در چند روز گذشته افرادی وابسته به گروه های سلفی، به محله دارسیران مریوان هجوم برده و چند جوان این محله را به بهانه کفرگویی و خرید و فروش مشروب با شمشیر و قمه مورد ضرب و شتم قرار دادند. در مقابل نیز، مردم این محله از زن و مرد و جوان با آنها درگیر شده اند و فراریشان داده اند. مسئله ای که باعث ستایش و ارج نهادن از سوی مردم مریوان و شهرهای دیگر کردستان شده است و موجی از نامه های حمایتی خطاب به مردم مریوان و محله دارسیران روانه شد. مردم این محله بار دیگر نشان دادند که با چنگ و دندان هم که شده از آزادی و امنیت خود نه تنها دفاع می کند بلکه عاملان نا امن کردن محل زیست و کار خود را نیز گوشمالی مفصلی خواهند داد.
برای همه مردم کردستان روشن است که دسته و گروه های مذهبی در کردستان بدون چون و چرا سرشان در آغور جمهوری اسلامی است. این درس را مردم کردستان از همان روزهای اول انقلاب کاملا از بر شدند وقتی می دیدند مفتی زاده ها و مرتجعین کردستان چگونه برای به تثبیت رساندن خمینی در کردستان دم تکان میدادند. آن روزها مردم کردستان از جبهه های مختلف مورد هجوم مزدوران و لبیک گویان خمینی قرار گرفتند، اما همچنان بر عزم انقلابی خود پافشاری کردند و سر بلند آن تاریخ شدند. همه میدانند که جمهوری اسلامی به ازای چهل سال از حاکمیت خود، از هیچ تلاش و توطئه ای برای به زانو درآوردن مردم کردستان چشم پوشی نکرده است. وقتی میدید که قوانین مرتجعانه اسلامی صادر شده از مرکز با یک جبهه عظیم انقلابی طرف است و قابل در هم شکستن آن نیست، دست به دامن ارتجاع محلی شد و زیر بال و پر خود آنها را پروار کرد. بر تن آخوند و مرتجع کردستان لباس محلی پوشاند و کلام زبانشان را با الفاظ قومی و مذهبی درهم آمیخت تا شاید مردم این جامعه را رام قوانین خود کند.
جمهوری اسلامی به خوبی می داند که همان چهل سال پیش در کردستان به زانو درآمده به همین خاطر توپ اش را در زمین گروه ها و احزابی انداخت که استعداد کافی برای هضم و پذیرش ارتجاع مذهبی اسلامی را دارند. مردم کردستان اگر از یک طرف با جبهه رودررو یعنی جمهوری اسلامی در جدال بودند و یک نه قاطع به ازای همه تاریخ این حکومت را بر پیشانی اش زدند اما اینبار از جبهه احزاب و دسته های خودی که به نام به اصطلاح "دفاع از حقوق مردم کردستان" سعی در تراشیدن یک هویت قومی مذهبی برای مردم هستند مورد هجوم قرار گرفتند. این جبهه تمام مهره های سوخته ی مذهبی که جمهوری اسلامی در دوره برای سرکوب و تحمیق مردم کردستان بکار برد و ناکام ماند را لباس تازه ای به تن کرد و دوباره به جان جامعه انداخت. وقتی که از ارتجاع مفتی زاده تا ملا، صوفی و شیخ کهنه پرست را به عنوان مدافعین حقوق مردم کردستان در بوق و کرنا کرد، برای سلفی گری نیز البته با حمایت و الطاف پدرانه جمهوری اسلامی فضای مهیا شد که به رشد انگل وار خود در این دو دهه ادامه دهد. این هویت و این فضا چیزی است که عملا به تقویت ارتجاع جمهوری اسلامی منجر خواهد شد.
اما این معادلات در جامعه ای که یک تاریخ عمیق سیاسی را پشت سر گذاشته است، آنچنان حساب شده هم نیست. موانع اجرایی کردن کردن آن با مبارزات زنده و روزمره یک جنبش طرف است که در برهه های مختلف هرگاه اراده کرده باشد به میدان آمده و بساط کل این معادلات را برهم زده است. جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان یک آزمون و یک سنت ریشه دار در جامعه کردستان است که مسئله کارگر و زن و جوان به آن گره خورده است. از بنکه و شورای محلات تا مراسمهای روز جهانی کارگرو روز جهانی زن و روز جهانی کودک تا موسیقی و شعر، تا نهادهای اجتماعی و زیست محیطی و تا اعتراضات علیه قتل های ناموسی و اعدام، نشان از تلاش این جامعه برای دست یافتن به یک جامعه بهتر و درخور برای انسان امروزی دارد. این سرزندگی و بالندگی سیاسی و اجتماعی از آسمان به زمین نازل نشده است بلکه نتیجه تلاش مستقیم انسانهای آزادیخواه و برابری طلب آن جامعه میباشد که نسل به نسل تا به امروز منتقل شده است.
تحرکات چند روز گذشته سلفی ها و اوباشهای اسلامی در مریوان، به دنبال جواب به مسئله ای است که بیش از دو دهه برایش تبلیغات و رفت و آمد داشته اند. هم جمهوری اسلامی و هم این باندهای ارتجاعی میخواهند میوه این درخت بیست ساله را امروز بچینند. تلخ و شیرینی این میوه برای مرتجعین کردستان بستگی به موضع گیری به موقع جامعه و اقشار آگاه و مبارز جامعه دارد. هر اندازه که تعرض و سرکوب این جریانات از سوی انسانهای آگاه جامعه در دستور امروزشان قرار بگیرید، هر چقدر توان سازماندهی و تشکیل کمیته های محلات در دفاع و اداره شهر و محلات خود در برابر هرگونه ارتجاعی بالا باشد، به همان اندازه نیز طعم این میوه را برای جمهوری اسلامی و اوباش سلفی اش تلختر از زهر مار خواهد کرد.
آزمون امروز مردم کردستان و فعالین کمونیست و انسانهای خوش نام جامعه در تاکید دوباره بر اداره محل زندگی خود توسط کمیته ها و سازمانهای مردمی است. بی شک شکستن قلم پای این مرتجعین اسلامی طوری که دیگر توان و جرات سربلند کردن نداشته باشند، وظیفه ای است که نباید به فردا موکول شود. در همه شهرهای کردستان لازم است که این چماقداران اسلامی را شناسایی و مجازات کرد. محله و شهر خود را بایست از وجود هر سلفی و و هر کسی که تهدیدی برای امنیت کودک و زن و جوان آن جامعه تلقی میشود، پاک کرد.
مردم آگاه و مبارز کردستان!
جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت دولتی مسلح با تمام امکانات سرکوب اش در برابر شما به زانو درآمد ، بنابراین جارو کردن تعدادی سلفی و کهنه پرست از شهرهای کردستان راحترین کاری است که میتوان انجام داد. قدرت اتحاد و همبستگی خود را به عنوان بازوی انقلابی در برابر ارتجاع گری اسلامی در همه ابعاد ریز و درشت اش را دوباره به رخ بکشید. هر اندازه کمونیستهای کردستان، سنگرهای آزادیخواهی و برابری طلبی را با اتکا به نیرو و پتانسیل مردم مترقی و منزجر از سنت و افکار ارتجاعی تقویت کنند، پایگاهی به وسعت ایران را در پشت خود خواهند داشت. از اینرو مجال هر تحرکی ولو کوچک که می تواند دست اندازی در برابر عزم و اراده شما برای رسیدن به یک زندگی مدرن و انسانی باشد را درهم بکوبید. آینده کودکان این جامعه به تلاش و مبارزه امروز شما گره خورده است.
همین امروز سلفی ها و چماق بدستان اسلامی را از محله و شهر خود بیرون کنید!
٠٩/ مه/ ٢٠٢١