در کم تر از یک سال دو ترور بدلایل متفاوت از جانب پژاک در کردستان ایران ، منطقه مریوان و اورامانت صورت گرفته است. سامان دانشور در  روستای گویزه کویره مریوان بدلیل ترک صفوف پژاک در حالیک مشغول کار در  مزرعه خانواده اش بود، ربوده و ترور شد. و  سوران اختر ثمر از اهالی روستای روووار اورامانات بدلیل سرپیچی از پرداخت باج بیشتر به پژاک شکنجه شده و  به گلوله بسته شد.  همچنین پژاک مجرمی به نام امین یوسفی که یکی از زحمتکشان اهالی دری منطقه مریوان را به قتل رساند را  با تیراندازی هوایی بر بالای سرمردم دری که خواستار اعاده ی  قاتل بودند، فراری داده  و بهمراه خود برده و  حمایت کرده است.

در این رابطه بار دیگر مروری خواهیم داشت بر این که پژاک کیست و  چه می خواهد، رابطه ی پژاک و مردم کردستان چگونه است؟ آیا زحمتکشان مناطق مرزی کردستان باجگیری و زورگیری پژاک و تهدید و ترور این باند را می پذیرند؟ و نهایتا وظیفه احزاب جدی سیاسی چپ و راست در این ماجرا  چیست؟

بعنوان مقدمه باید بگویم که این جنایت و اخاذی در شرایطی اتفاق می افتد که مردم کردستان مثل سراسر ایران گرفتار یک بیماری مرگبار هستند و دسته دسته مثل برگ خزان به زمین می افتند. مردم از بیکاری و کسادی بازار و فقر و گرسنگی رنج می برند. در چنین اوضاعی مردم باید نگران این باشند که دسته های مسلح هر روز سرراهشان در کوهستانها سبز شوند و از کولبرها و کاسبکاران مرزی و اهالی زحمتکش روستاها باج بگیرند.  این دیگر یک مصیبت مضاعف و غیر قابل تحمل است.

 

پژاک  کیست و به دنبال  چیست؟

شناخت پژاک بدون شناخت پ ک ک ممکن نیست.  در اینجا نمیخواهم به تاریخ پ کک و سیاستهاش در منطقه و مساله ی کنفدرالیسم دمکراتیک و تئوری دولت- ملت و  خودمدیریتی و دمکراتیک و این داستان ها بپردازم. ولی تا آنجا که به کردستان ایران بر میگردد، پژاک شعبه ای از پکک در کردستان ایران است.

پ ک ک در چهار دهه ی اخیر آشکارا در کنار جمهوری اسلامی و نیروهای نظامی و سپاه پاسداران قرار داشته است. در جریان مبارزه مسلحانه در کردستان ما بارها با نیروهای مشترک سپاه و پکک درگیر شدیم.

پژاک در دو دهه اول جنبش انقلابی توده ای و مسلحانه کردستان وجود نداشت پژاک در سالهای 83- 84 شمسی  از طرف پ ک ک در کردستان ایران سازمان داده شد. طبیعی است تشکیل این باند بدون ارتباط و تایید جمهوری اسلامی و بخصوص سپاه در کردستان نبوده و نیست.

پ ک ک زمانی که متوجه می شود که از طرفی دسته های مسلح پژاک با استقبال مردم کردستان مواجه نمی شوند و از طرف دیگر  ممکن است اسلحه تصویر سرنگونی طلبی بدهد، شعبه دیگری به نام "کودار" و به اصطلاح شعبه ی مدنی پژاک در کردستان ایران درست کرد که در پلاتفرمش تلاش برای کمک به جمهوری اسلامی و رفع بحران ها و حافظ این نظام رسما تدوین شده است. پکک در همین راستا  طرفداران خود را تشویق کرد در حزب اتحاد ملی شاخه ی اصلاح طلبان رژیم در کردستان شرکت و فعالیت کنند.

 

در کردستان جریانات گوناگون ناسیونالیست با تفاوتهای معینی با هم وجود دارند. ناسیونالیسم کرد و احزابش در کردستان و عملکردهایشان مورد انتقاد ما است . اما اگر بخواهم مقایسه ای بکنم. ما حزب دمکرات کردستان ایران را یک حزب سیاسی ناسیونالیست و دارای پایگاه اجتماعی طبقاتی و نماینده ی بورژوا زی و سرمایه داران کردستان می دانیم. احزاب سیاسی جدی چپ و راست در سیاست و مبارزه پرنسیپ هایی دارند. مثلا حزب دمکرات لازم نیست برود زحمتکشی را بخاطر باج ندادن ترور کند. یا اگر کسی از حزبشان جدا شد سراغش برود و تنبیه یا ترورش کند. به این نیاز ندارد. پژاک حتی در صفوف احزاب ناسیونالیست سنتی کرد در کردستان ایران هم پذیرفته شده نیست.

در حاشیه ای جریان اصلی و مادر ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران، یعنی حدکا، جریان ها و باندهای معینی وجود دارند که نمیشود آنها را یک حزب یا سازمان سیاسی  دانست. پژاک از این دسته و باندها است. شبیه باندهای مذهبی سلفی،  وهابیگری مفتی زاده ای، خه بات ، باند زحمتکشان و غیره.

پژاک مجری سیاستی است که  پ ک ک در منطقه تعقیب می کند و انهم جاپایی در کردستان ایران است. مثل سوریه و کردستان عراق. پکک علاوه بر سوریه، در کردستان عراق بخش وسیعی از  جمله صدها روستای دامنه قندیل و شنگال را در تصرف خود دارد و  متحد اتحادیه میهنی در رقابت با جناح دیگر حاکم دولت اقلیم یعنی حزب دمکرات بارزانی است. اتحادیه میهنی پکک را  بخاطر نیروهای مسلح میلیتانت و جنگ ازموده اش در مقابل رقیب خود بارزانی لازم دارد.

پکک در کردستان ایران هم می خواهد به نام پژاک در تحولات آتی جاپایی داشته باشد. شکی نیست در یک برآمد انقلابی در کردستان ایران نیروهای پکک از قندیل سرازیر می شوند. آنوقت حتی نیازی نیست به نام پژاک حضور داشته باشند و دخالت کند. این یک خطر جدی برای مردم کردستان و نیروهای چپ و کمونیست است. حتی احزاب ناسیونالیست کرد که بخشا در  "مرکز همکاری احزاب کردستانی" جمع شده اند این خطر را برای قدرت گیری خودشان احساس می کنند. اتحاد این دو جناح ناسیونالیست کرد در کردستان ایران غیر ممکن است و دعواهایشان به جنگ و  درگیری نظامی منجر خواهد شد. ما به این مخاطرات واقفیم.

 

رابطه پژاک با مردم کردستان  

واقعیت این است که در رابطه با پژاک، مردم کردستان و ما با یک حزب و جریان سیاسی روبرو نیستیم.

پژاک یک جریان مستقل  و مربوط به جنبش ازادیخواهانه و برابری طلبانه کردستان نیست.  این یک جریان سیاسی و صاحب پرنسیپ سیاسی و  حتی اخلاقی نیست. به این دلیل ما این جریان را یک باند می نامیم و این حقیقت است.

واحدهای سه چهار نفره مسلح پژاک در کوه های کردستان از شمال تا مریوان و اورامانات طبق گفته خودشان واحدهای نامرئی هستند و البته برای مردم کردستان هم کاملا ناشناخته اند. جوانانی که در کردستان فریب می خورند و چه بسا ربوده می شوند، به قندیل فرستاده و همانجا می مانند و بسیار به ندرت به کردستان ایران بر می گردند. بهمین دلیل جوانان فریب خورده برای فرار از قندیل حتی خطر جانی را  متحمل می شوند. پژاک منتقدین و فراری های صفوف خود را تعقیب و تهدید و چه بسا ترور می کند ترور سامان دانشور ساکن گویزه کویره ی مریوان یکی از موارد آشکار این ترور ها است.

پژاک هیچ ربطی به منفعت مردم کردستان ندارد.  شعار کردایتی و پرچم کردستان چهار پارچه ی پژاک بهانه ای برای اجرای وظایف تبهکارانه ی دیگر است. مردم کردستان پژاک را یک  جریان سیاسی مربوط به کردستان ایران نمیدانند. این ادعای من نیست. طرفداران پژاک در کردستان ایران خود را پکک یا "پک" معرفی می کنند. دسته های مسلح شان هم همان گریلای پ کک نامیده می شوند.  کردستان ایران را بنا به تعریف پکک روژهلات می نامند!

رهبری پژاک دست پ ک ک است. این که زمانی کسی مثل عبدالرحمان حاجی احمدی را  بعنوان رییس پژاک تعیین و بعد کنارش می زنند و  یکی دیگر را به نام  سیامند معینی می گذارند، نشان از مستقل بودن باند پژاک نیست. این باند مجری اوامر رهبری پ ک ک و قندیل است.

پژاک با  سیاست و فرهنگ و مناسبات مردم کردستان ایران کاملا بیگانه است. ادبیات و تبلیغات پژاک را در کردستان ایران کسی نمی فهمد. این ها هنوز کوهی باقی مانده و از مدنیت و خصوصیات جامعه ی شهری بی بهره اند.

پژاک با خصوصیات شهری و جنبشهای اجتماعی و کارگری و ازادیخواهانه و برابری طلبانه در کردستان بیگانه است. فکر می کند با پروپاگاند و  با پشتوانه ی قندیل و سوء استفاده از خوشنامی مقاومت کوبانی،  با اعلام تشکیلات های بی ریشه و ادعایی ومن در آوردی به نام های مختلف "پژاک"، "کودار" ، "ک ج ک"، "ک ج ر" و از این قبیل...، در کردستان می تواند جاپایی پیدا کند. اما این ممکن نیست.  کردستان امروز خصوصیاتی دارد که با سنت پ ک ک و پژاک زمین تا آسمان فرق دارد. پژاک این را می فهمد و در نتیجه سرنوشتش به سرنوشت پکک وصل است، نه سرنوشت مردم کردستان.

 

حضور و موجودیت پژاک به نفع کیست؟

مردم کردستان پژاک را  همکار سپاه می نامند. ما مواردی داریم که افراد چماقدار وابسته به پژاک و پکک فعالین سیاسی چپ در کردستان را تهدید کرده اند. که البته طرد و بی آبرو شده  اند. چپ و کمونیست ها و مردم آزادیخواه کردستان از  تفنگ پژاک نمی ترسند اما دارو دسته های این باند در همدستی با ماموران اطلاعاتی سپاه می توانند مشکل درست کنند.  

پژاک در حقیقت علاوه بر ترور و اخاذی، در همکاری با نیروهای اطلاعتی رژیم، مخل امنیت و ازادی  مردم کردستان است و این به نفع جمهوری اسلامی است.  آن ها به قول خودشان از قندیل تا کوهستان های اورامانت  در رفت و آمد هستند. این امد و رفت ها  از جانب نیروهای رژیم مورد تعقیب قرار نمی گیرند. در حالی که حضور یک واحد نظامی احزاب اپوزیسیون با  بسیج نیرو و حملات هوایی و زمینی نظامیان رژیم مواجه  و محاصره  می شود. در نتیجه رابطه پژاک با رژیم و بخصوص سپاه موضوع روشنی است.

جمهوری اسلامی حضور پژاک را چه برای نا امن کردم منطقه و چه در رقابت با احزاب دیگر اپوزیسیون لازم دارد. همچنانکه پ ک ک را برای همکاری با خود نیاز دارد. پ ک ک رسما در کنار جمهوری اسلامی است و از محور مقاومت و هلال شیعی او دفاع می کند. آیا می توان باور کرد که پ ک ک از طرفی با جمهوری اسلامی دوست باشد و از طرف دیگر چند واحد دست ساز خود را به نام پژاک از قندیل برای جنگ با جمهوری اسلامی بفرستد؟ نه. هیچ عقل سلیمی این را باور نمی کند.

این واحدهای اعزامی از قندیل که اساسا از مردم کردستان ایران هم نیستند برای ارعاب مردم و اخاذی و جمع اوری پول برای پ ک ک فرستاده می شوند. این ها اتهام نیستند. برای همه ی این ها، شواهد و مستندات بی اما و اگر وجود دارد.

 

واکنش احزاب کردستانی به ترور و اخاذی پژاک چیست ؟

من نشنیدم احزاب مرکز همکاری یعنی دو حزب دمکرات و دو زحمتکشان، عکس العملی نشان داده باشند. دلیلش هم روشن است. احزاب این مرکز با وجود  این که پژاک را  دست ساز پکک و نیروی ایرانی نمی شناسند و رقابت شدیدی با هم دارند،  دو جناح ناسیونالیسم کرد را تشکیل داده و در دو قطب مقابل همدیگر با  احزاب و دولتهای منطقه قرار دارند، اما این احزاب، خود در مقابل ازادی های فردی و اجتماعی و ازادیهای سیاسی مردم کردستان احساس مسوولیت نمی کنند.  این ها نمی توانند آشکار و صریح از حقوق و ازادیهای مردم و حق انتخاب و دخالت مردم از پایین برای اداره امور جامعه دفاع کنند.

کل ناسیونالیسم کرد تاریخا و سنتا متکی به دولتهای منطقه و پول و اسلحه شان هستند. این ها حسابی برای مردم باز نمی کنند. هر جا هم اسمی از مردم و خلق و ملت کرد می برند، صرفا برای گمراه کردن و تبدیل کردن مردم به ابزار سیاستهای خود است.

احزاب چپ هم عکس العمل های گاها نیم بند انجام داده اند که مطلقا کافی نیست. این احزاب، بجز  تعدادی از اعضایشان، حتی از تومار چپ و آزادیخواهان حمایت نکردند و  آن را امضا نکردند.

کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران و شعباتش در مقابل جنایات و جرایم و اخاذی  پژاک سکوت کرده است. دلیل این کار  بر ما و  مردم کردستان  پوشیده نیست. کومله امروز در قطب پکک قرار دارد و نمی خواهد این دوستی لطمه بخورد. این دیپلماسی شرم آور برای مردم کردستان و زحمتکشان مریوان و اورامانات و کولبران و خانواده های سامان دانشور و سوران اختر ثمر، غیر قابل توجیه است.

اما در قطب مقابل احزاب چپ و راست ناسیونالیست کرد و باندهایشان، یک نیروی عظیم اجتماعی و یک سنت تاریخی و مبارزه ازادیخواهانه و برابری طلبانه ی کارگران و زحمتکشان و زنان وجوانان کردستان قرار دارد. چپ و کمونیسم اجتماعی در تمام چهار دهه ی حکومت جمهوری اسلامی و عروج ناسیونالیسم کرد، حضور و جبهه مستقل در صفوف کارگران و زنان و جوانان کردستان داشته است.  حرف بر سر  تاریخ چپ و کمونیسم و جنبش و مبارزات و سنت هایش را باید در جای دیگر زد.

تومار صدها  نفر چپ و کمونیست و آزادیخواه تنها در خارج کشور در اعتراض به ترور و اخاذی پژاک- پکک، فقط بخشی از این نیرو است و نشان می دهد که جامعه ی کردستان ترور و باجگیری و زورگویی تفنگچی های باندهای مسلح را نمی پذیرد. این کمپین مورد حمایت بخش وسیعی از  مردم زحمتکش کردستان را بهمراه دارد. ده ها مورد داوطلبین امضای تومار از داخل کردستان وجود دارد که به دلایل امنیتی منتشر نشده است.

اگر نگرانی از مخاطرات امنیتی از جانب اطلاعات سپاه نبود، ما شاهد اعتراض گسترده به ترور و اخاذی پکک و پژاک در کردستان بودیم. گفتم مردم کردستان از تفنگ پژاک – پکک نمی ترسند، اما  در شرایط امروز، هم گرفتار  بیماری و مرگ و میر و مصیبت کرونا هستند و هم می دانند اعتراض شان به پژاک و پ کک، تعقیب و آزار  اطلاعات سپاه را به همراه دارد. اما این محدودیت و نگرانی هم نمی تواند دوام بیاورد و موقتی است.  اقداماتی از قبیل تومار اعتراضی صدها شخصیت سیاسی چپ و کمونیست می تواند خلا این محدودیت ها را به درجه ای پر کند.

ما بخشی از مردمی هستیم که برای یک هدف و آن  ازادی و برابری و رفاه است می جنگیم. دشمن اصلی ما جمهوری اسلامی است که مردم ایران حکم رفتنش را داده اند. اما فراموش نمی کنیم که درجریان این مبارزه عوامل و موانعی وجود دارند که باید از سر راه برداشته شوند. یکی از این عوامل در کردستان پژاک است. ما سلفی ها و جریان مفتی و خه بات و قوم پرستان فاشیست را هم داریم. اما پژاک نه بخودی خود بلکه به دلیل وابستگی اش به پ ک ک و مجری سیاستهای آن مانع جدی و دردسر ساز برای مردم کردستان است.

ما به این مخاطره آگاهیم و تلاش می کنیم در مقابلش سد ببندیم. و این یعنی همبستگی جناج چپ جامعه و متحد کردن و سازمان یافتن مردم از پایین برای  مقابله با  زورگویی های احزاب مسلح  و رقابت ها و جنگ و دعواهایشان. ما باید تلاش کنیم از همین امروز جلو افسار گسیختگی و جرم و جنایت این جریان را بگیریم.

 

چگونه می شود از دست درازی پژاک به جان و مال و ازادی مردم جلوگیر کرد؟

قبل از هر چیز ما موظفیم ماهیت و  عملکرد جریانات ضد مردمی را برای بخش معدود فریب خوردگان روشن کنیم. قصد ما انجام کاری نیست که گویا خود مردم از عهده آن بر نمی آیند. مردم کردستان ایران در مقابل این ترورها و اخاذی از زحمتکشان به شدت عصبانی و متنفرند.

در شرایطی که مردم گرفتارند فعالین سیاسی و شخصیت ها ی چپ و کمونیست و انساندوست از طریق تومار اعتراضی چند صد نفره، صدای  مردم و صدای خانواده های سامان دانشور و سوران اختر شده اند. اما این پایان کار نیست و امری مداوم و جزئیی از مبارزه ما علیه هر گونه زورگویی و  اعمال جنایتکارانه و تعرض به جان و مال و آزادی و حرمت مردم است.

اعتراض و مقابله و مبارزه ی ما هم بر پژاک بعنوان یک جریان مجرم فشار وارد می کند که به  جرم ترور و اخاذی اش پایان دهد و هم به جمهوری اسلامی می گوید ما شاهد چشم پوشی دولت از این جنایات و اذیت و ازار زحمتکشان کولبر و کسبه منطه مریوان و اورامانات هستیم.

ما این اعمال را غیر قابل قبول می دانیم و  علیه این جنایات همبسته شدیم و  صف بستیم که امضای یک تومار جزئی از  کار ما است و  این مبارزه باید تا شکست  کامل این اقدامات ادامه پیدا کند.

وظیفه ما است که حتی اگر تعداد بسیار معدودی به دلیل عرق ناسیونالیستی و کردایتی به پژاک دل ببندند و یا هر کسی گروهی درست کرد و اسلحه ای بر داشت را دوست خود بدانند متوجه کنیم که چه اشتباه فاحشی می کنند.

مشکل ما با پژاک این نیست که ما این جریان را یک نیروی سیاسی ناسیونالیست و رقیب  قدرتمند خود می دانیم. نه . مطلقا اینطور نیست. پژاک به معنای واقعی کلمه یک باند است.

ترور و اخاذی نشانه ی قدرت هیچ جریانی نیست. در همه جای دنیا می شود با پول و اسلحه باند درست کرد و مخل اسایش و امنیت  مردم شد. می توانی یک گروه عشیره و یاغی که در کردستان چته "سرگردنه بگیر" می نامند ،باشی و از مردم باج بگیری و فرار کنی. این هنری نمی خواهد.

تصور کنید یک دسته مسلح که هیچکدامشان را نمی شناسید تو را تهدید به اخاذی می کنند و اگر سر پیچی کنی ترورت میکنند. امروز خانواده ی سامان و سوران از که و به کجا شکایت کنند؟ بروند قندیل و سیامند معینی را پیدا کنند؟  اخاذی و ترور و فرار افراد مسلح ناشناخته و نامرئی پژاک در کوهستان ها و در میان فقیرترین بخش مردم کردستان همین داستان  است. اگر پژاک امروز توانسته با تهدید تفنگ از مردم کولبر و زحمتکش مرزها  و جلو چشمان سپاه و نیروهای نظامی رژیم اخاذی کند، اما در محیط های شهری این اقدامات ضدمردمی ممکن نیست.

ما انتظار داریم وسعت این صدا خیلی بیشتر و گسترده تر بشود. دست همه ی انسان های مسوول و ازادیخواهان و  انساندوستان چه در خارج و چه در داخل ایران  را  باید فشرد.  امید است این همبستگی انسانی و احساس مسوولیت سیاسی و اجتماعی پایدار بماند و  بیشتر از پیش گسترده تر شود. مرزی بین ایران و داخل و خارج وجود ندارد.

انکار و زمان و فرصت خریدن پژاک برای فراموش شدن جنایاتش، بیهوده است. مردم کردستان و همه ی آزادیخواهان و انساندوستان، خواستار معرفیی قاتلان سوران و سامان هستند. مردم زحمتکش می خواهند  دست این باند از محل های کار و زندگی شان کوتاه شود. پژاک باید مسوولیت این اعمال ضدمردمی را برعهده گرفته، عاملین ترور سوران و سامان را به مردم معرفی و به تهدید و اذیت و آزار  و باجگیری از زحمتکشان مناطق مرزی کردستان  برای همیشه خاتمه دهد.

سکوت هر جریان اپوزیسیون در کردستان در مقابل جنایات پژاک به خاطر هم خونی و  یا هر گونه مصلحت کریه فرقه ای، برای مردم کردستان معنادار و مهر تاییدی بر جرایم اشکار و اخاذی این  باند است.

خرداد ۹۹ (ژوئن ۲۰۲۰)

* تلخیص دو مصاحبه رادیوییی  "نینا و پیام  کانادا"