مصاحبه نشریه نینا با خالد حاج محمدی
۲۶ نوامبر ۲۰۲۴

نینا: دوره اخیر یك بار دیگر، در دل تخاصمات منطقه ای و خصوصا تشدید تخاصمات دو دولت اسرائیل و ایران، مسئله ستمگری بر مردم کُرد زبان و كلا مسئله ای كه تاریخا به عنوان مسئله کُرد از آن اسم میبرند، مورد بحث محافل سیاسی خصوصا در جنبش ناسیونالیستی کُرد چه در سطح ایران و چه در سطح منطقه و همچنین بعضی از دول منطقه قرار گرفته است. بعلاوه اخیرا در تركیه هم رابطه دولت تركیه و پ ك ك یك بار دیگر و در دل آن مسئله کُرد به بحث رسانه های رسمی تبدیل شده است. در سوریه نیز كم و بیش سرانجام این مسئله و آینده نیروهای ناسیونالیسم کُرد در دل كشمكشهای دول مختلف در سوریه مورد بحث است. به همین دلیل سوالاتی را در این خصوص با خالد حاج محمدی در میان میگذاریم.

اولین سوال این است چه اتفاقی در ایران افتاده است؟ دولت پزشكیان پستهایی به "اهل سنت" و "اقلیتها" واگذار کرده است، توجه به كردستان و مردم کُرد زبان و بلوچستان در بحثهای او مشاهده میشود، لباس کُردی میپوشد و به زبان کُردی مردم كردستان را خطاب قرار میدهد. در شرایطی كه فشار به احزاب اپوزیسیون کُرد كلا در یك سال گذشته كمتر نشده است و آخرین مورد جمع كردن اردوگاههای اپوزیسون کُرد در كردستان عراق، بحث خلع سلاح و انتقال آنها به ارودگاههایی است كه تعیین كرده اند، ماجرا از نظر شما چه است؟

خالد حاج محمدی: اجازه بدهید ابتدا چند نكته در مورد اوضاع كردستان ایران و رابطه جمهوری اسلامی و مردم در این منطقه را بیان كنم و بعد به بقیه نكات مورد نظر شما خواهم پرداخت. تحولات جامعه ایران خصوصا در یك دهه گذشته سیمای كل ایران و از جمله كردستان را عوض كرده است. امروز بیش از هر زمانی طبقه كارگر در ایران ، زنان ، اقشار محروم و نسل جوان آن، احساس همسرنوشتی میكنند و در مقابل جمهوری اسلامی همبسته ظاهر شده اند. 

اعتراضات سراسری علیه جمهوری اسلامی پس از شهریور ۱۴۰۱ و قتل حكومتی مهسا امینی، تلاش همه جانبه نیروهای راست و ناسیونالیست، باحمایت دول غربی، برای زدن مهر خود به این اعتراضات و خیزش و رهبر تراشی های دائمی و دست رد مردم آزادیخواه به سینه همه این نیروها و تلاشهای شان، بیان بارز این حقیقت است كه جامعه ایران و مردم آزادیخواه از جمله در كردستان بسیار هوشیارتر، همبسته تر و متحد ترند. برخلاف تلاش و تبلیغات دائمی ناسیونالیسم ایرانی از جمهوری اسلامی تا ناسیونایستهای عظمت طلب ایرانی در اپوزیسیون از یک طرف و ناسیونالیستهای کرد و ترک و بلوچ و عرب و .... از طرف دیگر، نفاقهای ملی، مذهبی و قومی بدرجه زیادی به حاشیه رفته اند و مهر باطل خورده اند، و احساس همسرنوشتی، هویت مشترك طبقاتی در میان طبقه كارگر، هویت مشترك انسانی در میان مردم ایران بشدت تقویت شده است. بر همین اساس یك اسلحه زنگ زده و ضد انسانی برای تفرقه های ملی، قومی، مذهبی، جنسی و... از دست همه این نیروها به زمین افتاده و جامعه پذیرای آن نیست. امروز نیروهایی كه بر اساس ملیت ، قومیت و مذهب برای انسانها هویت درست میكنند ، تحریك قومی یا مذهبی میكنند و میكوشند زیر این پرچمها نیرو جمع كنند، به مراتب در جامعه ایران حاشیه ای تر شده اند. تلاش جمهوری اسلامی در تحولات و اعتراضات ۱۴۰۱ برای نفاق افكنی، مثلا جدا كردن كردستان از بقیه و فاصله انداختن میان مردم هم سرنوشت شكست خورد، این سیاست در بلوچستان هم به نتیجه نرسید و جواب رد گرفت. همزمان تلاش ناسیونالیستهای کُرد و تبلیغات آنها برای تراشیدن هویت "کُردی" و محلی به جنبش اعتراضی و انسانی بعد از قتل حكومتی مهسا امینی به جایی نرسید و شكست خورد. 

در نتیجه فضایی كه امروز از هر طرف با پرچم قومیتها و میلیتها و مذاهب و اقلیتها ایجاد میشود، از فضای واقعی جامعه ایران و فضای مردم كردستان  استنتاج نمیشود. این فضایی است كه نیروهای راست، دولتها و مرتجعین و محافل سیاسی با اهداف روشن میكوشند در تخاصمات و کشمکش های خود با همدیگر، آنرا ایجاد كنند، میكوشند اختلافات قومی و مذهبی و... را باد بزنند و در خدمت اهداف خود در كشمكشهای میان خود به آن متكی شوند. سعی میكنند در این تخاصمات با تحریك قومی و مذهبی، با پرچم حقوق کُردها و سنی ها و... اهداف زمینی خود را دنبال كنند. نیروهای ناسیونالیست هم برای رسیدن به نان و نوایی به استقبال این فضا و دامن زدن به عرق ملی و مذهبی و .... میروند و آماده ایفای نقش هستند.

دولت پزشكیان با پرچم "حكومت وفاق ملی" تلاش كرد سطوح بالای جمهوری اسلامی را متحد کند تا همه جناحهای آن احساس كنند در حاكمیت سهمی دارند، با این كار شكاف در بالا را كه زیر فشار اعتراضات وسیع توده ای هر روز بیشتردچار انشقاق  میشد ، متحد کند و  توان جمهوری اسلامی در مقابل پایین جامعه را بالا ببرند. تقسیم صندلی در مجلس، دادن پستهایی به افرادی كه کُرد یا بلوچ زبان یا سنی مذهب هستند، تغییر تركیب دولت و تشکیل یک دولت ״رنگین کمانی״، همراه با تبلیغات وسیع ناسیونالیسی و وطن پرستانه و كاهش دوز تبلیغات اسلامی، كوششی برای این است كه مردم ایران را، که از حکومت مذهبی و اسلامی متنفراند، راضی كند، زیر پای نیروهای اپوزیسیونی که با پرچم ایرانیت، یا به نام "اقلیتهای ملی تا مذهبی و حقوق آنها" علیه جمهوری اسلامی ابراز وجود میكنند را خالی و نقش و دخالت آنها را، چه به كمك دولتهای غربی و دول متخاصم با ایران و چه مستقیم، و مخاطراتی كه خصوصا در مناطقی مانند بلوچستان یا كردستان میتوانند برای حاکمیت ایجاد کنند را كم كند. 

فشار به اپوزیسیون كرد مستقر در كردستان عراق و تلاش برای خلع سلاح و محدود كردن آنها و تبدیل آنها از یك نیروی سیاسی مسلح به آوارگانی زیر نظر سازمان ملل و استقرار آنها در اردوگاههای دور از شهرها و...، با هدف كاهش نقش آنها و اساسا ناممكن كردن سرمایه گذاری ارتجاع منطقه ای روی آنها برای مقابله با جمهوری اسلامی و بعلاوه استفاده تبلیغاتی علیه فضای اعتراضی در جامعه كردستان و نشان دادن پایان نقش این احزاب و به رخ كشیدن قدرت جمهوری اسلامی اساسا علیه پایین جامعه است. 

نینا: با این وصف آیا جمهوری اسلامی در كردستان توانسته است اهداف خود را برآورد كند؟

خالد حاج محمدی: اقدامات جمهوری اسلامی و وعده های پزشكیان جواب معضل اكثریت عظیم مردم مخالف و متنفر از جمهوری اسلامی را نمیدهد و معضل آنها را حل نمیكند. اینرا در ادامه اعتراضات در کردستان پا به پای تهران و شیراز و کرمانشاه و اهواز و ..... میتوان دید. امید به اینکه انتخاب چند نفر کرد زبان یا سنی مذهب میتواند مردم کردستان را راضی کند فقط میتواند ناشی از محاسبه غلط جمهوری اسلامی از وزن احزاب ناسیونالیست کرد در كردستان باشد. خواست و مطالبه طبقه کارگر و مردم‌آزادیخواه کردستان همان خواست و مطالبه ای است که طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در خوزستان ، تهران ، شیراز و اصفهان دارند. معضل اكثریت بزرگی از مردم كردستان، كارگران، زنان، نسل جوان و اقشار محروم جامعه خیلی عمیق تر و طبقاتی تر از مسائل فرهنگی و زبانی و دادن پستهایی به افرادی محلی و كرد زبان است. كارگران و اقشار محروم و زنان در كردستان ایران تجربه كردستان عراق و سه دهه حاكمیت احزاب بورژوایی و ناسیونالیست كرد در آنرا دارند. اینکه سهم طبقه كارگر و زنان در حاكمیت آنها حتی از دوره صدام حسین هم كمتر است را از زبان مردم کردستان عراق شنیده اند. به این اعتبار مطالبات طبقه كارگر در كردستان جدا از مطالبات سراسری این طبقه نیست، زنان به همین صورت  ، معلم ،پرستار، بازنشسته و بخش محروم جامعه به همین شكل. این بخش رفاه، عدالت و برابری، آزادیهای وسیع سیاسی، برابری زن و مرد، پایان فقر و استبداد و... را میخواهند و بر سر اینها با جمهوری اسلامی در جنگند. جامعه به این نتیجه رسیده است كه این مطالبات در چهارچوب این نظام جواب نمیگیرد و بر همین اساس طبقه كارگر و بخش محروم جامعه، زنان و نسل جوان خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی به عنوان اولین قدم در راه رسیدن به  رفاه و جامعه ای برابر و آزاد است. لذا اقدامات جمهوری اسلامی و حتی تلاش ناسیونالیستهای كرد با پرچم "كرد" و "حقوق اقلیها" كمتر از هر زمانی مسئله اكثریت عظیم مردم كردستان می باشد و آنها را نمایندگی نمیكند.

اما و همزمان اقدامات اخیر جمهوری اسلامی، باز كردن فضای فرهنگی در كردستان، رفع محدودیت و موانعی كه سالهای قبل در نوروز و مناسبتهای مختلف ایجاد میكرد و پیش قدم شدن نهادهای حکومتی، استاندار و فرماندار، در این مراسمها، كاهش محدودیت بر زبان كردی و وعده ها و اقداماتی برای آموزش زبان محلی، اختصاص پستهایی به كرد زبانان و...، قطعا بر طیفی كه مخالفت آنها با جمهوری اسلامی از این چهار چوب فراتر نمیرود، تاثیر میگذارد. به این اعتبار حداقلهایی از مطالبات احزاب ناسیونالیست كرد را برآورد و بخشی از نیرویی كه برای رسیدن به این مطالبات حول آنها جمع میشود را از آنها دور خواهد کرد. همچنانكه پرچم ناسیونالیست ایرانی را برداشتن توسط جمهوری اسلامی و سرود "ای ایران، ای مرز پرگهر" و تبلیغات وسیع ناسیونالیستی جمهوری اسلامی، عملا زیر پای طیف ناسیونالیستهای ایرانی و سلطنت طلب در اپوزیسیون را خالی میكند. 

نینا: این روزها شاهد تحركاتی در میان فعالین جنبش ناسیونالیست كرد، احزاب و گروههای قومی و... زیر عنوان حقوق كردها و... هستیم. همزمان اخیرا وزیر جدید امور خارجه اسرائیل از لزوم دوستی با "كردها" میگوید و مدعی است "كردها"، متحدین طبیعی اسرائیل هستند. اینها كجای تغییر تحولات این دوره در ایران و منطقه قرار میگیرند؟ 

خالد حاج محمدی: تحركات و جنب و جوش چند ماه اخیر در میان فعالین، محافل و گروهها و سازمانهای ناسیونالیستی كرد، امیدواریی است كه آنها زیر سایه فضای جنگی و میلیتاریستی حول نسل كشی اسرائیل در  فلسطین و فضای پر تنش میان اسرائیل و جمهوری اسلامی پیدا كرده اند. در این دوره ، تهدیدات ، تبلیغات و حملات دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی به همدیگر و خطر وقوع جنگی بزرگ با ایران با دخالت مستقیم امریكا و ناتو، بخش بزرگی از اپوزیسیون بورژوایی ایران از طیف سلطنت طلب تا انواع گروههای قومی و مذهبی و جریانات اولترا راست و جریانات ناسیونالیست كرد، را به چنین جنگی امیدوار كرد. طیفی از این اپوزیسیون  در این مسیر از دستگاه پروپاگاند جنگی اسرائیل فراتر رفتند و رسما در دل كشتار وسیع مردم فسلطین در غزه با تکرار تز نتانیاهو که ״سر مار در ایران است״ و با توجیه مخالفت با جمهوری اسلامی، خواهان تكرار سناریوی غزه در ایران شدند و در كنار جنگ طلب ترین عناصر دولت اسرائیل قرار گرفتند. اینها در تمام كشتار و پاكسازی خونین اسرائیل در فلسطین كه با اعتراض جنبشی جهانی و عظیم علیه اسرائیل و برای پایان جنایت، بمباران، قتل و كشتار مردم و كودكان فلسطینی عروج كرد، یا رسما، مانند رضا پهلوی و طرفدارانش، كنار اسرائیل و امریكا ایستادند و یا "محترم ترین" آنها سكوت اختیار كردند.

احزاب ، جریانات و شخصیتها این جنبش اساسا امیدوار بودند و هنوز هم هستند كه امریكا و اسرائیل وارد جنگ مستقیم با ایران شوند. چنین جنگی را به نفع خود میدانند و امیدوارند چنین جنگی باعث سرنگونی جمهوری اسلامی و سر كار آوردن حاكمیتی پرو آمریكایی و اسرائیلی شود و آنها هم سهمی در آن حكومت داشته باشند و در كردستان صاحب مقام و جایگاهی شوند. متاسفانه این طیف در اپوزیسیون ایران کوچک نیستند. این نیروها، كه از جریان سلطنت طلب، مجاهد، "سازمان زحمتكشان" عبدالله مهتدی و حزب حمید تقوایی تا انواع گروهای قومی و مذهبی را در برمیگیرد، رسما پرو اسرائیلی و جنگ طلبند و در كمال بی شرمی از كشتار وسیع مردم ایران در چنین جنگی و نابودی زیر ساختهای اقتصادی و تحمیل فقر و آوارگی بعنوان عوارض "جانبی" جنگ نام میبرند. 

این نیروها امیدوارند كه ترامپ در رابطه با جمهوری اسلامی ״قاطع تر״ باشد و به قول خودشان با آن ״مماشات״ نکند و امیدوارند ترامپ با جمهوری اسلامی سر جنگ داشته باشد. افرادی از این صف كه دیگر آب از سرشان گذشته و در بی شرمی هیج مرزی نمی شناسند، فوری با پیام تبریك به ترامپ، وفاداری خود را برای هر خوش خدمتی اعلام كردند و منتظر قبول خدمتگذاری خود از جانب ترامپ فاشیست هستند. 

فضای كنونی و تحركات و امیدواری ها در این صف ناشی از شدت گرفتن جدال ایران و اسرائیل و امیدواری آنها به تشدید آن به عنوان راه نجات از استیصال و بی آیندگی خود است. این شامل همه احزاب و گروههای ناسیونالیست كرد در اپوزیسیون جمهوری اسلامی است. امری كه بشدت مردم آزادیخواه ایران را نگران كرده است.

در مورد سخنان اخیر "گیدئون ساعر" وزیر امور خارجه جدید اسرائیل و اعلام دوستی "با كردها" یكی دو نكته را اشاره كنم. فكر نكنم هیچ انسان شرافتمندی ارزشی برای سخنان ایشان و یا سخنان نتانیاهو كه او هم مردم ایران را خطاب قرار داده بود قائل باشد. كسانی كه در مقابل چشم جهانیان دهها هزار انسان را قتل عام كردند در موقعیتی نیستند كه با مردم كردستان یا ایران اعلام دوستی كنند. اعلام دوستی سران دولتی كه تمام تاریخشان با خون و ترور و جنایت، با كشتار و اشغال خانه و زمین و كاشانه مردم محروم فلسطین، نوشته شده است، با مردم كردستان یا ایران، عکس العملی جز نفرت و بیزاری نداشته و ندارد. تنها دلیلی که مردم در ایران در اعتراض به این بیشرمی و وقاحت در آویزان کردن این جانیان به جنبش آزادیخواهانه خود به خیابانها نمیریزند، وجود حاکمیتی است که از این اعتراض به نفع خود استفاده میکند. مردم در ایران در هر دو سنگر علیه ارتجاع حاکم در ایران و جانیان حاکم در اسرائیل میجنگند. 

مخاطب این پیامها خیلی روشن متحدین آنها در میان گروههای مرتجع و از جنس خود آنها و تلاش برای سرمایه گذاری روی آنها، استفاده ابزاری از آنها برای انجام پروژه های خود در كشمكش با جمهوری اسلامی است. این پیامها و استقبال بخشی از اپوزیسیون از آن اعلام آمادگی دو طرف در معامله برای دستیابی به اهداف خود زیر پرچم دروغین دفاع از مردم ایران است.

باید توجه داشت كه در سه دهه گذشته، خصوصا بعد از حمله به عراق و اشغال افغانستان و عوارض آن برای امریكا و انگلستان و...، در سیاست دول غربی پدیده جنگ نیابتی به جای لشكر كشی و به كشتن دادن سربازان خود، به سیاستی جدی تبدیل شده است. در سوریه ״ارتش آزاد سوریه״ را نه علیه بشار اسد که علیه جنبش آزادیخواهانه مردم سوریه ساختند، جنگ با روسیه را با اتكا به اوكراین پیش میبرند و در حقیقت اسلحه از غرب و كشته ها از مردم اوكراین. امروز جنگ نیابتی در خاورمیانه نه تنها توسط امریكا و.. كه توسط دول منطقه هم دنبال میشود. ایران و اسرائیل هر دو در منطقه تلاش كرده اند در این زمینه كار كنند و مستقل از شبكه های جاسوسی و تروریستی خود، نیروهایی را برای جنگ نیابتی سازمان بدهند. ایران در سالهای گذشته در پا گرفتن جریانات شیعه در عراق نقش جدی ایفا كرده است كه حشد الشعبی یكی از آنها است و  در تخاصمات با عربستان كمك زیادی به حوثی ها كرد. تركیه، عربستان، قطر و... همه سعی كرده اند عوامل و نیروهایی را در كشورهایی كه با آنها مشكل دارند، سازمان دهند، مسلح كنند و در خدمت خود قرار دهند. اكنون یك پای جدی جنگ ویرانگر در سودان كه در مدت یك سال و چهار ماه ۱۵۰ هزار نفر كشته و بیش از ۱۰ میلیون نفر آواره اند، امارات متحد عربی، كه بدون اوكی آمریكا انگشت در آب نمیكند، است، بدون اینكه حتی سربازی به جنگ فرستاده باشد. عربستان و جمهوری اسلامی در دوره تشدید تخاصمات شان، یكی اپوزیسیون كرد را از جمله حزب دمكرات و.. . به كار میگرفت و ماموریت ״نا امن کردن کردستان״ را به آنها داد (حزب دمكرات آنرا "راسان" نام گذاشت) و دیگری حوثی ها را با حمایت همه جانبه سیاسی و نظامی خود به جان عربستان انداخت.

اسرائیل نیز مدت مدیدی است، همراه و در كنار دولت آمریكا در ایران و عراق و منطقه، مشغول چنین كاری است. تلاش اسرائیل برای سازمان دادن واحد های ترور و بمب گذاری در مراكز مهم صنعتی، اقتصادی و اتمی ایران امر جدیدی نیست. امروز سعی میكند این سیاست و تلاش برای جنگ نیابتی را از كانال جلب جریانات اپوزیسیون و به نام مبارزه با جمهوری اسلامی و زیر عنوان دفاع از حقوق "اقلیتها" یا دفاع از "كردها"، دنبال كند. به همین دلیل ریاكارانه مردم ایران و یا كردستان مورد خطاب سران اسرائیل قرار میگیرند. آنچه وزیر امور خارجه جدید اسرائیل به نام "دوستی" با كردها بیان میكند در حقیقت تلاش برای جلب نیروهای ارتجاعی کرد در تخاصمات خود با ایران با پرچم  "حقوق" كردها برای متحقق کردن اهداف اسرائیل در ایران است، سیاستی كه مدتها است دنبال كرده و امروز رسما اعلام میشود. بی شك این سیاست و حامیان آن از هر طرف مورد نفرت مردم آزادیخواه در كردستان هستند. جنگ و جدال مردم كردستان برای رفاه و آزادی و برابری است و با جنگ اسرائیل و حامیان او با جمهوری اسلامی یكی نیست. از نظر این مردم دولت اسرائیل در جنایت و توحش امروز هر مرزی را پشت سر گذاشته و روی هر دولت جنایتكاری را از جمله جمهوری اسلامی هزار با سفید كرده است. نفرت مردم ایران از جمهوری اسلامی مانع دیدن ابعاد جنایتکاری و فاشیسم دولت اسرائیل نمیشود. این واقعیتی است که نه نیروهای ارتجاعی از دولتها تا نیروهای اپوزیسیون قادر به درک آن نیستند.

نینا: شما به مسائلی اشاره كردید كه قابل توجه است. اگر احزاب و جریانات ناسیونالیستی به جنگ اسرائیل با ایران امید بسته اند و آرزوی حمله به ایران با شراكت آمریكا را دارند و آماده همكاری با دولتهای متخاصم هستند، چگونه در همین شرایط چشم به انتظار توافق با ایران هستند، چیزی كه مشخصا در مورد حزب دمكرات در همین چند ماهه اخیر گفته شده است. 

خالد حاج محمدی: من مطلقا اینها را تناقص نمیدانم. چه حزب دمكرات به عنوان حزب اصلی ناسیونالیسم كرد در كردستان ایران و چه سایر شاخه های این جنبش، در ایران و در كل منطقه، خواهان توافق با دولت مركزی و شركت در قدرت هستند. آنها میخواهند در قدرت سیاسی، دولت مركزی، سهیم شوند و نام این سهم خواهی را میگذارند حقوق "كردها" و تلاش میکنند این سهم خواهی را به بی حقوقی مردم كردستان آویزان كنند. برای این نیروها این سهم خواهی را از هر كانالی كه قابل تامین باشد، دنبال میكنند. اگر دولت مركزی، و اینجا جمهوری اسلامی، چهار مطالبه فرهنگی و... آنها را تامین كند و مهمتر اگر روسای این احزاب به عنوان مقامات محلی دولت مركزی در كردستان سر كار باشند و قدرت محلی و تصمیماتی به آنها واگذار شود، با جمهوری اسلامی آشتی میكنند. این هدف حزب دمكرات از روز به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی تا امروز بوده است و علنا هم به نام خودمختاری، خود گردانی و اكنون هم به نام فدرالیسم بیان میكند. دشمنی آنها با جمهوری اسلامی بر اساس بی سهمی آنان از قدرت سیاسی و اقتصادی است و نه فقر و استثمار و زن ستیزی و استبداد و حتی قوانین اسلامی، اگر سهم آنها داده شود با بقیه مسائل مشكلی ندارند. حاكمیت مورد نظر آنها از نظر اقتصادی و رفاه عمومی تفاوتی با جمهوری اسلامی ندارد. یکی از رهبران آنها به روشنی گفته بود مردم کردستان ترجیح میدهند پلیس و زندانبان شان کرد باشد و خواهان زندانبانی برای كرد زبانان هستند. در نتیجه جنگ و دعوای آنها جنگ و دعوای كارگر و زنان و نسل جوان آزادیخواه و اقشار محروم جامعه با جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران نیست.

از این نظر برای نیروهای ناسیونالیست کرد آشتی با جمهوری اسلامی، با دولت اردوغان و هر دولت حاكمی، علیرغم هر در جه از توحش و جنایت، به شرط دادن سهمی از قدرت به آنها، مانعی ندارد. اگر این سهم در توافق با دولت مركزی تامین نشود، با هر دولت متخاصمی میتوانند وارد همكاری شوند تا حكومت مركزی زیر فشار قرار بگیرد، به این امید كه در موقعیت ضعف به مطالبات آنها تن در دهد و با آنها آشتی كند. این سیاست همیشگی نیروهای ناسیونالیست کرد بوده است. اینها همگی تاریخی از همكاری با دولتهای مختلف را، حتی علیه هم، داشته و دارند. حزب دمكرات دوره ای با عربستان همكاری كرد، همیشه آماده همكاری با دول غربی بوده است، آماده همكاری با اسرائیل و هر دولتی در منطقه است. اینرا رسما اعلام کرده اند. این حزب همزمان همیشه آماده همكاری و توافق با جمهوری اسلامی بوده و هست. خیلی طبیعی است در این دوره كه ایران و اسرائیل در مقابل هم قرار گرفتند و خطر جنگ منطقه ای با ایران بالا گرفته است، همزمان با چراغ سبز نشان دادن به اسرائیل و امریکا، به فكر مذاكره با ایران افتاده باشد، با این فرض كه جمهوری اسلامی در موقعیت ضعیفی است و ممكن است به مذاكره و توافق تن بدهد. بقیه گروههای ناسیونالیستی در ایران مستقل از موقعیت شان، همان اهداف حزب دمكرات را دنبال میكنند. در نتیجه تناقضی موجود نیست و ادامه سیاستی است كه دارند.

پ ك ك كه سنگ دفاع از "كرد" در منطقه را به سینه میزند و دوره ای پرچمدار ״کردستان بزرگ و یکپارچه״ بوده است، با جمهوری اسلامی همكاری میكند. حزب دمكراتیك سوریه كه متحد پ ك ك است عملا زیر نظر نیروهای آمریكا در سوریه كار میكند. جریان بارزانی و طالبانی كه در عراق در قدرت اند، هر كدام حامی یكی یا دو تا از دولتهای مرتجع و جنایتكار منطقه هستند.

در نتیجه كارت "كرد"، پرچم "كردها"و كردستان و سوگند خوردن به بی حقوقی "كردها"، همگی اسم رمز سهم خواهی بورژوازی كرد، یا بخش ناراضی آن در اپوزیسیون از دولت مركزی است. رقبای جمهوری اسلامی هم با علم به همین حقیقت، میكوشند ضد انسانی ترین سیاست خود در تقابل و تخاصمات خود با جمهوری اسلامی را به پرچم "كرد" و "مظلومیت كردها" آویزان كنند. توجه كنید كه امروز ایران، تركیه و دهها دولت مرتجع در دنیای عرب همگی پرچم بی حقوقی مردم فلسطین را بلند كرده اند و اهداف خود و منافع خود را زیر این پرچم  دنبال میكنند.

نینا: این پدیده فقط به مسئله کُرد در ایران ختم نمیشود، اسرائیل مشخصا در این میانه روی مسئله بی حقوقی کُردها در تركیه هم تاكید كرده است. همزمان با این دولت تركیه و دو حزب ناسیونالیست حاكم تركیه ضرورت برادری "تركها و ״کُرد ها״ را مطرح كرده اند. آنها اخیرا امكان دیدار با عبدالله اوجلان را فراهم كردند و پیام اوجلان مبنی بر یایان جنگ پ ك ك و دولت تركیه و اینكه اگر او را آزاد كنند، این معضل را حل میكند و آشتی را تامین میكند، مطرح كرده است. این مسئله از نظر شما كجای این تحولات قرار میگیرند و دلایل آن چیست؟

خالد حاج محمدی: این پدیده به بحث مستقل و مفصلی احتیاج دارد كه پرداختن همه جانبه به آن اینجا ممكن نیست. من تنها به نكاتی اشاره خواهم كرد. در مورد اسرائیل هدف بسیار روشن است. تخاصمات تركیه و اسرائیل در این دوره مقداری بالا گرفته است و اسرائیل نیز با كارت مسئله کُرد علیه دولت تركیه بازی میکند. همچنانكه گفتم بحث بی حقوقی مردم کُرد زبان توسط روسای دولت اسرائیل به عنوان دولتی كه در كشتار مردم فلسطین در ۷۶ سال گذشته از هیچ جنایتی دریغ نكرده است و در ۱۴ ماه گذشته حمام خون از جنایت و كشتار مردم فلسطین راه انداخته است، مشمئز كننده است. 

دولت تركیه نیز هر زمان نیاز داشته است بحث توافق با پ ك ك را مطرح كرده است و پ ك ك هم در چند دوره با آن توافق كرده است و این توافق در نیمه راه، اساسا توسط دولت تركیه، به بن بست رسیده است. شخص عبدالله اوجلان بارها از زندان پیام داده است و برای توافق با تركیه و قانع كردن نیروهای پ ك ك برای پایان جنگ مسلحانه با دولت تركیه و قبول خلع سلاح اعلام آمادگی كرده است. البته باید این امر که اوجلان در زندان است را بعنوان یك فاكتور، در مورد وی به مثابه یك زندانی و اینکه در چه شرایطی چنین وعده هایی را میدهد، در نظر گرفت.

بهرحال دولت تركیه علیرغم همه تلاشهای تا كنونی در سوریه و عراق و تركیه علیه پ ك ك و لشكر كشی و صرف مخارج سنگین به اهداف خود مبنی بر از بین بردن پ ك ك و در سوریه الحاق بخشی از سرزمینهای و مناطق كرد زبان به كشور تركیه و ... و نهایتا تبدیل به قدرت بزرگ منطقه ای  نرسید. در سوریه با اتمام جنگ غرب و شكست آنها در ساقط كردن حكومت اسد، عقب نشینی آنها و شكست داعش و ״ارتش آزاد سوریه״، دولت تركیه ناچار است به توافقی با روسیه و دولت سوریه برسد. تركیه نمیتواند بیش از این مناطقی را در سوریه به نام مبارزه با پ ك ك در تصرف داشته باشد. به نظر من این امر و وضع بحرانی خود تركیه، ناكامی های تا كنون و ناامنی در این مملكت كه یك پای آن پ ك ك است، خنثی كردن پ ك ك را در دستورشان گذاشته است. 

در این رابطه فقط به مولفه هایی در رابطه با نیاز دولت ترکیه به خنثی کردن پ ک ک اشاراتی کوتاه میکنم. اول اینکه خلع سلاح پ ك ك و دادن امتیازاتی به آنها به عنوان یك نیروی سیاسی و آزادی اوجلان، در صورتیکه متعهد به پایان مبارزه مسلحانه با دولت تركیه باشد، برای تركیه یك پیروزی است و در چنین شرایطی میتواند جوابی به كاهش معضلات اش باشد. دوم اینکه در حال حاضر پ ك ك به ابزاری در دست ایران تبدیل شده و متحد جمهوری اسلامی است. هر چند ایران و تركیه با هم در جنگ نیستند و اما دفاع رسمی پ ك ك از ایران برای تركیه زنگ خطری است. سوم اینکه برنامه گسترش نفوذ اقتصادی چین در منطقه و خط زمینی امن، جاده ابریشم، در این منطقه برای بهبود اقتصادی تركیه فاكتور مهمی است که خنثی كردن پ ك ك و امن نگاه داشتن این خط در استراتژی ترکیه برای مقابله بحران عظیم اقتصادی نقش مهمی خواهد داشت.

برای پ ك ك هم چند فاكتور قابل توجه است. اول اینكه كردستان سوریه برای ادامه كاری و حضور پ ك ك قابل اتکا نیست و به همین دلیل نیروهای ناسیونالیست كرد سوریه در حال حاضر زیر نظر و چتر حمایتی آمریكا هستند. هر زمان امریكا مجبور شود منطقه را خالی كند آنها راهی جز توافق با دولت اسد ندارند و طبیعتا آینده و سرنوشت آنها برای دولت امریكا سر سوزنی ارزشی ندارد. حضور آنها در كردستان عراق با محدویتهایی روبرو شده است و با استحكام موقعیت دولت مركزی در عراق امكان مانور پ ك ك هر روز كمتر میشود. 

آزادی اوجلان به عنوان رهبر بلامنازع پ ك ك پدیده مهمی است و در صورت توافق اوجلان با پایان مبازره مسلحانه، سایر اعضا رهبری این جریان زیر فشار جدی قرار میگیرند. مستقل از اینكه چنین توافقی با دولت مورد قبول همگان در صفوف پ ك ك نیست و اختلافاتی بر سر آن دارند، اما مشكل پ ك ك در توافق با تركیه غیر قابل اعتماد بودن دولت حاكم است كه روی هیچ وعده او نمیتوانند حساب كنند. 

در این میان مسئله سرمایه گذاری اسرائیل روی پ ک ک، میتواند وزنه را به درجه ای به نفع پ ک ک برای معامله و امتیازگیری تغییر دهد. 

بهرحال پ ک ک و دولت ترکیه هر یک به نحوی با برگ مسئله کرد یا حقوق مردم کردستان ترکیه بازی میکنند. 

نینا: به ایران برگردیم. اوضاع كنونی و تلاش احزاب و گروههای ناسیونالیستی كرد در توافق با دول منطقه از جمله اسرائیل و همكاری با آنها و یا توافق با جمهوری اسلامی چه انعكاسی در فضای كردستان ایران خواهد گذاشت.

خالد حاج محمدی: همانطور که در سوال اول اشاره کردم جامعه ایران و فضای آن خیلی رادیكال و پیشرو است. مردم ایران عموما و طبقه كارگر و زنان، اقشار محروم از معلم و پرستار تا بازنشسته و نسل تحصیل كرده طبقه كارگر در تحولات گذشته و دوران اخیر بشدت آموخته اند و از خودآگاهی بالایی برخوردارند. آنها در چندین خیزش خود علیه جمهوری اسلامی با صراحت و روشنی دست رد به دخالت دولتها در فضای سیاست ایران، به نام مخالفت با جمهوری اسلامی، زدند. مردم كردستان هیچ زمانی خواهان دخالت دولتهای مرتجع در كردستان، از كانال احزاب ناسیونالیست كرد، نبوده اند. جنگ امریكا و اسرائیل با ایران كه این احزاب به آن امید بسته و خواهان آنند، از نظر این مردم تبدیل ایران به سوریه و عراق و لیبی و حتی بدتر از آن است و این را به زیان مبارزه خود میدانند. همكاری های حزب دمكرات با عربستان و برنامه مبارزه مسلحانه آنها به نام ״راسان״ از جانب مردم كردستان ایران و حتی بخش جدی از پایه اجتماعی ناسیونالیسم کرد جواب رد گرفت. جامعه كردستان و سطح شعور و آگاهی آنها بسیار بالاتر از این است كه همکاری این نیروها با اسرائیل، امریکا و ... به نام مبارزه با جمهوری اسلامی را بعنوان بخشی از مبارزه آزادیخواهانه خود قبول کنند و چنین سیاستی بیش از همیشه آبرویی برای این احزاب نخواهد گذشت. اینها از سر استیصال و در ماندگی شعور مردم آزادیخواه كردستان را دست كم گرفته اند. قطعا هر نوع همكاری آنها با دول منطقه و اكنون اسرائیل لطمه ای جدی به مبارزات آزادیخواهانه در ایران و كردستان است و كردستان را به میدان بازی یكی از جنایتكارترین دولتهای تاریخ بشر بر دوش این احزاب تبدیل میكند. 

به نظر من توافق با جمهوری اسلامی برای این جریانات در شرایط كنونی محتمل نیست. چرا که جمهوری اسلامی امتیازاتی به آنان نمیدهد، هر چند این سیاست همیشه مورد نفرت مردم آزادیخواه در كردستان بوده است. اما جمهوری اسلامی در شرایط كنونی ممكن است با وعده هایی به حزب دمكرات مخاطره همكاری این حزب مثلا با اسرائیل را خنثی كند.

مستقل از این نه توافق با جمهوری اسلامی كه احتمالش كم است و نه همكاری با اسرائیل یا امریكا و تبدیل احزاب ناسیونالیست كرد به بازوی نیابتی آنها در كردستان ایران، در میان طبقه كارگر و اقشار محروم، در میان زنان و نسل جوانی كه آزادی زن و عدالت و برابری را میخواهند، جز بی اعتباری بیشتر آنها نتیجه ای ندارد. واقعیت این است كه مردم آزادیخواه در كردستان و در ایران تا كنون دست رد به سینه همه آلترناتیوهایی زده اند كه توسط جریانات راست اپوزیسیون از رضا پهلوی و هوادارانش تا مجاهد و این احزاب دنبال شده است. آنچه جنبش آزادیخواهانه در ایران تا كنون دنبال كرده است، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به نیروی خود آنها است. 


9 آذر 1403