگذارد صدای مردم زیر هیاهوی جنبش کردایه تی خفه شده و مبارزه مردم مصادره شود. البته نمیخواهم ادعا کنم که در این اتفاق ناسیونالیسم کرد چیزی نصیبش نشد. برعکس احزاب کردی به همت “چپ علی العموم و سنتی” هم توانست رنگ ملی و قومی و محلی خود را بر این مبارزه بزند. و این کار کمونیست ها را سخت تر کرده است. تا بتوانند این موج را رد کرده و عوارضش را که موقتی است خنثی کنند.

 

نینا: گفته می شود که حزب حکمتیست خط رسمی در اعتصاب شرکت نکردید و فعال نبودید،  می گویند که شما در مورد این اعتصاب عمومی در کردستان کاملا پاسیو عمل کردید نظر شما در این رابطه چیست ؟

 

مظفر محمدی: سوال خوبی مطرح کردید. بگذار بگویم که این اولین بار نیست که کمونیسم ما را پاسیو غیر دخالتگر قلمداد می کنند. در جریان جنبش سبز هم به ما این را گفتند. ما حتی در آن جریان به مردم گفتیم با جنبش سبز نروید این جناحی از رژیم است. و بعد معلوم شد حق با ما بود  و مردم اشتباه کردند. هر چند چپ مخالف ما و طرفدار جنبش سبزبه این واقعیت اعتراف نکرد و خجولانه از کنارش رد شد.

نمیخواهم بگویم که این اعتصاب هم مثل همان تظاهرات بزرگ جنبش سبز بود یا احزاب کردی جناحی از رژیم اند. نه. اما ما از فراخوان اعتصاب حمایت نکردیم، چون اهداف و سیاستهای پشت آن را که اوایل حرفم، گفتم را می دانستیم. برای ما مساله شرکت یا شرکت نکردن در اعتصاب صورت مساله نبود. گفتم کمونیست ها در سازماندهی اعتراض نقش زیادی ایفا کردند و سهم ما اگر بیشتر از چپ های علی العموم نباشه، کم تر نبود.

اما ما با قافله ی “اتحاد کردایه تی” نرفتیم. و لزومی هم نداشت جداگانه و در رقابت با آنها فراخوان اعتصاب بدهیم. ما به پیروزی اعتصاب بدلیل انگیزه و محتوای اعتراض مردم که همان نفرت از رژیم و لبریز شدن کاسه صبر مردم از فقر و فلاکت، مطمئن بودیم. ما مطمئن بودیم که حتی اگر یک نهاد مدنی و زیست محیطی هم فراخوان می داد، مردم اعتصاب می کردند. در نتیجه نه تقدیس اعتصاب درست است و نه هنر در درایت و هوشمندی فراخوان دهندگان بود. خودشان می گویند ما حتی قبل از اعدام ها و حمله به احزاب اپوزیسیون به اعتصاب فکر کردیم! (معلوم نیست چرا برای لغو حکم اعدام سه زندانی سیاسی، فراخوان اعتصاب ندادند). البته خودشان هم جواب دادند که نمی گرفت!

در نتیجه ما موفقیت اعتراض را حتمی می دانستیم. اما فرصت طلبی نکردیم و به رقابت  و سهم خواهی با احزاب ناسیونالیست کرد برنخاستیم. ما به سهم خود خواستار مقابله سراسری و مردم کردستان علیه اعدام و حمله به احزاب اپوزیسیون شدیم. و کمونیست ها در کردستان برای سازماندهی این اعتراض تلاش کردند.

حمایت نکردن از فراخوان جبهه چپ و راست ناسیونالیسم کرد، به معنای مخالفت با مبازه مردم علیه جمهوری اسلامی نیست. در نتیجه صحبت از پاسیفیسم و عدم دخالتگری کمونیسم ما در مبارزه علیه جمهوری اسلامی، هم پوچ و هم یک غرض ورزس غیر سیاسی است. کمونیسم ما در خیزش دیماه و در تلاش برای سازماندهی و صاحب رهبری و متحد کردن و صاحب سازمان کردن نیروهای پیشرو این جنبش چه در میان طبقه کارگر و چه محرومان جامعه، سنت و تجاربی را ثبت کرده است و افقی را پیشاروی کارگران کمونیست و مدافعان آزادی و برابری در سراسر ایران و در کردستان  گشوده است.

اجازه بدهید در پایان جواب به این سوال بخاطر اینکه عمومی حرف نزده باشم بطور مشخص به اظهارات رحمان حسین زاده در یک مصاحبه تلویزیونی اشاره کنم. ایشان با حرارت تلاش می کنند اتحاد عمل شان با مرکز همکاری احزاب کردی” توجیه کرده و حتی از آن اعلام برائت کنند. و در این رابطه نقد  ومخالفت ما را با همان الفاظ  کذایی و شناخته شده پاسیو و غیر دخالتگر و منزوی و جمعی محدود، توضیح دهند.

من در اینجا به رحمان حسین زاده می گویم، رفیق، الان دیگر دیر شده است. این توجیهات را کسی از شما نمی خرد.

شما می گویید چپ ها، یعنی کومه له و شما دو کمیته حزبیتان و ره وت سوسیالیستی (معلوم نیست این یکی از کی وارد خانواده این چپ شد) فراخوان مستقل خودتان را دادید و ناسیونالیستها هم فراخوان جداگانه. گفتید انها تاریخ را از دوشنبه به چهار شنبه تغییر دادند و به ما پیوستند. و گفتید علیزاده رفت و آنها را قانع کرد که همه باهم باشیم و هماهنگ. درسته؟

حتی گفتید مسوولیت هماهنگی فراخوان شما ها و “مرکز همکاری…” برعهده ابراهیم علیزاده است و خودش باید جواب بدهد! گیریم چنین باشد و علیزاده از بالای سر اتحاد شما و خودسرانه رفته و با به قول شما ارتجاع “مرکز همکاری احزاب کردی، زدو بند کرده و قانعشان کرده و توافقشان را برای فراخوان مشترک و هماهنگ جلب کرده است…!

ولی شما چرا ساکت بودید؟ چرا الان؟ فکر نمیکنی دیگر دیر شده است و کسی تو را باور نمی کند؟

پس سوال این است که چرا به پیوند نامبارک شما چپ ها با ارتجاع احزاب کردی رضایت دادید؟ بحث بر سر این نیست که شما با فراخوان احزاب کردی مخالفت می کردید. ما هم به فراخوان هیچ جریانی مخالفت نکردیم. بحث بر سر این است چرا قبل از فراخوان و یا همزمان با آن همانوقت این اعلام برائت را نکردید؟ چرا همانوقت نگفتید، مردم، هشیار باشید این  اعتصاب و مبارزه، محلی وقومی و کردی نیست. شما در میزگرد بقول خودتان “ارتجاع مرکز همکاری احزاب کردی”، حرفی از این برائت نزدید؟ شما همه چپ و راستتان در میزگرد گفتید، یکی از نقطه قوت های اعتصاب اتحاد عمل احزاب بود و بر ادامه ی این اتحاد و همکاری تاکید کردید…

خوب. خودتان قضاوت کنید. مردم به کدام باور کنند؟ به اینکه فراخوان شما ربطی به فراخوان مرکز همکاری احزاب کردی نداشت و اینکه این ها ارتجاع اند یا به اتحاد عمل و همکاریتان با آنها در تبلیغات و در عمل؟ یا بقول خودتان علیزاده کلاه سرتان گذاشته و شما را قاطی ارتجاع کرده است…؟ من به رحمان حسین زاده اطمینان می دهم که کمونیستهای کردستان جواب این سوالات را دارند و دادند. شا هنوز هم حاضر نیستید به این دوستانتان در “مرکز همکاری…” بگویید دست از ماجراجویی بردارید؟ به جنگ نیابتی تان خاتمه دهید. مردم دیگر تاوان این سیاست کثیف شما را نمیخواهند بدهند. فضای جامعه را نظامی نکنید. بگذارید مردم مبارزه شان رابکنند…  نه . نمی گویید و منتظرید بازهم اتفاقی بیفتد و فرصتی دیگر و هیاهویی دیگر. ولی کمونیسم و کارگر در کردستان باید جلو این سیاستهای ناسیونالیسم کرد را بگیرند و ما می توانیم!

ببخشید اگر صبحتهام طولانی شد بد نیست در اینجا به لفظ شناخته شده رحمان در باره “جمع محدود” فقط چند کلمه بگویم. میگویم دوست عزیز، گز شما برای اندازه گیری “محدود” بودن ما و “نامحدود” بودن شما و کمیته یک نفری حککا و کومه له چیست؟ از نظر من این گز میتواند این ها باشد:

۱- ما این سه جریان دوستیم و متحد و با هم. در نتیجه “نامحدودیم” و شما تنهایید و “محدود”. پس یک معیار گز کردنتان، دوستی و اتحاد عمل شما است.

۲- چون شما به “جمع نامحدودها” انتقاد دارید و مثل ما فکر نمی کنید و سیاست ما را قبول ندارید پس “محدودید”.

۳-  و بالاخره گز ما نه بر اساس استراتژی و خط و سیاست و تاکتیک بلکه بر اساس شمارش و عدد است!

ولی مطمئن باشید که شما در هر سه مورد اشتباه فاحشی می کنید و خود را گول می زنید. ما برای اتحاد عمل پرنسیپ سیاسی و معیارهای اصولی ای داریم که شما به آن پایبند نیستید. شما حقایقی را زیرفرش می کنید که جز فریب دادن مردم معنی ندارد. در سیاست هم، ما احزاب ناسیونالیست کرد را مثل سابق و شایسته ی اتحاد عمل و همکاری نمی بینیم. “مرکز همکاری احزاب کرد” یک جریان ارتجاعی و اعضایش عناصر سناریوی سیاه کنونی و آتی تحولات کردستان اند.

برای شما که این احزاب را هنوز جریانات درون “جنبش خلق کرد” می نامید، حق دارید با آنها هر اتحاد و همکاری بکنید،  دیپلماسی داشته و لاس سیاسی بزنید… و ما به این سیاست انتقاد داریم و جواب شما این است که ما “جمعی محدودیم” !! شکی نداشته باشید که کمونیست های کردستان به این ادعا و توجیه غیر سیاسی تان می خندند.

گز شما برای اندازه گیری و ارزیابی سیاسی نیست. و این نشان می دهد که این شمایید که هنوز فرقه اید و این سیاست کمونیستی و کارگری است که تجربه ی جنبش ازادی و برابری “داب”،

 جنبش زنان و جامعه حمایت آن در کردستان، سیاست تحزب کمونیستی طبقه کارگر و اتحاد و تحزب کمونیست ها در محل های کار و زندگی در کردستان که پایشان در جامعه و روی زمین سفت قرار دارد، مجامع عمومی و شوراهای کارگری و مردمی

 از اینحا به بعد باید در نشره درج شود

در محل های کار و محلات زندگی…  این ها است که ” جمع محدود” ما در تئوری و سیاست و عمل با آن درگیریم. و”جمع نامحدود” شما آویزان ناسیونالیسم کرد!

داشتم این یادداشت را می نوشتم که خبر عملیات نظامی الاحواز و کشتار سربازان را در شهر اهواز شنیدم. خوب است به این هم فکر کنید که تفاوت جنگ نیابتی احزاب ناسیونالیست پرو ترامپ و پرو عربستان در مریوان و دیگر شهرهای کردستان با الاحواز چیست؟ از یک خانواده نیستند؟ بعدا به این برمیگردیم.

و کلام آخر، کمونیستها  و فعالین کارگری و سیاسی و مدنی باید بدانند که این موج هیاهو و فشار سنگین تبلیغاتی ناسیونالیسم کرد برمیگردد. تلاش ما می تواند این فشار را خنثی کند. این شرایط گذرا است.  ما به ظرفیت انقلابی و ضد ناسیونالیستی طیف و نسل جدید کمونیست های کردستان برای دفع این موج اعتماد داریم.

 

24 سپتامبر 2018