مصطفی هجری دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی NRT کردستان عراق، در دی ماه 98، در پاسخ  مجری تلویزیون که می پرسد ماجرای مذاکره تان با جمهوری اسلامی چه شد؟ جواب می دهد:  " ئیمه چاوه روانین" ،"ما منتظریم" .

برای  میلیون ها کارگر و زحمتکش و زن و جوان در کردستان که دی ماه 96 و آبان 98 و تا امروز را تجربه کرده و خود را شریک در این اعتراض و مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی می دانند ممکن است تصور شود که این آدم عقلش را از دست داده یا خرفت شده است.  ولی تعجب نکنید. فکر نکنید مصطفی هجری هنوز ایران را قبل از دیماه می بیند. فکر نکنید قیام و خیزش های پشت سر هم و جنبش سرنگونی را ندیده است. او همه این ها را می داند اما هنوز منفعت خود و حزبش را در حفظ جمهوری اسلامی می بیند. و برای این حاضر است هر کاری بکند از راه انداختن نمایشی "راسان" و جنگ نیابتی تا مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی. سوال این است که آیا منفعت حزب مصطفی هجری و مرکز احزاب کردستانی با منفعت مردم کردستان یکی است؟

هجری برای مردم کردستان از جمهوری اسلامی چه میخواهد؟ ازادی بیان و تشکل و احزاب؟ دستمزد چند برابر برای کارگر و  اگر بنزین 300 در صد گران شده دستمزد کارگر هم 300 در صد افزایش پیدا می کند؟ خیل عظیم بیکاران کردستان بیمه بیکاری کامل می گیرند؟ برابری زن و مرد تامین می شود؟  قاتلان دهه ی 60 و قتل عمدها ی اعدام و کشتار جمعی و کشتار کارگران و کشتار جمعی دیماه 96 و آبان 98 مردم در دادگاه های علنی مردمی محاکمه خواهند شد؟ اعدام لغو می شود؟ زندانیان سیاسی آزادی می شوند؟ شوراهای کارگری و مردمی برای دخالت در سرنوشت خود تشکیل می شوند؟

جواب همه ی این سوالات منفی است. هیچکدام از این ها برای هجری و جنبش کردایتی اش معنی ندارد.

مصطفی هجری بی صبرانه منتظر جواب جمهوری اسلامی برای مذاکره و پذیرفته شدن بعنوان شریکی ولو بی مقدار در قدرت و ثروت در کردستان است. این سودای ناسیونالیسم کردی است که نمی فهمد مردم شهرهای بزرگ کردستان در آبان ماه از روی جنازه ی کردایتی شان رد شدند. ناسیونالیست های کرد فراموش می کنند که حزب توده بعنوان برادر بزرگ احزاب دمکرات، 40 سال است با خیانت و دریوزگی بر درگاه جمهوری اسلامی جز خفت و شرمساری  و جیره خواری نصیب شان نشده است، تا امروز رژیم بخواهد سر کیسه را برای این احزاب شل کند! این ها سیاسیون خرفتی هستند که جز توطئه و فریب و خودفروشی بلد نیستند. 

هجری از جنایت و کشتار مردم در ابان ماه انتقاد می کند  و در همان حال به مردم هشدار می دهد که خشونت نکنید. این همان حرفی است که خامنه ای و روحانی و سران سپاه هم می گویند. اعتراض برحق است اما خشونت نه.  هجری همانند سران قاتل رژیم مردم را خشونت طلب  که همان لفظ  اشرار سران رژیم است، می نامد.

هجری منتظر جواب جمهوری اسلامی برای مذاکره است و هوادارانش هم برای کاندیداتوری مجلس اسلامی کفش و کلاه کرده اند.

مردم به این خائنین به خون فرزندانشان چه می گویند؟ جز اینکه بگویند بروید به جهنم! شرمتان باد! شما بروید قدرت و ثروت را گدایی کنید، بروید رسوایی کنید، بروید همه ی شرم و حیا و آبرو و شرافتتان را بفروشید تا به جیره خواری بپذیرندتنتان. اما این آرزو را بهمراه جمهوری  اسلامی تان بگور خواهید برد!

انگار تاریخ برای حزب دمکرات تکرار می شود. در انقلاب 57 به خمینی لبیک گفتند چیزی دستگیرشان نشد. حالا هم کرو کور شده اند و نمی بینند دیگر فرصتی برای تحقق آرزوی شراکت در قدرت با جمهوری اسلامی از دست رفته است.

این  فرصت طلبان زبون و مستاصل امروز منتظر جمهوری اسلامی و ارزوی حفظ این رژیم را دارند. و فردا در سرنگونی این نظام که مردم اراده شان را برای آن به میدان آورده اند، می آیند و با پول و اسلحه ی ذخیره ی جنگ نیابتی شان مدعی حاکمیت در کردستان به زور اسلحه و میلیشیایشان می شوند.

اما مردمی که این ها را شناخته اند، مردمی که امروز ارزوی احزاب ناسیونالیست برای شریک شدن با جمهوری اسلامی را به یاس تبدیل کرده اند در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، رویای حاکمیت میلیشیایی شان را هم به خیال خام تبدیل خواهند کرد!