مصاحبه نشریه نینا با خالد حاج محمدی

نینا: پیام اوجلان در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ و درخواست از رهبری "پ ك ك" برای برگزاری كنگره و پایان مبارزه مسلحانه و انحلال این جریان، در كنگره ۱۲ پ ك ك كه هفتم ماه مه به پایان رسید، به تائید رسید. اعلام رسمی انحلال پ ك ك در كنگره فوق العاده با هدف آشتی با دولت تركیه، موجی از عكس العملها، مخالفتها و توافقها و مباحثات حول این مسئله و همزمان سوالات مختلفی را به همراه داشته است. تصمیم كنگره برای انحلال این جریان و پایان حدود چهار دهه مبارزه مسلحانه با دولت تركیه، خواست انحلال این جریان از جانبه رهبر زندانی آن، "پ ک ک" را وارد دوره ای دیگر كرد. ما به این مناسبت در مورد این مسئله، دلایل، نتایج و عواقب آن و سرانجام مسئله "كرد"، سوالاتی را با خالد حاج محمدی در میان میگذاریم. 

به عنوان اولین سوال دلیل اینکه "پ ک ک" چنین ساده این سیاست را به خواست رهبری كه زندانی است را در كنگره تصویب كرد و انحلال خود را اعلام كرد، چیست؟ 

خالد حاج محمدی: مستقل از ادعاها، توجیهات و استدلالات رهبری پ ك ك و كنگره آنها و شخص عبدالله اوجلان در مورد دلایل اعلام انحلال این جریان به عنوان یك "پیشروی" كه از واقعیت دور است، فاكتورهایی نقش تعیین كننده در این ماجرا داشته اند. تحولاتی چه در سطح تركیه و چه منطقه و جهان روی داده است كه هم به پ ك ك و هم به دولت تركیه ضروریاتی را تحمیل میكند كه با گذشته متفاوت اند. این تحولات رهبری پ ك ك را هم مجبور كرد بطور جدی در فكر راه دیگری برای پیشبرد اهداف خود باشد، امری كه با پا پیش گذاشتن عبدالله اوجلان و تائید خواست او ابتدا از جانب رهبری پ ك ك و سرانجام از جانب كنگره ۱۲ این جریان و تصمیم به انحلال خود منجر شد.

تلاش برای توافق با تركیه و پایان مبارزه مسلحانه از جانب پ ك ك و رهبر زندانی آن، امری جدید نیست. پ ك ك و اوجلان بیش از سه دهه است خواهان توافق و آشتی و پایان دادن به مبارزه مسلحانه اند به شرطی كه دولت تركیه امتیازات بسیار حداقلی ای را به این جریان بدهد، اگر حتی تنها اوجلان را آزاد كند، مسئله ای كه دولت تركیه، مستقل از وعده های خود، هر بار آن را به بن بست رسانده است. در دهه ۹۰ مذاكرات میان پ ک ک و دولت "تورگوت اوزال" در جریان بود كه با مرگ مشكوك رئیس جمهور وقت در سال ۱۹۹۳، پایان یافت و موجی از حملات نظامی و دستگیری و كشتار وسیع مردم كرد زبان شروع شد. مدت كمی پس از ربودن عبدالله اوجلان، كه با همكاری میت تركیه، موساد اسرائیل و سازمان سیا امریكا در سال ۱۹۹۹انجام گفت، اوجلان از زندان طرحی را برای خلع سلاح پ ك ك و پایان مبارزه مسلحانه آماده كرد كه به جایی نرسید. در سال ۲۰۰۸ به مدت سه سال مباحثاتی برای "صلح" میان پ ك ك و تركیه در جریان بود و هیئتهای آنها در شهر اسلو ملاقات كردند. پ ك ك امیدوار این مذاکرات بود و به همین دلیل به عنوان قدم اول نیروهایش را از تركیه خارج كرد. اما مضمون مذاكرات از هر دو طرف كاملا محرمانه و از  چشم جامعه مخفی ماند و نتایج آن هیچوقت اعلام نشد. این دوره ای بود که دولت اردوغان چه برای پیوستن به اتحادیه اروپا و چه در منازعات درونی خود، در دولت و پارلمان و با حریفان خود و بعلاوه انتخابات در این كشور، به توافقی تاكتیكی و گرفتن رای مناطق كرد نشین احتیاج داشت، علیرغم این دولت تركیه مانع عملی شدن توافقات شد. 

در سال ۲۰۱۳ ظاهرا توفقاتی میان تركیه و پ ك ك انجام گرفت و پ ك ك نزدیك به سه سال آتش بس اعلام كرد. این دوره نهایتا در ۲۰۱۵ با حملات دولت اردوغان به مناطق كردنشین و قندیل، و دستگیری وسیع مردم كرد زبان و هوادارن پ ك ك پایان یافت. تركیه در هر دوره ای با توجه به نیازهای آن دوره، تاكتیك مذاكره و توافق با پ ك ك و خلع سلاح این جریان را انتخاب كرده است و با رفع نیاز خود جنگ را از سر گرفته است. به همین دلایل امروز هم علیرغم تبلیغات و حسن نیت و اقدامات عملی پ ك ك برای پذیرش از جانب تركیه، سوالات و تردیدات جدی در مورد این سیاست و سیر آن، بدلیل مخفی بودن مذاكرات، ناروشنی توافقات و قولهای احتمالی دولت تركیه و بعلاوه بی اعتمادی مطلق و بر حق مردم به دولت تركیه، وجود دارد. 

تا امروز تنها مسئله ای که روشن اعلام انحلال پ ك ك از جانب این جریان و چراغ سبزهایی از جانب دولت تركیه و مشخصا دولت باغچلی است، و اینكه ایشان قرار بود اوجلان را به پارلمان ببرد و پیام آشتی با تركیه و پایان پ ك ك را اعلام كند، و اظهاراز نظرهایی از طرف مقامات ترکیه قبل از انحلال پ ك ك و استقبال از اقدام پ ك ك پس از كنگره ۱۲ آن. هیچكدام از اینها نمیگوید تركیه چكار میكند، تكلیف اوجلان كه زندانی است چه میشود و بالاخره تركیه چه قولهایی به اوجلان یا پ ك ك داده است.

اما و مستقل از سیاست تركیه و نتایج عملی و سرانجام توافق یا عدم توافق با پ ك ك، دلایل چنین تصمیمی از جانب پ ك ك شرایط امروز تركیه و منطقه و تحولاتی است كه مستقل از اراده آنها و حتی اراده دولت تركیه در جریان است و ادامه فعالیت مسلحانه به شكل گذشته را برای پ ك ك بشدت هزینه بردار كرده است كه كوتاه به آنها اشاره میكنم. 

اولا جامعه تركیه مستقل از سیاست فاشیستی دولت آن طی این سالها تغییرات زیادی كرده است. علیرغم نقش مخرب دولتهای مختلف حاكم بر تركیه در تحریكات قومی و ناسیونالیستی و سرمایه گذرای بر عقب مانده ترین افكار ضد انسانی، اتكا آنها به پان تركیسم عریان علیه كرد زبانان، رشد جامعه شهری و طبقه كارگر در تركیه، مبارزات سراسری طبقه كارگر و بخش محروم جامعه برای رفاه و بهبود زندگی و آزادی های سیاسی و ...، مرزهای قومی و ناسیونالیستی را به نسبت ۵۰ سال گذشته شكسته است. حتی بورژوازی كرد در تركیه بدرجه بیشتری بدلیل نیاز بازار و سیستم كاپیتالیستی در سیستم ادغام شده است. این تحول در تركیه ای كه به نسبت جامعه ای مانند ایران فضای باز سیاسی، هر چند محدودی، موجود است و احزاب سیاسی و فعالیتهای آنان با محدودیتهایی تحمل میشود، عملا به شكل گیری یك حزب ناسیونالیست پارلمانی كرد به اسم "حزب دمكراتیك خلقها"(HDP) امكان داده است. این حزب كه شكل گیری آن به سال ۲۰۱۲ برمیگردد، علیرغم فشارهای دولت حاكم، نفوذ قابل توجه ای خصوصا در مناطق كرد نشین كسب كرده است و اكنون سومین حزب بزرگ تركیه است. این حزب در قدرت شریك است، نمایندگان زیادی را در پارلمان دارد و بخشی از شهرداری ها را در دست دارد. حزب دمكراتیل خلقا عملا به بخشی از امری که پ ك ك برایش سالها جنگید، مشخصا شركت در قدرت، دست یافته است و چنین پدیده ای پایه اجتماعی پ ك ك را با خود میبرد، و برده است، و بورژوازی كرد در تركیه را از پ ك ك بی نیاز كرده است. دستگیری طیفی از شخصیتهای این حزب و نمایندگانش در پارلمال و دمیرتاش به عنوان رهبری آن دال بر عدم شركت این حزب در قدرت نیست. دستگیری و زندان، توطئه و حتی از بین بردن فیزیكی حریفان و كودتا علیه رقیب در سیستم تركیه و در میان احزاب پارلمانی و در قدرت، به قدمت تاریخ این كشور در جریان بوده و هست. هم اكنون امام اوغلی شهردار مشهور استانبول كه به عنوان حریف اردوغان از او اسم میبرند، در زندان است. هنوز میگویند مرگ "تورگوت اوزال" طبیعی نبوده و او را با داروهای سمی كشته اند. 

از این زاویه برای بورژوازی كرد و سهم خواهی آن، پ ك ك و مبارزه مسلحانه او نه تنها تسهیل كننده كه به مانعی تبدیل شده است. اوجلان، مستقل از شعارهای بی محتوا و تئوری ها بی پایه و تخیلی خود در مورد جامعه "كنفدرالیسم دمكراتیك و..."، این واقعیت را درك كرده است. تمام حملات به "حزب دمكراتیك خلق ها" اساسا با بهانه و با مستمسک همكاری این حزب و رهبرانش با "پ ك ك و تروریسم" انجام گرفته است.

علاوه بر این فاكتور، پ ك ك به عنوان یك نیروی مسلح با مشكلات زیادی روبرو است. كردستان تركیه تماما میلیتاریستی است، كردستان عراق كه پ ك ك از آن به عنوان پشت جبهه استفاده میكند، مثل گذشته امن نیست و هر روز دامنه این امكان محدود میشود. وجود پ ك ك باعث شده دولت تركیه به بهانه مقابله با پ ك ك، بخشی از شمال كردستان عراق را اشغال كند. این پدیده باعث كشمكش زیادی میان احزاب ناسیونالیست كرد كردستان عراق و مخصوصا جریان بارزانی و نیروهای پ ك ك، تا حد جنگ و كشمكش خونین، شده است. دولت عراق هر روز دامنه اقتدار خود در كردستان عراق را بیشتر و به این اعتبار دامنه حضور پ ك ك را محدود كرده است. كردستان سوریه پس از سقوط دولت اسد و قدرت گیری جریان اسلامی "هیئت تحریر الشام" به كمك تركیه، نمیتواند محلی برای حضور پ ك ك باشد و این امكان امروز تقریبا به صفر رسیده است. با توجه به این فاكتورها امروز امكان ادامه حیات پ ك ك علیرغم امكانات مالی و نظامی و نیروی زیاد در كوههای "قندیل"، عملا بدون اتكا به ایران تقریبا غیر ممكن است. پ ك ك برای زنده ماندن خود وارد معامله ای با ایران شده است كه اكنون هزینه آن بسیار بالا است. این جریان، که در قطب بندی های منطقه ای خود را متحد ایران میداند، در ایران به عنوان مدافع جمهوری اسلامی شناخته میشود. تبلیغات پ ك ك در دفاع از جمهوری اسلامی، دفاع شخص اوجلان از اسلام، دفاع این جریان و شاخه ایرانی آن از اسلام نوع شیعه و "امام حسین" و...، عملا پ ك ك را به نیروی پیش برنده سیاستهای جمهوری اسلامی در ״آشتی״ با مردم كردستان تبدیل كرده است. سیاستهای جمهوری اسلامی در عروج ناسیونالیسم رام شده كرد زیر سایه خود برای مقابله با كمونیسم و مردم آزادیخواه كردستان، تا بحال بخشا بر دوش فعالین پ ك ك انجام گرفته است. وابستگی و نیاز به ایران، دامنه همكاری پ ك ك با جمهوری اسلامی را هر روز بیشتر كرده است امری كه بی اعتباری زیادی را در میان مردم كردستان ایران برای این جریان به ارمغان آورده است. بعلاوه زیستن در شكاف ایران و تركیه مستقل از اینكه استراتژیكا قابل اتكا نیست، در كوتاه مدت هم ادامه زندگی پ ك ك را با مخاطرات جدی روبرو كرده است. 

فاكتور دیگر سرنوشت عبدالله اوجلان است. امید پ ك ك به آزادی عبدالله اوجلان در صورت توافق با تركیه، یك پدیده مهم برای پ ك ك است. رابطه عبدالله اوجلان با پ ك ك فراتر از رابطه یك رهبر سیاسی با اتوریته در حزبی سیاسی با رهبری و بدنه آن است. بافت و ساختار بشدت ایدئولوژیك پ پ ك به عنوان جریانی متعصب، بسیار مرید و مرادی است و شبیه به رابطه رهبران مذاهب و مریدان شان است. به همین دلیل و مستقل از موقعیت اوجلان در زندان و این حقیقت كه روی حرف و تصمیم زندانی با توجه به دربند بودن او نمیتوان حساب كرد، اما هر تصمیم و حرف از جانب اوجلان مانند آیه قران برای مسلمانان متعصب، از جانب پ ك ك پذیرفته میشود. لذا اوجلان حتی در زندان حرف اول و آخر پ ك ك را میزند. اینها شاید مهمترین فاكتورها در تمایل و تلاش جدی اوجلان و پ ك ك به توافق فوری است که برای نیل به آن در كنگره ۱۲ انحلال خود را اعلام كردند. رهبران پ ک ک امیدوارند این پروسه به آزادی اوجلان و پیشبرد مستقیم توافق با تركیه توسط او منجر شود.

نینا: به تاثیرات و عواقب تصمیم پ ك ك و موقعیت ناسیونالیسم كرد و بالاخره حل مسئله كرد برخواهم گشت اما، اگر پ ك ك طبق گفته های شما چنین موقعیتی دارد، چه لزومی هست که تركیه وارد معامله و مذاكره با این جریان شود، آیا این تناقض نیست؟ بالاخره دولت باغچلی با سمپاتی بحث از آشتی با پ ك ك یا دوستی "كرد و ترك" كرد و عملا هم دولت تركیه شرایطی را برای هیئتی از حزب "دم پارتی" جهت دیدار با اوجلان و حتی برادرش در زندان "امرالی" فراهم كرد. نامه اوجلان و در خواست او برای انحلال پ ك ك و همه شاخه های تابعه توسط این هیئت به اطلاع جامعه رسید. باغچلی رسما اعلام كرد كه شرایط را برای اوجلان و سخنرانی در پارلمان مهیا میكند. اردوغان از این پروسه عملا حمایت كرده است و آن را اقدامی مثبت از جانب پ ك ك اعلام كرد. 

خالد حاج محمدی: نه مطلقا تناقض نیست. اینكه انحلال پ ك ك از جانب روسای دولت تركیه مثبت ارزیابی شود، چرا تناقض است.  تا امروز دولت تركیه كوشیده است به نام پایان دادن به "تروریسم" از این ماجرا به نفع خود و به عنوان موفقیت خود نام ببرد و این بسیار طبیعی است. من تاكید كردم چه در گذشته و چه اكنون ما از آنچه در پشت پرده میان دولت تركیه و پ ك ك و رهبرش در زندان میگذرد بی اطلاعیم. اما نیاز به پایان جنگ میان پ ك ك و تركیه برای هر دو طرف و هر كدام به دلایلی ضروری است و در این معامله كدام طرف بیشتر كوتاه می آیند و كدام طرف امتیاز بیشتری میدهند یا میگیرند را باید دید. فعلا ما از اقدامات عملی تركیه چیزی نمی بینیم و بطور عملی تنها پ ك ك و رهبرش در زندان جلو افتاده و حسن نیست خود را ثابت كرده اند. اما تركیه هم به پایان این معضل نیاز دارد كه اینجا به فاكتورهایی كه قبلا هم گفته ام بطور خلاصه اشاره میكنم.

اگر در گذشته بازی با كارت كرد و صلح با پ ك ك وسیله ای برای پیوستن تركیه به اروپای واحد بود، امروز این دیگر تقریبا با تحولات جهانی و حاشیه ای شدن نقش اروپا، موضوعیت خود را از دست داده است. یک فاكتور اصلی در این دوره سقوط اسد، لطمات بر حزب الله و تضعیف موقعیت منطقه ای ایران و تلاش سایر دولتها برای پر كردن جای جمهوری اسلامی به عنوان قدرت دخیل و اصلی خاورمیانه است. اكنون چه اسرائیل و عربستان و چه تركیه هر سه میكوشند با تضعیف موقعیت ایران بعد از سقوط دولت بشار اسد، جای او را پر كنند و به عنوان بازیگر اصلی در منطقه موقعیت خود را تحكیم كنند. اسرائیل بخشی از سوریه را اشغال كرده است، ادعای زیادی را در منطقه و برای گشایش سرزمینهای خود دارد. تلاش اسرائیل برای بازی با كارت كرد و بازی دادن احزاب ناسیونالیست كرد و امید به جلب آنها در خدمت سیاست اسرائیل در منطقه، هم برای ایران و هم برای تركیه، یك زنگ خطر جدی است. این امر هم ایران و هم تركیه را وادار به اقداماتی كرده است. این پدیده از جانب احزاب ناسیونالیست كرد در منطقه چه ایران و چه تركیه و سوریه به عنوان فرصت  برای  توافق كند و امتیاز گیری از دولت مركزی نگاه میشود، پیزی كه اوجلان و رهبری پ ك ك به آن آگاهند. 

تركیه میخواهد هم در سوریه، كه جریان اسلامی حاكم را متحد خود میداند، حرف اول را بزند و هم در سطح منطقه جای ایران را پر كند. این پدیده و تبدیل تركیه به قدرت اول در منطقه مستقل از بلند پروزای های دولت تركیه و موانع راه، در گرو ایجاد امنیت در خود تركیه و پایان دادن به این کشمکش حداقل در سطح جنگ با پ ك ك از طرفی و بعلاوه در گرو پس زدن اسرائیل و بازی آن با كارت "دفاع از كردها" و خنثی كردن خطر پیوستن احزاب ناسیونالیسم كرد به اسرائیل چه در سوریه و چه در تركیه است. بعلاوه از نظر ترکیه خنثی كردن پ ك ك زمینه را برای كم كردن نقش نیروهای كرد سوریه و رام كردن آنها و ایجاد توازنی میان آنها و دولت متحد تركیه در سوریه را فراهم میكند. اگر تركیه بخواهد كدخدای منطقه باشد این كدخدایی احتیاج به رفع موانعی دارد كه پ ك ك خصوصا در خود تركیه یكی از آنها است. 

بعلاوه دولت كنونی تركیه در معادلات خود در تقابل با حریفان خود در این كشور، در مقابل احزاب و جریانات مطرح، در انتخاباتهای مختلف از جمله انتخابات آتی ریاست جمهوری این كشور به رای مناطق كرد نشین احتیاج دارد. این پدیده امروز برای شخص اردوغان با توجه به قوانین تركیه و لزوم تغییرات در آن به نفع حزب اردوغان و رفع موانع كاندیداتوری او، بیش از گذشته مورد نیاز است. پایان فعالیت پ ك ك و انحلال آن همزمان برای دولت كنونی در خود تركیه نیز یك موفقیت است.

تحولات جهانی و موقعیت امروز چین هم یك فاكتور است. دست بالا پیدا كردن چین و همزمان شكست قطب غرب، موقعیت وخیم اروپا، تضیف موقعیت آمریكا در جهان و منطقه، مسئله جاده ابریشم و چشم امید تركیه به باز شدن دریچه ای جهت بهبود وضع وخیم اقتصادی آن منجر شده است. باز شدن بازاری جدید به روی تركیه در میان مدت، نیاز به امنیت در تركیه دارد و پایان جنگ با پ ك ك یك فاكتور قابل توجه در این رابطه است. لذا بحث این نیست كه گویا تركیه نیازی به این توافق ندارد. این یك معامله میان دو نیرویی است که دیگر امکان ادامه کشمکش را به شکل و سیاق قبل ندارند و تلاش میکنند متناسب با دوره جدید و مولفه های تازه سیاست و روش جدیدی را برای ادامه یا تخفیف این کشمکش پیدا کنند و به اهداف خود نزدیکتر شوند.  باید دید تركیه بطور عملی چه امتیازاتی را به پ ک ک خواهد داد، چیزی كه جز صحبتهای اولیه دولت باغچلی و.... فعلا از آن خبری نیست و هنوز هم سران و میدیای ترکیه از آنها به نام ترویست اسم میبرند. مسئله رابطه دولت ترکیه با مردم کرد زبان، رفع تبعیض از آنان، تغییر در قانون اساسی ترکیه به نفع رفع این تبعیض و ... همگی در این میان مسائلی است که ظاهرا برای دو طرف حاشیه ای است.  

نینا: رهبری پ ك ك و شخص اوجلان این ماجرا را دستاوردی بزرگ حساب میكنند. قبل از كنگره و بعد از پیام اوجلان در ۲۷ فوریه  و درخواست انحلال پ ك ك، كمیته اجرایی پ ك ك از آن استقبال و بیانیه اوجلان را "مانیفست عصر" نام گذاشت. پس از كنگره ۱۲ در بیانیه كنگره رسما اعلام كردند كه: "پ.ک.ک سیاست‌های انکار و نابودی را درهم شکست، مسئلهٔ کرد را به مسیر حل‌ و فصل رساند و به وظیفهٔ تاریخی خود پایان داد". این ادعاها تا چه حد واقعی اند؟ نظر شما چه است؟

خالد حاج محمدی: این ارزیابی در نامه اوجلان هم تقریبا با همین مضمون غلیظ آمده است. اینها پروپاگاند است و فكر نكنم حتی آدمهای سطحی و وفادارن صفوف پ ك ك را هم قانع كند. باید با فاصله گرفتن از ارزیابی و ادعاهای پ ك ك و دولت تركیه، روی زمین واقعی به این پدیده نگاه كرد و ارزیابی كرد، مسئله ای كه نه پ ك ك و نه تركیه به آن نزدیك میشوند. تبلیغات طرفین این ماجرا و تلاش برای دادن تصویری پیروزمند از خود به منظور حفظ نیرو و ممانعت از ریزش صفوف خود خصوصا برای پ ك ك، تبلیغات و ادعای آنها است. تركیه هم میگوید "پیروزمندانه" به "تروریسم" پ ك ك پایان دادم و میكوشد از این ماجرا مدالی بر سینه دولت حاكم و اردوغان و باغچلی و... بزند. در دنیای واقعی اما بانی اصلی تروریسم در تركیه همین دولت و دولتهای قبلی است. توحش اینها، كشتار و جنایات اینها، دشمن تلقی كردن مردم كرد زبان، حتی انكار وجود مردمی كه كرد زبان هستند و "ترك كوهی" نامیدن آنها، زندان و بمباران و توحش علیه مردم کرد زبان و تبعیض قومی و ملی، شرایطی را فراهم كرد، كه پ ك ك بعنوان یک نیروی ناسیونالیست با سرمایه گذاری روی این تبعیض ها و نفاق قومی و دشمنی "كرد و ترك" كه دولت تركیه پایه گذار آن است، رشد كند، پا بگیرد و از میان مردم كرد زبان نیرو بگیرد. 

پ ك ك، تركیه و حكومتش را چند دهه دشمن درجه یك، فاشیست و جنایتكار نام میگذاشت و فراتر از این دوره ای با شعار ״کردستان بزرگ״ متشکل از ״چهار پارچه کردستان״، خود را نماینده و سخنگوی مردم کرد زبان در منطقه معرفی میكرد. نقشه ״كردستان بزرگ״ پ ک ک سرزمینهایی را شامل میشد كه علاوه بر كرد زبانان، میلیونها انسان غیر كرد زبان در آن می زیست. آنها همراه شاخه های دیگرشان ادعاهای بزرگی داشتند، تاریخ می ساختند، "اسناد" جمع میكردند كه اصلا "ترك زبانها" جایی در این منطقه نداشته و "كردها" از هزاران سال پیش در این منطقه بود اند. مبارزه مسلحانه و "گریلا" در سنت پ ك ك مانند همه جریانات ناسیونالیسم كرد و "پیشمرگ" در سنت بقیه، مقدس بود. ترك این مبارزه و ״زمین گذاشتن اسلحه״ در پ ك ك حكم مرگ میگرفت. اینکه این سنت و این روش از مبارزه امروز کنار گذاشته میشود، نه نشانه موفقیت و پیروزی و پیشروی که حاکی از نیازهای امروز پ ک ک است. 

لذا، مستقل از نقش مخرب دولتهای حاكم و احزاب شبه فاشیست در تركیه برای قرار دادن مردم محروم و همسرنوشت در مقابل هم و افزایش نفاق در میان طبقه كارگر با تحریكات ضد انسانی به نام "كرد و ترك"، پ ك ك نیز روی همین نفاق سرمایه گذاری كرد و با تبلیغات ناسیونالیستی این شكاف و دشمنی مخرب و ضد انسانی را تعمیق كرد و نقش عمیقا منفی و مخربی ایفا كرد، كاری كه همه ناسیونالیستها در منطقه با درجات مختلف انجام میدهند. در نتیجه اگر امروز به هر درجه ای فضای جامعه تركیه از این دشمنی كور فاصله گرفته است، نه دستاورد پ ك ك است و نه دولت تركیه است. تحولات جامعه و رشد تمدن و تقویت همسرنوشتی در میان مردم محروم و خصوصا طبقه كارگر در تركیه مستقل از زبان و هویتهای كاذبی كه به گردن آنها آویزان میكنند، دستاورد ناسیونالیستهای حاكم و اپوزیسیون آنها نیست، دستاورد جنبش كارگری است و قابل مصادره نیست.

مستقل از این حقایق هنوز معلوم نیست سر و ته این معامله و مذاكرات به كجا كشیده میشود. حقیقتا حتی معلوم نیست كه آیا واقعا به نتیجه ای خواهند رسید یا نه. هنوز معلوم نیست چه دستاوردی حتی برای پ ك ك به عنوان یك سازمان داشته است تا آن را بزرگ شمارد. 

نینا: ارزیابی های مختلفی در میان احزاب و گروههای سیاسی بر سر این ماجرا در جریان است. بعضی ها از جمله بخشی از احزاب ناسیونالیست كرد در ایران و عراق از اقدام پ ك ك استقبال كرده اند، بعضی زیر عنوان ناروشنی اقدامات تركیه، ابراز نگرانی كرده اند. بخشی میگویند مبارزه مسلحانه تاكتیك است و پایان آن پدیده مهمی نیست. بعضی ها میگویند دلیل تئوری های جدید اوجلان مبنی بر پایان "دولت ملت و دوره خود مدیریتی از پایین" است. میخواهم بگویم ارزیابی شما چه است؟

خالد حاج محمدی: ابتدا اشاره كنم اگر توافقات آنها منجر به تغییراتی جدی در زندگی مردم کرد زبان در ترکیه مانند پایان میلیتاریسم دولت تركیه در محل كار و زندگی مردم در مناطق كرد نشین شود، اگر حق شهروندی برابر برای همه شهروندان تركیه مستقل از زبان و "ملیت، مذهب و..." برسمیت شناخته شود، اگر هزاران زندانی كه به جرم كرد زبان بودن و یا هواداری از پ ك ك در زندانند، آزاد شوند و اگر شرایطی فراهم شود كه نیروی وسیعی كه در صفوف پ ك ك مسلح اند به زندگی عادی برگردند و امنیت آنها تضمین شود، به باور من این پدیده مستقل از سرنوشت خود پ ك ك، به عنوان یك حزب با نفوذ، بسیار مثبت است. اگر شرایطی فراهم شود كه ابراز نظر سیاسی، تشكیل حزب و سازمان سیاسی با هر درجه از فاصله و مخالفت با حاكمیت، ممكن شود، پایان توسل به اسلحه از طرف دولت مرکزی به جای مبارزه سیاسی و پایان جنگ مسلحانه بسیار هم ارزشمند است. در یک کلام اگر این توافقات به رفع تبعیض از مردم کرد زبان و حق شهروندی برابر و آزادی های سیاسی منجر شود، چنین اتفاقی در خدمت تقویت همسرنوشتی مردم محروم و خصوصا طبقه كارگر در تركیه است و شرایط برای مبارزه طبقاتی بهتر میشود. اما مستقل از ادعاهای طرفین، اینها همه اگرهای بسیار بزرگی هستند كه معلوم نیست دولت ترکیه به كدام یك از آنها گردن میگذارد، و تردیدات جدی در این مسیر وجود دارد. راستش برخلاف ادعای پ ك ك، دولت تركیه همان دولت فاشیست و جنایتكار گذشته است و ماهیتا تغییری نكرده است. مسئله نیازهایی است كه امروز تركیه دارد، كاهش تخاصمات و دشمنی های قومی و ایجاد امكان مبارزه سیاسی به جای جنگ و خونریزی و میلیتاریسم، امری مثبت و مهم است.

در مورد ارزیابی هایی كه اشاره كردید نیز چند نكته را اشاره میكنم. ابتدا لازم است اشاره كنم كه این پدیده اتفاقی بزرگ است. پ ك ك در جنبش ناسیونالیست كرد در منطقه بزرگترین و قوی ترین و پر امكان ترین نیرو است كه نه تنها در كردستان تركیه كه بعلاوه در سوریه، كردستان ایران و حتی كردستان عراق شعباتی دارد. انحلال پ ك ك ك به این اعتبار بویژه اگر دولت تركیه امتیازات قابل توجه ای ندهد، زمین لرزه ای بزرگ در جنبش ناسیونالیسم كرد است. بعلاوه باز اشاره كنم كه جنبش ناسیونالیسم كرد در منطقه احزاب مختلفی از خود بیرون داده است كه مستقل از ادعاهای خود، با هم متحد نیستند، برای منافع خود هزاران بار علیه همدیگر توطئه کرده اند، جنگیده اند و امروز حتی اگر همدیگر را دشمن حساب نكنند، رقیب به حساب می آورند. در نتیجه برای بخشی از آنها مانند جریان بارزانی یا حزب دمكرات کردستان ایران، انحلال پ ك ك قبل از هر چیز از میدان خارج شدن یك حریف است كه تاریخا با هم فاصله عمیق و دشمنی داشته اند. ناسیونالیستهای كرد از حزب دمكرات تا جریانات قومی در قطب مخالف پ ك ك در ایران امثال جریان عبدالله مهتدی و...، وجود پ ك ك و حضورش و نزدیكی با ایران و همكاری با جمهوری اسلامی و كمك به حكومت ایران در رشد ناسیونالیسم كرد رام شده و بی ضرر برای جمهوری اسلامی، را تهدیدی برای خود میدانستند. با اقدامات سالهای اخیر جمهوری اسلامی و كمك فعالین پ ك ك در این مسیر، پایه اجتماعی امثال حزب دمكرات را بخشا جمهوری اسلامی حول "زبان كردی و لباس و فرهنگ كردی و تقدس كرد" با خود برد. امروز دیگر سرود مقدس ناسیونالیستهای کرد، "ای رقیب"، هم توسط جمهوری اسلامی مصادر شد. این جریانات میترسیدند در فردای تحولات در ایران پ ك ك موی دماغ آنها شود و جای آنها را در همكاری و همراهی با جمهوری اسلامی بگیرد. اینها از طرف دیگر آرزو داشتند پروژه جمهوری اسلامی و تلاش او برای آشتی با ناسیونالیسم كرد در ایران به عنوان ابزاری علیه جنبش كارگری و فضای متمدن و آزادیخواهانه در كردستان، علیه خطر كمونیسم و نفوذ آن در جامعه كردستان، از كانال آنها و با آشتی با آنها انجام میگرفت. اشاعه زبان كردی و لباس كردی و برنامه های نوروز، تقویت فرهنگ ناسیونالیستی و دفاع از ارتجاع محلی و شیوخ و دراویش و... در كردستان به نام "فرهنگ اصیل كرد" و بعلاوه  دخیل كردن شخصیتهای ناسیونالیستی كرد در دولت و مجلس و مقامات حكومتی، اگر با توافق با احزب و گروههای فوق، همراه بود همگی بی تردید كنار جمهوری اسلامی قرار میگرفتند. امید به این اتفاق در میان احزاب و جریانات ناسیونالیسم كرد به قدمت تاریخ آنها است، چیزی كه تا كنون دولتهای حاكم مانع آن بوده اند. 

در مورد آن بخش كه اعلام نگرانی كرده اند، اولا نگرانی در این پروسه محق است، هیچ كس مطلع نیست نتیجه چه است و تركیه چه كاری میكند و چه امتیازی میدهد یا نمیدهد. حتی از نظر انسانی سرنوشت چند هزار نفر انسان كه در پ ك ك مسلح هستند، معلوم نیست چه میشود. من هم با هر درجه فاصله عمیق از پ ك ك در این نگرانی شریك هستم. 

اما یك فاكتور برای نیروهای ناسیونالیست كرد خصوصا جناح چپ آنها مایه نگرانی است. این جریانات احساس میكنند با نماندن پ ك ك و انحلال آن در قطب بندی های درون این جنبش موقعیت شان تضعیف شده است. همینجا اشاره كنم كه مبارزه مسلحانه به عنوان یك تاكتیك برای یك حزب سیاسی یك واقعیت است. مشخصا برای جریان ما از تشكیل حزب كمونیست ایران تا امروز مبارزه مسلحانه هیچوقت تابعی از اصول ما نبوده و یك تاكتیك بوده است. اما و بر خلاف این، در سنت جریانات چپ و راست ناسیونالیسم كرد كه امروز به این حقیقت گردن گذاشته اند، مبازره مسلحانه همیشه مقدس بوده و تقدس اسلحه و پیشمرگ در این سنت بر كسی پوشیده نیست. اینكه امروز عده ای به این واقعیت كه اسلحه همه چیز نیست و مبارزه مسلحانه تاكتیك است، تن میدهند ناشی از واقعیاتی است که امروز به آنها تحمیل شده است. تقدس اسلحه و پیشمرگه و مبارزه مسلحانه، قربانی كردن مبارزه كارگری، زنان، مردم محروم و اعتراض و اعتصابات و... به زیر مجموعه كار پیشمرگانه كار این جنبش بود. عدم نقد این سنت از طرف این نیروها و صرف اعلام مبارزه مسلحانه صرفا یک تاکتیک است میتواند حاکی از فرصت طلبی این جریانات باشد. 

در مورد اینكه اعلام انحلال پ ك ك ناشی از تئوری های اوجلان مبنی بر پایان "دولت ملت" و ضرورت "كنفدرالیسم دمكراتیك" و خود مدیریتی از پایین است، به نظرم مستقل از اتوپی بودن این تئوری ها، دلبخواهی است. اتفاقا تحولاتی بزرگی كه بخشا اشاره كردم اوجلان را مجبور كرده به این تئوری ها كه جدید هم نیست و اوجلان كاشف آن نیست روی بیاورد. تلاش پ ك ك برای توافق با دولت تركیه و طرحهای اوجلان در این زمینه بسیار قدیمی تر از این تئوری ها است. واقعیات سرخت دیگری پ ك ك را به این تصمم كشانده است و ممكن است در این مسیر و برای قانع كردن صفوف خود از این تئوری ها هم كمك بگیرد. حتی امروز نه اوجلان و نه رهبری پ ك ك تماما به این تئوری پایبند نیستند. اگر این تئوری ها روی زمین واقعی حتی برای خودشان جایگاه دارد، چرا اوجلان فرمان یا درخواست انحلال حزب "دمكراتیك خلق ها" در تركیه و یا حزب دمكراتیك سوریه را نمیدهد. مگر دوره احزاب و دولت و ملت تمام نشده است؟ 

نینا: كسانی هم هستند كه خود را چپ و حتی كمونیست میدانند و میگویند پ ك ك به عنوان یك نیروی ناسیونالیستی اگر منحل شود، مانعی از سر راه چپ و كمونیسم و كارگر برداشته میشود، و آنرا مثبت ارزیابی میکنند. شما چه میگوید؟

خالد حاج محمدی: این برداشت به باور من عمیقا سطحی، غیر اجتماعی و غیر مسئولانه است و فكر نكنم طرفدار جدی داشته باشد. اگر در این معامله و مذاكره میان پ ك ك یا هر حزب و جریان اپوزیسیونی، با دولت حاكم و اینجا با تركیه، دولت حاكم دست بالا پیدا كند به زیان است. شكست پ ك ك یا هر نیروی ناسیونالیستی اگر قرار است به پیروزی و دست بالا پیدا كردن دولت حاكم، حال جمهوری اسلامی، دولت تركیه یا هر دولت دست راستی دیگری منجر شود، به زیان است. ما با این دولتها در جنگ هستیم، با جمهوری اسلامی همه جانبه در جنگیم و با اپوزیسیون آن جدال سیاسی داریم و نقد میكنیم.

این ارزیابی فقط میتواند از سر دشمنی کور با ناسیونالیسم کرد، ندیدن نقش دولت فاشیستی مانند دولت ترکیه بعنوان عامل اصلی این کشمکش و ندیدن جدال نیروهای سیاسی بعنوان بخشی و بازتابی از جدال و کشمکش طبقاتی است. 

نینا: تاثیرات این ماجرا بر جامعه و مردم چه است؟ تكلیف شعبات پ ك ك چه میشود؟

خالد حاج محمدی: به باور من و همچنانكه گفتم اگر در این ماجرا دشمنی كور قومی و فضای میلیتاریستی حااشیه ای شود، اگر تركیه امتیازات قابل توجهی به مردم کرد زبان در ترکیه بدهد و حقوق شهروندی آنان را تامین کند، اگر امنیت جانی و زندگی نیروهای پ ك ك تضمین شود و امكان مبارزه سیاسی به جای جنگ فراهم شود، قطعا شرایط مبارزه طبقاتی در ترکیه به نفع مردم و طبقه کارگر تغییر خواهد کرد. اما هیچ نشانه ای و هیچ اقدامی در این زمینه تا این لحظه از جانب دولت تركیه مشاهده نشده. به همین دلیل علیرغم تلاش پ ک ک این مسئله از جانب مردم در کردستان ترکیه با تردید و نگرانی دنبال میشود. با توجه به این ناروشنی و بی اعتمادی به دولت ترکیه تاثیرات تا كنونی این ماجرا و اقدامات یكجانبه تا این لحظه پ ك ك به باور من در جنبش ناسیونالیستی كرد و در صفوف هواداران پ ك ك خصوصا با توجه به تلاشهای گذشته هم، میتواند مایه یاس و ناامیدی و ریزش در صفوف این جریان شود. 

نیروهای متحد پ ك ك در سوریه موقعیت دیگری دارند و نوع توافق پ ك ك و تركیه برای آنها میتواند بار مثبت یا منفی داشته باشد. پرداختند به همه جوانب این ماجرا در یك مصاحبه ممكن نیست و من قبلا هم در این زمینه نوشته ام. بهر صورت سرنوشت نیروهای كرد سوریه به مسائل متعددی گره خورده است اما در این شكی نیست تضعیف پ ك ك پدیده ای منفی برای آنها است. جریانی مثل پژاك شاید اولین قربانی پ ك ك در این مسیر باشد. پژاك حزب دمكراتیك سوریه نیست، جریانی بی نفوذ، حاشیه ای و حتی بدنام است كه بدون پ ك ك تصور آینده آن مشكل است. پژاك روی پای خود به عنوان یك جریان مستقل حتی نمیتوانست شكل بگیرد و نمیتواند ادامه حیات بدهد و جا پایی برای خود باز كند. فكر میكنم این جریان دچار اضمحلال میشود، و احتمالا بخش غیر مسلح آن جذب پروژه های فرهنگی و ناسیونالیستی خود جمهوری اسلامی در كردستان شوند و ممكن است كلا عناصری از آنها هم جلب سایر جریانات ناسیونالیست كرد در ایران شوند. 

نینا: با این وصف تكلیف مسئله ملی و حل مسئله كرد چه میشود؟

خالد حاج محمدی: به باور من حل مسئله كرد و پایان ستمگری ملی بر مردم زبان، پروژه هیچ حزب ناسیونالیستی از جمله پ ك ك و شعبات آن نیست. ستمگری بر مردم كرد زبان، یك پرچم سیاسی برای شركت احزاب ناسیونالیست كرد در قدرت است. به زبان دیگر بورژوازی ناراضی كرد برای سهم خواهی خود از دولت مركزی به یك معضل حل نشده و واقعی به نام مسئله كرد آویزان میشود. تاریخ ۵۰ سال گذشته و حتی قبل از آن هم از دوره شیخ محمود تا دوره قاضی محمد، از دوره مصطفی بارزانی تا امتداد آن پسرش مسعود بارزانی و جلال طالبانی، از حزب دمكرات كردستان ایران در دوره قاسملو تا امروز و برای پ ك ك هم حل مسئله ملی به معنای پایان این ستمگری و حق شهروندی برابر، نبوده و نیست. هر كدام از اینها به شكلی و با طرحهای مختلف خود از خودگردانی تا فدرالیسم و كنفدرالیسم دمكراتیك، بر ماندگاری نفاق بر اساس قومیت تاكید میكنند تا بتوانند با پرچم ستمگری بر كردها از دولت های مركزی سهم بخواهند و برای آن از مردم كرد زبان سربازگیری كنند. هزاران نمونه را در این زمینه در دوره های مختلف میتوان شاهد آورد. حزب دمكرات کردستان ایران هزار بار اعلام كرده است كه با جمهوری اسلامی، حتی در دوره قتل عامهای وسیع انقلابیون، كمونیستها، آزادیخواهان و مخالفین سیاسی خود، در سالهای بعد از خرداد ۶۰، مشكلی ندارد و حاضر است سیاست این حكومت را در كردستان پیش ببرد به شرطی كه جمهوری اسلامی آنها را قبول كند. وقتی سخنگوی این حزب برایش جای افتخار است كه به قول او "كرد به دست كرد كشته شود و یا اعدام شود"، همین حقیقت را بیان میکند. مشكل كشتار و اعدام نیست، مشكل این است جمهوری اسلامی این ماموریت را در كردستان به حزب دمكرات نمی سپارد. امروز نمونه زنده آن كردستان عراق است كه ناسیونالیستهای كرد بر آن حاكم اند و كردستان عراق را حدود ۳۵ سال است میان خود تقسیم كرده و هر كدام ارباب یك بخش از آن شده اند. دولت اقلیم کردستان و احزاب کردی با وجود سهیم شدن در قدرت هنوز روی نفاق ملی سرمایه گذاری میکنند و تخم دشمنی ملی می پاشند.

بهر صورت حل مسئله كرد یك راه واقعی دارد و آن مراجعه به رای مردم مناطق كردنشین در یك رفراندم آزاد است برای رای دادن به جدا شدن و تشكیل كشور مستقل و یا ماندن در چهارچوب همان كشور با حقوق برابر شهروندی. هیچ حزب ناسیونالیست كرد پای این راه حل نیامده است و به باور من در آینده هم نمی آیند. تقسیمات ملی و هویتهای قومی و حتی سرزمینی برای همه این نیروها مقدس است. همین مدت در ماجرای دعوا و تحریكات عناصر جمهوری اسلامی در ارومیه، ما شاهد هزاران نوشته و بحث از جانب ناسیونالیستهای مختلف كرد، "تحصیلكردگان" و "محققین" و "مردم شناسان" و "تاریخ نگاران" آنها برای اثبات این بودیم كه ارومیه در اساس سرزمین كردها بوده است. جنگ بر سر ملیت و وطن و خاك در این جنبش، و همه جناحهای آن و حتی چپ ترین جناح ناسیونالیسم كرد، مقدس است. شكاف ملی و نفرت پراكنی ملی و انشقاق ملی برای آنها امكان تحریك ملی و بسیج نیرو برای سهم است. لذا با توافق یا عدم توافق تركیه و پ ك ك در دنیای واقعی مسئله كرد با هر درجه تغییرات و تخفیف، متاسفانه به عنوان یك زخم باقی میماند. راه حل مسئله ملی، رفع آن و پایان ستمگری است. بهر صورت امروز بیش از هر زمانی مسلم است كه حل این مسئله تاریخی كه در بسیاری از كشورهای بورژوایی حل شده است، در این منطقه روی دوش كمونیستها و طبقه كارگر است. 

اما به هر صورت پایان تخاصمات پ ك ك و تركیه با شروطی كه اشاره كردم اگر اتفاق بیفتد، بسیار مفید است. این ماجرا یك معضل بزرگ، كه سد جدی در اتحاد طبقه كارگر در كل تركیه است، را بر میدارد. حل این مسئله مبارزه سرراست طبقاتی طبقه كارگر برای رفاه، برای جامعه ای آزاد و برابر در مقابل بورژوای حاكم را تسهیل میكند. این امر انشقاق در طبقه كارگر را كه دولت تركیه بعنوان بانی اصلی آن و پ ك ك هم نقش عمیقا منفی در آن دارد، كم میكند و توجه كارگر كرد زبان را از یك معضل ملی به ضرورت مباره مشترك با هم طبقه ای های خود و به عنوان عضوی از خانواده كارگری در تركیه و حتی فراتر از یك كشور مهیا میكند. به هر میزان سایه ملی گرایی و انشقاق بر اساس تفاوتهای زبانی و فرهنگی حاشیه ای شود، به هر  میزان سم وطن پرستی و طوق ملیت و مذهب بر گردن طبقه كارگر و مردم محروم كنار برود، زمینه برای مبارزه سرراست برای برابری و عدالت، مبارزه سوسیالیستی و تقویت حس انترناسیونالیستی فراهم تر میشود. 

۲۶ مه ۲۰۲۵