دو قطبی “یا شاه یا خمینی” نوستالژی یک “گذشته گرایی”
آقای پهلوی پس از مدتی مانور بین دوصندلی٬ از طرفداری “آتشین” از جمهوری و علاقه ضمنی و “دوپهلو” به مقام پادشاهی٬ آنهم تنها در صورتی که “مردم بخواهند”٬ سرانجام موضع قطعی خود را بیان کرند. ایشان٬ سرانجام موضع خود را روشن و رسما اعلام کردند! که برعکس! امروز ایشان علاقمند اند شاه ایران بشوند٬ مگر اینکه مردم ایران خلاف آن رای بدهند! که در آن حالت هم حتی به ۸۰ درصد آرزوی های خود رسیده اند! میتوان تصور کرد که آن “۲۰ درصد” فداکاری به معنی این است که: ایشان امروز در انتخاب بین “جمهوری پارلمانی و دمکرات” با “پادشاهی پارلمانی”٬ شخصا هنوز پادشاهی را آرزو دارند! که البته در صورت مخالفت مردم با آرزوی ایشان در بعد صددرصدی٬ ایشان هنوز “اوکی” هستند! خواننده متوجه میشود که بی تردید نشستن بر مسندی بسیار ممتاز٬ ویژه و منحصر به فرد که کاملا تصادفی از آن ایشان شده است و مطلقا تنها ایشان میتوانند کاندید آن شوند آنهم بدلیل موقعیت موروثی٬ آرزوی “صددرصدی” آقای پهلوی است! عجب پیشرفت شگرفی! چه کسی گفته است که اگر مردم ایران پادشاه بخواهند٬ در میان قریب ۵۷ میلیون جمعیت بالای ۱۸ سال ایران* که غالبا با تجربه٬ تحصل کرده و مطلع اند٬ مطلقا هیچ شخص واجد شرایط دیگری برای کاندیداتوری پیدا نمی شود! این تنها کاندیدای بی رقیب و غیرقابل تعویض٬ که نه تنها مقام خود ایشان٬ که مقام نسل های بعدی فرزندان و همسران شان هم در آینده بعنوان شاه ها و شاهزاده ها٬ برای همیشه تضمین و محفوظ است٬ مقام جالب و پیشرفت جالب تری است! رویای شاه شدن٬ معنی تمام داعیه های غیرفردی و غیر شخصی آقای پهلوی است. احیا مقام پادشاهی٬ با تکیه به تنها حزب واقعی این مقام٬ حزب فرشگرد٬ که کپی “حزب رستاخیز” اوریژنال است٬ و علم کردن رستاخیز فیروزه ای٬ بطور واقعی تنها پلاتفرم عملی کردن یک “رویا“ است. رویای” احیای سلطنت در ایران٬ و “رویای” انقلاب دیگری این بار برای “یا شاه یا خامنه ای”٬ برای سطحی ترین تحیل گران سیاسی خود رسانه های راست٬ شوخی بیش نیست. اعلام موضع رسمی و علنی آقای پهلوی٬ تکرار “دو قطبی یا شاه یا خمینی”٬ نوستالژی یک “گذشته گرایی” است که نه محصول پیشروی حزب مشروطه است و نه حزب سکولار دمکرات. این محصول پیشروی جنبش “سلطنت طلبان” و طرفدران احیا گذشته است! کسانی که کمترین نقدی به سلطنت مطلقه محمد رضا پهلوی و اختناق خاندان پهلوی ندارند. که از یک طرف آقای پهلوی را پس از دنیایی داعیه ترقیخواهی و دمکرات منشی و بازی بین دو صندلی جمهوریخواهی و پادشاهی٬ نهایتا “برسرجایشان نشانده اند”٬ بر سرشان تاج شاهی گذاشتند! و از طرف دیگر به حزب سکولار دمکرات در مقاومت برای بازگشت به گذشته٬ فرسنگها عقب نشینی تحمیل کرده است. این وجه از پیشروی تحرک “سلطنت طلبی”٬ مستقل از بی ریشه گی جنبشی شان و بی آنیدگی شان٬ از هر دو سو مایه تاسف است. تکرار دو قطبی “یا شاه یا خمینی”٬ که محتوای رفراندم جمهوری اسلامی ایران بود٬ تنها و تنها نوستالژی طیفی از شخصیت های سیاسی٬ یک “گذشته گرایی” بی افق٬ و “امیدواری” برد در یک بخت آزمایی رسانه ای به شرط چرخش آقای ترامپ است. آقای ترامپ صدای آقای پهلوی٬ با فرشگرد و “ققنوس”** را شنید! انقلاب مخملی و نارنجی و “میدانی” و فیروزه ای و “شاپرکی”٬ چون یوگوسلاوی و کیس های مشابه٬ مدت ها است که در دستور کار هییت حاکمه آمریکا و سایر قدرت های خارجی قرار ندارد. تا جایی که به اعتراضات و مبارزات جاری و اعتصابات کارگری٬ و قطب بندی حاکمین و محکومین در ایران باز میگردد٬ این تلاش ها جایی در این اعتراضات و مبارزات ندارد. نه تنها کمکی به مبارزه مردم نمی کند٬ که آن را کند و از آنجا که در مقابل حقایق مربوط به تحولات سیاسی ایران٬ در مقابل شانس های پایین برای سازمان یابی و دخالت در سرنوشت خود است٬ و در مقابل تلاش برای تامین سازمان و رهبری مردم در ایران است٬ علاوه بر توهم پراکنی٬ به عمر جمهوری اسلامی ایران اضافه میکند. در شرایطی که جمهوری اسلامی توانسته باشد صحنه را از فعال و نماینده کارگری پاک کرده باشد٬ اعتراضات و اعتصابات کارگری را سرکوب٬ ساکت و خاموش کرده باشد٬ و میدان از مردم و طبقه کارگر خالی شده و در اختیار دستجات و باند های قومی و مذهبی برای ابراز وجود گذاشته شده باشد٬ بی تردید هییت حاکمه آمریکا برای شکل دادن به یک “سناریو سیاه” و پاشاندن شیرازه جامعه٬ اکتیو تر خواهد شد! تا اگر بتوانند٬ به کمک مجاهد و سایر دستجات قوم پرست و مذهبی٬ سیاست دخالت مستقیم )براه انداختن جنگ نیابتی( برای شرکت در شکل دادن به قدرت سیاسی بعد از جمهوری اسلامی ایران٬ دخالت کند. امروز٬ حضور فعال و سطح بالای طبقه کارگر آگاه و شهروندان حامی آن در سراسر ایران٬ گنجیه مردمی از تجربیات غنی دو انقلاب٬ و وجود طیف وسیع و گسترده ای فعال چپ و کمونیست و سوسیالیست در میان همه جنبش هایی که در صحنه هستند٬ وقوع چنین شرایط سناریو سیاهی را٬ اگر غیرممکن نکند٬ بسیار دشوار میکند. در ایران بازگشت سلطنت٬ نوستالژی طیفی از شخصیت های سیاسی است! جنبشی در ایران برای “انقلاب رو به گذشته”٬ وجود ندارد! در ایران جنگجویی برای این نوستالژی در میدان نیست. این تلاش یک بخت آزمایی دیگر و زود گذر است. شانس بردی ندارد.
۲۲ دسامبر ۲۰۱۸ ۲ دی ۱۳۹۷ ————————— مطالب پیشتر منتشر شده و مربوط به این روند:
*
"حزب
رستاخیز
"فیروزه
ای * ”اتحاد ملي“ يا در انتظار يک ناجي مجهول
*
وقتي
”کرمينه
ها“
پروانه
ميشوند!
*
کدام
رفراندم!
بر
سر
چه!
توسط
چه
کسی؟!
*
"رفراندم
فردی"
آقای
پهلوی
و
"رفراندم
جمعی"
آقای
شریعتمداری ————————————————————— *منابع رسمی٬ ۳۰ درصد جمعیت ۸۱ میلیونی ایران بالای ۱۸ سال اعلام کرده است. ** اشاره به: “پروژه ققنوس: توانا بود هر که دانا بود؛ ایران دوباره از خاکستر خود برخواهد خاست. شاهزاده رضا پهلوی چندی پیش از تشکیل یک پروژه علمی خبر داد که در آن گروهی از متخصصان و کارشناسان ایرانی در رشتههای مختلف و از سراسر دنیا گرد هم میآیند تا با بررسی مشکلات موجود در ایران به ارائهی راهکارهای علمی و عملی برای بازسازی کشور بپردازند. استادان و پژوهشگران و متخصصان ایرانی از دانشگاههای معتبر و کشورهای مختلف در رشتههایی چون محیطزیست، اقتصاد، انرژی، پزشکی و بهداشت جان و تن، حقوق، سیاست، مسائل امنیتی و دفاعی، کشاورزی،صنعت، ارتباطات، رسانه، توریسم و... در این پروژهی کاربردی شرکت دارند”. کیهان لندن - چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸
|