در طول هفته کماکان تحصن "حامیان اجرای قانون و حجاب و عفاف: در جلو عمارت مجلس شورای اسلامی توجه و علاقه افکار عمومی را بخود مشغول داشت. انتشار سیر تا پیاز "تحصن سوپرانقلابیها"، در بررسی ثمره تحصن ۴۸ روزه توسط سایت اینترنتی خبرگزاری تابناک بیش از هر چیز گواه هیستری ارگانها و مراجع حکومتی در تعیین تکلیف با قانونی است که تدوین آن دو سال وقت برد، تا قابل اجرا و "اجرایی" شود... و امروز سر بزنگاه درست وقتی که حامیان دو آتـشه از چندین شهر دور و نزدیک جمع شدند، نه قانون صاحب دارد و نه مجری آن.
این به جای خود که به گفته حکومتی ها پایتخت پر از "زنان برهنه" است، این به جای خود که متحصنین از "قشر زنان" بخاطر لجستیک مجانی و خواب و خوراک مفتی از شهرهای مختلف، از جمله تهران، مشهد، ایلام، بوشهر و اصفهان، دور مجلس اطراق کرده و ۴۸ روز تمام دوام آوردند.
این بجای خود که قانون حجاب و عفاف״ از همان اول هم برای بستن دهان این و آن جناح و زورکی تصویب شد و صاحب درست و حسابی نداشت.
این بجای خود که مطالبه تحصن یعنی "فشار برای اجرا" یک قانون که از مجلس تا شورای عالی امنیت ملی تا ریاست جمهوری به آن هیچ اصراری ندارند، حتی از طرف ״سوپرانقلابی״ها بیمعنی و خنده دار است؛
اما آن همه خشونت و بزن و بکوب و تحقیر علیه آن چهل، پنجاه نفر و آنهمه ضرب و شتم خونین موردی نداشت. مگر نمایندگان مجلس به چه امر مهمی سرشان گرم است که ۴۸ روز تمام است بر علیه دار و دسته های شریک حکومتی، سرگردنه بگیرها، چماقداران و "آتش به اختیار"ها که امکانات و اعتبار لازم برای آنها را رفع و رجوع میکنند؛ اخ و پیف و بی حوصلگی بخرج میدهند؟
مساله مهم در این میان است که کشمکش اصلی را پشت دعواها و دلقک بازی مطبوعاتی پنهان ساختند. حقیقت آن است که اسفند و فروردین ماه فاصله ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ بمدت ۴۸ روز تمام، حجاب و قانون حجاب اجباری ارگانها و انوریته های اصلی نظام را به جان هم انداخت. تحصن و دخالت مستقیم عصاره های سرکوب این حکومت در مساحت چند متر مربع ضربه گیر کشمکشی شدند که بارها تا نزدیکی کشمکش به خیابانها پیش رفت. از تریبون مجلس، از ستاد نهی منکر، عمارت پاستور، شورای امنیت ملی و امثال آن توپخانه اتهام و لجن پراکنی یک دم خاموشی نداشت، "رابطه با رسانه معاند" ، معلوم نیست از کجا پول میگیرند"، "بحران"، "تهدید فرهنگی" فقط چند نمونه از این کشمکش است.
کجا این کشمکش افسار شد؟ چه کسی دستور حمله را داد؟ جواب این سوالات یک سر سوزن اهمیت ندارد. مساله این است که ۴۸ روز سیاست ایران را تحت تاثیر و تحت سلطه خود داشت. معضل حجاب میرفت که نبض جامعه را در دست خود بگیرد. قالیباف به ادعای صریح خود تصمیم داشت در یک قدمی جلوی "سوریه ای شدن" ایران را بگیرد؛ پزشکیان با همان صراحت تصمیم گرفت "جلوی مردم نایستد" تا بجای آن به "اولویت اصلی خود به معیشت مردم" برسد و شورای عالی امنیت ملی ترجیح داد برای کمک به این امر با حکم خود وارد میدان شود.
یکبار دیگر ارگانهای حکومتی، له یا علیه قانون حجاب را بشمارید این مشاجره بر سر یک چیز تماشایی است: وحشت از "حجاب" و کابوس رویارویی با تکرار مقاومت که اینبار توام با انفجار نارضایتی معیشت میتواند سر از هر کجا در آورد.