کارگران معدن آسمینون توانستند در یک جبهه دیگر از جدال طبقاتی در ایران بخش بزرگی از مطالباتشان را به کارفرما و دولت سرمایه تحمیل کنند. چهار روز اعتصاب و اعتراض در بطن توازن قوای جدید، جلوه دیگری از یک اعتراض و اتحاد طبقاتی را در معدن آسمینون به نمایش گذاشت. کارگران این معدن ماهها حقوق معوقه پرداخت نشده داشتند و کارفرما از پرداخت عیدی کامل سر باز زده بود اما این تمام ماجرا نبود. تلاش کارفرما با پشتیبانی دولت سرمایه برای اخراج بیش از ۱۲۰۰ کارگر این معدن، موجی از نگرانی و وحشت را در میان کارگران دامن زد. وحشتی که نتیجه وضعیت بحرانی و فلاکت زده جامعه ایران است و کارگران می بایست تورم و فقر و فلاکت موجود را در بیکارشدن و خانه نشینی خود ضرب می کردند و تصویر یک جهنم به معنای واقعی را برای خود و خانواده هایشان تجربه می کردند.

اعتراضات با خواست بازگشت به کار با قراردادهای نه یک ماهه با شرکتهای پیمانی بلکه قرارداد مستقیم طولانی مدت و همچنین پرداخت تمام حقوقهای  معوقه شروع شد. به این مطالبات خواست برقراری مجدد سرویس آیاب و ذهاب، بهبود ایمنی محیط کار، طرح طبقه بندی مشاغل و پرداخت غرامت به کارگرانی که دچار حادثه می شوند، اضافه شد. کارگران در ابتدا در محیط کار اعتراض را شروع کردند. زمانیکه با بی توجهی کارفرما و حاکمیت روبرو شدند، اقدام به راهپیمایی در سطح شهر کردند و در ادامه جاده بین المللی بندر عباس به کهنوج را مسدود کرده و در تونل منوجان متحصن می شوند. دولت برای دفاع از کارفرما تلاش می کند با گسیل نیروهای سرکوب و یگان ویژه  کارگران را مرعوب و سرکوب نماید. کارگران برای خنثی کردن تلاش حاکمیت بورژوایی برای سرکوب کارگران همراه خانواده هایشان اقدام به راهپیمایی در سطح شهر می کنند. این اقدام کارگران از طرف مردم شهر با استقبال روبرو می شود و این حمایت وسیع وحشت و ترسی عمیق را در حاکمیت دامن میزند. ابتکار دیگر و با اهمیت کارگران، اضافه کردن مطالبه خلع ید از کارفرمای خصوصی بود. خواستی که زیر سایه پیروزی هفت تپه کارفرما را چنان سرآسیمه و آشفته می کند که با بیشتر خواستها و مطالبات کارگران موافقت می نماید.

این پیروزی ارزشمند در بطن توازن قوای جدیدی به سرمایه داری ایران تحمیل میشود که جنبش کارگری و مبارزات طبقه کارگر در تناسب قوای میان حاکمیت و مردم دست بالا پیدا کرده است. این تغییر تناسب قوا را ما لحظات مختلفی در جدال سهمگینی که هفت تپه، به عنوان بخش آوانگارد طبقه کارگر ایران، با بورژوازی حاکم داشت مشاهده میکنیم. تحمیل خلع ید از اسد بیگی به رژیم سرمایه داری ایران و تثبیت آن بعنوان یکی از پیروزی های درخشان طبقه کارگر ایران،  جنبش کارگری و مبارزات این طبقه را وارد سطح بالاتری از توازن قوا به نفع کارگر قرار داد. طبقه ایی که بعد از این پیروزی احساس قدرت می کند و نسبت به قدرت و انسجام خود و متکی شدن به مجامع عمومی و شوراهای محیط کار و زندگیش خودآگاه تر می شود، اعتماد به نفس اش در جنگ طبقاتی بالاتر و بالاتر خواهد رفت و در همانحال ترس و وحشت را در اعماق وجود هر کار فرمای فاسد و دولت نماینده آن فرو خواهد کرد. رهبر کارگری و آژیتاتوری که در معدن آسمینون خواست خلع ید از کارفرمای خصوصی را به یکی از مطالبات فوری کارگران تبدیل کرده، بی گمان نمیتواند چنین مطالبه ایی را خارج از چنین تناسب قوایی، که هر رهبر کارگری آگاه عمیقا در سیر مبارزات و اعتراضات روزمره آنرا درک و لمس میکند، طرح کرده باشد.

پدیده قدرتمند دیگری که دوباره هفت تپه حداقل در این دوره آنرا به سنت قوی تبدیل کرده است، همراه کردن خانواده های کارگری به حضور در اعتصاب و اعتراضات است. این تجربه را کارگران آسمینون بدست گرفته و با قدرت اجرا کردند و نتیجه آن پدیده ایی جز اقتدار و قدرت نمایی کارگران در میدان و خیابان شهر نبود. اقتداری که با همراهی و پشتیبانی شهروندان کرمان به یکی از نقطه قدرتهای این اعتراضات تبدیل شد و دولت و کارفرما را ناچار کرد در برابر کارگران متحد زانو زده و بخش اعظم خواستها و مطالبات را قبول کرده و به رسمیت بشناسند. جنبش کارگری و کارگران رادیکال سوسیالیست این جنبش قطعا تلاش خواهند کرد این تجارب مبارزاتی در هر تک مبارزه ایی بازخوانی و منتقل شود.

یکی دیگر از ویژگیهای برجسته مبارزات، اعتصابات و اعتراضات دوره کنونی طبقه کارگر، پدیده مسئول و جوابگو کردن دولت و رژیم حاکم سرمایه داری در برابر خواست و مطالبات کارگران است. تفاوتی نمی کند که فلان مرکز کارگری کارفرمایش دولتی یا خصوصی است، آنچه اتفاق می افتد، طرف حساب کارگر معترض برای تحمیل خواست و مطالبه اش در نهایت دولت و رژیم حاکم است. خلع ید از سرمایه خصوصی، مسئول بودن دولت در مقابل کار و زندگی کارگران، در کنار نظارت کارگران بر نحوه مدیریت دولت هم به طور واقعی مهر "پایتخت اعتصاب جهان هفت تپه" را بر خود دارد.

در نهایت در بطن تحولات عمیق جامعه ایران آنچه که غیر قابل انکار است و راست جامعه را تکان داده است موقعیت قدرتمند طبقه کارگر و پرچم و افق سوسیالیستی اش است. جامعه متحول ایران بنا به ویژگیش که حول خواست معیشت، فلاکت و فقر و بحران اقتصادی و تورم افسار گسیخته قطبی شده و در بطن چنین پدیده ایی جواب سوسیالیستی طبقه کارگر به مهمترین فاکتور تبدیل شده است. همین پدیده وظایف سنگینی را روی میز سنت سوسیالیستی این طبقه قرار می دهد که اجبارا باید در جبهه های متفاوتی به وسعت جامعه طبقاتی ایران وارد جدالی سنگر به سنگر علیه بورژوازی شود.

تجربه ایندوره جنبش کارگری بار دیگر این حقیقت را نشان داد که قرار گرفتن کارگران کمونیست و رهبران رادیکال سوسیالیست چه در مبارزه روزمره و معیشتی و چه در جدالهای سیاسی، تضمین پیشروی و پیروزی مبارزه اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر برای بهبود زندگی و تامین هژمونی و قدرت سیاسی خود در جدالهای آتی است!

۲۷ می ۲۰۲۱