اخیرا کارگران شهرداری مریوان  و کارگران شرکت شایگان مهر اپادانا در شهرستان مریوان برای وصول مطالبات خود دست به اعتراض زده اند.

کارگران شرکت شایگان مهر آپادانا- خط انتقال آب سد گاران شهرستان مریوان می گویند: "فقط دستمزد یک ماه از سال ۹۸ را دریافت کرده ایم و با اعتصاب کارگران و تعطیلی کارگاه و شرکت تقریبا ۲ ماه است بلا تکلیف مانده ایم. بانک ها و ارگان های مربوطه با مصادره کردن اموال و دارایی های شرکت به مطالبات خود از شرکت دست یافتند و در این میان تنها سر کارگران شرکت بی کلاه ماند و دستشان به جایی بند نمانده است. حالا کارگران مانده اند دست خالی و کلی مطالبات وصول نشده از شرکتی که صاحبش ظاهرا فراری است ."

کارگران همه راه های قانونی را برای پیگیری مطالبات و دستمزدهای معوقه طی کرده اند. نمایندگان کارگران روز 28 دیماه به سنندج رفته و در مقابل استانداری کردستان تجمع کردند که توسط نیروی انتظامی تهدید و متفرق شدند و آنها را به اداره آب منطقه کردستان پاس دادند که در آنجا هم نتیجه ای حاصل نشد. کارگران می گویند:

"از نامه نگاری و جلسه گذاشتن ادارات مذکور بریدیم و خسته شده ایم و هیچ نتیجه ای نگرفتیم. ادارات مربوطه یکی پس از دیگری شانه ی خودرا از زیر بار مسئولیت خالی می کنند. آنها اگر نگویند به ما مربوط نیست، می گویند، صبر کنید! آنچه که معلوم است ادارات دولتی و نهادهای صدور مجوز به شرکتها، ضمانت نامه و تضمین تمام امور را از آن ها میگیرند جز ضمانت حقوق کارگران!"

 

از طرف دیگر کارگران شهرداری مریوان هم در اعتراضات مکرر این سال ها تا کنون به نتیجه ای دست نیافته اند. یک کارگر رفتگر شهرداری مریوان می گوید:

"از سال 1395 تا کنون دستمزد نگرفته ایم. هر چند ماه یک بار یکی دو میلیون تومان می دهند و دیگر هیچ. میزان دستمزد ما معلوم نیست. صد بار اعتراض و اعتصاب کردیم و کسی به ما پاسخی نمی دهد. انگار همه کور و کر شده اند. من 5 دختر دارم که یکیشان ازدواج کرده و شوهرش روی مین رفت و کشته شد. او هم  سه بچه دارد. شما بگویید مخارج بخور و نمیر این خانواده را چگونه تامین کنم؟ "

پاسخ این کارگران را چه کسی می دهد. سندیکای کارگران فصلی و ساختمان مریوان در جواب به وضعیت این بخش کارگری فصلی، یک جواب طلایی می دهد و آن این است: "راهی جز اتحاد و همدلی برای برآورد کردن مطالباتمان نیست." و این درست است و تنها راه. راه دیگری نیست. اما این اتحاد و همدلی چطور به دست می آید. آیا این فقط یک شعار است؟

آیا تامین وتضمین این اتحاد و همدلی  پیش پای خود سندیکا نیست؟ این سندیکا برای کارگران چه کاری کرده یا می تواند بکند. سندیکا بالغ بر هزار عضو دارد. آیا معنی این اتحاد نیست؟ اگر این اتحاد است پس چرا سندیکا و اعضایش به داد این بخش کارگران نمی رسد؟ وقتی کارگران شهرداری اعتصاب می کنند، سندیکا و صدها عضو دیگر آن چکار می کند؟

یک مورد دیگر، تنها در سنندج بیش از 12 هزار کارگر فصلی وجود دارند که در سندیکای کارگران فصلی و ساختمان عضو هستند. دبیر این سندیکا که هیچ ربطی به کارگر نداشته، صاحب شرکت ساخت و ساز است و دارای عقاید مذهبی سنی گری و مفتی زاده ای است، مقر سندیکا را بعنوان یک اداره بوروکراتیک اداره می کند. اگر کارگری برای هر دردی مراجعه کند باید دست به سینه در مقابل آقای رییس بایستد و ایشان هم اگر وقت کردند و حوصله داشتند به حرفهایش گوش کند. معمولا خواستهای کارگران با تهدید این که دفترچه بیمه ات را می گیریم بی جواب می ماند.

خوب سوال این است که در میان این دوازده هزار کارگر فصلی ساختمانی سنندج، ده بیست نفر کارگر پیشرو نیست آستین بالا زده و با بسیج کارگران  مدال ریاست را از سینه ی این بوروکرات سرمایه دار بکند که سالها است حق عضویت کارگران را بالا کشیده . قرار است سندیکا سقفی برای امنیت کارگران و ابزاری برای اعاده حقوقشان باشد. اگر نیست، باید کارگران پیشرو آن را تصرف کرده و به مرکز قدرت و اتحاد کارگران و حضور آنها و برگزاری مجامع عمومی و ابزار مبارزه برای حقوقشان تبدیل کنند. اگر نه اتحاد و همدلی فقط یک شعار باقی می ماند و بس. ظاهرا اتحاد باید باشد چون سندیکا هست. اما نه سندیکایی که در خدمت منفعت توده عظیم کارگرانی که از فقیرترین و بی حقوق ترین بخش طبقه کارگر هستند،نباشد مثل نمونه ی سندیکای کارگران فصلی و ساختمان سنندج که  نهادی بالای سر کارگران، دست در دست اداره کار و دولتی ها علیه خود کارگران است. این درد را باید درمان کرد. و این دست کارگران چپ وسوسیالیست و آگاه را می بوسد وگرنه درب باز هم بر این پاشنه می چرخد و امثال کارگران شهرداری مریوان و شرکت  شایگان بی حقوق و بی پناه باقی می مانند.

سوال این است چرا کارگران فصلی سالی چند ماه بیکار هستند، اما از بیمه بیکاری محروم اند. چرا حتی وقتی کار هم می کنند مانند کارگران شهرداری و شایگان، حقوقشان را نمی پردازند؟ سندیکای کارگران فصلی و ساختمان مریوان مثل چتری است بر سر کارگران که نباید نسبت به بی حقوقی کارگران شهرداری و شایگان بی تفاوت باشد و علاوه بر بیانیه حمایت عملا  برای گرفتن  حقوقشان و برای پایان دادن به بی حقوقی شان پا پیش بگذارد.

بیایید شعار اتحاد و همدلی را عملی کنید. سندیکای کارگران فصلی و ساختمان را ابزار اتحاد و مبارزه برای دفاع از این بخش بی حقوق کارگری تبدیل کنید. به کسانی چون رییس سندیکای کارگران فصلی و ساختمان سنندج بگویید، روزی می آید که صدها و هزاران کارگر بیایند و مقر سندیکا که به کاخ ریاست تو تبدیل شده است را تصرف کنند و پرچم استقلال طبقاتی، ازادی، امنیت و رفاه  را بر سر درب آن بیاویزند!