الویت  رژیم نه کسب رای و مشروعیت، که عبور بی خطر از انتخابات است!

نگرانی مشترک جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان و اپوزیسیون راست از "خطر" مردم!

تاکتیک مردم نمی تواند همان خانه نشینی جناح اصلاح طلب رژیم باشد!

کردستان می تواند نقش ویژه ای داشته باشد!

 گفته میشود رژیم اسلامی به دنبال رای مردم جهت کسب مشروعیت مجدد، برای سرپا نگداشتن نظام خویش است. این ادعا واقعیت ندارد، چون رژیم اسلامی در موج های طوفانی مردمان عاصی از این جهنم را تجربه کرده است. دستگاههای امنیتی به این امر واقف اند که این مردم در یک تندپیچی سرنگون شان خواهد کرد. مقطع انتخابات، از نظر دستگاههای امنیتی یکی از مقاطع میتواند باشد. به همین دلیل الویت  رژیم در انتخابات، در پیش گرفتن مسیری است تا امکان بروز خطر طوفان توده ای را مسدود کند.  این یعنی کم کردن از تعداد صندوق ها تا حد ممکن برای تامین کنترل بر آنهاست. بر این مبنا حتی حذف مناطقی از کشور به بهانه خطر سرایت کروناست. برقراری یک حکومت نظامی اعلام نشده در مناطقی خطرزایی که امکان تعرض مردمی بالاست، اقدام دیگری برای جلوگیری از خطر است. خارج از همه اینها، آماده باش تمام نیروهای مسلح و بسیج حداکثری نیروهای بسیج و لباس شخصی، جلوگیری از پراکندگی نیروهای امنیتی و تمرکز ویژه در مناطقی است که خطر شروع تعرض مردم بالاست.

یک انتخابات استثنایی

این انتخابات یکی از موارد استثنایی است که نظام احساس خطر جدی میکند. تعجیل اینها برای یک توافق فوری بر سر برجام در فاصله قبل از روز انتخابات در جهت ایجاد توهم در اقشاری از جامعه و بالا بردن اعتماد به نفس نیروهای خود در این مقطع حساس، و از این طریق پائین آوردن احتمال طوفان توده ای در همین روز انتخابات است. برای اولین بار است که رژیم از خیر کسب مشروعیت و جمع آوری هر چه بیشتر رای میگذرد، تا به هدف اصلی تر خود یعنی تامین امنیت خود در روز انتخابات برسد. اولین بار است که حتی صفوف اصلاح طلبان این مراسم را تحریم کرده اند.  و اولین بار است که نگران تکرار طغیان های دی و آبان برای سرنگونی خویش است.

به همه این دلایل، نه تکرار کپی وار انتخابات های قبلی، که عبور آرام و نیم کلاج  مراسم امروز واقعا تحمیلی، الویت اول و آخر تمام نظام و دستگاههای امنیتی است. اینها اگر میخواستند کل مراسم انتخابات را رسما ملغا اعلام میکردند، تا فرصتی برای تعرض توده ای به مناسبت انتخابات، فراهم نشده و تعیین آرایش نظام بدون مراسم  و در غیبت حضور صوری مردم، صورت بگیرد.

 

نگرانی مشترک اپوزیسیون راست، اصلاح طلبان  و حاکمیت!

نگرانی و احساس خطر نظام در مقابل احتمال تعرض توده ای روز انتخابات و خطر از دست دادن کنترل بر اوضاع، نگرانی حاکمیت به تنهایی نیست. نگرانی اپوزیسیون راست و نیروهای اصلاح طلب زیر رهبری میرحسین و کربی و خاتمی و شرکای دیگرشان هم هست.  اصلام طلبان میدانند که سرنگونی نظام، پایان عمر اینها هم هست. طوفانی که نظام را با خود ببرد، در مرز خط قرمز اصلاح طلبانی که تمام عمر بخشی از نظام بوده ند، متوقف نخواهد شد. همین واقعیت اولین نگرانی جریانات راست در اپوزیسیون هم هست. اینها هم، مانند هر نیروی واقع بین سیاسی، علاقه ای به شروع پروسه سرنگونی خارج از کنترل خود ندارند. اینها میدانند که در داخل کشور، بویژه نزد توده هایی که مداوما در میدان بوده اند، جایگاهی ندارند. نه فقط این بلکه میدانند در جامعه به هیچ پرچمی که آلترناتیو آنها را نمایندگی کند، در جامعه قابل رودیت نیست. بدتر از این، اینها شاهد عروج آلترناتیو شورایی و اداره شورایی جامعه  هستند. لذا هر طغیان توده ای میتواند مهر این آلترناتیو را بر خود داشته و یا حداقل پلکانی برای سعود آلترناتیو شورایی خواهد شد. به همین دلیل، اینها هم دقیقا مانند اصلاح طلبان حکومتی، نگران شروع پروسه یک سرنگونی انقلابی اند. ایدآل کل جبهه راست در سیاست ایران، حذف کنترل شده لایت فقیه، دور از دخالت مستقیم توده ای، در جهت شکل دادن به یک حاکمیت با شرکت تمام نیروهای اپوزیسیون راست، همراه اصلاح طلبان و بقیه بقایای نظام، در همراهی با بخش های اصلی نیروهای مسلح سپاه و ارتش و وزارت اطلاعات و بقیه است. راست در سیاست ایران مطمئن است که هرگونه ورودی توسط مردم و طبقه کارگر به پروسه سرنگونی نظام، شانس آنها برای تغییرات از بالا و کنترل شده، و عبور نیم کلاج از ولی فقیه؛ و نه کل نظام، و نهایتا مشارکت در قدرت، برای همیشه سوخته است.

به دلیل این نگرانی ها، نه داغ نگاه داشتن تنور انتخابات که از سر گذراندن بی دردسر و تامین امنیت نظام و دوری از ریسک رو در رویی با مردم است. فرمایشات آقا را نباید مبنای تشخیص سیاست جمهوری اسلامی قرار داد. باید واقعیات پشت این فرمایشات را دید تا متوجه وضع واقعی رژیم و رابطه مردم به جان آمده و تشنه ازادی با حاکمیت شد. تا متوجه شد هراس اینها از مردمی است که هر روزه برای مطالبه ای خیابان ها و میادین را به اشغال خود در می آورند و بعید نیست روز انتخابات صدای اعتراض خود را بلندتر و از این طریق، به جای تکرار اعتراضات پراکنده خویش، طغیان علیه وضع موجود را جانشین نظاره گری و خانه نشینی در روز انتخابات کنند.

چنین احتمالی حتی اگر از ضعیف ترین احتمالات باشد، به دلیل خطر مرگ نظام، نمی تواند پایه تعیین سیاست انتخاباتی، و از این زاویه، نمیتواند مبنای تعیین الویت اقدامات امنیتی نباشد. به همین دلیل، سیاست رژیم، برعکس ادعاهای احزاب راست، نه تقلای بی ثمر برای کشاندن مردم پای صندوق رای، که عبور از خطر و ریسک در روزهای انتخابات، و تمام کردن آرام آن و از سر گذراندن خطر بیداری و به پا خواستن آن غول خفته است. نظام تدارک اینکه در خیلی از مناطق به بهانه کرونا از استقرار صندوق رای صرفنظر کند را دیده است و رسما انرا اعلام کرده است؛ آماده است تا

در صورت نیاز به حکومت نظامی اعلام نشده پناه ببرد و نهایتا کاری کند که به قیمت خالی شدن خیابان ها هم که باشد، آن روز در آرامش بگذرد و رای گیری نیمه کلاج رد شود و برود. نگرانی جمهوری اسلامی تبدیل انتخابات به جدالی عمیقتر و گسترده تر با مردم است نه بی اعتبار شدن نمایش انتخابات و عدم مشروعیت! عدم مشروعیت نظام و جناح های آن در دیماه ۹۶ رسما و با صدای رسا اعلام شد. دعوت نیروها، سازمانها و احزاب راست از مردم به خانه نشینی و اعلام عدم مشروعیت نظام نه فقط چهار سال از اوضاع ایران و رابطه مردم با جمهوری اسلامی عقب است که تلاشی است آگاهانه برای به عقب کشیدن این رابطه، تلاشی برای نجات نظام از تیغ تیز اعتراضات گسترده علیه آن است. تلاشی ارتجاعی در ظاهری ضد نظام!

 

سوالی که پیش آمده است؛

 آیا مردم تشنه رهایی همراه جریاناتی که دوره هایی در کنار این نظام بوده یا مشغول داد و ستد و بند و بست برای شرکت این نظام بوده اند و یا همین امروز هم جناح اصلاح طلب همین نظام اند، با یک خانه نشینی "متین و موقر" و بی ضرر همراه کل جبهه راست و اصلاح طلبان فقط به یک رای خشک و خالی "نه" رضایت میدهند؟

آیا قرار است کارگر کمونیست، زندانی سابق، فعال کارگری اخراج شده، و کل طیف های معترض به این نظام، همراه فایزه رفسنجانی و موسوی و کروبی و احمدی نژاد ها و شکنجه گران  و بازجویان جناح اصلاح طلب، دسته جمعی یک تاکتیک خنثی و منفعل و پاسیو را اتخاذ می کنند؟ آیا کارگری که تا همین امروز با پرچم و افق حاکمیت شورایی در میدان اعتراض بوده است، آن روز را بی پرچم و بی ادعا و بی مطالبه میماند و خانه نشینی در کنج خانه را برمیگزیند؟ اگر شورا را باید زندگی کرد، آیا جا ندارد در روز انتخابات نظام پرچم آلترناتیو را بالا برد، خواهان حاکمیت شورایی شد و نمایندگان خویش برای آن مجلس کارگری را به جامعه معرفی کرد؟ آیا جا ندارد تمام تشکل های کارگری از کوچک و بزرگ، تمامی تشکل ها و نهادهای مردمی در سرتاسر کشور، به مناسبت انتخابات، به جای سکوت، صدای متحد خویش را بلند کرده و خواهان مجلس عدالت خواهانه کارگری و حکومت شورایی شوند؟ اگر روزهای انتخابات فرصتی برای مانور و گردآوری نیرو توسط رژیم است، اگر روزی برای انسجام بخشیدن به خود در مقابل طبقه کارگر و محرومان جامعه است، چرا همین کار و نقشه را فعالین و نهادها و تشکل های کارگری نقشه خود نکنند؟

چرا روز انتخابات باید میدان را دو دستی تحویل دسته جانیان و قاتلین مردم داده شود و بقیه هم در اوج به اختیاری پز دهند که در خانه مانده و "قهرمانی" به خرج داده اند؟ "روز انتخابات در خانه بمانید" سیاست مورد علاقه جمهوری اسلامی است نه سیاست مردمی که برای عقب راندن آن، برای پیشروی خود تا به زیر کشدن آن از هر فرصتی استفاده میکنند. نیروهایی که شعار "درخانه بمانید و به رژیم مشروعیت ندهید" را سر میدهند مانند رژیم از اعتراض رادیکال و گسترده طبقه کارگر و بازنشسته و معلم و دانشجو و زنان آزادیخواه علیه فقر، استبداد، آپارتاید جنسی و حاکمیت قرون وسطایی، از گسترش رادیکالیسم کارگری در جامعه هراس دارند. نباید اجازه داد این هراس پشت شعار "تحریم انتخابات"، "دراعتراض به انتخابات در خانه بمانید" و به نام همراهی با مردم  مخفی شود.

در کردستان احزاب ناسیونالیست راست و چپ نیز با دعوت مردم به تحریم و بایکوت انتخابات، عملا در کنار بخشی از اصلاح طلبان درون حکومتی برای جان سالم بدر بردن رژیم به میدان آمده اند.

 

مردم کردستان میتوانند نقش ایفا کنند!

شهر و روستاهای کردستان سالها عرصه یک دهه جنگ و مقاومت قهرمانانه و مملو از افتخار، در مقابل تحمیل نظام اسلامی به این مملکت بوده است. یک "نه" بزرگ و تاریخی به رفراندوم جمهوری اسلامی، اولین سیلی میلیونی مردم به این نظام بود. بعداز گذشت چهل سال از آن تاریخ و بعداز طی کردن مسیری طولانی در جنگ با این نظام، تحریم بی سروصدای مراسم انتخاباتی، و خانه نشینی در کنج انزوا و بی عملی تجویز شده توسط جبهه راست اپوزیسیون و اصلاح طلبان رژیم، شایسته و برازنده مردم کردستان در  تناسب قوای امروز نیست!

 اگر تاریخ گذشته حاوی برگ های زرینی از نقش مردم کردستان در مقابل داعش شیعه است، در شرایط امروز، انتخاب مردم نمی تواند تکرار همان رای باشد. امروز و در تناسب قوای فعلی که نزدیک ترین های این نظام از آن دوور شده اند، سوال این است که آیا نباید روز انتخابات، به عنوان کمترین کار، ورود صندوق به محل زندگی و مدارس و مساجد و مکان های محله را ممنوع کرد؟ نباید کاری کرد که رژیم از ترس تعرض شما از تعیین صندوق برای محله های شما صرفنظر کند؟ نمیشود عوامل مزدور صندوق چی را از محل فراری داد؟ نمیشود کاری متفاوت از تمام تاریخ گذشته در دستور گذاشت؟

رفقای کمونیست و سوسیالیست و جبهه چپگرایی باید این سوال را در مقابل خود قرار دهند که  در مقایسه با سیاست پاسیو میرحسین و فائزه رفسنجانی و احمدی نژاد و بقیه جانیان دیروز نظام کدام تاکتیک اکتیو و یک قدم به جلو است؟ کدم تاکتیک متناسب تناسب قوای امروز و فعال است؟ آیا تمامی نهادهای مردمی در کردستان نباید در یک اقدام یکدست خواست یک حکومت شورایی، مردمی و عدالتخواهانه را بعنوان خواست مردم در روز انتخابات اعلام کنند؟

راست در سیاست ایران برای اداره جامعه قائل به وجود یک آلترناتیو در درون کشور نیست. این حق طبقاتی آنهاست، اما در حالیکه آلترناتیو شورایی و اداره شورایی جامعه یک مطالبه فراگیر در میان طبقه کارگر آگاه و توده های ستمدیده بازنشسته و معلم و پرستار و... است، جا ندارد در روزی که جامعه ایران به یک انتخاب فراخوان داده شده است، کارگران و مردم، پرچم مستقل خود را بالا گرفته و خواهان عدالت شورایی برای کل جامعه شوند و یکبار دیگر انتخاب خود را به جهانیان و سران حاکمیت اعلام کنند؟

در فضایی که حتی سران حاکمیت از عدم شرکت مردم اعتراف میکنند و حتی حزب میرحسین موسوی و کروبی و بقیه اصلاح طلبان حکومتی سیاست تحریم در پیش گرفته اند، در فضایی که نهادهای مستقل کارگری و نمایندگان کارگری رسما و علنا از عدم شرکت در انتخابات میگویند و خود را برای اعتراض در روز انتخابات آماده میکنند، کردستان با سابقه پربار خود در تقابل جدی با رژیم بر سر آزادی، رفاه و برابری، با نفوذ چپ و کمونیسم یکبار دیگر در جدال بر سر آزادی، رفاه و حکومت شورایی، میتواند نقشی جدی و تعیین کننده ایفا کند.