مراسم چهارشنبه سوری، نوروز و پس از آن سیزده بدر و برگزاری جشن های خیابانی در همه جا توسط مردم، و همزمان مراسم سیاه پوشی و عزاداری و برنامه های مذهبی در صدا و سیما و ارگان های تبلیغاتی جمهوری اسلامی، سیمای واقعی از جامعه ایران را به روشنی به نمایش گذاشت. جامعه ای که علیرغم چند دهه "حرام کردن" خوشحالی، جنایی کردن شادی، موسیقی و رقص و پایکوبی، امسال نیز با برگزاری مراسم نوروز و سال نو، با جشن و سرور همچون هر سال گذشته نه فقط مخالفت خود با قوانین سیاه حکومت را اعلام کرد که رسما و علنا در ابعاد توده ای و سراسری دست رد به تحمیل فرهنگ اسلامی، خرافات و تعزیه و عزاداری زد و مهر باطلی بر حاکمیت این فرهنگ و قوانین آن زد.
البته این اولین بار نیست که نوروز با ماه رمضان مصادف شده است. طی نزدیک به پنج دهه اخیر، این اولین باری نیست که مردم در ایران با جشن و سرور و شادی به استقبال چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدر و بهار و امید به سالی بهتر، میروند. تا چند سال پیش فشار دستگاه سرکوب، دستگیری و پلمب کردن سالن ها و خط و نشان کشیدن های حکومتی علیه این جشن ها روال بود و چهارشنبه سوری و نوروز روزهای کشمکش دائمی میان مردم و حاکمیت بود. حاد شدن کشمکش جامعه با حکومت هم در این چند روز سال نیز، نه غیر منتظره و نه پدیده ای جدید است. اما آنچه امسال را متفاوت می کند، این واقعیت است که همین مناسبت را جامعه در اوضاعی بسیار متحول تر از گذشته، با مردمی بسیار امیدوار تر و بمراتب با اعتماد بنفس بیشتری در راه خود برای دستیابی به تغییر و زندگی بهتر، پشت سر گذاشت. این فضا چنان بر سر جمهوری اسلامی سنگینی میکرد که از ترس همین توان پایین، امسال رسما تصمیم به عقب نشینی گرفت و تلاش کرد که این عقب نشینی را هر چقدر کنترل شده و برنامه ریزی شده به پیش ببرد و خود به سازماندهی مراسمهای به استقابل نوروز رفتن را به عهده بگیرد و رمضان را یواشکی زیر فرش کند.
سال گذشته نیز جمهوری اسلامی، حتی از دستور غیر قانونی کردن مراسم نوروز صرف نظر کرد و در عوض تلاش کرد تا صفوف خود را در "نیاز" به رسمیت شناختن مراسم سنتی و دیرینه "ایرانی" در مقابل مراسم مذهبی به "وفاق" برساند و از هرگونه مقابله رو دررو با مردم پرهیز کرد. امسال مقامات رسمی و غیر رسمی حکومت، از خامنه ای و مجلس نشینان گرفته تا امام جمعه ها و بسیج و سران سپاه اینبار سنگ تمام گذاشتند و از "پرباری" و "مکمل شدن عواطف ماه رمضان و بهار" در پی مصادف شدن نوروز و ضربه خوردن علی، همگی شروع به پیام دادن و تبریک به مردم شدند!
معلوم بود که امسال وضعیت معیشتی مردم در آستانه نوروز نسبت به سال گذشته بحرانی تر است و بنابراین اقدامات برنامه های سازمان داده شده محدود سال قبل، دیگر برای مردمی که خود را موفق تر در عقب راندن حکومت می بینند، کفاف نمی داد و اینبار لازم بود که حکومت خود را برای برگزاری مراسم بزرگ تر حکومتی آماده کند.
دستگاه های تبلیغاتی حکومت کاملا هماهنگ تر از سال قبل بکار افتادند تا در مراسم رسمی از نوع موسیقی ها، مکان و محدوده ״کارنوال ها״ و کنترل جمعیت گرفته تا اجرای برنامه ها، از زدن رنگ ״ملیتی״ و سنتی به لباس های مجریان انتخاب شده در صحن مراسم ها، تا نور پردازی ها و تصویر کردن پرچم های جمهوری اسلامی، همه و همه به نحوی باشد که بوی "ایرانی" و "ملی" داشته باشد. در عین حال، این برنامه ها همگی قبل از خود نوروز باشد و سایه بر مراسم مذهبی و عزا داری ها نیاندازد. در عین حال، مسئولین امنیتی هم هشدار ها و تهدید های خود به بهانه هایی نظیر "احترام به احساسات مذهبی"، "مقابله با بی بند و باری"، "تشویش مردم" و غیره اعلام کردند.
در پس این اقدامات، اما مقام های ״دوراندیش تر״ حکومت واقف بودند که مردمی که در هر فرصتی خواست سرنگونی کل جمهوری اسلامی را اعلام کرده اند، حاضر به تمکین به این مراسم رسمی نخواهند بود و بیشترین استفاده را بخصوص در زمان عزاداری های رسمی حکومتی، برای برگزاری تجمعات و جشن و شادی مستقل خود خواهند کرد. مشخص بود که در حالیکه بالایی ها برای کنترل و جلوگیری از شکل گیری هرگونه تجمع ״غیر منتظره״ و اعتراضی تلاش می کردند، در پایین، مردم، مراسم رسمی و کل این بالماسکه ترس و عقب نشینی رسمی حاکمیت را به سخره گرفتند و برای پیشروی خود راه باز می کنند.
رجز خوانی ها و خط و نشان کشیدن های سرداران و روسای سپاه، برای مردمی که به روشنی این عقب نشینی و ترس حکومت را مشاهده کرده اند و تغییر توازن در جامعه را تجربه می کنند، نه نشانی از قدر قدرتی حکومت، بلکه بیشتر نشان دهنده موقعیت حکومتی است که قادر به کنترل اوضاع نیست.
حکومتی که با اتکا به مجلس و وزارتخانه ها و ستادهای ״فرهنگی״ و ״اخلاقی״ و ״نهی از منکر״، با اتکا به دادگاه و زندان و سپاه و گله های موتور سوار و زنجیر بدست و سرکوب و زندان و اعدام، با اتکا به تلویزیون و رادیو و پمپاژ تبلیغاتی و ״بکن و نکن ها״ ، با اتکا به تدریس اجباری اراجیف و خرافات در مدارس و هزاران دستگاه تحمیق و اجرایی مذهبی و قوانین مذهبی و ... پس از بیش از چهار دهه هنوز قادر به حاکم کردن فضای اسلامی به جامعه نیست. امروز فضای سیاسی جامعه رسما و علنا حکایت دیگری، و دم از خواست های دیگری می زند.
بی دلیل نیست که امسال دست به دامان عید و اندکی گشایش فضای فرهنگی و اجتماعی شدند و دولت خود راسا در براه اندازی کاروانهای نوروزی و دادن دهها و دهها "امتیاز" فرهنگی و زبانی و .. به اقلیت های قومی و مذهبی و زبانی و ... "پیشتاز" شد. سرمایه گذاری بر عقب نشینی های تحمیل شده قبلی در عرصه زن ستیزی و شادی ستیزی و راه اندازی مراسم اسلامی و . .. به این امید که بر معضلات لاینحل و پایه ای اقتصادی سرپوش بگذارد و مردم را به تغییرات مناسبات با غرب و بهبود اوضاع و تخفیف جدال خود با حاکمیت امیدوار نگاه دارد، توهم است.
امسال علیرغم مراسم های نوروزی رسمی در بسیاری از شهرها و روستاها و تلاش حکومت در بسته بندی کردن نوروز دربسته بندی جشن "باستانی" و "ملی"، جمهروی اسلامی قادر نشد مانع برگزاری مراسم های مدرن و امروزی و مستقل مردم، و شادی مرد و زن، دختر و پسر، کودک و سالمند بدون هرگونه جدایی ملی و مذهبی و جنسی، خوشحالی و رو بوسی عمومی و نواختن و خواندن آهنگ ها و ترانه های امروزی بشود. مردمی که به استقبال نوروز ۱۴۰۳ رفتند، جشن گرفتند و با هم خواندند و رقصیدند، نشان دادند که جمهوری اسلامی در حاکمیت است ولی فضای جامعه را در اختیار ندارد. مراسمی که مردم در همه جا برگزار کردند، بیش از هر چیز دیگر، نشانگر اعتماد به نفس مردمی است که نه تنها خود را "شکست خورده" و "مغلوب حکومت" بلکه در جنگ بر سر "اسلامی کردن جامعه" پیروزمند می بینند.
این آمادگی، این پتانسیل قدرت و توان وسیع مردم در مقابل حکومت، و وادار کردن آن به عقب نشینی، بهترین شرایط برای پیشروی و دستیابی به جامعه ای آزاد و برابر، جامعه ای که نه بر اساس تفرقه و جدایی ها، جامعه ای که نه بر اساس زور و سرکوب برای کسب سود و حکومت اقلیتی نسبتا ناچیز بر اکثریت مردم، بلکه جامعه ای که در آن مردم بر مردم حکومت می کنند و زندگی در آن، مملو از جشن و سرور است. همه شرایط برای دستیابی به این جامعه امروز موجود است.