در فاصله ۵ تا ۷ ماه مه 2025، پ.ک.ک دوازدهمین کنگره خود را برگزار کرد و در این کنگره، به درخواست رهبر زندانی شده‌اش، عبدالله اوجالان، تصمیم به خودانحلالی و انحلال سازمان گرفت.

 تصمیم پایانی کنگره و انحلال پ.ک.ک، یک تصمیم مستقل و آزادانه از سوی پ.ک.ک نبود، بلکه خواست و اراده دولت ترکیه و اجبار عبدالله اوجالان برای پایان دادن به پ.ک.ک به عنوان یک نیروی مسلط در جنبش کردی در سطح منطقه و به‌ویژه در ترکیه بود. پ.ک.ک توان و اراده رد کردن خواست اوجالان را نداشت، خواستی که دولت ترکیه بر او تحمیل کرده بود.  

فاشیسم دولت ترکیه، که ریشه و علت اصلی مسئله کرد و ستم ملی بر مردم کردستان ترکیه است و مانع اصلی حل مسئله کرد در دیگر بخش‌های کردستان محسوب می‌شود... در چارچوب تحولات جدید منطقه‌ای و برای مقابله با چالش‌های تازه، چه در داخل ترکیه و چه در سطح منطقه، مجبور شد مسئله کرد را در قالب پ.ک.ک مهار کند و از تسلط پ.ک.ک بر جنبش ناسیونالیستی کرد بهره‌برداری کند.  

دولت ترکیه برای توجیه سرکوب و بی‌حقوقی سیاسی علیه مردم کردستان، پ.ک.ک را به عنوان "مشکل ترکیه" و "تروریست" معرفی کرد، در حالی که مشکل واقعی ترکیه، پ.ک.ک نیست... بلکه خود رژیم ترکیه است. ماهیت دولت ترکیه و قانون اساسی آن بر اساس "ترک بودن" و تحمیل هویت ترکی بر دیگران است، و در کنار آن، ستم و بی‌حقوقی و سرکوب مردم کردزبان، ریشه اصلی بحران در ترکیه محسوب می‌شود... پ.ک.ک و دیگر نیروهای جنبش ناسیونالیستی کرد، نتیجه طبیعی ماهیت دولت ترکیه و ستم آشکار آن علیه مردم کردزبان هستند. پ.ک.ک و دیگر نیروهای بورژوازی کرد، با بهره‌برداری از مسئله ملی و برای مشارکت در قدرت ترکیه، وارد میدان شده‌اند و خواهان سهمی برای بورژوازی کرد در چارچوب ترکیه هستند.  

دولت ترکیه به جای پاسخگویی به مسئله کرد از طریق حل سیاسی، می‌خواهد با حذف پ.ک.ک و خودانحلالی آن، این توهم را ایجاد کند که مسئله کرد پایان یافته و دروغ "پایان تروریسم" را به عنوان دستاورد دولت و حزب عدالت و توسعه (آک پارتی) معرفی کند. پ.ک.ک نیز با تسلیم شدن به خواست رهبر زندانی‌اش، که او هم تسلیم خواست ترکیه شده، در فراخوان پایانی کنگره رای به انحلال پ.ک.ک را داده است تا اوجالان از زندان آزاد شود و تحت عنوان "دموکراتیزه کردن ترکیه" و مشارکت بورژوازی کرد در دولت ترکیه، مسئله کرد و ستم ملی بر مردم کردستان را پنهان کند و به پایان برساند.  


اما واقعیت چیست؟  

نه دولت ترکیه با آزاد کردن اوجالان و مشارکت بورژوازی کرد در ساختار قدرت می‌تواند مسئله کرد را حل کند، و نه انحلال پ.ک.ک می‌تواند بحران دولت ترکیه و به‌ویژه مسئله کرد را پایان دهد. تاکنون در مذاکرات بین پ.ک.ک و دولت ترکیه، حتی بحثی درباره حل مسئله کرد مطرح نشده و تمام گفتگوها در چارچوب "آتش‌بس، فرآیند صلح، پایان تروریسم" محدود شده است.  

دولت ترکیه در سطح محلی و بر اساس خواست یک نیروی سیاسی در جغرافیای مشخص، دموکراتیزه نمی‌شود و نمی‌تواند منبعی برای حل مسائل سیاسی ترکیه، به‌ویژه مسئله کرد باشد... برای اینکه ترکیه به یک دولت دموکراتیک یا غیرقومی سکولار تبدیل شود، باید هویت شهروندی را اساس دولت و قانون اساسی قرار دهد و هویت "ترک بودن" را از سیستم خود حذف کند... شهروندان ترکیه، بدون در نظر گرفتن هویت قومی، مذهبی و دینی، باید در برابر قانون برابر باشند و حقوقشان تضمین شود.  


انحلال پ.ک.ک و آینده جنبش کرد  

انحلال پ.ک.ک و هر نیروی دیگر... اگرچه ممکن است تنش‌های موقتی را کاهش دهد، اما پایه‌های ستم، بی‌حقوقی و سرکوب را دست‌نخورده باقی می‌گذارد و زمینه را برای ظهور نیروهای جدیدی مانند پ.ک.ک یا مشابه آن فراهم می‌کند.  

جنبش ناسیونالیستی کرد و پ.ک.ک محصول شرایط خاص و ستم و سرکوب سیاسی بر اساس هویت قومی بوده‌اند و برای اهداف مشخصی شکل گرفته‌اند. انحلال پ.ک.ک و رسیدن بورژوازی کرد به قدرت مرکزی ترکیه، به معنای پایان ستم ملی نیست... این شکل از انحلال اجباری پ.ک.ک و تسلیم آن به خواست دولت ترکیه، ریشه در فاشیسم و ملی‌گرایی افراطی ترکیه از یک سو، و بن‌بست جنبش ناسیونالیستی کرد و سازش بر اساس این بن‌بست از سوی دیگر دارد.  

جنبش ناسیونالیستی کرد، نه‌تنها در ترکیه، بلکه در تمام بخش‌های کردستان، با شکست و عقب‌نشینی سیاسی و خاموشی آرزوها روبه‌رو شده است. سنت‌های این جنبش برای رسیدن به قدرت، بی‌ثمر بوده‌اند. اتکا به دولت‌های مرکزی از طریق سنت مسلحانه، بهره‌برداری از تنش‌های بین‌المللی و درگیری‌های منطقه‌ای... به عنوان دو سنت ریشه‌دار در جنبش کردی، به پایان خود رسیده‌اند. تسلیم جنبش کردی به خواست دولت‌های مرکزی و همکاری با آنها برای بهره‌مندی از قدرت، ریشه در این واقعیت جدید دارد... پ.ک.ک در ترکیه یا احزاب ناسیونالیست در ایران، دیگر نمی‌توانند از طریق مبارزه مسلحانه یا سوءاستفاده از اختلافات بین کشورها، جایگاهی کسب کنند. منافع مشترک این کشورها بسیار بیشتر از اختلافاتی است که جنبش کردی بتواند مانند گذشته از آنها بهره ببرد.  


پیام اوجالان و انحلال پ.ک.ک  

چه دعوت دولت به اصطلاح "صلح" باخچلی و چه پیام اوجالان برای "صلح" و سپس انحلال پ.ک.ک و تمایل حزب دموکرات کردستان ایران به مصالحه... همه ریشه در همین تحولات دارند.  
به‌وضوح پایان دادن به سنت مبارزه مسلحانه، جدا از دلایل آن، گامی رو به جلو به نفع مردم منطقه و مبارزات سیاسی و اجتماعی است. علاوه بر این، به نفع جنبش‌های مشترک، رادیکال، پیشرو، چپ و کارگری است و ناگزیر مبارزات از حاشیه به مرکز شهرها منتقل می‌شود و شکل مبارزه تغییر می‌کند.  

حالا که پ.ک.ک منحل شده و خواست دولت ترکیه برای "ترکیه بدون ترور" در دیدگاه اردوغان محقق شده، زمان آن است که:  - دولت ترکیه نظامی‌گری در شهرها و روستاهای کردستان ترکیه را پایان دهد.  

- شهروندان، بدون توجه به هویت قومی و دینی، در برابر قانون برابر باشند.  

- سرکوب سیاسی متوقف شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند.  

- اخراج‌شدگان و بازداشت‌شدگان به دلایل سیاسی به محل کار و زندگی خود بازگردند.  

- آزادی فعالیت سیاسی و تشکیلات‌های مدنی به رسمیت شناخته شود.  

- امنیت تمام اعضا و کادرهای پ.ک.ک که تسلیم می‌شوند یا محل زندگی خود را تغییر می‌دهند، تضمین شود.  

- حق اعتصاب، اعتراض، آزادی بیان و اندیشه به رسمیت شناخته شود.  

- دخالت‌ها و عملیات نظامی ترکیه در عراق پایان یابد.  

این‌ها گام‌های اولیه‌ای هستند که می‌توانند نشان دهند دولت ترکیه چقدر به وعده‌های خود پایبند است و آیا واقعاً تمایلی به ثبات، صلح و ورود به مرحله‌ای جدید دارد یا خیر. 

می 2025- خرداد 1404