هنوز حاکمیت از شوک بحران انتخاباتی اش خارج نشده که بخش عظیمی از کارگران بخشهای مختلف نفت اعتصابی گسترده را شروع کرده اند. دولتی که قرار بود انسجام نظام را در برابر جامعه معترض و طبقه کارگر مبارز تثبیت کند، فی الحال اولین ضرب شست را از کارگران نفت دریافت کرده است.

طبق اخبار و تصاویری که از روند اعتصابات پخش شده است، بیشتر از ۲۵ مرکز مختلف کارگری که عموما کارگران پتروشیمی ها و پالایشگاهها هستند در اقدامی هماهنگ دست به اعتصابی  سراسری زده اند. این اعتصاب در نوع خود بی سابقه است و حول مطالباتی چون دستمزد بالای ۱۲ میلیون تومان و افزایش آن با افزایش قیمت اجناس، کوتاه شدن دست پیمانکاران و شرکت های پیمانی و پروژه ایی و امنیت شغلی و قرادادهای دائم است. از خواست برداشته شدن قوانین برده وار مناطق ویژه اقتصادی، امنیت شغلی، جرم بودن عدم پرداخت به موقع دستمزدها، تا اجرایی شدن طرح بیست ده، از جمله مطالبات اساسی کارگران در این دوره از اعتصابات هستند. این اعتصابات گسترده بنا به اعلام بیانیه کارگران پیمانی نفت اعتصابی، اخطاری به طول یک هفته و تا روز نهم تیر که روز اعلام اعتراض کارگران رسمی می باشد، پیوست خواهند شد.

یکی از نقطه های درخشان بیانیه کارگران پیمانی در همین ایجاد اتحاد و هماهنگی در بین بخشهای مختلف کارگری است. ایجاد اتحاد و همبستگی و هم سرنوشتی در برابر حاکمیت بورژوایی  که به طول چهار دهه حاکمیتش تلاش کرده از ایجاد کوچکترین اتحادی در میان کارگران جلوگیری نماید. به ویژه از دوره وزارت زنگنه به صورت کاملا مهندسی شده تلاش شد که در میان کارگران شرکت نفت شکاف و تفرقه ایجاد شود. در این دوره بخشهای بزرگی از پتروشیمی ها و پالایشگاه ها را خصوصی اعلام کردند و دست شرکتهای پیمانی و پروژه ایی را برای مالکیت بر قسمتهایی از شرکت نفت را باز کردند. طی پروژه خصوصی سازیها، بسیاری از کارگران را بیکار کردند تا شرکتهای پیمانی که به ارکان دوم مشهور هستند، بتوانند همان کارگران اخراجی و کارگران جدید را،  با تحمیل قراردادهای موقت و سفید، بی حقوق تر، دوباره استخدام کنند.

 طرحهای ارکان ثالث، با شقه شقه کردن کارگران به پیمانکاری، مدت دائم، مدت موقت، رسمی، .... از مدلهای استخدامی است که از طریق این شرکتهای پیمانی به پیش برده شده است و تا همین الان هم چنین تقسیم بندی کارگران این بخشها از شرکت نفت از ارکان اصلی شرکتهای نامبرده است. با این رویکرد تعرض افسار گسیخته سرمایه داری و سرمایه داران به ابتدایی ترین نیازهای انسانی را سازمان دادند. به معیشت و سفره کارگران با بی رحمی حمله کردند، به سطح بهداشت و امنیت محیط زیست کاملا بی توجه بودند، به حداقل دستمزدها هم رحم نکردند و آنرا حتی به پایین تر از دستمزد شورای عالی کار تقلیل دادند. بدون در نظر گرفتن  زمانبندی و کار در شرایط به شدت سخت و سوزان، زندگی کاملا غیر انسانی را به این بخش از طبقه کارگر ایران تحمیل کردند. مضاف بر این تعرض وحشیانه، کارگران را در جمعهای محدودتر میان شرکتهای پیمانی تقسیم کردند تا در میان کارگران این بخشها ایجاد شکاف و تفرقه نمایند. سیاستی که اساسا بر ایجاد جدایی کارگران و شکاف در میانشان مهندسی شده بود. سیاستی که امروز با عروج اعتراضات رادیکال کارگری، با عروج کارگران سوسیالیست خودآگاه، با اتحاد طبقاتی و متکی شدن مبارزه کارگر بر مجامع عمومی و دخالت مستقیم کارگر در سرنوشتش، نقش بر آب شده است. کارگران نفتی که اتفاقا بین چندین شرکت پیمانی تقسیم شده اند، توانستد در عرض چند روز، اعتصابی سراسری و هماهنگ را در بیش از ۲۵ شرکت سازمان دهند. به جرات می توان گفت چنین سطحی از اعتراض و اعتصاب، چنین ابتکار درخشانی تنها بیانگر ویژگی و جایگاه واقعی طبقه کارگر ایران در دنیای امروز است. طبقه ایی که در جدالی سهمگین با یکی از ارتجاعی ترین، با یکی از خشن ترین و پلیسی ترین حکومتهای بورژوایی روبرو است. اما این تازه شروع کار است و حرکت قدرتمند کارگران متحد نفت جلوه ایی از یک حرکت بزرگتر اجتماعی در مقیاس جامعه معترض و انقلابی ایران است. چشم انداز آتی نشان از نقش قدرتمند طبقه کارگر در بطن تحولات پیش رو را در خود دارد.

عمیقتر شدن بحران حاکمیت بورژوازی

اوضاع و احوال کنونی نتیجه مستقیم بیش از چهل سال حاکمیت یکی از هارترین رژیمهای سرمایه داری جهان است که برای سرکوب انقلاب ۵۷ به قدرت رسید. چهار دهه ای که مرتبا با اعتراض و مقاومت همه جانبه مردم مواجه بوده است و بحران های حکومت را تشدید کرده است. جدا از هر عامل منطقه ای و جهانی، شکی نیست که بدنبال اعتراضات فولاد اهواز و هفت تپه، بدنبال دی ۹۶ و آبان ۹۸، جامعه ایران وارد فاز جدیدی شد، فازی که به عمیقتر شدن بحران نظام حاکم دامن زد و تغییر تناسب قوا به نفع جامعه معترض را ممکن تر ساخت. اما با جرات می توان گفت که مهمترین عاملی که حاکمیت بورژوا اسلامی را اینچنین به هراس آورده و آنرا در برابر جامعه در موقعیت به شدت ضعیف تری قرار داده است، نقش طبقه کارگری است که دراعتراضات جاری در ایران، خواست و مطالبه رفاه، آزادی و برابری و حکومت شورایی را قرار داده است. طبقه کارگری که با وجود سرکوب سیستماتیک، دوباره پرچم مجامع عمومی و شورا را توسط شبکه های فعالین و کارگران رادیکال سوسیالیست خود برافراشته است و تصاویری به یاد ماندنی و درخشان از اعتراضات را از "پایتخت اعتصاب جهان" تا سنندج، از خارک تا اراک و تبریز و ... به نمایش گذاشته است.

امروز و پس از پیروزی مردم در مقابل حاکمیت در انتخابات ۱۴۰۰، بر متن این تناسب قوای جدید کارگر نفت ما، کارگرانی که علیرغم انواع حربه های سیستم حاکم برای ایجاد انشقاق و شکاف در میان خود، با اتحاد خود نشان دادند که آبدیده هستند و به پیچیدگی مبارزه با چنین رژیمی واقفند. اعتصابات گسترده و سراسری اخیر یکی از مهمترین ویژگیهای که در خود دارد به طور قطع فائق آمدن این بخش از طبقه کارگر ایران در پتروشیمی ها و پالایشگا هها که عموما به کارگران غیررسمی، ارکان ثالث و قرارداد موقت و... مشهور هستند، نشانگر خودآگاهی است که کل پروژه سیستم حاکم برای ایجاد انشقاق را به شکست کشانده است. اعتراضات و اعتصابات اخیر این بخش از کارگران نفت، دلالت بر نوعی از سازمان و شبکه ها و محافل کارگران آگاه و سوسیالیست را دارد که توانسته بر شقه شقه شدن کارگران بخشهای مختلف غلبه کرده و با ایجاد اتحاد و همبستگی، اقدام به چنین تعرض و اعتصابی سازمانیافته و منسجمی نمایند. پشتیبانی از خواست و مطالبات کارگران رسمی نفت در بیانیه اشان نشان از تیزبینی و نگرشی عمیقا کارگری به همبستگی و هم سرنوشتی را در خود دارد. این پدیده یکی از ویژگیهایی است که با وجود مهندسی ایجاد تفرقه و شکاف در میان کارگران اما در مقابل کاردانی و با تجربگی رهبران کارگری این بخشها را در خود برجسته کرده است. این پدیده نوین، این سطح از اتحاد و هماهنگی، بدون وجود شبکه کارگران رادیکال سوسیالیست و اتکا به اراده جمعی غیر قابل تصور است. بورژوازی حاکم با در نظر گرفتن تمام فاکتورهایی که اوضاع را به این جهت سوق داده و همچنین عروج چنین پدیده ایی اجتماعی اعتراضی، معضلات و بحران حاکمیتش بی شک عمیقتر خواهد شد. به ویژه اگر اعتراضات و اعتصابات این دوره و عروج رادیکال خواستها و مطالبات کارگری را در متن وضعیت عمومی تر اعتراضات اجتماعی قرار دهیم آنچه که با وضوح قابل مشاهده است و چشم انداز آن پیدا است حاکی از عمیقتر شدن بحران حاکمیت اسلامی و تغییر تناسب قوای شدیدتر به ضرر سیستم حاکم است. اعتصابات گسترده و هماهنگ اخیر اگر خبر از خیز طبقه کارگر برای فتح سنگرهای بیشتری در جدال طبقاتی را در خود داشته باشد در همانحال می تواند به عنوان اولین ضرب شست این طبقه به دولت رئیسی که قرار بود به عنوان گزینه انسجام نظام در تقابل با جامعه انفجاری باشد، در نظر گرفت. این تازه شروع کار است. جامعه ایران با وجود چنین حجم بزرگی از اعتصابات و اعتراضات کارگری و اجتماعی مردم، در تمامی عرصه ها، بی شک نشان از یک تغییر و تحول جدی را در خود دارد. طبقه کارگر و پرچم سوسیالیستی بی گمان در راس هر تحول عمیق اجتماعی خواهد بود. کارگران نفت با این تعرض یکبار دیگر نقش اساسی خود را در معادلات جامعه متحول ایران نشان دادند. کارگر نفت ما همچنان یک پای اساسی در تحولات آتی جامعه خواهد بود.

۲۴ ژوئن ۲۰۲۱